پنج‌شنبه 8 آذر 1403

تبلیغات انتخاباتی یا راه حل قانونی؟

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
تبلیغات انتخاباتی یا راه حل قانونی؟

واضح است که نظام اجازه چنین اقدامی را نمی‌دهد و چه در سطوح عالی و چه در سطح دولت و مجلس، چنین طرحی تایید نخواهد شد و طرح چنین مسائلی حاصلی در پی نخواهد داشت و عملا دارای اثر مثبتی در پیشگیری از جو زدگی این قبیل افراد در شرایط خاص نمیشود بلکه باعث زیادتر شدن فاصله آنها با جمهوری اسلامی خواهد شد و درفضای یکطرفه ای از یک معترض به یک مخالف تبدیل میشوند.

همزمان با اوج گیری فعالیت‌های انتخاباتی، یکی از نمایندگان مجلس که سوابق متعددی از مواضع شاز را در کارنامه گفتاری خود دارد، از ارائه طرحی به مجلس شورای اسلامی برای محرومیت مادام العمر هنرمندانی سخن به میان آورد که از حضور در جشنواره‌های فجر و تلویزیون انصراف می‌دهند؛ اقدامی تحریک کننده که قطعا مورد تایید نظام قرار نمی‌گیرد و اگر کارکردی داشته باشد، فقط تبلیغاتی انتخاباتی خواهد بود.

به گزارش «تابناک»؛ پس از حوادث اخیر، شماری معدود از هنرمندان در شاخه‌های هنری سینما، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی عنوان کردند در جشنواره‌های فجر که با محوریت این شاخه‌ها برگزار می‌شود، شرکت نمی‌کنند یا در تلویزیون به عنوان رسانه رسمی کشور حضور نمی‌یابند. این بحث البته از آبان مطرح بود و قابل پیش بینی بود که برخی هنرمندان چنین موضع گیری می‌کنند اما حوادث یک هفته اخیر، به شدت این موضع‌گیری‌ها دامن زد. البته در مقابل نیز طیف وسیعی از هنرمندان مغلوب فضا نشده‌اند و در این رویدادها با آثارشان شرکت می‌کنند و برخی از آنها حتی در دفاع از این حضور و اهمیت آن موضع گیری کرده‌اند که آخرین آنها شهاب حسینی است.

این رویکرد اگرچه از یک سو حق هر هنرمندی است اما در همان سطح حرفه‌ای با ملاحظات اخلاقی همراه است، چرا که وقتی تهیه کننده‌ای بازیگر یا تدوین گری مشهور را به خدمت گرفته، علاوه بر توانایی حرفه‌ای‌اش، روی درخشش در جشنواره فجر، کسب سیمرغ توسط او و در نهایت تاثیرگذاری جدی بر فروش فیلم حساب کرده و وقتی بازیگر یا تدوین گری انصراف می‌دهد، فقط خود را از بردن سیمرغ محروم نمی‌کند، بلکه فیلم‌هایی که در آنها نقش داشته را نیز محروم می‌کند و این ضربه به سرمایه تهیه کنندگان آن فیلم است و قطعا به لحاظ اخلاقی قابل تایید نیست.

هرچند از آن سو، تعابیر تهیه کننده‌ای که عنوان کرده دستمزد بازیگر انصرافی از جشنواره را نمی‌دهد، خلاف قاعده فقهی و حقوقی لاضرر و لاضرار هست. مستند به اصل 40 قانون اساسی و همین‌طور ماده 132 حقوق مدنی است و این اتفاق درسی می‌شود تا تهیه کنندگان این ملاحظات را در قراردادهایشان با عوامل فیلم‌هایشان به عنوان بخشی از مفاد قرارداد ببینند.

سوای بحث‌های حرفه‌ای و سینمایی صدرالاشاره، کشاندن دعواها و تنش‌های سیاسی به فضای سینما هیچ‌گاه دستاوردی برای کشور و سینمای ایران نداشته و اینکه برخی سینماگران دست به رفتارهای احساسی زنند که نمی‌توانند از آن دفاع کنند، فقط به اعتبار مبداء این مواضع ضربه می‌زند. به عنوان نمونه در بیانیه‌هایی عنوان شده سینماگران به ویژه کارگردانان در تلویزیون حضور نمی‌یابند. با این اوصاف یعنی مهران مدیری، پژمان بازغی، سروش صحت، محمدحسین لطیفی، بهروز افخمی و... روی آنتن ظاهر نمی‌شوند و هیچ سینماگری مقابل آنها نمی‌نشیند؟! واضح است که چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد و همین مسئله آن بیانیه‌ها را به چالش می‌کشد.

این رویکرد البته اتفاق تازه‌ای نیست و در سال 88 نیز موضع‌گیری‌های مشابهی را از سوی طیفی از هنرمندان شاهد بودیم که البته این اتفاق تداوم نیافت و همان هنرمندان در یک دهه اخیر فعالیت داشته‌اند. نظام جمهوری اسلامی ایران نیز با نگاه پدرانه فرزندانش را به خصوص از میان گروه‌های مرجع و تاثیرگذار که فقط یک اثرشان می‌تواند به ترویج یک خط فکری مثبت در کشور کمک عمیقی کند، حفظ کرد و آنها را از دامان خود نراند. بنابراین اگرچه ظاهرا این اتفاق تازه است اما در اشل کوچک‌تر یک دهه پیش نیز شاهد رخداد مشابهی بودیم.

در این میان، امروز حجت‌الاسلام نصراله پژمان‌فر عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در این زمینه موضع گیری کرده و اظهار داشت: «این اتفاق فرصت خوبی است که هنرمندانی که از مردم فاصله می‌گیرند، وضعیتشان روشن شود... برخی از این هنرمندان انصرافی جوزده شده‌اند... در هفته آینده طرحی را به مجلس می‌بریم که در آن طرح برای هنرمندانی که قرار است با مردم نباشند و از فعالیت‌های هنری انصراف می‌دهند، محرومیت از فعالیت‌های هنری در جمهوری اسلامی ایجاد شود. این گونه نیست که این هنرمندان در برهه‌هایی در کنار مردم باشند و بنا به شرایط تغییر موضع دهند، اگر قرار است نباشند، همان بهتر که هیچ‌وقت نباشند.»

این موضع گیری نماینده مشهد و کلات باعث شد، در دورانی که آهسته آهسته تبلیغات انتخاباتی نیز شروع می‌شود، او مورد توجه ویژه رسانه‌ها و افکارعمومی قرار گیرد که همین گزارش نیز بخشی از همین توجه عمومی است و این اتفاق در دورانی که هزینه تبلیغات به شدت افزایش یافته، اتفاق مثبتی برای اوست. بنابراین دور از انتظار نیست چنین مسائلی و دیگر حواشی زرد از سوی او یا برخی دیگر از کاندیدای مجلس شورای اسلامی تا اسفندماه مطرح شود و متاسفانه رویدادهایی نظیر تیم‌های فوتبال و جشنواره‌های فجر چنین بستر مساعدی را فراهم کرده است.

در این میان آنچه حائز اهمیت است، آثار وضعی چنین موضع‌گیری از سوی امثال پژمانفر و تلاش برای تبدیل کردن چنین مواضعی به قوانین رسمی کشور است. واضح است که نظام اجازه چنین اقدامی را نمی‌دهد و چه در سطوح عالی و چه در سطح دولت و مجلس، چنین طرحی تایید نخواهد شد و طرح چنین مسائلی حاصلی در پی نخواهد داشت و عملا دارای اثر مثبتی در پیشگیری از جو زدگی این قبیل افراد در شرایط خاص نمیشود بلکه باعث زیادتر شدن فاصله آنها با جمهوری اسلامی خواهد شد و درفضای یکطرفه ای از یک معترض به یک مخالف تبدیل میشوند.

در شرایطی که مسئولان امر با زبانی برادرانه در حال مدیریت فضا برای بازگرداندن همین سینماگران قهر کرده هستند و پیش بینی می‌شود شماری از آنها در جشنواره فجر نیز حضور یابند، چنین اقداماتی به جز جری کردن این گروه‌ها، فقط یک دستاورد خواهد داشت و آن، طرح موضوع در سطح بین الملل و متهم کردن کشور به مجموعه‌ای است که عدم حضور در تلویزیون یا جشنواره رسمی‌اش، با محرومیت از فعالیت حرفه‌ای همراه می‌شود. آیا شخصی بهتر از امثال این نماینده مجلس می‌توانند خواسته یا ناخواسته پاس گل تبلیغاتی به رسانه‌های بیگانه بدهند؟

تبلیغات انتخاباتی یا راه حل قانونی؟ 2