یک‌شنبه 4 آذر 1403

تصمیم سخت بایدن؛ «حذف سپاه از FTO» یا «جنگ در خاورمیانه»؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
تصمیم سخت بایدن؛ «حذف سپاه از FTO» یا «جنگ در خاورمیانه»؟

اقتصادنیوز: در حالیکه 2 دیپلمات برجسته اروپایی به مقامات غربی هشدار داده‌اند «در حالیکه همه نگاه‌ها به اوکراین است، یک بحران دیگر درباره ایران در حال شکل گیری است»، برخی تحلیلگران استدلال می‌کنند که جو بایدن باید دست به انتخاب میان 2 گزینه دردناک بزند: «تنش سیاسی در واشنگتن به دلیل حذف سپاه از لیست FTO و احیای برجام» یا «شکست توافق و احتمال یک جنگ دیگر در خاورمیانه».

به گزارش اقتصادنیوز؛ خاویر سولانا، دبیرکل سابق ناتو و اتحادیه اروپا، و کارل بیلد، نخست وزیر سابق سوئد در مقاله‌ای برای واشنگتن‌پست به مقامات غربی توصیه می‌کنند که توجه حداکثری به جنگ اوکراین نباید منجر به غفلت و سستی آن‌ها از ضرورت توافق با ایران برای احیای برجام شود.

مرگ برجام، پیروزی اراده ترامپ است

آن‌ها بر این باورند که عدم موفقیت در توافق با ایران، پیروزی اراده ترامپ و شکست دموکرات‌ها است، و استدلال می‌کنند که هرگونه هزینه سیاسی که کاخ سفید و حزب دموکرات ممکن است به خاطر حذف سپاه پاسداران از لیست موسوم به FTO و حصول توافق با ایران متحمل شوند، به مراتب کمتر از آسیب‌پذیری عمیق آن‌ها به دلیل عدم حل بحران هسته‌ای با ایران و تبعات ناگزیر و دامنگیر آن است.

سولانا و بیلد در این مقاله که با عنوان «همه نگاه‌ها به اوکراین است، اما بحران دیگری درباره ایران در حال شکل‌گیری است» هشدار می‌دهند: حتی در حالی که جنگ اوکراین در قلب اروپا بیداد می کند، ما نباید نقطه اشتعال دیگری که می‌تواند بحران امنیتی برای غرب باشد را فراموش کنیم: ایران و برنامه هسته ای در حال گسترش آن.

این 2 دیپلمات برجسته اروپایی نوشته‌اند: تا زمانی که نتوانیم توافق هسته ای 2015 را به مسیر خود بازگردانیم، به سمت درگیری جدیدی با تهران در حال پیش‌روی هستیم. پرزیدنت بایدن و رهبران اروپایی در مورد اوکراین سریع و قاطع عمل کرده اند. اکنون آنها باید اقداماتی را برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک کشور آستانه هسته‌ای انجام دهند.

ورود اروپا برای شکست بن‌بست سیاسی

به همین منظور، انریکه مورا، هماهنگ‌کننده اتحادیه اروپا برای مذاکرات هسته‌ای ایران، اخیراً از تهران بازدید کرد تا به نجات توافقی که در شن‌های روان سیاسی واشنگتن و تهران گیر کرده بود، کمک کند.

در اوایل ماه جاری، سنای ایالات متحده، از جمله اعضای حزب دموکرات بایدن، مصوبه‌ای را تصویب کرد که در آن از توافق با ایران خواسته شد موضوعات غیرمرتبط با یرنامه هسته‌ای را نیز پوشش دهد، آنچه تقریباً بطور قطع عامل به هم زدن توافق است.

در همین حال، در تهران، رغبت برای توافق در حال کاهش است، چراکه ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور محافظه‌کار به رغم تحریم های ایالات متحده، از دو برابر شدن فروش نفت از زمان روی کار آمدنش در آگوست گذشته، به خود می بالد.

با این حال اروپایی‌ها که از تلاش‌های دیپلماتیک پرزیدنت باراک اوباما در ایران حمایت کردند و به خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک اعتراض کردند، اکنون دوباره در خط مقدم تلاش‌های دیپلماتیک برای پایان دادن به بحران هسته‌ای با ایران و اجتناب از جنگ فاجعه‌بار دیگری در خاورمیانه قرار گرفته‌اند.

مواضع ایدئولوژیک داخلی نباید مانع توافق شوند

اگرچه مذاکرات در مورد ماهیت توافق به طور موثر به نتیجه رسیده است، اروپایی ها در تلاشند تا بن‌بست را در مورد موضوعی که همچنان محل مناقشه است را بشکنند: درج نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در لیست [ادعایی] «سازمان‌های تروریستی خارجی» از سوی ایالات متحده.

این نامگذاری یک اقدام تا حد زیادی نمادین است که ارتباط کمی با مناقشه بر سر برنامه هسته‌ای دارد یا اساساً هیچ ارتباطی ندارد. دیوانگی خواهد بود که واشنگتن و تهران اجازه دهند که مواضع ایدئولوژیک داخلی این توافق هسته ای را خراب کند، توافقی که توانست علی‌رغم شرط‌های سنگین مقابلش، از دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ جان سالم به در ببرد.

فرار از دردسر داخلی به سوی درگیری خارجی

بنابراین گیج کننده است که بایدن پس از شتاب برای بازگشت به توافق هسته‌ای و وعده اینکه «آمریکا بازگشته است»، روند دیپلماتیکی که متحدان ایالات متحده قویاً حمایتش می‌کنند را کُند پیش می‌برد.

سخن رایج این است که او در حال «ایمن بازی کردن» در مورد ایران پیش از انتخابات میان‌دوره‌ای آتی است. اما صادقانه بگوییم، رئیس‌جمهوری که تحت نظارت او تلاش‌ها برای مهار تلاش‌های هسته‌ای ایران به نتیجه نرسد، بسیار آسیب‌پذیرتر خواهد بود و دموکرات‌ها در آستانه انتخابات 2024 متحمل ضربه بسیار بزرگ‌تری خواهند شد. فرار از دردسر مخالفت‌های داخلی نباید عامل حرکت به سوی درگیری خارجی باشد.

بایدن باید دست به کار شود

نویسندگان در عین حال مدعی‌اند: ناسازگاری تهران نیز یک مشکل مداوم است. اگرچه رئیسی به افزایش صادرات نفت می بالد، اما مردم ایران همچنان تحت فشار اقتصادی فزاینده ای هستند. موضع منطقه ای ایران نیز همچنان به تضعیف منافع امنیتی غرب ادامه می‌دهد. با این حال، با ایرانی که تابع محدودیت‌های توافق هسته‌ای نیست، مدیریت همه این مشکلات دشوارتر می شود.

غرب با عقد موافقت‌نامه‌های کنترل تسلیحات با اتحاد جماهیر شوروی، سیاست‌های آن را تأیید نکرد و به دنبال عادی‌سازی روابط نبود. ما این کار را انجام دادیم زیرا به نفع امنیت ملی ما بود. در مورد ایران هم همینطور است.

بایدن باید به‌طور جدی هزینه‌های انفعال خود در برابر ایران را در نظر بگیرد و راهی به جلو بیابد - در غیر این صورت ممکن است در کشمکش دیگری قرار بگیریم که هیچ‌کس آن را نمی‌خواست.

از جایت بلندشو و توافق را امضا کن

در همین زمینه، دنیل دی پتریس، تحلیلگر برجسته سیاست‌خارجی در مقاله‌ای با عنوان «یک تصمیم اساسی در مورد ایران در دستان بایدن است» برای نشریه واشنگتن‌اگزمینر نوشته است: از اوایل ماه مارس، مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا مانند ماهی بیرون افتاده از آب، در حال جان کندن است.

از آن زمان تاکنون هیچ مذاکره ای در وین صورت نگرفته است. مقامات ایالات متحده و ایران دو ماه گذشته را صرف ارسال پیام‌هایی از طریق رسانه‌ها به یکدیگر کرده‌اند - و این پیام‌ها را می‌توان این‌طور خلاصه کرد: «از جایت بلند شو و توافق‌نامه را امضا کن».

واشنگتن اصرار دارد که توپ در زمین ایران است، در حالی که ایران اصرار دارد که اگر دولت بایدن اراده سیاسی لازم را از خود نشان دهد، کل مذاکرات یک ساله تمام شده و تمام خواهد شد. به نظر می رسد که طرفین به همان اندازه که برای پیش بردن این مذاکرات از خط پایان صرف می کنند، برای سرزنش طرف مقابل پس از از هم پاشیدگی مذاکرات، زمان صرف می کنند.

تنها انریکه مورا، هماهنگ کننده اتحادیه اروپا برای مذاکرات هسته ای است که پس از یک سفر چند روزه به تهران به اروپا بنشد و در آنجا با مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران صحبت کرد. در حالی که یکی از مقامات این گفتگوها را «دشوار» توصیف کرد، رئیس مورا، جوزپ بورل، مسئول امور خارجه اتحادیه اروپا، خوشبین تر بود. بورل در نشست وزرای خارجه G-7 به خبرنگاران گفت: «بگذارید بگوییم که مذاکرات مسدود شده بود و رفع انسداد شد».

شاید بورل اطلاعات داخلی داشته باشد. برای کسانی که در خارج پیگیر هستند، مطمئناً به نظر نمی رسد که دیپلماسی در حال حرکت است. از قضا، موضوع توقف مذاکرات هسته‌ای ربطی به برنامه هسته ای ایران ندارد. ایالات متحده و ایران بر سر وضعیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک رویارویی خیره کننده بوده اند. تهران خواهان حذف سپاه از فهرست [ادعایی] سازمان‌های تروریستی خارجی ایالات متحده است، با این استدلال که تنها دلیل قرار گرفتن سپاه در لیست در وهله اول این بود که دولت ترامپ در تلاش برای تحت فشار قرار دادن دولت ایران برای امضای یک توافق جامع تر بر اساس شرایط دلخواه ایالات متحده بود.

دولت بایدن صراحتاً این استدلال را رد کرده و مدعی است که ایران به دنبال دریافت امتیازات بیشتر از آمریکا در آخرین لحظه است. وزارت امور خارجه می گوید که «موضوع سپاه خارج از محدوده موضوع هسته‌ای است. و اگر تهران امتیازاتی در این حوزه می‌خواهد، باید در ازای آن امتیازات غیرهسته‌ای بدهد».

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا ماه گذشته در جریان حضور در سنا گفت: «تنها راهی که می‌توانم برداشته شدن این نامگذاری را ببینم این است که ایران اقدامات لازم را برای توجیه لغو انجام دهد... و [ایران] می‌داند که باید چه کند.»

مخمصه برجامی بایدن

دولت بایدن خود را در مخمصه عجیبی می بیند. از یک سو، متقاعد شده است که ورود مجدد به توافق هسته ای 2015 ایران «موثرترین راه برای بازگرداندن برنامه هسته ای ایران در یک جعبه» است. اگرچه این توافق به هیچ وجه کامل نبود، دیدن گزینه های دیگر که کار بهتری انجام می‌دهند، دشوار است.

از سوی دیگر، احتمالاً دولت بایدن می‌تواند روی گزینه B، مانند تقویت کمپین فشار حداکثری دونالد ترامپ، شرط‌بندی کند. اما، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ایران بیشتر از زمانی که تحریم‌های آمریکا صادرات نفت ایران را نزدیک به 85 درصد کاهش می‌داد، به تسلیم شدن در برابر خواسته‌های آمریکا علاقه مند است. از زمانی که این استراتژی اجرایی شد، کل ذخایر اورانیوم غنی شده ایران از سقف 202.8 کیلوگرم به بیش از 2880 کیلوگرم افزایش یافته است (به علاوه غنی سازی 60 درصدی و دانش برگشت‌ناپذیر هسته‌ای). و در هر صورت، بازگشت به فشار حداکثری، بازگشت به شکست است.

درگیری سیاسی در واشنگتن، به‌جای جنگ در خاورمیانه

البته تصمیم در دست رئیس جمهور جو بایدن است که کدام‌یک از این 2 گزینه برای منافع امنیت ملی ایالات متحده بهتر است: گزینه نخست، «نگه داشتن سپاه در فهرست FTO و خطر انقطاع در مذاکرات، که منجر به پیشروی بدون محدودیت برنامه هسته‌ای ایران می‌شود»، یا گزینه دوم، «حذف سپاه از لیست FTO وزارت خارجه (اما نگه داشتن آن در لیست مشابه وزارت خزانه‌داری موسوم به SDGT) و مقابله با پیامدهای سیاسی آن در کنگره، در ازای بازگرداندن محدودیت‌ها و ناظران بین‌المللی بر فعالیت هسته‌ای ایران»؟

مطمئناً تحمل چند هفته درگیری سیاسی در خانه، ارزش جلوگیری از یک درگیری دیگر در خاورمیانه را دارد.

همچنین بخوانید
تصمیم سخت بایدن؛ «حذف سپاه از FTO» یا «جنگ در خاورمیانه»؟ 2
تصمیم سخت بایدن؛ «حذف سپاه از FTO» یا «جنگ در خاورمیانه»؟ 3