یک‌شنبه 4 آذر 1403

تعریف ما از فرهنگ، نوع سیاست‌گذاری را تعیین می‌کند / مسئولین ما فرهنگ را یک امر الصاقی می‌دانند

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
تعریف ما از فرهنگ، نوع سیاست‌گذاری را تعیین می‌کند / مسئولین ما فرهنگ را یک امر الصاقی می‌دانند

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، بیستمین جلسه از سلسله نشست‌های «راه نشان» با موضوع سیاست‌های فرهنگی دولت چهاردهم با حضور کیومرث اشتریان؛ عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر میثم مهدیار، معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ هنر ارتباطات و دکتر جامعه‌شناسی فرهنگی، دکتر کمیل قیدرلو؛ مدیر اندیشکده مطالعات فرهنگ و توسعه و دکترای سیاست‌گذاری فرهنگی و دکتر سید...

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، بیستمین جلسه از سلسله نشست‌های «راه نشان» با موضوع سیاست‌های فرهنگی دولت چهاردهم با حضور کیومرث اشتریان؛ عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر میثم مهدیار، معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ هنر ارتباطات و دکتر جامعه‌شناسی فرهنگی، دکتر کمیل قیدرلو؛ مدیر اندیشکده مطالعات فرهنگ و توسعه و دکترای سیاست‌گذاری فرهنگی و دکتر سید مجید امامی؛ رایزن فرهنگی ایران در ایتالیا در روز دوشنبه یازدهم تیرماه برگزار شد.

در ابتدای این نشست، قیدرلو ضمن بیان اینکه ما معتقدیم سیاست‌گذاری فرهنگی به معنی مداخله حاکمیت در امر فرهنگ در لایه‌های مختلف است، تصریح کرد: تعریف ما از فرهنگ از این جهت مهم است که نوع سیاست‌گذاری فرهنگی ما را تعیین خواهد کرد. مسئله فرهنگ در دولت را نباید در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خلاصه کرد.

وی افزود: موضوع فرهنگ برای دولت، موضوع کلانی است که ناظر بر فرهنگ عمومی است. این بخش شامل تربیت و آموزش نیروی انسانی، سبک زندگی و همه آنچه به فرهنگ یک جامعه مرتبط است می‌باشد و نمی‌توان آن را محدود به یک وزارتخانه کرد. وقتی من از «فرهنگ» صحبت می‌کنم، منظورم فرهنگ عمومی است؛ یعنی آن چیز آن نظام معنایی که همه افراد در جامعه من دارا هستند بر اساس آن خودشان را درک کرده و در آن زیست می‌کنند. این فرهنگ دارای ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است.

قیدرلو ادامه داد: ممکن است رئیس جمهور به عنوان یک شخصیت فرهنگی و شورای فضای مجازی به نوعی ورود داشته باشند. سومین لایه سیاست‌گذاری فرهنگی به معنی سیاست‌گذاری فرهنگ عمومی یا نظام معنایی جامعه است که خود را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نشان می‌دهد. در نتیجه، یک سری از مسائل برای من در آنجا وجود دارد که وقتی در عرصه فرهنگ فعالیت می‌کنم، آنجا هم باید ورود پیدا کرده و حرف بزنم. قطعا این نیازمند فهم بالاتری از فرهنگ است.

مدیر اندیشکده مطالعات فرهنگ و توسعه ضمن بیان اینکه نوعی از فهم فرهنگ وجود دارد که فهم متعارف مسئولین ما است، توضیح داد: آن‌ها فرهنگ را یک امر الصاقی یا نوعی پیوست به حوزه سیاست‌گذاری فهم می‌کنند؛ به این صورت که در انتهای یک پیوسته مد نظرشان می‌گویند «پیوست فرهنگی» داشته باشد. من هیچ کاری غیر فرهنگی‌ای نمی‌کنم؛ کار غیر فرهنگی وجود ندارد من درحال بهره‌برداری از نظام فرهنگی مردم هستم و آن را تغییر داده و در آن دست می‌برم. عملاً تمام فعالیت‌هایی که دولت انجام می‌دهد به این معنا، سیاست‌گذاری فرهنگی است؛ به صورتی که هم از فرهنگ عمومی متاثر است و هم بر آن اثرگذاری دارد.

دکتر سید مجید امامی؛ دبیر سابق شورای فرهنگی عمومی ورایزن فرهنگی ایران در ایتالیا از دیگر سخنرانان این نشست بود که به صورت برخط حضور یافته بود. او اظهار داشت: واقعیت این است که سیاست فرهنگی فقط حمایتی نیست. لااقل گونه‌شناسی سیاست‌های فرهنگی - هر چند در نظام‌های مختلف ممکن است بعضی از این‌ها تجربه نشده باشد - به ما نشان می‌دهد که سیاست‌های نظارتی، سیاست‌های مباشرتی، سیاست‌های حفاظت، سیاست مشارکت و البته شاید با مقداری تساهل، سیاست هدایت یا دکترین پردازی و طراحی مفهومی برای فعالان فرهنگی را بتوان جز سیاست فرهنگی دانست.

وی ادامه داد: بر این اساس، من هم سال‌ها این تفکیک را انجام دادم. من احساس می‌کنم باید بین سیاست فرهنگی و تربیت فرهنگی تفکیک قائل شویم و هر دو در یک جامعه وجود دارد اما به این معنا نیست که مثلاً تربیت فرهنگی ربطی به دولت نداشته باشد. ولی واقعیتش آن است که تربیت فرهنگی راهبران اصلی دیگری دارد اما سیاست فرهنگی دولت خیر.

امامی بیان داشت: ما با دو موضوع مواجه هستیم. یکی اینکه مقام سیاست یا بهتر است به تعبیر فوکویی بگوییم زیست سیاست در جهان فعلی دولت را به عنوان یک چپاولگر و یک فرد مسلط بر بدن و بر ابدان رعیت و طبعاً بر سرزمین تحمل نمی‌کند.

دبیر سابق شورای فرهنگی عمومی تصریح کرد: در دولت‌های جدید اتفاقاً دولت چون مقام تشخیص دهنده لحظه مرگ رعیت است، دولت نیست اتفاقاً دولت به این معنا دولت است که موظف - نه مسلط - به زندگی مردم بوده و باید تامین‌کننده زندگی آن‌ها باشد. حیات و زنده بودن مردم است که به دولت هویت می‌دهد. پس از سویی ما مجددا با زیست سیاست و از سوی دیگر با ایدئولوژی مواجه هستیم. من جزو آن‌هایی هستم که ایدئولوژی را هم به معنای مثبت و هم به معنای منفیش در نظر می‌گیرند و حرف من این است که ما چه بخواهیم چه نخواهیم، با یک نظام سیاسی - اجتماعی مبتنی بر ارزش‌های پیش‌دستانه روبرو هستیم.

امامی اظهار داشت: پیچیدگی و معماگونه بودن ایدئولوژی سیاست فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران به این دلیل است که باید در میانه و در مواجهه با سیاست، از ارزش‌ها سخن بگوید و در مواجهه و در عین تاکید و تسلط و تاکید بر ارزش‌ها، از زندگی سخن بگوید.

وی گفت: البته در مقام فرهنگ همیشه گفتیم که فرهنگ و سیاست فرهنگی هم ثابتات کار دارد هم با متغیرها و تغییرات. اما اینکه چگونه می‌شود در عین ثابت بودن در مقابل تغییرات، به استقبال تغییر رفت و در عین استقبال از تغییر نظم ارزشی را حفظ کرد، این بحثی است که ویژه جمهوری اسلامی ایران بوده و نمی‌توان با تقلید از ادبیات غربی سیاست فرهنگی این بحث را به فرجام میرساند.

امامی اظهار کرد: من معتقدم جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی ایران با همه نقص‌هایی که ممکن است داشته باشه و باید در مسیر اصلاح شوند، امکان ایستادن بر فراز ایدئولوژی و سیاست زندگی را دارد و سیاست فرهنگی، سیاست زندگی معطوف به ارزش است.

در ادامه، دکتر میثم مهدیار؛ معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ هنر ارتباطات بیان کرد: سیاست فرهنگی شامل بالفعل کردن منابع فرهنگی یا مراقبت کردن از منابع فرهنگی در جهت ماموریت‌هایی که مثلا یک نظام سیاسی دارد که چطور می‌تواند از این منابع برای ایجاد تغییر برای مراقبت یا حمایت یا هر مفهومی از این دست استفاده کند. اما اگر بخواهیم راجع به این مفهوم مقداری دقیق‌تر شویم، ما در نسبت بین دولت و فرهنگ دو گرایش عمده داریم.

وی ادامه داد: یک گرایش در واقع اول اینه که اساساً بین دولت و فرهنگ منطق جداگانه‌ای تعریف نشده و اساساً جامعه ذیل دولت تعریف می‌شود. فرهنگ و سیاست‌گذاری فرهنگی هم بر همین مبنا می‌شود سیاست‌گذاری دولت به شکل مستقیم و یک سویه. این نگاه معتقد است چون بین دولت و جامعه یک این‌همانی وجود دارد، از همین جهت صرف تعریف سیاست احکام سیاستی در حوزه فرهنگ می‌تواند نتیجه مطلوب را داشته باشد.

مهدیار افزود: حالا دولت سیاستی را در نظر بگیریم؛ آن یک نگاه است که مصادیقش هم بسیار مورد بحث قرار گرفته منتها در قطب مقابل، رویکردی را شاهد هستیم که معتقد است بین دولت و بین جامعه دو منطق کاملا متفاوت در جریان است و این‌ها دو حوزه کاملا مستقل‌اند.

وی ادامه داد: این دو نگاه قطبی است که یک نگاه اول معتقد است سیاست‌گذاری فرهنگی نه تنها خوب است بلکه ضروری است، چرا که در این جامعه و دولت یک این‌همانی وجود دارد و شما باید بتوانید نظم برقرار کنید و این نظم هر نظمی که در آن آپارات دولتی اراده کند به نفع جامعه هم هست و این طرف معتقد است که نه جامعه هستی مستقلی دارد و همون مکانیزم‌های بازار عرضه و تقاضا می‌تواند حوزه فرهنگی را هم به پیش ببرد و هیچ نیازی به این سیاست‌گذاری از بیرون وجود ندارد.

مهدیار بیان داشت: راجع به اینکه ما از میان این دوگانه در چه وضعیتی قرار داریم، می‌توان صحبت‌های بسیاری کرد چون عنوان بحث راجع به این بود که دولت چهاردهم چه سیاست فرهنگی را چه امکان‌هایی برای سیاست فرهنگی در جلوی خودش دارد، شاید بد نباشد برگردیم ببینیم که قبلا ما چه وضعیتی داشتیم و اکنون در چه وضعیتی هستیم.

معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ هنر ارتباطات خاطرنشان کرد: علوم انسانی و علوم اجتماعی علوم تاریخی‌اند و ما نمی‌توانیم بدون توجه به مسیری که آمده‌ایم، راجع به آینده صحبت کنیم؛ چرا که گذشته، آینده است. ما وقتی راجع به گذشته صحبت می‌کنیم، در واقع همزمان در حال صحبت راجع به آینده هستیم.

مهدیار بیان کرد: برداشت من این است که ما تاکنون چیزی به نام سیاست‌گذاری فرهنگی به مثابه یک دستگاه نداشته‌ایم؛ در حقیقت، یک سیاست‌گذاری منسجم و منطقی که سطوح مختلف فرهنگ را شناخته باشد و پیش برود، وجود نداشته است. آن چیزی که ما با آن مواجه هستیم، یک سری احکام فرهنگی یا گزاره‌های فرهنگی بوده است که از قضا در رویکردهای مختلف در دولت‌های مختلف با یکدیگر تناقضات بسیاری داشته است.

وی ادامه داد: این نشان دهنده آن است که ما در هر دولتی فاقد یک فهم منسجم و منطقی از مسئله سیاست‌گذاری بوده‌ایم؛ چیزی به نام «گفتمان فرهنگی» که ذیل آن سیاست‌های فرهنگی منسجمی در کنار هم اعمال شود، وجود نداشته است.