تلاش کردم ناشر را متوجه ویژه بودن سوژه جمیلالشیخ کنم / روایت غیرنظامیان خواندنیتر و شنیدنیتر است
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، کتاب «خبرنگار غیراعزامی»، اثر جدید سجاد محقق، پژوهشگر و نویسنده، کتابی است که شامل خاطرات جمیل الشیخ تنها خبرنگار میدانی حاضر در حصر سه ساله فوعه و کفریا بوده و انتشارات خط مقدم چاپ آن را به عهده داشته است. محقق در گفتوگویی در مورد چگونگی آشنایی و ارتباط گیری خود با جمیلالشیخ گفت: واقعیت این است که گرچه دوست داشتم این سوژه را خودم پیدا کرده...
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، کتاب «خبرنگار غیراعزامی»، اثر جدید سجاد محقق، پژوهشگر و نویسنده، کتابی است که شامل خاطرات جمیل الشیخ تنها خبرنگار میدانی حاضر در حصر سه ساله فوعه و کفریا بوده و انتشارات خط مقدم چاپ آن را به عهده داشته است.
محقق در گفتوگویی در مورد چگونگی آشنایی و ارتباط گیری خود با جمیلالشیخ گفت: واقعیت این است که گرچه دوست داشتم این سوژه را خودم پیدا کرده باشم اما کار من نبود و خوش سلیقگی مدیر انتشارات خط مقدم بود. کاری که من کردم این بود که با شمردن ویژگیهای منحصر به فرد راوی برای مدیر انتشارات، اهمیت آن را ازیک سوژه معمولی به یک سوژه خاص ارتقا دادم و بعد با سماجت پیگیر قرار اول شدم.
وی ادامه داد: شیخ هادی شیرازی لیستی از سوژهها داشت که اکثرشان نظامی بودند و من دنبال یک سوژه غیرنظامی میگشتم. عقیده داشتم و دارم که روایت غیرنظامیان، به خصوص بومیها خواندنیتر و شنیدنیتر است.
این نویسنده پیرامون فرآیند و مدت زمان مصاحبهها و نوشتن کتاب خاطرنشان کرد: گفتوگوها در تابستان و زمستان سال 99 انجام شد. بعد از پیادهسازی گذاشتمشان کنار تا کمی تهنشین شوند و چند ماه بعد سراغشان رفتم. اردیبهشت سال 1402 فایل کتاب را به ناشر تحویل دادم. چند ماه بعد پانویسها و مقدمه اضافه شد و بعد از ویراستاری آماده چاپ شد.
محقق در توضیح چالشهای گفتوگو با جمیلالشیخ اظهار داشت: جمیل را اولین بار در اولین روزی دیدم که بعد از چهارده روز از بیمارستان مرخص شده بودم. تابستان سال 99 و در اوج کرونا در سوریه بودیم. در حالی که در ایران همه رفت و آمدها قطع شده بود، در سوریه مجبور بودم برای مصاحبهها روزانه چندین بار جابجا شوم و با آدمهای گوناگونی نشست و برخاست کنم. بالاخره یکی ازهمین مصاحبهها کارم را ساخت و اینقدر کرونای شدیدی گرفتم که بعد از مثبت شدن تست و راهی شدن به بیمارستان چشمهایم چیزی از مسیر نمیدید و سه شبانه روز اول را هم زیر ماسک اکسیژن بودم.
وی افزود: با این احوالات جمیل را دیدم. با ضعف بدنی شدید بعد از بیماری! از آن طرف خود جمیل شخصیت خاصی داشت و سختیهای روزگاری که از سر گذرانده بود او را دچار وضعی کرده بود که با یک جرقه منفجر میشد. خواهرش درگیر شیمی درمانی و مبارزه باسرطان بود، به لحاظ کاری دچار چالشهای جدی بود و هر روزی که جلوی رویش مینشستم با آدم خسته و عصبی روبرو بودم که لااقل هجده ساعت از زمان بیداریاش میگذشت.
نویسنده کتاب «خبرنگار غیر اعزامی» ضمن بیان اینکه کسانی که تجربه چنین گفتوگوهایی را دارند میدانند که راضی کردن راوی به تداوم حدود سی جلسهای مصاحبه خیلی سخت است، تصریح کرد: جمیل ظاهرا فارسی میدانست اما زباندانی ناقص او مشکلات بسیاری در مسیر مصاحبه ایجاد میکرد. من به عنوان مصاحبهگر نیازمند کلمات روشن و دقیق بودم اما بسیاری از کلمات او در معنایی اشتباه از معنای لغوی به کار گرفته میشد و بعضی اوقات دقایق طولانی از وقت ما صرف گویا سازی جملات میشد.
محقق در پایان خاطرنشان کرد: همچنین قطع طولانی برق و گرانی سوخت باعث میشد تا گرمای شدید تابستان و سرمای گزنده زمستان و نبود سیستم گرمایش و سرمایش مناسب معضلات جدی برای گفتوگو ایجاد کند. اینقدر این مشکلات چشمگیر بودند که مشکلاتی چون حملات چندباره جنگندههای رژیم صهیونیستی به دمشق و قطع شدن گفتوگوها را جزو سوانح کمرنگ این کار به حساب میآورم.