جنجالیترین مصاحبه عزیزی در سال 98: اساسنامه فوتبال مزخرف و مسخره است / مدیران فوتبالی نمیتوانند نام زاراگوسا را تلفظ کنند / فقط میخواهیم سر فیفا کلاه بگذاریم
پیشکسوت فوتبال ایران در آخرین روزهای سال 1398 یکی از جنجالیترین مصاحبههای خود را انجام داد و به خیلی از موارد و مسائل فوتبال ایران انتقاد کرد.
خداداد عزیزی در گفتوگو با خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری میزان، به صحبت پیرامون فوتبال ایران، انتخابات رئیس فدراسیون، رابطه با فیفا، مهندسی نتایج لیگ، دخالت دولت در امر باشگاهداری و... پرداخت. متن کامل این مصاحبه متفاوت و جذاب را در زیر میخوانید:
هر سال که میگذرد اوضاع بدتر میشود به لحاظ فوتبالی، سال خوبی نداشتیم. انگار هر سالی که میگذرد، شرایط بدتر میشود و ما هم از لحاظ مدیریتی ضعیف میشویم. به عقیده من، چون هیچ اتفاق خاصی در فوتبال ایران رخ نداد، حال و اوضاع بد بود و کرونا هم همه چیز را تعطیل کرد و خلاص.
نمره نمیدهم، اما بد بودیم نمیتوانم نمرهای به این سال بدهم. به لحاظ ملی که افتخاری برای ایران رقم نخورد و به عقیده من، سال موفقی نبود. در سطح باشگاهی هم هیچ پیشرفتی ندیدیم و حتی در مسائل حاشیهای و افزایش بیاخلاقیها هم سال بدی داشتیم. فدراسیون، باشگاهها، افزایش بدهیها، اخطارهای فیفا و... همه چیز بد بود.
سال سقوط؟ قبول ندارم برخی برای سال 98 از عناوینی مثل «سال سقوط فوتبال» یاد میکنند، اما مگر ما در گذشته، سال صعود هم داشتهایم که اسم امسال را بگذاریم سال سقوط؟! امسال هم مثل سایر سالها بود. من قبول ندارم که سال سقوط را پشت سر گذاشته باشیم، اما بار دیگر سومدیریتها در فوتبال ایران را دیدیم. سومدیریتی که هر سال بدتر میشود و هیچکس هم نمیتواند اوضاع را کنترل کند.
دو مثال برای اتفاقات 98 من برای این موضوع، دو مثال میزنم که در سال 98 رقم خورد؛ برادر من! شما وقتی نمیتوانی پول استراماچونی را بدهی، چرا این مربی را جذب میکنی؟ از سوی دیگر، ما با ویلموتس قرارداد میبندیم و 2 میلیون یورو به او میپردازیم، سپس میگویند برای دریافت 6 میلیون یوروی دیگر از فدراسیون فوتبال به فیفا شکایت کرده است. اینها ضعف مدیریت ورزش و فوتبال ما است. اینها ارتباطی با سال سقوط و صعود ندارد. شما به همین اساسنامه فدراسیون فوتبال دقت کنید؛ سرتاپای آن ایراد است. وقتی اساسنامه ایراد دارد، چه انتظاری از مدیران و تیمها دارید؟ اینها مسائلی نیست که دوستان ما از آن بیاطلاع باشند، اما کسی به روی خودش هم نمیآورد.
فقط میخواهیم سر فیفا و AFC کلاه بگذاریم اتفاقا مدتی قبل این موضوع را در یک برنامه تلویزیونی مطرح کردم و گفتم از رسانهها به ما زنگ میزنند و میگویند آقای خداداد عزیزی، نظرت را در مورد اتفاق بگویید. من آنجا تاکید کردم ما هر چه بگوییم فایدهای ندارد، چون اساسا هیچکس به حرفمان گوش نمیدهد. اصلا برایشان مهم نیست که ما چه میگوییم. بارها گفتهام عمده مشکل ما این است که تلاش میکنیم تا سر فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا را کلاه بگذاریم. حقیقت یک جمله است؛ ما فوتبال خصوصی نداریم و همه چیز در این فوتبال دولتی است.
فوتبال دولتی، مدیران نصبی دارد استقلال، پرسپولیس، سپاهان، فولاد و 10، 12 تیم دیگر در لیگ اصلی ایران، دولتی هستند. در این شرایط، وقتی فوتبال دولتی باشد، مدیران هم انتصابی میشوند. با یک حکم، مدیر میآورند و با یک حکم دیگر، مدیر را برکنار میکنند. فوتبال دولتی، مدیران نصبی دارد. همین استقلال و پرسپولیس را ببینید که چقدر در سطح کلان مدیریتی، تغییرات داشتند. دلیلش چه بود؟ تیم متعلق به دولت است و با بودجه و مدیر دولتی باید پیش برود؛ به همین خاطر کسی دلش برای این تیمها نمیسوزد. این مدیران میگویند بگذار برای معاونتهای باشگاه، دوستان و آشنایان را بیاورم و به نزدیکانم پست بدهم. این طور است که سنگ روی سنگ بند نمیشود.
چیزی که اتفاق نمیافتد، پیشرفت است آن چه گفتم، فقط مسائل عادی و روزمره فوتبال است. تا زمانی که فوتبال در چنگ دولت باشد، همین اوضاع را شاهد هستیم. چیزی که اتفاق نمیافتد، پیشرفت است. کسی نسبت به عملکرد خود پاسخگو نیست و همه میخواهند سود و بهره خودشان را از این شرایط ببرند. معلوم است که فوتبال باید چنین حال و روزی هم داشته باشد.
باید در فیفا اعتراف کنیم این وضعیت تا زمانی ادامه دارد که فوتبالمان حرفهای شود و البته هرگز هم حرفهای نمیشود، اما برای خروج از این شرایط، یک راه بیشتر نداریم؛ ما باید در فیفا اعتراف کنیم که دیگر نمیتوانیم فوتبالمان را حرفهای بدانیم، چون همه چیز در دست دولت است و بخش خصوصی و آدمهای اقتصادی هم وارد این چرخه نمیشوند. یک نفر وقتی ببیند فوتبال برایش هیچ درآمدی ندارد، مگر دیوانه است که وارد این فضا شود؟
عشق و زندگی ما فوتبال است عشق من، علی کریمی، احمدرضا عابدزاده، علی دایی و... فوتبال است و زندگیمان را بر اساس فوتبال ساختیم، اما میگویند این چهرهها به خاطر درگیری و حواشی وارد فوتبال نمیشوند در حالی که اصلا درست نیست. ما تا آخر عمرمان و حتی در زمان مرگ، فوتبال عشقمان حساب میشود، ولی یکسری که نمیدانند فوتبال چیست و علاقهای به آن ندارند، چون صرفا با یک حکم دولتی وارد این چرخه شدهاند، میآیند و علی دایی را برای حضور در تیم ملی رد صلاحیت میکنند.
این اتفاقات گریهدار است مگر میشود دایی را در این فوتبال رد صلاحیت کرد؟ این اتفاقات و این تصمیمات خندهدار نه، گریهدار است! مگر میتوانید شناسنامه فوتبال ایران و بهترین گلزن تاریخ در عرصه ملی را رد صلاحیت کنید؟ مثلا میگویند برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال، هر کسی قصد حضور دارد باید تعیین صلاحیت شود؛ کسی مثل علی کریمی چرا باید تائید یا رد صلاحیت شود؟ ما بهتر از کریمی، دایی و دیگر چهرههای فوتبال داریم؟
ما شرایط را میبینیم که کنار کشیدهایم حالا از تعیین صلاحیت که بگذریم، هر کسی بخواهد در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کند، باید 10 امضا از آدمهای غیرفوتبالی جمع کند. واقعا باید به حال این فوتبال گریه کرد؟ آن وقت میگویند چرا چهرههای محبوب از فوتبال دور شدهاند؟ ما این شرایط را میبینیم و کنار کشیدهایم. ما میبینیم کسانی که فوتبال را میچرخانند، با ماجرای جمعآوری 10 امضا جهت حضور در انتخابات فدراسیون، کاری کردند که چهرهها تصمیم بگیرند دور فوتبال را خط بکشند.
شکوری آن طرف جوی ایستاده است متاسفانه شرایط فوتبال فعلا به این شکل است. ما وارد دودستگی شدهایم. همه میدانند اساسنامه فدراسیون ایراد دارد، اما برخی افراد از داخل فدراسیون، نظر دیگری دارند و میگویند فیفا حق دخالت در امور فدراسیون ما را ندارد. چه کسی این نظر را دارد؟ به من گفتهاند ابراهیم شکوری که خودش فوتبالی است و پسر خوبی هم هست، مصاحبهای کرده و گفته فیفا حق دخالت در کار فدراسیون را ندارد، اما حالا دیگر میدانیم شکوری آن طرف جوی ایستاده است. شکوری در این شرایط باید مثل بقیه اهالی فوتبال، حرف فیفا را تائید کند، اما من از او تعجب میکنم.
چطور آن زمان فیفا میتواند دخالت کند؟ اگر وزارت ورزش بخواهد رئیس یک فدراسیون زیرمجموعه خود را اخراج کند، فورا همه به یاد فیفا میافتند، اما حالا که زمان معرفی رئیس جدید و انتخابات فدراسیون فوتبال است، فیفا نباید دخالت کند؟ این چه حرفی است؟ ما نمیتوانیم هر کاری دلمان خواست، انجام بدهیم و هر طور که خواستیم، انتخابات برگزار کنیم. بالاخره یک جایی باید پاسخگو باشیم. بالاخره یک نهادی ما را میبیند.
این اساسنامه مزخرف است شما از همه اهالی فوتبال ایران در مورد اساسنامه بپرسید تا متوجه شوید کسی که سر از فوتبال در میآورد، این اساسنامه را قبول ندارد. نظر شخصی مرا میخواهید؟ من میگویم این اساسنامه مزخرف است. فردی که برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال باید از 10 نفر تائیدیه بگیرد، عملا به آن 10 نفر بدهکار میشود و وقتی رئیس شد، باید این بدهی را بپردازد. همین یعنی فساد.
زمینه شکلکدرآوردن ساخته شده است! شما فکر کنید 9 امضا جمع کردهاید و درگیر یک امضای دیگر هستید. به یکی از این افراد زنگ میزنید تا شما را تائید کند. مشخص است که زمینه ادا در آوردن و شکلکدرآوردن برای آن فرد ساخته شده و او میتواند برای کسی که قرار است رئیس فدراسیون این مملکت شود، بازی در بیاورد! اگر این فساد نیست، پس چیست؟ این رفتار علنا فساد را باب میکند، زیرا نفر دهم میتواند بگوید من به چند نفر دیگر هم قول دادم و تا وقتی کلی وعده و تضمین نگیرد، تائیدیه را امضا نمیکند. شما در خبرگزاری میزان بگویید این موضوع زمینه فسادهای بیشتر در مدیریت فوتبال را میسازد یا نه. فردی که بخواهد برای رسیدن به میز ریاست فدراسیون فوتبال، رضایت حداقل 10 نفر را جلب کند، وقتی رئیس شد باید همه آن 10 نفر را راضی کند. این بده و بستانها، سم فوتبال ما است.
این 10 سال مدیریت را از کجا آوردید؟ یک شرط دیگر برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال این است که کاندیداها باید حداقل 10 سال سابقه مدیریت داشته باشند. این دیگر چه شرطی است؟ اینهایی که مشغول کار هستند، نمیدانند مدیریت فوتبال اصلا چه شکلی است. در وهله اول، فوتبال نیاز به درآمد دارد، اما کدام باشگاه را سراغ دارید که از راه فوتبال، درآمدزایی کند؟ یعنی شما بدانید چقدر پول به باشگاه میآوری، چقدر اسپانسر داری، چقدر سود میکنی و چقدر ضرر. در فوتبال ما، همه پولها از سوی دولت میآید و باشگاهها در پایان هر سال 10، 20، 50 و 80 میلیارد بدهی به بار میآورند. اصلا کسی نمیپرسد این پول را کجا خرج کردی؟ چطور خرج کردی؟ چه بازیکنی خریدی؟ چه بازیکنی فروختی؟ هیچ خبری از این مسائل نیست. مدیری که زرنگ باشد، چند بازیکن خارجی هم جذب میکند، چون پورسانت خوبی دارد! متاسفانه فوتبال ایران اینطور است. اگر یک ارادهای وجود داشت که از مدیران فدراسیون و باشگاهها حساب و کتاب بکشد، بدون تردید فوتبال ما تا این حد به عالم و آدم بدهکار نمیشد.
- بیشتر بخوانید:
- چالش ادامهدار فدراسیون فوتبال و فیفا برسر اساسنامه
اعتراض فیفا به قوانین مندرآوردی ماست چرا فیفا به ما اعتراض کرده و نگذاشت انتخابات را برگزار کنیم؟ به خاطر همین قوانین مندرآوردی بود. یک بازیکن امسال فوتبالش تمام شده و دوست دارد سال بعد، کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شود. این بازیکن، 10 سال سابقه مدیریت را از کجا بیاورد؟ برخی ایکر کاسیاس و داور شوکر را مثال میزنند، اما من میگویم لطفا فوتبال ایران را با هیچ کجای دنیا مقایسه نکنید. مدیران ما فقط نکات منفی مثل اعتراض هواداران و مصاحبههای تند در فوتبال اروپا را میبینند، اما ساختار درست و اصولی فدراسیونهای اروپایی را نمیبینند، چون به ضررشان است.
هیچ فرد فوتبالی نمیتواند رئیس فدراسیون شود حقیقت این است که یک عده، دایرهای اطراف فوتبال ساختهاند و از میان خود، رئیس و معاون و دبیرکل و سایر پستها را انتخاب میکنند و هرگز اجازه نمیدهند یک چهره فوتبالی، رئیس فدراسیون شود. درد فوتبال ما اینجاست. ابراهیم شکوری همین حالا سرپرست دبیرکلی فدراسیون فوتبال است؛ اولا چرا یک چهره بزرگ را به فدراسیون نمیآورید و در ثانی، واقعا حرف و نظر شکوری برای فدراسیون مهم است؟ یک نفر را گذاشتهاند که آن پست خالی نباشد.
شکوری شاگرد من بود شکوری در تیم پیام مشهد، شاگرد من بود و میدانم که بچه بسیار خوبی است، ولی خود ابراهیم هم میداند که نظرش هیچ اهمیتی ندارد آنهم در حالی که دبیرکل، نفر دوم یک فدراسیون است. او نه سن و سالش اجازه میدهد که در آن پست قرار بگیرد و نه توانایی نفوذ کلام در بین مدیران فدراسیون دارد. شرایط هم به شکلی است که اجازه نمیدهند فوتبالیها وارد عمل شوند، چون میدانند اگر چهرههای فوتبالی وارد فدراسیون شوند، در ابتدا این اساسنامه «مسخره» فدراسیون را از بین میبرند. در آن صورت، مدیران فعلی جایی برای کار ندارند. اگر این مدیران فوتبالی را بردارند، فدراسیون پر میشود از کسانی که عاشق فوتبال هستند و دلشان برای فوتبال میتپد.
حتی نمیتوانند رئال زاراگوسا را تلفظ کنند! سمت دیگر ماجرا هم خندهدار است. شما میدانید چه کسانی باید رئیس فدراسیون بعدی را تائید کنند؟ میدانید این 10 نفری که باید تائیدیهها را امضا کنند، حتی فوتبالی هم نیستند؟ آنها هم انتصابی هستند و به اشتباه وارد فوتبال شدهاند. 30، 40 نفر رئیس هیئتهای فوتبال استانها حق رای به رئیس بعدی فدراسیون را دارند. شما این تعداد را جمع کنید، یک توپ فوتبال هم بیاورید؛ اگر توانستند دوتا روپایی بزنند، من دیگر حرفی ندارم! هیچ حساب و کتابی در این میان وجود ندارد. فوتبال ما در دست کسانی است که نمیتوانند 4 تا سوال فوتبالی را جواب بدهند. شرط میبندم 90 درصدشان نمیدانند اتلتیکو بیلبائو متعلق به کدام کشور است. حتی بلد نیستند رئال زاراگوسا را تلفظ کنند. با چه متر و معیاری باید رئیس بعدی فدراسیون با رای این افراد تعیین شود؟ به خدا فیفا در این مورد حق دارد که اساسنامه را برای برگزاری انتخابات رد کرده است.
چرا پروین و روشن رای نمیدهند؟ رئیس فدراسیون ما، در واقع ریاست بر بهترین فدراسیون آسیا را در اختیار میگیرد، اما ببینید با رای چه کسانی این اتفاق میافتد. قرار نیست که رئیس جمهور و نماینده مجلس یا افراد قانونگزار را انتخاب کنیم؛ این یک انتخابات ساده است و باید رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شود، ولی این همه دردسر در اساسنامه مزخرف فدراسیون داریم که خندهدار است. علی پروین، حسن روشن و این همه اسطوره و زحمتکش دیگر در فوتبالمان داریم، اما آنها حق رای ندارند و به جای این افراد، 30، 40 رئیس هیئت فوتبال استانها رای میدهند. همین افراد، آدمهای رئیس فدراسیون هستند و علیه رئیس فعلی رای نمیدهند. همه این مسائل، زمینه فساد دارد. من نمیدانم فوتبال ما چه چیزی دارد که این همه آدمهای عجیب و غریب به دنبالش هستند.
مهندسی نتایج را قبول ندارم به عقیده من، کسانی که بحث مهندسی نتایج را در فوتبال ایران باب کردهاند، منظورشان مسائل داوری است، چون در فوتبال، به شکل دیگری نمیتوان نتایج را مهندسی کرد. من این موضوع را اصلا نمیپذیرم. داوران اشتباه میکنند، ولی بعید است شرافتشان را بگذارند. البته این را شنیدهام که میگویند داوران این کار را میکنند و آن کار را میکنند، اما خودم چیزی ندیدم و این مسائل را نمیپذیرم. قبول ندارم کسی که قرار است عدالت را برقرار کند، به هر دلیلی، از مسائل مالی گرفته تا روابط پشت پرده، خودش را مدیون کند. ادعای مهندسی شدن نتایج در فوتبال ایران، موضوع سختی است. شاید در کشوری مثل قطر که نهایتا دو تیم قدرتمند مثل السد و الدحیل دارد، بتوان چنین مسائلی را پذیرفت، ولی در فوتبال ایران که این همه نظارت از سوی تماشاگران، رسانهها، پیشکسوتان و... بر روی آن میبینیم بعید است. مردم زیاد فوتبال میبینند و در این شرایط، مهندسی نتایج واقعا سخت است.
صحبت در مورد داوری سخت است خیلیها در فوتبال ایران در مورد اشتباهات داوری صحبت میکنند، اما اثبات اینکه اشتباهات داوری مغرضانه بوده یا نه، بسیار کار دشواری است و تقریبا نمیتوان در فوتبال ایران، چنین ادعایی را ثابت کرد. این ادعا مثل یک پرونده حقوقی نیست که بگوییم همه زوایای آن روشن است، ادله هم داریم و فقط باید رای بدهیم. در فوتبال، داور باید در همان لحظه که اتفاقی افتاده، تصمیم بگیرد و کارش واقعا سخت است. اشتباه وقتی قابل اثبات است که داور، آفساید اعلام کند در حالی که شروع مجدد روی یک اوت دستی بوده. آنجا میتوانیم در مورد اشتباهات مغرضانه حرف بزنیم، اما در سایر موارد، این کار آسان نیست. امیدوارم در فوتبال ما چنین مسائلی وجود نداشته باشد.
هیچ نکته مثبتی در سال 98 ندیدم فوتبال ایران در سال 98، هیچ اتفاق خوبی در پی نداشت. من شخصا اتفاق خوب و شیرینی ندیدم. اتفاقی که بتواند فوتبال ما را تکان بدهد، رو به جلو ببرد، پیشرفتی حاصل شود، موفقیت بینالمللی داشته باشیم و... من چیزی ندیدم و به همین خاطر میگویم فوتبال کشورمان در سالی که گذشت، عاری از چنین مسائل خوب و امیدوارکننده بود.
- بیشتر بخوانید:
- لغو بدون دلیل جلسه هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال + سند
کرونا بدترین اتفاق سال 98 بود به عقیده من، موضوع گسترش ویروس کرونا و تعطیل شدن لیگهای یک مملکت، بدترین اتفاقی بود که در سال 98 برای فوتبال ایران رقم خورد. البته میبینید که در فوتبال دنیا هم این طور است و همه لیگهای معتبر جهان تعطیل شد.
آمارهای کرونا نگرانکننده است من اخبار را دنبال میکنم و وقتی آمارها را میشنوم، نگران میشوم. درصد شیوع بیماری، گسترش ویروس در نقاط مختلف دنیا و مرگ و میر بابت کرونا واقعا نگرانکننده است. متاسفانه میبینم که هموطنانم بابت این ویروس، عزادار عزیزانشان میشوند که هر آدمی را ناراحت میکند. از طرف دیگر، ما ایرانی هستیم و نمیتوانیم یک جا، بند شویم. نمیتوانم بچههایم را قانع کنم که چند روز قرنطینه شوند. هنوز خیلیها عمق این بیماری را درک نکردهاند. امیدوارم با کمک همه افراد جامعه بتوانیم از این شرایط عبور کنیم.
از ما گذشته که هدفی داشته باشیم! برای سال آینده، از ما گذشته که هدفی داشته باشیم و یا دنبال هدفی برویم. دیگر 50 ساله هستیم و میخواهیم با آرامش زندگی کنیم. با این حال معتقدم برای من، سال 98 هم سال خوبی بود و خدا را شکر از همه چیز رضایت دارم.
شرایطش باشد، به فوتبال برمیگردم هرگز دنبال جایگاه دیگران نبودم و دنبال دردسر نرفتم. فوتبال ما رانتی است و پایه آن، روابط پشت پرده است. با این حال، در سال آینده اگر شرایطی برای کار پیش بیاید، همه چیز شفاف باشد، کار میکنم و به فوتبال برمیگردم. در فوتبال ایران باید همیشه به دنبال روابط باشیم که من چندان اهل این موضوع نیستم. از سوی دیگر، دیگر نمیخواهم هدایت تیمهای بیپول و ورشکسته را قبول کنم. فقط جایی میروم که واقعا مرا بخواهند.
- بیشتر بخوانید:
- اسلامیان: فیفا همچنان سر مواضع قبلیاش است