حامیان دیپلماسی تهاجمی و ایده «بگیر و ببند» چه کسانی هستند؟

اقتصادنیوز: اغلب افرادی که این روزها شعار میدهند یا از دیپلماسی تهاجمی دفاع میکنند و خواستار بگیروببند هستند و تحریمها را کماثر میدانند، از نظر اقتصادی وضع خوبی دارند. اغلب این افراد یا نماینده مجلس هستند یا سیاستمدارند و حقوقشان را از نهادها یا سازمانها یا گروههای ذینفع دریافت میکنند.
به گزارش اقتصادنیوز، خط فقر، مرزهای 30 میلیون تومان را رد کرده است. اسب سرکش تورم در مرزهای 30 تا 40 درصد همچنان میتازد. سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی از شورهزار بیکاری از 50 درصد عبور کرده است. بدتر از همه، نااطمینانیها، چشمانداز پیشرو را تیرهوتار کردهاند.
آنگونه که "هدا احمدی" در هفته نامه تجارت فردا گزارش داده است؛ تازهترین آمارها نشان میدهد درآمد سرانه خالص هر ایرانی در سال 1403، دستکم 22 میلیون تومان نسبت به سال 1390 کاهش پیدا کرده است. حدود 30 درصد جمعیت ایران (تقریباً 26 میلیون نفر) زیر خط فقر معیشتی زندگی میکنند که این رقم در مناطق محروم بالاتر است.
خبر مرتبط چرخه باطل فقر و یارانه چگونه به وجود آمده است؟اقتصادنیوز: کارشناسان معتقدند که رویکرد دولتها در مواجهه با مسئله فقر، منجر به شکلگیری چرخه باطل فقر و یارانه شده و در صورت عدم تغییر این رویکرد، چرخه مذکور منجر به تشدید وضعیت فعلی خواهد شد.
همه از افزایش هزینهها و نااطمینانی، تحت فشار و استرساند، اما عدهای همچنان بر طبل تهاجم میکوبند و هیچ نماینده مجلس یا سیاستمداری به این مشکلات معترض نشده است. روایتهای آماری حکایت از آن دارد که بیشترین درآمد سرانه ایرانیان در 14 سال گذشته، قبل از دور نخست تحریمهای آمریکا یعنی در سال 1390، اتفاق افتاده است.
پایینترین مقدار این شاخص در این دوره زمانی نیز بعد از تحریمهای آمریکا و در سال 1394 به ثبت رسیده است. به بیان دیگر، وجود یا نبود تحریمهای آمریکا بهشدت بر رفاه ایرانیان اثرگذار است. با این حال، همچنان افراد زیادی هستند که منکر این واقعیت میشوند و خواستار کاغذپاره خواندن مکانیسم ماشه و بیاثر بودن نقش تحریمها هستند.
بهطور مشخص، اغلب افرادی که این روزها شعار میدهند یا از دیپلماسی تهاجمی دفاع میکنند و خواستار بگیروببند هستند و تحریمها را کماثر میدانند، از نظر اقتصادی وضع خوبی دارند. اغلب این افراد یا نماینده مجلس هستند یا سیاستمدارند و حقوقشان را از نهادها یا سازمانها یا گروههای ذینفع دریافت میکنند و برای گذران زندگی مشکلی ندارند اما کشور را به سمتوسویی میکشانند که درآمد میلیونها ایرانی را به چالش میکشد و آنها را هر روز بیشتر از دیروز، به ورطه فقر میاندازد.
صدای مردم
پرسش این است که چرا این افراد برخلاف منافع عمومی جامعه سخن میگویند؟ افرادی که برخلاف منافع عمومی سخن میگویند، اغلب به دلیل منافع شخصی، باورهای ایدئولوژیک و بهرهبرداری سیاسی در این مسیر گام برمیدارند. این رفتارها در شرایطی که 30 درصد جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی میکنند و تورم و بیکاری در سطوح بالایی قرار دارد، به تشدید مشکلات اقتصادی منجر میشود.
به باور نوید حسینیون، فعال سیاسی و عضو شورای استان خراسان رضوی حزب کارگزاران سازندگی ایران، سالهاست که پرسشهای اصلی جامعه در مورد نحوه حکمرانی جامعه ایران این است که چرا فقط صدای یک تفکر خاص شنیده میشود؟ چرا مردم احساس میکنند در نحوه تصمیمسازی و تصمیمگیری بیصدا هستند؟ و چرا صدایشان در جایی شنیده نمیشود؟ و در محاسبات کلان جایی ندارند؟
چند دهه تورم دورقمی، نرخ بیکاری بالا در تحصیلکردگان بهخصوص زنان، با وجود اینکه بیشتر فارغالتحصیلان دانشگاهها را تشکیل میدهند، و رشد اقتصاد منفی باعث شده (طبق آمار رسمی) 30 درصد جامعه (حدود 26 میلیون نفر) زیر خط فقر معیشت زندگی کنند. دهک «پایین» در حال خرد شدن در زیر این فشار و دهک «متوسط» هر روز در حال کوچکتر شدن و از دست دادن آرزوهایش است. تحریمهای ظالمانه شرایط حاد اقتصادی را تشدید کرده و نتیجه تصمیمها و مدیریت ناکارآمد اقتصادی اثر بیشتری بر سختی زندگی مردم دارد.
حسینیون اینطور میگوید که در موضوعهای اجتماعی بحران بزرگتری در حال شکلگیری است و احساس میشود اختلاف سلیقه و نحوه عملکرد تصمیمگیران به جای حل مشکل و به رسمیت شناختن اختلاف سلایق به کشمکش و لجبازی رسیده است؛ بهطوریکه مردم گمان میکنند خواست جامعه برای انتخاب نوع زندگیشان به چالش کشیده میشود و به جز قرائت رسمی، سبکهای دیگر سرکوب میشود.
بحرانهای اجتماعی کتمان میشود و بعضاً به جای ورود تخصصی به مسائل اجتماعی با رویکرد امنیتی به اختلافهای اجتماعی نگریسته میشود. در مسئله محیط زیست، آلودگی هوا، فرونشست زمین و خشکسالی، با عدم توجه به استهلاک سرزمینی هر روز چالش جدیدی به وجود میآید، به صورتی که ادامه روند موجود باعث فرسایش تمدنی و نابودی زندگی در فلات ایران میشود. تابآوری و مانایی سرزمین ایران در اثر تصمیمهای ناکارآمد و رانت توزیعی از منابع طبیعی در حال نابودی است، ولی سیاستگذاران همچنان اصرار به برداشت منابع برای سود زودگذر اقتصادی به بهای کلنگی شدن سرزمین دارند.
چه باید کرد؟
چرا صدای فرودستان شنیده نمیشود و در حوزه سیاستگذاری تغییری ایجاد نمیشود؟ حسینیون بر این باور است که حکمرانان و فرادستان در جوامع برای مدیریت و ایجاد منطق زیربنایی و سازماندهی در جامعه در طول تاریخ، نظم اجتماعی خاص خودشان را بنا میکنند. نهادها و سازمانهایی میسازند که پشتیبان هویت قالبهای خاصی از سازمانهای انسانی باشند و نسبت به منفعت و اینکه الگوهای سازمانی چه انگیزههایی ایجاد کرده باشند، دسترسی به آن سازمانها را محدود یا تسهیل میکنند. سازمانها قدرت خویش را از اشخاص میگیرند و آن قدرت را در خدمت اهداف گروهی به کار میگیرند. داگلاس نورث (Douglass Cecil North)، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصادی، در کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» با تقسیم نوع حکمرانی به دو دسته «حکومتهایی با نظم دسترسی محدود» و «حکمرانی با نظم دسترسی باز»، به بررسی نحوه عملکرد حکومتها در مواجهه با مشکلات و روند توسعه در کشورها میپردازد.
نورث دلیل عملکردهای متفاوت در جوامع را وجود قالبهای متضاد و ناهمگون سیاسی، باورها و ساختارهای اجتماعی به وجودآورنده این عملکردها میداند. در نظامهایی با دسترسی محدود، فرادستان در ائتلاف مسلط با ایجاد انحصار و محدود کردن دیگران برای ورود به عرصه مدیریت سیاسی و اقتصادی، رانت خلق میکنند و همواره قاعده بازی را از طریق الگوهای تعاملی میان افراد طوری میچینند که این رانت غیرمولد در اختیار گروه اندکی باقی بماند.
به گفته این فعال سیاسی، پاسخ ابتدایی شنیده نشدن صدای فرودستان در جامعه در چند خط بالا خلاصه شده است؛ در نظامهایی با نظم دسترسی محدود، روابط اجتماعی براساس ملاکهای شخصی تعریف میشوند، قواعد بازی در گستره اجتماع به شکل نابرابر و تبعیضآمیز توزیع میشود، دولت بهشدت متمرکز و غیرفراگیر است و با قوانین سخت، اجازه ورود نخبگان سیاسی، اقتصادی به عرصه قدرت داده نمیشود. در این حکومتها، حقوق مالکیت تعریفشده و تضمینشده نیست و احزاب، اتحادیهها، تشکلها، اتاقهای بازرگانی و... دارای گستره و ابتکار عمل و تاثیرگذاری کارآمد نیستند. هدف از محدودیت، توزیع رانت است. با رانت اقتصادی است که تعادل سیاسی شکل میگیرد و تا زمانی که ائتلاف مسلط فرادستان از این رانت سود ببرد، اجازه شکسته شدن چرخه را نمیدهد. بدون شک در چنین ساختاری، شنیده شدن صدای فرودستان سخت است و اگر بهواسطه نیاز در مواردی تغییراتی به وجود بیاید، میلیمتری و کماثر خواهد بود. قوانین و قواعد به نحوی مصوب میشود که ائتلاف فرادستان چیرگی خودش را بر جریان رانتساز حفظ کند و امکان رقابت برای همه به وجود نیاید.
در ایران شرایط سخت به لبه حساس نزدیک شده است. وضع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اجازه اعمال محدودیت بیشتر را نمیدهد و این وضع حاد است که فرصت و جسارت تصمیمگیری برای حمله رژیم اسرائیل با پشتیبانی آمریکا به ایران را فراهم کرد، هرچند دلایل اصلی این حمله استراتژیک و منطقهای است.
اکنون فرصت زیادی برای تعلل در گرفتن تصمیمهای سخت در داخل نیست. بدون ایجاد تغییرات اساسی و پایهای و گذار از یک نظم دسترسی محدود به سمت نظم دسترسی باز، امکان به وجود آمدن توسعه پایدار ممکن نیست. جامعه ایران در زمانهای مختلف و شرایط متفاوت اثبات کرده با گرفتن تصمیمهای درست، چگونه در حفظ شاکله کشور کوشا و مصمم است، اما بیشک حفظ این انسجام بدون گذر از شرایط موجود و ایجاد فضایی باز برای شنیده شدن صدای فرودستان و حل مشکلات پیچیده و چندبعدی، ممکن نیست. برای رسیدن به حکمرانی با نظم دسترسی باز، نیاز به گرفتن تصمیمهای چندبعدی و مرحلهای است.
در مرحله نخست، باید اصل مالکیت به رسمیت شناخته شود، تشکلها و ساختارهای حرفهای برای حل معضلات بهوجودآمده از ناکارآمدی بدون وابستگی به قدرت اجازه فعالیت پیدا کنند و سلایق و سبکهای مختلف زندگی به رسمیت شناخته شوند. همچنین تخریب خلاق در امر سیاست و اقتصاد برای ساختارهای ناکارآمد و غیرپاسخگو اجرا شود. رمز توسعه در به رسمیت شناختن رقابت در اقتصاد و سیاست است. باید تکثر در سلایق مختلف جامعه را به رسمیت شناخت و در ایجاد انحصار برای تفکر خاص تجدید نظر کرد. فرصتهای برابر برای فعالیت اقتصادی و سیاسی باید در اختیار همه قرار بگیرد. قوانین در جامعهای با حکمرانی دسترسی باز، باید فراگیر باشد و شمولیت داشته باشد. اقشار مختلف جامعه باید احساس کنند که در فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری دارای نماینده هستند و میتوانند نظرهایشان را به صورت آزاد بیان کنند. آنان باید احساس کنند در مراحل مختلف تصویب قانون دارای اثر هستند، مشارکت شهروندان باید به صورت تضمینی به رسمیت شناخته شود و فرآیندهای آن، شفاف و بدون محدودیت باشد. مردم باید احساس کنند میتوانند تبعیضی را که جامعه را عصبی و سرخورده کرده، رفع کنند و همه شهروندان دارای حق زندگی برابر هستند. باید امید به آینده دوباره به جامعه برگردانده شود، به صورتی که شهروندان بتوانند آینده روشن برای خودشان متصور شوند.
عضو شورای استان خراسان رضوی حزب کارگزاران سازندگی ایران میگوید، در عالم سیاست همواره سیاستمداران سعی میکنند کالای سیاسی را بدون رقیب عرضه کنند. این نهادها هستند که سیاستمدار را ملزم به شنیدن و به رسمیت شناختن و تن دادن به رقابت میکنند و به سیاستمدار چهارچوب و قاعده میدهند. اینگونه است که سیاستمدار مجبور میشود در حوزه سیاستگذاری تن به تغییرات بدهد، با مشکلات به صورت شعاری برخورد نکند، برای حل مشکلات با واقعبینی تصمیم بگیرد و مسئولیت تصمیمهای اشتباه را بپذیرد.
بهطور مثال در قضیه تحریمهای ظالمانه و کمرشکن بر ایران باید با واقعبینی و شفافیت با مسئله برخورد و اجازه داده میشد تشکلها و احزاب نظرات تخصصی و راهحلهای احتمالی را طرح کنند و به جای محدود کردن بخش خصوصی و دخالت دستوری در اقتصاد، اجازه فعالیت فراگیر و رقابتی داده میشد؛ بهطوریکه با درک موقعیت ژئواستراتژیک و اهمیت کریدورها و تسهیل در قوانین و حذف دستورالعملهای دستوپاگیر، فضا برای فعالیت شرکتها و هلدینگهای بزرگ بینالمللی و سرمایهگذاری کشورها در ایران فراهم میشد و پرونده تحریمها به جایی نمیرسید که ایران از اقتصاد دنیا حذف شود. در موضوع نپیوستن به معاهدهFATF در حالی که اکثر فعالان اقتصادی و متخصصان، پیوستن به پیمانهای بینالمللی را بهعنوان پیشنیاز تجارت بینالمللی مطرح میکردند و ضررهای حذف از بازارهای دنیا را غیرقابل جبران میدانستند، کشورمان سالها گروگان لجبازی عدهای بود که با طرح مسائل حاشیهای، سعی در ایجاد محدودیت رقابت و عدم شفافیت داشتند و در حالی که این روزها در بحران اقتصادی موجود عدم نفع کشورمان در سال به چند میلیارد دلار میرسد، رشد اقتصاد متوقف شده و کسی پاسخگوی وضع فعلی نیست.
تصمیمهای اشتباه
نوید حسینیون مشکلات امروز کشورمان را حاصل تجمیع تصمیمهایی میداند که در ساختار نظم اجتماعی محدود گرفته شده است. به گفته او تصمیمهایی که ابعاد ناکارآمدی آن فقط محدود به دنیای سیاست یا اقتصاد نمانده و شر در تمام ابعاد (از زندگی اجتماعی تا محیط زیست ایرانیان) را تحت تاثیر قرار داده است؛ بهطوریکه «سرمایه اجتماعی» در آن کالایی نایاب شده، شهروندان به تصمیمها و سیاستهای سیاستمداران بیاعتماد شدهاند و به هر تصمیمی با دیده شک و تردید مینگرند.
حتی اگر سیاستمداران و سیاستگذاران هم قصد داشته باشند تصمیم سخت و اصولی بگیرند، همین مسائل باعث شده از طرف شهروندان و جامعه همراهی نشوند. بدون شک التیام وضع موجود، وظیفه و بر عهده سیاستمداران است. باید با تغییر شرایط موجود، راه را برای فعالیت و رقابت در عرصه سیاست و اقتصاد باز کنند.
بدون شک رونق و شرایط خوب اقتصادی نیازمند فضای شفاف و رقابتی در سیاست است. در این رهگذر اقتصاد هم تاثیر مستقیم خودش را بر شاخص کیفیت و اثربخشی حکمرانی و سیاست میگذارد، زیرا شهروندان ایرانی بارها اثبات کردهاند پای کار ایران هستند و به درستی شرایط را رصد میکنند و در موقع حساس تصمیم لازم را میگیرند.
توسعه ایران باید بهعنوان هدف و نقشه راه آینده، بخشی جداییناپذیر از برنامه نظام حکمرانی باشد. شاید توسعه چیزی نباشد به جز ساختارها و قواعدی که با تن دادن به آن میتوانیم گرههای موجود را باز کنیم و برای حل مشکلات آینده، به یک الگو یا مدل برسیم.
-------------
کپشن یک: این گزارش با همکاری و مشورت نوید حسینیون، فعال سیاسی و عضو شورای استان خراسان رضوی حزب کارگزاران سازندگی ایران تهیه و تدوین شد و این موضوع را بیشتر بررسی کردیم که برای تغییر روندها در ایران چه باید کرد؟
کپشن دو: داگلاس نورث (Douglass Cecil North)، اقتصاددان آمریکایی، در کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» با تقسیم نوع حکمرانی به دو دسته «حکومتهایی با نظم دسترسی محدود» و «حکمرانی با نظم دسترسی باز»، به بررسی نحوه عملکرد حکومتها در مواجهه با مشکلات و روند توسعه در کشورها میپردازد.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
