یک‌شنبه 27 آبان 1403

حمله روسیه به اوکراین، نفی واقعیت تاریخی یا در دام آمریکا و ناتو؟ / چهل سال اعتراض در کمتر از یک سال؛ چرا؟! / بازگشت به جهان دو قطبی!

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

آماده باش هسته‌ای پوتین، جزئیاتی از جلسه غیرعلنی مجلس درباره مذاکرات وین، چرا سلبریتی‌ها از پرداخت مالیات معاف شده‌اند؟ نقدینگی همچنان در خط صعود، اجماع ملی بر حراست از خطوط قرمز، ایران آماده میانجیگری برای بازگشت صلح، روسیه چگونه رقیب چالش برانگیز امریکا شد؟ جریمه میلیونی واکسن نزده‌ها و امارات بی طرف ماند؛ تلاش برای حفظ روسیه، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های...

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز 9 اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که التهاب در اوکراین و آخرین گزارش‌ها از واکنش‌ها به جنگ اوکراین، قدرت‌نمایی هسته‌ای در روزسوم جنگ و افزایش 25 میلیارد دلاری تجارت خارجی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

حمله روسیه به اوکراین نفی واقعیت تاریخی یا در دام آمریکا و ناتو؟

سیف الرضا شهابی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان حمله روسیه به اوکراین نفی واقعیت تاریخی یا در دام آمریکا و ناتو؟ نوشت: حمله روسیه به اوکراین و نفی هویت تاریخی اوکراین در روز‌های اخیر توسط آقای پوتین اظهار شده یادآور حمله عراق به کویت و ادعای مقامات عراقی مبنی بر وابستگی تاریخی کویت به عراق است و قطعا چنین اظهارات حتی اگر واقعیت داشته باشد سبب تحریک احساسات ملی مردم کشور تحت اشغال واقع می‌شود. بنده در چند سال قبل در سفری که به اوکراین داشتم در کیف حساسیت مردم این کشور نسبت به روسیه را دیدم اگر حساسیت شامل همه مردم نبود بخش‌های وسیع از شهروندان اوکراینی و خصوصا ساکنان غرب اوکراین و نزدیک به مرز لهستان را شامل می‌شد. دقیقا مشخص نیست انگیزه پوتین از این حمله بر اوکراین و نفی تاریخ اوکراین چه می‌باشد، ولی روس‌ها باید درنظر داشته باشند اگر نتوانند بر اوکراین تسلط سیاسی پیدا کنند مواجه با گروه‌های مقاومت اوکراینی خواهند شد که قطعا مورد حمایت آمریکا و ناتو می‌باشند و مجبور می‌شوند بدون گرفتن امتیازات مهم و استراتژیک عقب‌نشینی بکنند و بزرگترین شکست تاریخی برای ابرقدرتی مانند روسیه رقم خواهد خورد کشوری که عامل شکست اصلی آلمان هیتلری بود و سربازش اولین سربازی بود که وارد برلین شد. بعد از این که آمریکا در ویتنام شکست خورد تمام تقصیر را متوجه شوروی و چین کرد و دنبال فرصت بود تا انتقام بگیرد با ورود ارتش سرخ شوروی به افغانستان، این فرصت را در اختیار آمریکا و غرب قرار داد تا با راه اندازی گروه‌های جهادی از عرب‌های اعزامی به افغانستان انتقام شکست در جنگ ویتنام را بگیرد و موفق شد شوروی از افغانستان خارج کند. اکنون با خروج آمریکا از افغانستان، بعید نیست آمریکا توسط عواملی پوست خربزه جلوی پای پوتین و روسیه گذاشته باشد تا شکست واشنگتن در افغانستان فراموش شود.

چهل سال اعتراض در کمتر از یکسال! چرا؟

مجید ابهری آسیب‌شناس طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان چهل سال اعتراض در کمتر از یکسال! چرا؟ نوشت: این روزها، تقریبا روزی نیست که خبر تجمع اعتراض آمیز در یک یا دو شهر کشور به دلیل مشکلات صنفی و عدم تطابق حقوق و دستمزد با نرخ تورم در رسانه‌ها منعکس نگردد. شبکه‌های اجتماعی و البته شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان نیز با آب و تاب و شاخ و برگ دادن به این اعتراضات سعی دارند که به آن‌ها جنبه عمومی ببخشند. کلیپ‌هایی که توسط برخی برای این شبکه‌ها ارسال می‌شوند، به‌عنوان سند منعکس و بلافاصله با کارشناسانی که به‌طور شگفت‌انگیزی در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی و صنعتی مسلط بر امور هستند، موشکافی می‌شود. کارشناسانی که بیش از 30 سال پیش، وطن خود را ترک کرده، ولی حالا آنچنان در جزئیات موضوع اظهارنظر می‌کنند که انگار همین امروز از نزدیک شاهد این وقایع بوده‌اند. این متخصصان همه چیز‌دان دانش خود را از سایت‌ها و شبکه‌های مجازی داخلی می‌گیرند.‌ای کاش در انتخاب اخبار و تحلیل‌ها جانب اعتدال را رعایت کرده و بدون تعصب سیاسی نکات را انتخاب و مطرح نماییم. قصد نگارنده تجزیه و تحلیل این‌گونه وقایع نیست بلکه توقع داریم که صدا وسیما با بیان پشت پرده اینگونه حوادث، ذهن مردم را روشن‌تر نمایند و از تحلیل‌ها و خبر‌های «همه چیز گل و بلبل است» دست بردارد که موجب کاهش اعتماد عمومی نسبت به رسانه‌ملی می‌شود. قصدم از بیان این نکات و تحریر این سطور این است که چرا بعد از انتخاب آقای رئیسی و شروع به‌کار دولت ایشان، آن هم نه به‌صورت کامل و گسترده، ناگهان این حجم از اعتراضات رخ می‌دهد که در 40 سال اخیر بی‌سابقه بوده است. از دارندگان حساب در فلان بانک بدون مجوز و بازنشستگان گرفته تا خریداران خودرو که معلوم نیست نقش دولت قبل در این خرید‌ها چه بوده و دولت سیزدهم چه کرده است! اعتراض مالباختگان بورس تا تعاونی مسکن بندربوشهر و تخلف فلان کارخانه از تحویل خودرو‌هایی که دوسال پیش پول آن‌ها گرفته شده باید دولت سیزدهم پاسخگوی اعتراض مردم باشد. گرانی قبر و شیوع خشکسالی و کمبود گوشت و پیاز و... ده‌ها کمبود و مشکل دیگر باید تاوان را دولت وقت بپردازد. 30 سال است که فلان کارخانه خودرو‌سازی، کیسه هوا در خودرو نگذاشته یا کامل نکرده، حالا بعد از تصادف‌های هولناک و زیان‌های جانی و مالی فراوان، تعداد قابل توجهی از هموطنان اعتراض‌شان را نشان می‌دهند و دولت را مقصر می‌دانند. به قول شاعر: «گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری.» مافیای خودرو ریال‌ها و دلار‌ها را صرف کار‌های عمرانی و ساخت وساز در اروپا کرده و حالا در این گرفتاری دولت حاضر باید جوابگو باشد. صد البته تعویض و جابه‌جایی دولت‌ها باعث لوث شدن مسئولیت‌های آن‌ها نخواهد شد و تعهدات دولت‌ها نسبت به امور گذشته برجای خواهد ماند و در اینجاست که مطالبه‌گری به‌کار خود ادامه دهد. اما باید مهلتی به دولت جدید داده شود تا براساس برنامه تدوین شده، این مشکلات سه دهه را برطرف نماید. ضمن آنکه مدیرانی که موجب زایش مصیبت‌های گذشته و انتقال آن‌ها به زمان حال شده‌اند، باید جوابگوی مسئولیت‌ها و اقدامات خود باشند و در این راستا قوه قضائیه به‌عنوان ملجا و دادخواه مردم مظلوم کشور و نهاد‌های امنیتی و اطلاعاتی ضمن جمع‌آوری مدارک در مورد زالو‌های سفره انقلاب، آن‌ها را به مراجع ذیربط تحویل دهند.

بازگشت به جهان دو قطبی!

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان بازگشت به جهان دو قطبی! نوشت: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هرچند حقیقت دارد، ولی افرادی از میان لایه‌های پنهان آن امپراطوری بی‌خدائی توانستند به حکمرانی روسیه که هسته مرکزی آن بوده راه یابند و برای احیاء قطب فروپاشیده در قالبی دیگر تلاش نمایند. بوریس یلتسین، ولادیمیر پوتین، تعدادی از فعالان کا. گ. ب و دبیران حزب کمونیست در جمهوری‌های سابق شوروی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، خود را مستقل معرفی کردند، ازجمله افرادی بودند که ماندند تا عملیات احیاء را انجام بدهند. وجود سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) مرکب از 15 کشور (غیر از کشور‌های دریای بالتیک) یکی از نتایج همین فعالیت‌هاست. دولت روسیه هنوز هم نقش فرمانروائی بر این مجموعه را دارد و به جمهوری‌های حوزه بالتیک که روی عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو حساب باز کرده‌اند نیز بسیار طمعکارانه نگاه می‌کند. لشکرکشی روسیه به قزاقستان در همین زمستان امسال تحت عنوان اعزام صلح‌بانان به آن کشور، نمونه‌ای از اقدامات پوتین برای حمایت از اعضاء قطب احیاشده شرق بود. در حال حاضر روسیه پوتین، سه هدف مهم استراتژیک را برای قدرتمند نمودن قطب فروپاشیده، ولی در حال احیا شدن شرق در دستور کار خود دارد. برنامه اول، حفاظت از جمهوری‌های عضو سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) است که پایه اصلی قطب جدید شرق است و هم‌اکنون روسیه بر آن‌ها تسلط دارد. برنامه دوم، چنگ انداختن به جمهوری‌های متمایل به عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو است که پوتین در دوران حکمرانی خود بر روسیه تاکنون توانسته مواردی از آن‌ها را به زیر سلطه خود درآورد. اوکراین، تازه‌ترین مورد است که البته لقمه بزرگی است و هنوز نمی‌توان از نتیجه قطعی و نهائی آن ارزیابی دقیقی ارائه کرد؛ و برنامه سوم، تحکیم قدرت روسیه در آسیا و آفریقا به ویژه خاورمیانه عربی است که حضور روزافزون نظامی در سوریه یکی از نمونه‌های بارز آنست. احیاء روابط سلطه‌گرانه اتحاد جماهیر شوروی با مصر و بعضی دیگر از کشور‌های عربی ازجمله اجزاء این برنامه است کمااینکه نگاه حامیانه به رژیم صهیونیستی برای حفاظت از روابط دیرینه با این رژیم نامشروع و غاصب نیز بخشی از همین برنامه است. پوتین برای رساندن ظرفیت قطب احیا شده شرق به حدنصاب لازم برای برقراری موازنه با قطب غربی، به تکمیل این سه برنامه نیازمند است. این، چیزی است که پوتین در سخنرانی مفصل اخیر خود به مناسبت لشکرکشی به اوکراین به آن اشاره کرده است. فعال بودن دولت پوتین در رویدادهائی از قبیل جنگ قره‌باغ، تحولات افغانستان و مذاکرات هسته‌ای ایران با اعضاء برجام نیز با همین نگاه منطبق است. بلوک غرب به سرکردگی آمریکا که خود کارنامه سیاهی در بلعیدن جهان دارد، با این تکاپوی پوتین آشناست و تلاش‌های اعضاء این بلوک برای ضمیمه کردن اوکراین و جمهوری‌های دریای بالتیک به اتحادیه اروپا و ناتو نیز در همین چارچوب صورت می‌گیرد. تن دادن به ننگ بزرگ جنگ‌افروزی در اوکراین و ریختن خون آنهمه انسان بی‌گناه و آواره ساختن میلیون‌ها خانواده و نابود کردن سرمایه‌ها و زیرساخت‌های یک کشور پهناور فقط با هدف جلوگیری از گسترش دایره نفوذ غرب و ناتو به مناطق نزدیک مرز روسیه صورت نگرفته بلکه هدف مهم‌تر، احیاء بلوک شرق در این بخش تا حدودی سرسخت در برابر روس‌هاست. در مجموع، باید جنگ اوکراین را بازگشت به جنگ قدرت میان دو قطب شرق و غرب بدانیم. این واقعه باید کشورهائی را که خواهان حفاظت از استقلال خود هستند به این واقعیت رهنمون کند که همزمان با داشتن رابطه با هر دو بلوک، نباید به هیچیک از آن‌ها اعتماد و تکیه کنند. سیاست پایه‌ای و اصولی «نه شرقی - نه غربی» در این قبیل موارد است که کارائی معجزه‌آسای خود را نشان می‌دهد.