خط انتقال امید
تهران - ایرنا - روزنامه جهان صنعت در گفت وگویی آورده است: اگرچه ایران یک درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است اما سهم آن از منابع آب شیرین تنها سه دهم درصد است.
در ادامه گفت و گوی دوم آذر 1399 روزنامه جهان صنعت با محمدوحید شیخزاده مدیرعامل شرکت فکور صنعت تهران آمده است: ابرپروژه انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی یا به تعبیر رییس دولت دوازدهم «خط انتقال امید» یکی از طرحهایی به شمار میرود که اگرچه در ابتدا با هدف تامین آب مورد نیاز صنایع بزرگ معدنی و صنعتی کلید خورد اما به همگان ثابت کرد که ایفای نقش مشارکتهای ایرانی در پیشبرد پروژههای صنعتی حتی در شرایط سخت تحریم میتواند اتفاقات بسیار بزرگی را در جهت توسعه کشور رقم بزند. در آسیا به ویژه خاورمیانه و قسمتهای مرکزی آفریقا جدی بودن بحران کم آبی سبب شده کشورها جهت تامین بخش عمده نیازهای آبی خود به شیرینسازی آب دریا رو بیاورند. نکته جالب توجه اینکه حدود 46درصد این آبشیرینکنها در منطقه خاورمیانه واقع شده است که کشورهای عربستان، امارات، کویت و قطر بیشترین برداشت آب از خلیجفارس را انجام میدهند. این کشورها در حالی ظرفیت تولید آب شیرین خود را به شدت افزایش دادهاند که سهم ایران از منابع آب شیرین جهان در سطح پایینی قرار دارد. از این رو اگرچه ایران 1 درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است اما سهم آن از منابع آب شیرین تنها سه دهم درصد است. این در حالی است که با توجه به شرایط خشکسالی حاکم بر کشور در سالهای اخیر و محدودیت منابع آبی در استانهایی همچون هرمزگان، یزد و کرمان، صنایع موجود در این استانها به خصوص صنایع بزرگ معدنی و صنعتی برای توسعه فعالیتهای خود با مشکل مواجه شدند. موضوعی که فعالان بخش خصوصی و مسوولان دولتی را بر آن داشت تا با همکاری یکدیگر مقدمات پیادهسازی ابرپروژه انتقال آب خلیجفارس به نواحی مرکزی ایران را فراهم کنند. به این ترتیب فاز اول این پروژه حدود دو هفته پیش به بهرهبرداری رسید.
به باور متولیان پروژه انتقال آب خلیجفارس، رمز موفقیت این پروژه چیزی جز نقش مشارکتهای ایرانی نیست. بر اساس آنچه محمدوحید شیخزاده مدیرعامل شرکت فکور صنعت تهران به «جهان صنعت» میگوید، مشارکت بانکی، مشارکت سرمایهگذاران و همچنین مشارکت پیمانکاران در این پروژه باعث شده است تا در مدت زمان کوتاهی یکی از نادرترین پروژههای خاورمیانه در ایران به بار بنشیند. مشارکتی که در حوزه بانکی بانکهای تجارت، کشاورزی و سینا در آن ایفای نقش کرده و در حوزه سرمایهگذاری شرکتهای گلگهر، چادرملو و مس پا پیش گذاشتهاند و در قدم نهایی نیز پیمانکاران این پروژه یعنی مشارکت فام (شرکتهای فکور صنعت، آسفالت طوس و ماشینسازی ویژه) از تمام توان و تخصص خود در این زمینه مایه گذاشتهاند.
به باور مهندس شیخزاده، مشارکت فام یکی از موفقترین مشارکتهای دهه اخیر بوده است که نه تنها در 10 سال اخیر منجر به تحویل بالغ بر 20 پروژه متوسط و بزرگ به کشور شده بلکه همچنان هفت پروژه دیگر نیز در سال جاری توسط این مشارکت به مرحله اجرا خواهد رسید. در ادامه مصاحبه «جهانصنعت» با مدیرعامل شرکت فکور صنعت را در مورد جزئیات پیدایش این پروژه و همچنین نکاتی در مورد نتایج و تبعات اجتماعی این پروژه و همچنین ضرورت اجرای فاز 2 و 3 این طرح بزرگ را میخوانید: به عنوان سوال نخست بفرمایید که ایده نمک زدایی و انتقال آب خلیجفارس به چه دلیل مطرح شد؟ اصولا شیرینسازی آب دریا و انتقال آن هزینهبر است به دلیل اینکه برای شیرین کردن هر مترمکعب آب، 4 کیلو وات برق مصرف میشود. این در حالی است که بهترین روش نمکزدایی از آبهای شور استفاده از فرآیند اسمز معکوس است، زیرا سیستم پیچیدهای ندارد و راهبری آن قابلیت کنترل بیشتری از دیگر روشها را دارا است. در واقع سیستم اسمز معکوس که به واسطه فیلتری که به آن ممبران یا غشاء گفته میشود عملیات جداسازی مولکول را انجام میدهد. اما استفاده از روش RO یا فرآیند تصفیه آبی اسمز معکوس (Reverse Osmosis) که در آبشیرینکنها از آن استفاده میشود، در دنیا گران است در حالی که به دلیل مساله انتقال آب که برای کشورها بسیار استراتژیک است، باز هم از آن استفاده میشود.
در واقع در کشورهایی مثل ایران که کشوری خشک است و در آن خشکسالی وجود دارد، مساله آب بسیار قابل اهمیت میشود. برآوردها نشان میدهد که میزان بارش ایران در سال کم است به طوری که کشور ما تنها کشور دنیاست که در دو دهه خشکسالی اخیر، بالانس منفی دارد. به این معنا که در ایران سالی 4 میلیارد مترمکعب اضافه برداشت آب از زمین انجام میشود. این در حالی است که هرچه سطح آبهای زیرزمینی کشور افت کند، نشست زمین بیشتر میشود و در نهایت زمین خشکتر میشود که به آن زلزله خاموش میگویند. نکته قابل تامل اینکه خطر فرونشست زمین، بیش از یک دهه است که در ایران بهصدا درآمده و سازمان جهانی بههمراه کارشناسان محیطزیست و مدیریت منابع آبی، بارها نسبت به بحران آب در ایران هشدار دادهاند اما متاسفانه کسی باور نمیکند که آب نیست. نکته دیگر اینکه برداشت بیرویه و غیراصولی آبهای زیرزمینی باعث میشود امکان کشاورزی، ایجاد خطوط ریلی و جاده و... به کلی از بین برود و مشکلات محیطزیستی نیز به وجود آید. همانطور که در برخی شهرهای کشور با چالش ریزگردها مواجه هستیم که به همین علت است. به عبارتی خاصیت مویینگی و رطوبت زمین که از بین میرود، گرد و خاک ایجاد میشود. نکته اساسیتر اینکه بسیاری از دشتهای ایران به دلیل نشست زمین و زلزله خاموش نابود شده است. به گفته کارشناسان، 300 دشت از 600 دشت ایران خشک و بسیاری از آنها دشت ممنوعه اعلام شدهاند. بر همین اساس ایران نیز همچون سایر کشورهای دنیا به فکر استفاده مفید از آب دریا، نمکزدایی و انتقال آن افتاد تا به این وسیله از بحران کمآبی در برخی شهرها جلوگیری کند و این پروژه را به عنوان الگو در سایر شهرها نیز پیادهسازی کند.
پروژه انتقال آب خلیجفارس از کجا کلید خورد؟ نطفه این پروژه به عنوان طرحی که یکی از نیازهای آبی منطقه را رفع و زمینه توسعه صنعتی و معدنی را فراهم میکند، در شرکت معدنی و صنعتی گلگهر ایجاد شد. در واقع زمانی که شرکت گلگهر در سال 92 در حال تدوین برنامه 2020 خود و برنامهریزی برای تولید 20 میلیون تن کنسانتره، 20 میلیون تن گندله و 5 میلیون تن فولاد بود، به این باور رسید که برای دستیابی به این برنامهها با معضل آب روبهرو است. از اینرو ایده طرح این پروژه در زمان مدیریت محمد جلال مآب و مهندس یاری مطرح شد و مورد تایید قرار گرفت. اما از آنجا که حجم کار بسیار سنگین بود و به تنهایی اقتصادی نبود، شرکت چادرملو در زمان مدیریت مهندس نوریان نیز به پروژه ملحق شد. همچنین شرکت ملی مس نیز در زمان مدیریت مرادعلیزاده به این پروژه اضافه شد و این سه شرکت در نهایت شرکتی را به نام تامین و انتقال آب خلیجفارس (WASCO) تاسیس کردند که مهندس میرعلی یاری به عنوان مجری طرح انتخاب شد. با توجه به کمبود منابع آبی سوالی که پیش میآید این است که چرا صنایع معدنی را در مناطقی که آب وجود دارد تاسیس نمیکنند؟ واقعیت این است که معادن معمولا در مناطقی وجود دارند که آب در آنجا وجود ندارد یا کم است. بنابراین دو فرآیند برای تامین آب صنایع وجود دارد. نخست اینکه سنگآهن را با ریل و جاده کنار آب ببرند و کارخانه فرآوری و فولاد تاسیس کنند یا اینکه همین آب گران را کنار صنعت ببرند. این در حالی است که ارزیابیهای انجام شده نشان داد که اگر حتی برای شیرینسازی و انتقال آب هر مترمکعب آب 30 هزار تومان هزینه شود، این اقدام برای صنایع ارزش دارد. همانطور که در حال حاضر نیز همین میزان هزینه انجام میشود تا بعد از شیرینسازی، آب را به نزدیکی معادن و کارخانههای فرآوری انتقال دهیم. نکته دیگر اینکه برخی استانهای کشور ازجمله استانهای اصفهان، یزد و کرمان در معرض تنش آبی قرار دارند و ممکن است مشکلات عدیدهای برای آنها به وجود بیاید. از این رو تامین آب مورد نیاز این شهرها از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این در حالی است که انتقال حوزه به حوزه آب باعث دردسرهای زیادی میشود همانطور که در مقطعی شاهد اعتصاب مردم اصفهان به دلیل انتقال آب به یزد بودیم.
مراحل کار در این پروژه دارای چند بخش است؟ این پروژه دارای سه بخش است که بخش اول به آبگیری از دریا و ذخیرهسازی آن در مخزنهای بسیار بزرگ اختصاص دارد که اصطلاحا به آن intake میگویند. بخش دوم مربوط به شیرینسازی با راندمان 20 درصد و برگشت آب شور به فاصله 5 کیلومتری به آب دریاست. به طور مثال از هر 5 مترمکعب آبی که گرفته میشود، 1 مترمکعب آب شیرین به دست میآید و 4 مترمکعب آب شور به دریا بازمیگردد. در بخش سوم نیز آب از واحد شیرینسازی به همراه ایستگاههای پمپاژ به طول 810 کیلومتر انتقال پیدا میکند.
منابع مالی این پروژه به چه صورت تامین شد؟ مجریان طرح انتقال آب خلیجفارس از آنجا که منابع مالی لازم برای راهاندازی این پروژه را در اختیار نداشتند، پس از تقسیمبندی این پروژه بزرگ به سه فاز، برای آن مناقصه برگزار کردند. فاز اول نمکزدایی 140 میلیون مترمکعب آب در سال، فاز دوم 160 میلیون مترمکعب آب در سال و فاز سوم نیز حدود 160 میلیون مترمکعب آب را دربر میگرفت که جمعا نمکزدایی 540 میلیون مترمکعب آب را شامل میشود. بر این اساس پس از برگزاری مناقصه این شرط گذاشته شد که هر شرکتی که موفق به پیروزی در این مناقصه شد باید 70 درصد منابع مالی مورد نیاز را تامین کند. به این ترتیب مشارکت فام (شرکتهای فکورصنعت، آسفالت طوس و ماشینسازی ویژه) وارد عمل شد و با ایفای نقش 40 درصدی فکورصنعت، مشارکت 40 درصدی آسفالت طوس و همچنین مشارکت 20 درصدی ماشینسازی ویژه، شرکتی به نام «شاخص» به معنای شرکت انتقال خطوط آب صنایع از خلیجفارس را تشکیل داد. سپس در سال 93 حدود 100 میلیارد تومان منابع مالی از طریق این مشارکت تامین شد. این در حالی است که خود کارفرما یعنی شرکت انتقال آب خلیجفارس تنها 30 میلیارد تومان منابع مالی به این پروژه تزریق کرد که نشاندهنده نسبت 70 به 30 فام به کارفرماست که نشاندهنده نقش بسیار مهم شرکت شاخص و مشارکت فام بود.
در این پروژه از فاینانس یا اعتبارات اسنادی وارداتی استفاده نشده است؟ پیش از تحریمها برای تامین مالی مابقی پروژه، شرکت فکورصنعت فاینانسی را از چین آورد اما زمانی که ایران تحریم شد، به دلیل تحریمها کارفرما نتوانست از این فاینانس چین که از طریق شرکت NFC چین بود، اقدام کند. بنابراین شرکت فکورصنعت با ارتباطاتی که داشت، چند اقدام اساسی انجام داد؛ نخست اینکه ما در مناقصه با اختلاف فاحش برنده شدیم و پس از آن یک کنسرسیوم بانکی با رهبری بانک تجارت را تشکیل دادیم که در زمان مدیرعامل وقت ابراهیم مقدم انجام شد. در این میان بانک کشاورزی در زمان شهیدزاده و بانک سینا نیز به میدان آمدند و در نهایت توانستند در زمان صفدر حسینی 248 میلیون یورو وام از صندوق توسعه ملی دریافت کنند. نام صندوق توسعه ملی در گذشته صندوق ذخیره ارزی بود به طوری که شاید بتوان گفت وام انتقال آب خلیجفارس اولین وام صندوق توسعه ملی بوده است. از این رو باید همین جا از نقش کلیدی و اساسی بانک تجارت، بانک کشاورزی و صندوق توسعه ملی تقدیر به عمل آورد چراکه اگر اینها نبودند، این پروژه به اینجا نمیرسید. در این میان پذیرنده السی نیز نقش قابل توجهی در این پروژه داشت چراکه شرکت NFC چین به عنوان شریک راهبردی شرکت فکور صنعت به میدان آمد و با بازگشایی السی، شرایط تامین تمام تجهیزات خارجی و حتی داخلی را فراهم کرد.
آیا از تجهیزات اروپایی در این پروژه استفاده شده است؟ ما در زمان برجام توانستیم پمپهای این پروژه که از بزرگترین پمپهای انتقال آب دنیا به قدرت 5/5 مگاوات است را از آلمان تهیه کنیم. به این ترتیب 42 پمپ از شرکت کا. اس. ب KSB آلمان که بزرگترین تولیدکننده پمپ در دنیا است، خریداری کردیم. همزمان یک دستگاه از این پمپها نیز در اختیار شرکتهای داخلی قرار گرفت که با مهندسی معکوس بومیسازی شد. همچنین موتورها و تجهیزات برقی این پروژه نیز از شرکت ABB سوییس تهیه شد. این در حالی است که سوپروایزرهای این شرکتها به دلیل تحریمها برای نصب و راهاندازی تجهیزات به ایران نیامدند و کارشناسان داخلی کار نصب و راهاندازی قطعات و تجهیزات را ه انجام رساندند. با این حال جالب است بدانید از زمانی که السی گشایش پیدا کرد و با کمک متخصصان داخلی پروژه را به اتمام رساندیم، کمتر از سه سال زمان برد که چنین اتفاقی در پروژههای بزرگ کشور کمسابقه است.
درست ساعاتی پس از بهرهبرداری از فاز اول پروژه انتقال آب خلیجفارس، برخی از رسانههای خارجی در مورد زیان مردم و محیطزیست در پی افتتاح این پروژه مطالبی را عنوان کردند. لطفا در این خصوص توضیح دهید. واقعیت این است که این پروژه کاملا با محیطزیست سازگار است به طوری که تمام مجوزهای شرکت ILF اتریش در حوزه مطالعات زیستمحیطی را برای این اقدام دریافت کردیم. به این ترتیب تمام ملاحظات محیط زیستی در این خصوص در نظر گرفته شده تا برای آبزیان خلیجفارس مشکلی در دریا ایجاد نشود و شوری آبی که به دریا برمیگردد، تقریبا با شوری آب دریا برابر باشد و با سیستمهای خاص طوری در پنج کیلومتری دریا رها شود که آبزیان دچار مشکل شوند. با این حال شاهد این هستیم که برخی رسانههای خارجی در پی تخریب این پروژه هستند اما زمانی که کشورهای عربستان یا امارات در حال برداشت آب از دریا بودند، واکنشی نسبت به این موضوع نشان ندادند؛ موضوعی که نشان میدهد جریان تخریبی علیه کشور شکل گرفته است به طوری که ما باید این مسیر را ادامه دهیم. در این خصوص جالب است بدانید که عربستانیها سالیانه 2.4 میلیارد مترمکعب آب از خلیجفارس برداشت میکنند که 4.1 میلیارد مترمکعب آن به آبشیرین تبدیل میشود. از طرفی اماراتیها سالیانه 900 میلیون مترمکعب آب برداشت میکنند که 300 میلیون مترمکعب آن تبدیل به آبشیرین میشود. این در حالی است که کشور ما تا قبل از پروژه انتقال آب خلیجفارس تنها 30 تا 40 میلیون مترمکعب آبشیرین از دریا برداشت میکرد، اما با اجرایی شدن فاز اول این پروژه که 150 میلیون مترمکعب در سال است و همچنین 200 میلیون مترمکعب در فاز دوم، به جایگاه امارات دست پیدا میکنیم و در صورتی که فاز سوم این پروژه اجرایی شود، نفر دوم منطقه در حوزه برداشت آب از خلیجفارس خواهیم شد که در این مقطع نیز با برداشت سالیانه 550 میلیون مترمکعب آب از دریا، یکسوم کشور عربستان آب از خلیجفارس برداشت خواهیم کرد.
به نظر شما رمز موفقیت این پروژه چه بوده است؟ در این خصوص باید به نقش مشارکتهای ایرانی در ابرپروژه انتقال آب خلیجفارس اشاره کرد چراکه به عقیده بنده رمز موفقیت این ابرپروژه سه مشارکت بانکی، سرمایهگذاری و پیمانکاری بوده که در بخش اول بانکهای تجارت، کشاورزی و سینا، در بخش دوم شرکتهای گل گهر، چادرملو و مس و در بخش سوم یعنی قسمت پیمانکاری شرکتهای فکور صنعت، آسفالت طوس و ماشینسازی ویژه ایفای نقش کردهاند. از این رو به نظر میرسد که باید به مشارکتهای بزرگ ایرانی در ابرپروژهها بها داد. همانطور که در حال حاضر شاهد این هستیم که مشارکت فام یکی از موفقترین مشارکتهای دهه اخیر بوده و منجر به افتتاح بسیاری از پروژههای بزرگ صنعتی و معدنی در کشور شده است.
در مورد نقش مشارکت فام در این پروژه بیشتر توضیح دهید. در این پروژه مشارکت و تقسیم کار فام بسیار تاثیرگذار بود. به عنوان مثال شرکت آسفالت طوس به عنوان یک شرکت بسیار باسابقه و قوی در حوزه اجرا نقش کلیدیای را در این پروژه ایفا کرد و توانست از 300 کیلومتر ابتدایی، 150 کیلومتر اول را با 4 ایستگاه پمپاژ و خط لوله کامل کند. شرکت ماشینسازی ویژه نیز 150 کیلومتر دوم را به همراه 3 ایستگاه پمپاژ و ذخیرهسازی انجام داد. نقش شرکت فکور صنعت در این پروژه نیز بیشتر رهبری، تامین مالی و اجرای بخش برق و ابزار دقیق بود. در این پروژه تمام سیستمهای کنترل برق و ابزار دقیق را شرکت فکور صنعت انجام داده است. به این ترتیب میتوان گفت مشارکت فام یکی از موفقترین مشارکتها در ایران است که این شرکتها توانستند از نقاط قوت همدیگر استفاده کنند. در این میان البته نقش مهندس یاری به عنوان رهبر و مجری این طرح و تیم شرکت انتقال آب خلیجفارس نیز حائز اهمیت است.
مشارکت فام تا پایان سال جاری چند پروژه را به کشور تحویل خواهد داد؟ این شرکت پروژههای متعددی را با مشارکت «فام» (ترکیب فکور صنعت، آسفالت طوس و ماشینسازی) در دست اجرا دارد که تا پایان امسال هفت پروژه بزرگ را تحویل خواهند داد. سه مورد از این پروژهها در موضوع گندلهسازی، سه مورد کنسانترهسازی و همچنین یک مورد فاز نخست مگا پروژه انتقال آب خلیجفارس است که حدود دو هفته پیش به بهرهبرداری رسید. در این خصوص میتوان به پروژه 5.2 میلیون تنی گندلهسازی سنگان با مشارکت «فام سنگان» اشاره کرد. پروژه پنج میلیون تنی گندلهسازی «سه چاهون» بافق یزد نیز که دارای بزرگترین کوره دوار خاورمیانه است و با مشارکت شرکت کوبه استیل ژاپن اجرایی شده، مورد دوم است. بهرهبرداری از فاز نخست بزرگترین پروژه انتقال آب کشور از بندرعباس تا سیرجان نیز مورد سوم است که در این ماه با مشارکت فام اجرایی شد.
دیماه آینده، همچنین پروژه گندلهسازی پنج میلیون تنی گهرزمین که از سوی آسفالت طوس و اتوتک انجام شده، راهاندازی و بهمنماه آتی خط سوم کنسانترهسازی گهرزمین به ظرفیت 5.2 میلیون تن با مشارکت گهرفام تحویل خواهد شد. پروژه سنگشکنی 14 میلیون تنی گلگهر با سرمایهگذاری 800 میلیارد تومانی با مشارکت فام نیز یکی دیگر از این پروژههاست. همچنین در اسفند ماه نیز کنسانترهسازی 5.2 میلیون تنی فولاد شرق کاوه در سنگان (متعلق به بنیاد مستضعفان) با مشارکت فکورصنعت و ماشینسازی ویژه تحویل داده خواهد شد.
به عنوان کلام آخر اگر صحبتی دارید بفرمایید. این پروژه به همگان ثابت کرد که کشور ما دارای ظرفیتها و توانمندیهای بالایی است که اگر اراده جدی و همکاری مناسب برای پیشبرد برنامههای توسعهای وجود داشته باشد، حتی در سختترین شرایط تحریم نیز به بهرهبرداری میرسد. بنابراین به عقیده بنده باید با همکاری بخش خصوصی و مسوولان دولتی مقدمات اجرایی بسیاری دیگر از پروژههای تاثیرگذار در کشور حتی در شرایط تحریم مهیا شود تا به این وسیله بتوان دست کم از بخش معدن به عنوان یکی از حوزههای با ارزشافزوده بالا و جایگزین مناسب برای درآمدهای نفتی، نهایت استفاده را برد.
منبع: روزنامه جهان صنعت *س_برچسبها_س*