خلیج فارس؛ میدان رقابت چین و آمریکا / فرصتسازی به سبک اعراب
در حاشیه خلیج فارس، منطقهای که ایالات متحده برای دههها در قامت بازیگر خارجی به شکلی غالب فعالیت داشته، چین به دنبال تعریف روابط نزدیک با قدرتهای نوظهور برای تضمین دسترسی به منابع انرژی حیاتی، گسترش دامنه فعالیتهای تجاری خود و افزایش نفوذ استراتژیکش است.
به گزارش اقتصادنیوز، شی در جریان سفرش به عربستان در اوایل ماه دسامبر بر بهبود روابط چین با شورای همکاری خلیج فارس و تعریف روابط امنیتی میان طرفین متمرکز بود و خواهان همکاری در حوزههایی مانند انرژی، مالی و سرمایهگذاری، نوآوری و فنآوریهای جدید، هوافضا، زبان و فرهنگ شد.
با این حال نگاه به تعاملها نشان میدهد نقطه محوری و اصلی مشارکت میان چین و اعراب، فنآوری است و تجارت. این تحول برای پادشاهیهای خلیج فارس مطلوب است، چراکه موجب میشود اقتصادشان که متکی بر درآمدهای نفتی است، تنوع بیشتری را تجربه کند. علاوه بر این، در چارچوب رقابتهای جهانی، در جریان این اجلاس در باب تعمیق مشارکت راهبردی چین و شورای همکاری خلیج فارس تعهدی ارائه نشد و در حوزه امنیت موضوع تازهای مطرح نگشت.
نفوذ محتاط و مردد پکن
در حاشیه خلیج فارس، منطقهای که ایالات متحده برای دههها در قامت بازیگر خارجی به شکلی غالب فعالیت داشته، چین به دنبال تعریف روابط نزدیک با قدرتهای نوظهور برای تضمین دسترسی به منابع انرژی حیاتی، گسترش دامنه فعالیتهای تجاری خود و افزایش نفوذ استراتژیکش است. در شرایطی که چین باور دارد که هژمونی ایالات متحده در خلیج فارس درحال افول است، رویکرد این کشور برای دستیابی به موقعیت و افزایش نفوذش محتاطانه بود و درگیر تردیدهای جدی است.
چین خواهان رویارویی با آمریکا نیست
به نوشته نشنال اینترست طبیعتا دامن زدن به بیثباتیها به نفع چین نخواهد بود؛ بازیگری که نه اراده و نه ظرفیت ایفای نقش امنیتی ایالات متحده را دارا نیست. در عوض چین همصدا با کشورهای کلیدی شورای همکاری خلیج فارس مشارکت های استراتژیکش را کلید زده چرا که حمایت از آنها می تواند موقعیت پکن را بیش از این تقویت کرده و همزمان به اعراب نیز فرصت خواهد داد تا نفودشان در عرصه های مختلف را عریان کنند.
پیروی از این رویکرد نشان می دهد که چین مصمم است از رویارویی با ایالات متحده اجتناب کرده و همزمان نمی خواهد در درگیری های منطقه ای متعدد غرق شود. پکن ترجیح می دهد موضع عدم مداخله جویانه اش؛ همان دکترین سنتی اش را حفظ کرده و در بسیاری از مناقشه های منطقه ای بی طرف بماند و به جای آن از فرصت های استراتژیک و اقتصادی بهره برداری کند. در نتیجه، پروژه های ابتکاری یک کمربند و جاده (BRI) در خلیج فارس در وهله نخست اهرم و ابزاری برای تقویت موقعیت پکن در منطقه است.
مشارکت به جای اتحاد
بنا به گزارش اکوایران، تکیه بر سیاست عدم مداخله هم برای تضمین موفقیت طرح یک کمبربند و جاده و در راستای حفظ بی طرفی، پایان دادن به دشمنی ها و رقابت های احتمالی ضروری است.
در عین حال پادشاهی های خلیج فارس، چین را به عنوان شریک تجاری بی مثال می دانند که نه تنها در امور داخلی شان دخالت نمی کند بلکه به عنوان یک قدرت بزرگ با نفوذ سیاسی برجسته در عرصه بین الملل فعالیت دارد. چین روابط خود را با پادشاهی های خیلج فارس و با تکیه بر دیپلماسی های مشارکتی به جای توسل بر سیاست اتحاد پیش می برد (این روابط ائتلافی نیستند چرا که پکن معمولا از تعریف اتحاد خودداری می کند).
چین قراردادهای استراتژیک با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس امضا کرده که در چارچوب آن جزئیات سرمایه گذاری اقتصادی و تجارت در چارچوب طرح یک جاده و کمربند عیان است. در این میان می توان به مشارکت استراتژیک جامع با امارات و عربستان، دو کشور قدرتمند و غنی از منابع در منطقه، مشارکت استراتژیک با کویت، عمان و قطر نوشت.
فرصتسازی به سبک اعراب
آنگونه که تحلیلگران هم اشاره دارند توجه به این مقوله مهم است که دیپلماسی مبتنی بر مشارکت چین در خلیج فارس به تعمیق روابط دوجانبه و مشارکت با متحدان کنونی ایالات متحده برای گسترش نفوذ و دسترسیشان به انرژی و در عین حال اجتناب از رویارویی با واشنگتن بستگی دارد. با این همه، کاهش نسبی هژمونی و نفوذ ایالات متحده در خلیج فارس در کنار نقش در حال پررنگتر شدن پکن، موازنه قدرت در منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد.
برخی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس چون عربستان و امارات در حالی که مشارکت استراتژیک خود با ایالات متحده را حفظ کرده اند با برقراری روابط با سایر قدرت ها به دنبال حراست از خود در برابر تهدیدها و تغییر سریع موازنه قدرت هستند. هدف این سیاست مصون سازی، استفاده از چین به عنوان منبعی اضافی برای به دست آوردن حمایت سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی و همچنین بهره بردار ی از روابط با پکن برای تحت فشار قرار دادن واشنگتن جهت تعدیل سیاست هایش است.
عدم همصدایی اعراب
رقابت ایالات متحده و چین به عنوان دو ابرقدرت بزرگ در حوزه هایی به اوج خود رسیده و به مهم ترین عامل پویایی در صحنه جهانی تبدیل شده و همزمان در حال شکل دادن به نظم بین الملل است. امروز کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در میانه واشنگتن نگران از تغییر معادلات و پکن نوظهور با اراده ای قاطع قرار دارند و خود را میان متحد استراتژیک اصلی شان و یک شریک اقتصادی با اهمیت می بینند. با این حال، آینده شراکت چین و شورای همکاری خلیج فارس با آنچه قدرت های بزرگ از پادشاهی های خلیج فارس می خواهند تعیین نخواهد شد بلکه همه چیز منوط است بر آنچه کشورهای حاشیه خلیج فارس می خواهند از رقابت قدرت های بزرگ به دست بیاورند.
طبیعتا چنین انتظاری رابطه عجیب و در عین حال پیچیده چین و شورای همکاری خلیج فارس را برجسته می کند. اگرچه نشست چین و شورای همکاری خلیج فارس بر وحدت درون شورا تاکید دارد، اما کشورهای حاشیه خلیج فارس در باب اتخاذ رویکرد منطقه ای یکپارچه و منسجم در برابر رقابت قدرت های هم صدا نیستند. آنها در باب تعهدات آمریکا نسبت به امنیت منطقه تردید دارند هرچند نگرششان نسبت به چین به شکلی قابل توجه متفاوت است.
انتظار اعراب از ماحصل رقابت چین و آمریکا
چنین نگاه متفاوتی را می توان در سه گروه جای داد. گروه نخست، کشورهایی هستند چون عربستان و امارات که امنیت و را در مشارکت استراتژیک جامع خود و تعامل با چین گنجانده اند. ریاض و ابوظبی فعلانه به دنبال تنوع بخشیدن به تسلیحاتشان هستند ودر چنین شرایطی چین به سان جایزگینی اصلی برای تامین تجهیزات نظامی شان ضروری است؛ تسلیحاتی که ایالات متحده از فروش آنها طفره می رود.
گروه دوم کشورهایی هستند که در عرصه سیاست خارجی نقش متعادل کننده ای ایفا می کنند؛ بازیگرانی چون قطر و عمان. هر دو کشور بر بازکردن زیرساخت های ملی و شبکه های دیجیتال شان به روی سرمایه گذاران چینی تاکید داشته و خواهان روابط نزدیک تری با چین هستند، با این همه در ارتباط با واشنگتن به نوعی محتاطانه قدم برمی دارند. قطر به واسطه نقش برجسته اش در تخلیه افغانستان در سال 2021 روابط خود را با ایالات متحده عمیق تر کرده و اخیرا نیز در قامت متحد بزرگ که عضوی از ناتو نیست فعالیت دارد. گروه سوم دولت های محتاطاتی چون کویت و بحرین را تشکیل می دهد؛ دو بازیگری که درها را به روی سرمایه گذاری و پروژه های ساختمانی چین گشوده اما از تبدیل کردن روابط تجاری به روابط استراتژیک خودداری کرده اند.
کویت و بحرین دارای محدودترین قابلیت های نظامی در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هستند و حمایت ایالات متحده از خود را حیاتی می دانند. امروز 13هزار 500 نیروی آمریکایی در کویت مستقر هستند. بحرین هم میزبان ناوگان پنجم نیروی دریای ایالات متحده و فرماندهی مرکزی نیروی دریایی آمریکا است و در ائتلاف های نظامی به رهبری این کشور مشارکت دارد. هر دو کشور از تعامل با چین بیش از همسایگانشان ضرر خواهند کرد.
خیلج فارس به میدان دو قدرت رقیب تبدل خواهد شد؟
در شرایطی که رقابت قدرت های بزرگ استراتژی های مختلفی را که هرکدام از کشورهای حاشیه خلیج فارس در باب چین دنبال می کنند را عریان کرده، رویکردهای متفاوت آنها پیش بینی آینده روابط شورای همکاری خلیج فارس و چین را دشوار می کند.
در میانه رقابت قدرت های بزرگ و جنگ در اوکراین و همچنین مبارزه برای تسلط اقتصادی - تکنولوژیکی؛ کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ناچار شده اند با احتیاط میان ایالات متحده، متحد استراتژیکشان و چین، شریک اقتصادی خود حرکنت کنند. استراتژی های مختلفی که هر کشور در رابطه با رقابت آمریکا و چین دنبال می کند، در نهایت امنیت و ثبات منطقه را به آزمون خواهد گذاشت و این مقوله می تواند شورای همکاری خلیج فارس را به دو یا چند اردوگاه بدل نماید.
از همین رو ناظران بر این باورند که شورای همکاری خلیج فارس باید چارچوبی دیپلماتیک برای رسیدگی به اختلاف های خود در عرصه سیاست خارجی یافته و از تبدیل شدن منطقه به عرصه ای برای مبارزه واشنگتن و پکن خودداری کنند در غیر این صورت این احتمال بالا است که رقابت میان کشورهای همسابه پیامدهایی غیر قابل پیشبینی به دنبال داشته باشد.
همچنین بخوانید