داستان شیب تند و قله
به گزارش مشرق، علی مهدیان یادداشتی را با عنوان داستان شیب تند و قله، در کانال تلگرامی خود منتشر کرد:
چند سال قبل از پیروزی انقلاب، سیدعلی خامنه ای حکیم جوان قاعده پیشرفت یک امت را در مسجد امام حسن ع مشهد توضیح میداد. خلاصه مسیر این بود:
1. کلا سبک رشد، با اراده الهی انجام میشه. منتظر اراده او باید بود. اراده او ورق را بر میگرداند، فتح و پیروزی که ایجاد میکند خیره کننده است.
2. محصول این اراده الهی آن است که اتفاقی انفسی در جان شما رخ میدهد به نام «بعثت»، یا همان «انقلاب». و سپس همه عالم هماهنگ با خواست شما میشود.
3. راه دستیابی به این معجزه الهی چیست؟ «صبر» و «توکل». «صبر» اوج «ایمان» است «راس الایمان» است و «توکل» به اراده خدا «امید» حقیقی ایجاد میکند. «ایمان» و «امید».
4. راه ایجاد این «ایمان» و آن «امید» چیست. اینکه همه وجودتان را مزین کنید به ایمان و امید. در عمل نشان دهید، در زبان محقق کنید. بگویید و بگویید. عمل کنید و عمل کنید. همانکه در سوره والعصر میخوانید.
5. خدا در فشار و بلا یتان میگذارد. از جانب دشمن فشارهای سخت پیش میآید، ضعفهایتان هم جلوی چشمتان میآید. ولی تلاش کنید صبر کنید. ناامید نشوید. ادامه دهید.
خوب؟ حالا برگردید اتفاقات یک دهه گذشته را مرور کنید.
الان اراده «بریکس» و «شانگهای» و عربستان و فسقلی های زیر خلیج فارس و بالای خزر با شما همراه شده. با آسیای شرق و آسیای غرب و آفریقا و آمریکای جنوبی وارد معاملات با رویکرد حذف دلار شدید. آمریکا پولهای بلوکه شده را دارد پس میدهد. بدنه مدیرانتان جوانان آرمانجوی پر کارند. صحنه رسانه مجازی تحت مدیریت آمریکا فیلتر شده. حضور مردم در پیام رسانهای داخلی چندین برابر شده. اهالی هنر و رسانه الک شدند. شیب تورم کم و کنترل شده، بانکهای دولتی از وضع ضرر خارج شدند. شیب نزولی جمعیت تغییر وضعیت داده و وضعیت رشد گرفته. خوب؟ ثم ماذا؟
صبر کنید. باز تصویر چند سال قبل ترش را به سرعت مرور کنیم. توضیح میدهم. عجله نکنید.
صدها نفر در روز کشته کرونایی یعنی هزاران نفر روزانه عزادار میشدند. دولت وقت گرفتن دارو و واکسن را منوط به پذیرش اراده غرب و فتف کرده بود. مدیران رسما دروغ میگفتند در قصه بنزین در قصه بورس. روحانی دم از رفراندوم میزد. تا فشار ها را به گردن رهبری بیندازد. جمع زیادی از جریانات ظاهرا انقلابی ناامیدی را در فضای رسانه ای پمپاژ میکردند و جهاد امیدآفزایی را که رهبر یک تنه پیش میبرد مسخره میکردند. کارخانه ها و کارگاه ها به اسم اصل 44 فروخته میشد به سوداگران، دولت توان تصمیم نداشت نه اقتدار داشت و نه مدیران پیر و فرتوت و کم کارش توان عمل داشتند. همه رسانه ها و جریانها هم خوان با دشمن مردم را ترغیب میکردند به قهر کردن با صندوقها. فرمانده راهبردی و فوق العاده ایران در منطقه و سپس یک مدیر دانشمند مهم و کلیدی، ترور شدند. نفوذ جدی بود. وزیر خارجه وقت که در هنگامه جشن مقاومت استعفا داده بود، بعدها درگیری ایران با تهدید میدانی را مانع طرح خود میدانست. او بعدها اعتراف کرد که ما متمرکز به ارتباط با غرب بودیم و بقیه دنیا را رها کرده بودیم. جمع زیادی از مردم زیر خط فقر قرار میگرفتند. این سیاهه را بنویسید و تکمیل کنید.
در این میان رهبر یک تنه جهاد تبیین و امید انجام میداد. دعوت به صبر و مقاومت میکرد. داشته های اصلی مردم را یادآوری میکرد. مردم هم حضور معنا دارشان خیره کننده بود چه در تشییع «شهید هویت» شان، چه در دو رای گیری عجیب و غریب در اوج فشارها، چه با رشد سی درصدی راه پیماییها، چه با حضور در مراسمات دینی و معنوی و....
حالا برگردیم به قاعده ای که سیدعلی خامنه ای حکیم ابتدای دهه پنجاه در مسجد کوچکی در مشهد یاد میداد. صبر راس ایمان است و امید ثمره توکل و ایندو را وقتی یک جامعه بروز میدهد، ورق بر میگردد اراده الهی میآید.
انقلاب پنجاه و هفت همینطور پیروز شد. جنگ در دهه شصت همینطور پیروز شد. غربگرایان کثیف داخلی در دهه هفتاد همینطور پس زده شدند و گفتمان عدالت جایگزین شد. انقلاب علمی همینطور در دهه هشتاد محقق شد. حالا در جنگ بی سابقه اقتصادی هم همینطور از شیب تند عبور کردیم و نزدیک قله ایم.
یادتان هست وسط مشکلات که دریای خروشان مشکلات پیش رو بود و لشکر فرعون پشت سر، رهبرمان گفت «کلا ان معی ربی سیهدین»؟ حالا همه پیروزیهای امروز تلولو همان صبر و پایمردی است. نوبت «فبشر الصابرین» است و «فاذا هم مبصرون».
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.