دوشنبه 5 آذر 1403

دستاورد‌های راهبردی یک سفر / رتبه‌بندی معلمان، گروگان وزارت آموزش‌وپرورش / برای تویی که نمی‌شناختیمت

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

تکرار الگوی ترور در تهران، مسئولیت حادثه برعهده کیست؟، سفر رئیسی به عمان کانون توجه اروپایی ها، تکرار سناریوی تل‌آویو با به شهادت رساندن سرهنگ خدایی، آوار برج «متروپل» در آبادان روی سر اهالی، خرمشهر در 10 پرده، دستور مهم رئیس قوه قضائیه برای پیگیری خلف‌وعده خودروسازان، هزینه درمان 3 دهک رایگان شد و 10 میلیون کارتخوان در تور مالیاتی از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های...

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز سه شنبه 3 خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که تحکیم پیوند همسایگی بین ایران و عمان، آوار متروپل در آبادان و هشدار اژه‌ای به خودروسازان در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

دستاورد‌های راهبردی یک سفر

حسن هانی‌زاده تحلیلگر مسائل بین‌الملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان دستاورد‌های راهبردی یک سفر نوشت: سفر مهم و راهبردی رئیس‌جمهور اسلامی ایران به پادشاهی عمان مصادف شد با یک حادثه دردناکی که از قبل طراحی شده بود. در این حادثه سرهنگ پاسدار حسن صیادخدایی یکی از مدافعان حرم که نقش تاثیرگذاری در سرکوب گروهک تروریستی داعش در سوریه داشت به دست عوامل استکبار جهانی در شرق تهران ترور شد. هدف این است که در آستانه سفر رئیس‌جمهور به عمان این سفر تحت تاثیر این حادثه قرار بگیرد. عوامل پشت پرده ترور این فرمانده پیشین مهم و تاثیرگذار برخی از قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به‌ویژه رژیم صهیونیستی است که با نفوذ به کشور‌های حوزه خلیج فارس تلاش دارد تا از طریق انجام یکسری ترور‌ها علیه مقامات نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران ناامنی‌ها را در جمهوری اسلامی ایران تشدید کند. قطعا موساد و عوامل موساد و گروهک تروریستی منافقین در سازماندهی این ترور نقش داشتند. به هر حال سفر آقای دکتر ابراهیم رئیسی در شرایط ویژه‌ای انجام شد و دیدار مهم رئیس‌جمهور اسلامی ایران با پادشاه عمان، هیثم بن طارق دستاورد‌های مهمی به همراه داشت. در حوزه سیاسی، عمان در طول چهار دهه گذشته نقش بسیار مهمی در حل بحران‌های منطقه‌ای ایفا کرد. این کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس در طول این مدت همواره به رغم فشار‌های منطقه‌ای و خارجی، روابط خودش را به شکل پایداری با جمهوری اسلامی ایران حفظ کرد و در حل بسیاری از بحران‌ها نقش داشته و در جریان مذاکرات ایران و کشور‌های 1+5 که به توافقنامه برجام منجر شد، نقش عمان در دوره پادشاه فقید، سلطان قابوس بسیار مهم و تاثیرگذار بود و منجر به توافقنامه برجام شد. اکنون سفر رئیس‌جمهور اسلامی ایران در چند حوزه قابل تجزیه و تحلیل است: نخست مساله روابط دوجانبه و روابط ایران با کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج‌فارس است. عمان می‌تواند حلقه اتصال بین ایران و سایر کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج‌فارس ایفای نقش کند کمااینکه در گذشته هم تلاش‌هایی به عمل آورد. در حوزه امنیتی و نظامی با توجه به جایگاه ژئوپلیتیکی عمان در خلیج‌فارس و دریای عمان طبیعتا همکاری و همگرایی ایران، عمان می‌تواند به بومی سازی امنیت خلیج‌فارس کمک کند و درواقع مانع حضور نظامی قدرت‌های فرامنطقه‌ای شود. موضوع دیگری که مورد بحث قرار گرفت مسئله تبادل تجاری و اقتصادی بین دو کشور است. با توجه به اینکه بازار‌های عمان کشش و ظرفیت بالایی برای پذیرش کالا‌های ایرانی دارد لذا براساس توافقنامه‌های تجاری که در جریان سفر رئیس‌جمهور اسلامی ایران به عمان به امضا رسید، قرار است حجم تبادل اقتصادی ایران در سال‌های آینده به رقم 5 میلیارد دلار بالغ شود و این ظرفیت بین دو کشور هم وجود دارد. همچنین در مسئله همگرایی منطقه‌ای طبیعتا هرچه مناسبات ایران و کشور‌های عرب حوزه خلیج‌فارس محکم‌تر باشد این مساله به کاهش نفوذ رژیم صهیونیستی در جنوب خلیج‌فارس منجر می‌شود. حتی تروری که اخیرا در شرق تهران صورت گرفت به دلیل نفوذی است که رژیم صهیونیستی در جنوب خلیج‌فارس برای آموزش عناصر تروریستی صورت داده و این نشان می‌دهد هرچه همگرایی بین ایران و شش کشور حوزه خلیج‌فارس بیشتر باشد طبیعتا نفوذ رژیم صهیونیستی کاهش پیدا می‌کند. در حوزه‌های دیگر از جمله مسئله دارایی‌های بلوکه شده ایران که رقم نسبتا بالایی هم است، عمان این آمادگی را دارد که بین ایران و آمریکا میانجیگری کند تا دارایی‌های بلوکه شده ایران آزاد شود. به نظر می‌رسد که کشور عمان با صداقت کامل و حسن نیت در تلاش است که پول‌های بلوکه شده ایران دربانک‌های عمان را پس از موافقت طرف‌های دیگر آزاد و به ایران منتقل کند و این یک حرکت خوبی است که پیامد‌های خوبی بر روی اقتصاد ایران مخصوصا در این شرایط باقی خواهد گذاشت؛ لذا این سفر، سفری کاملا استراتژیک و دارای ابعاد متعددی است و می‌تواند در حل مشکلات منطقه موثر باشد ضمن اینکه مذاکراتی که بین ایران و عربستان در بغداد جریان دارد و قرار است به زودی دور ششم مذاکرات هم در فاز سیاسی انجام شود به نظر می‌رسد طی هفته‌های آینده دیدار مهمی بین آقای امیرعبداللهیان و همچنین فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی در بغداد صورت بگیرد که در آن صورت مناسبات تهران و ریاض آغاز خواهد شد و این مسئله می‌تواند به کاهش تنش‌های منطقه‌ای کمک کند.

برای تویی که نمی‌شناختیمت

محمد جواد اخوان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان برای تویی که نمی‌شناختیمت نوشت: در پیچ یک کوچه تنگ و بن‌بست در محله‌ای قدیمی از تهران، خودروی پرایدی سفید رنگ هدف تیراندازی دو نفر موتورسوار قرار گرفت. راننده را که احتمالاً در اثر آن گلوله‌های داغ در این عصر خردادماه، در دم جان به جان آفرین سپرده است، همسایه‌ها می‌شناسند؛ آخر در محله خودش و مقابل منزلش است. همسرش، خانواده، همسایه‌ها و مادرش یک به یک مطلع می‌شوند و شیون و زاری می‌کنند. این راننده پراید را تعدادی از اهل محل می‌شناسند، هیئتی هم است، بچه‌های حسینیه دلریش هم می‌شناسندش، مفتخر به خادمی اهل بیت (ع) است، اما کسان دیگری شاید بیشتر هم او را بشناسند. بستگان، اهل محل و هم هیئتی‌ها از حاج حسن صفات حسنه اخلاقی و روحیه انقلابی‌اش را می‌دانستند و شاید کمتر می‌دانستند که او تا چه حد خار چشم دشمنان بود. اصلاً سلوک فرماندهان جهادی و نیرو‌های امنیتی انقلابی ما همین گونه بوده و هست که سربازی برای حضرت، ولی عصر (عج) را در گمنامی دنبال می‌کنند و گرچه گمنامان در زمین، اما خوشنامان در آسمان‌اند و مفتخر به سلوک مردمی و ساده زیستی هستند. همچون صیاد خدایی بسیاری از مدافعان امنیت ما بی هرگونه ادعا و بی آنکه بشناسیم‌شان هستند و ما هنگامی قدر و منزلت آن‌ها را درک می‌کنیم که در میان‌مان نباشند. حاج حسن صیاد خدایی! تویی که بسیاری از ما نمی‌شناختیمت و آن‌ها هم که می‌شناختندت، جز معدودی از خدماتت خبر نداشتند. روی سخنم با توست؛ از تو چند سؤال دارم! مگر در فضای مجازی پر نشده بود که مدافعان حرم حق مأموریت‌های نجومی می‌گرفتند، پس تو سوار بر پراید چه می‌کردی؟ مگر شبکه‌های ماهواره‌ای نمی‌گفتند که پاسداران درآمد‌های نجومی دارند و غرق در پول هستند، پس چرا تو در زعفرانیه و سعدآباد خانه نداشتی و در جنوب تهران مستأجر بودی؟ تصویری که ما همه از فیلم‌های جیمزباندی داشتیم یک فرمانده و مقام امنیتی را سوار بر خودروی لوکس و با چندین محافظ و اسکورت دیده بودیم، تو چگونه بی آلایش و ادعا در میان مردم رفت و آمد می‌کردی؟ مگر آن‌ها نمی‌گفتند انقلابی‌ها بر سر سفره انقلاب نشسته‌اند، پس این سفره انقلاب کجا بود که تو بر سر آن نبودی و فرضاً اگر چنین سفره‌ای بود محق‌تر از تو که جان خود را بر سر حفظ این انقلاب بر کف دست گرفته بودی، وجود داشت که بر سر آن بنشیند؟ حتماً تو هم زخم زبان‌های ضدانقلاب را در خصوص مدافعان حرم شنیده بودی و کم‌لطفی‌های افراد بی اطلاع - که گاه تکرارکننده حرف دشمن بودند - آزارت داده بود، خصوصاً که از وضع خود و همکارانت مطلع بودی و می‌دانستی این تهمت‌های ناروا تا چه حد پوچ و بی اساس است! در میان ما مردم بودی و شبیه ضعیف‌ترین مردم زندگی می‌کردی. بدون هرگونه ادعا حافظ امنیت ما بودی، از همه مهم‌تر خادم و عاشق اباعبدالله بودی و در آخر نیز آخرین حکم مأموریتت را حضرتش امضا کرد که «پایان مأموریت بسیجی شهادت است». کاش تو را در زمان حیات زمینی‌ات درک می‌کردیم و از تو طلب شفاعت می‌کردیم، اکنون سلام ما را به حاج قاسم برسان.

رتبه‌بندی معلمان، گروگان وزارت آموزش‌وپرورش

صلاح‌الدین هرسنی فعال فرهنگی طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان رتبه‌بندی معلمان، گروگان وزارت آموزش‌وپرورش نوشت: اگرچه در واقعی یا ساختگی بودن شخصیت ملانصرالدین تردید‌هایی در میان ایرانیان، افغانستان و جمهوری آذربایجان وجود دارد، اما نمی‌توان منکر داستان‌های طنزآمیز فراوانی از او بود که به لحاظ نمادین و تمثیل بابت شباهت سازی برخی رویداد‌ها در میان ایرانیان و سایر بلاد فارسی‌زبان، نقل می‌شود. دراین‌ارتباط، یکی از داستان‌های منتسب به او، داستانی در شایعه‌سازی پختن آش و توزیع و پخش آن در کوچه بالایی محل زندگی اوست. بر طبق این روایت روزی ملانصرالدین برای خرید نان به نانوایی رفت و، چون صف نانوایی شلوغ بود، فکری به ذهنش رسید و اعلام کرد که در کوچه بالایی آش نذری می‌دهند. مردم محل به‌مجرد شنیدن این خبر، کاسه‌ها و برخی حریص‌تر‌ها قابلمه‌ها را برداشته و برای گرفتن آش نذری، صف نان را رها کردند و به‌سوی آدرس غلط روان شدند. هنگامی‌که همه رفتند، ملا در یک‌لحظه پیش خود فکر کرد، نکند واقعاً دارند آش نذری می‌دهند و نکند او از چنین آشی بی‌نصیب بماند. به همین دلیل بدون اینکه نان بخرد، خود نیز به دنبال مردم به‌سوی محل خیالی برای گرفتن آش راهی شد! داستان رتبه‌بندی معلمان شبیه به همان شایعه ملانصرالدین در پختن و توزیع آش همسایه‌ای است که همگان از وزیر، سفیر، معلم، بقال سر کوچه‌ها، اغلب قاطبه مردم و شاید هم کلاغ آسمان‌ها و به روایتی جملگی از وعده دولت در اجرایی سازی آن خبر دارند. به‌این‌ترتیب و باوجودآنکه لایحه رتبه‌بندی معلمان در مجلس به تصویب رسید و آیین‌نامه اجرای آن به نگارش درآمد و خبر اجرایی سازی آن از دی‌ماه 1400 رسانه‌ای شده است و حتی به جهت اهمال و بی‌توجهی به تأخیر در اجرای آن موجب اعتراض و تحصن معلمان در شهر‌ها شده و در مقبول‌ترین شرایط قرار بود که در آستانه روز معلم در 12 اردیبهشت 1401 وزیر آن را به‌عنوان شگفتانه (سورپرایز) به معلمان هدیه دهد، حالا خبر رسیده است که اجرایی سازی این طرح به شهریورماه موکول شده است. دلیل آن نیز آن‌گونه که در شبکه‌های خبری و از قول وزیر آموزش‌وپرورش نقل و عنوان‌شده، به جهت حفظ نیروهاست، چراکه برخی از نیرو‌ها آن‌گونه که وزارت آموزش‌وپرورش اعلام کرده است، امسال بازنشسته می‌شوند و در صورت اجرای رتبه‌بندی شاید این معلمان حاضر به ادامه و همراهی نباشند؛ بنابراین و طبق انگاره‌های وزیر محترم اگر رتبه‌بندی اجرا شود ممکن است بازنشستگی سبب کمبود و کاهش نیروی انسانی برای آموزش در این وزارتخانه شود. حال و اگرچه ممکن است ادله و محاجات وزیر آموزش پرورش در احاله اجرای رتبه‌بندی در شهریورماه جهت حفظ نیرو‌ها تا حدودی قابل توجیه باشد، اما به نظر می‌رسد با توجه به بدعهدی و عدم توجه کافی به شأن و معیشت معلمان، تمایل و اراده‌ای برای اجرای رتبه‌بندی وجود ندارد. وعده‌سازی و احاله اجرای رتبه‌بندی به آینده آیا مفهومی جز به گروگان گرفتن اجرای رتبه‌بندی ندارد؟ و اگر ندارد پس چرا بودجه اجرای رتبه‌بندی اعلام‌شده و حتی تراز و پایه معلمان نیز طبق آیین‌نامه اجرای رتبه‌بندی در خبر‌ها رسانه‌ای و اعلام‌شده است؟ در واقع رفتار وزارت آموزش پرورش فقط مانند خبر ملانصرالدین یک شایعه است نه واقعیت، بنابراین نه کاسه‌ای از آش وزیر برای معلمان پر می‌شود و نه قابلمه‌ای؛ و مهم‌تر از همه آنکه ممکن است کاسه وزیر هم از شایعه خبر آش دولت همچون ملانصرالدین خالی بماند! به جرات می‌توان گفت که اجرای رتبه‌بندی معلمان با کارشکنی‌ها و اشکال و ایرادتراشی بر برخی مواد و تبصره‌های آن و همچنین با توجه به عدم بودجه کافی در شهریورماه نیز اجرایی نمی‌شود و فقط و فقط در سطح وعده باقی می‌ماند و از عمل خبری نیست. محققا وعده سازی و ایجاد امید کاذب و نقض مکرر این وعده‌ها و احاله آن به آینده نامعلوم، پیامدی جز ایجاد خشم و اعتراض و همچنین تحصن سازمان‌یافته ندارد و این آشی است که دولت و وزیر آن را برای معلمان پخته‌اند. فراموش نکنیم که اگر قرار است تحولی بنیادین در نظام آموزش‌وپرورش به وجود آید و تلاشی ادعایی در رد و بطلان سند 2030 یونسکو رقم بخورد، چنین تحولی فقط و فقط از رهگذر یک حقوق مکفی، انگیزشی و پایداری در وضعیت معیشتی معلمان ممکن می‌شود. برای تحقق چنین آرمانی نیاز به وعده سازی کاذب و به سخره گرفتن نیاز‌های معیشتی معلمان نیست. معلمان کارگزاران اصلی فرهنگ و مجریان مؤثر در نظام سازی ارزش‌ها و آرمان‌ها محسوب می‌شوند و رسیدن به چنین مقامی یک افتخار بس بزرگ و مبارکی است. پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز یکی از افتخاراتش آن بود که به‌عنوان معلم برانگیخته و مبعوث شده بود. نباید تنها با این توجیه که معلمی شغل انبیاست، از توجه به نیاز‌ها و سختی‌هایی که معلمان تحمل می‌کنند چشم پوشید. امید است که قصه پر غصه اجرای رتبه‌بندی معلمان مشمول داستان شایع توزیع آش ملانصرالدین نشود!