شنبه 3 آذر 1403

دعوای دوقطبی جامعه بر سر اجرای عدالت / شاه کلید محاربه در قانون

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
دعوای دوقطبی جامعه بر سر اجرای عدالت / شاه کلید محاربه در قانون

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - فاطمه امی؛ عدالت از منظر هرکسی تعریفی دارد، اما در نهایت آن چیزی عدالت است که در قانون آمده است. قبول دارید اگر قرار باشد برای اجرای عدالت، از تک تک افراد جامعه نظرسنجی به عمل آید هیچ گاه به یک نظر قطعی نمی‌رسیم؟ این یک مثل معروف است که 50 درصد مراجعان دادگاه‌ها همیشه مخالف حکم و ناراضی هستند. طبیعی است کسی که محکوم می‌شود و به سزای اعمالش می‌رسد خوشحال...

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- فاطمه امی؛ عدالت از منظر هرکسی تعریفی دارد، اما در نهایت آن چیزی عدالت است که در قانون آمده است. قبول دارید اگر قرار باشد برای اجرای عدالت، از تک تک افراد جامعه نظرسنجی به عمل آید هیچ گاه به یک نظر قطعی نمی‌رسیم؟ این یک مثل معروف است که 50 درصد مراجعان دادگاه‌ها همیشه مخالف حکم و ناراضی هستند. طبیعی است کسی که محکوم می‌شود و به سزای اعمالش می‌رسد خوشحال و راضی نباشد.

ماجرای پررنگ شدن واژه‌هایی مانند محاربه، ارعاب و سروصدای رسانه‌ای غربی‌ها از این خبر آغاز شد: محسن شکاری، اغتشاشگری که با قمه خیابان ستارخان را بسته و مردم را ترسانده بود، اعدام شد. تا روز قبل از اعدام این محارب هم محاربین اعدام می‌شدند؛ اما چه شد که به یکباره محاربه در این موارد مهیا نشده و اعدام کردن خطا شده است؟ این داستان سر دراز دارد، اما غروب یکشنبه 20 آذر مناظره‌ای در دانشگاه امام صادق با حضور محسن برهانی هیأت علمی دانشگاه و جلیل محبی هیأت علمی مرکز پژوهش‌های مجلس برگزار شد. آنچه برگزار شد بازتابی عینیت یافته از دعوا‌های رسانه‌ای بود که حالا در فضای دانشگاهی و با دستی باز برای تحلیل قوانین بررسی می‌شد.

کدام صراط مستقیم؟

سالن مهدوی کنی دانشگاه امام صادق (ع) غلغله بود؛ دانشجو‌ها نه تنها تمام صندلی‌ها بلکه روی زمین را هم پر کرده بودند و عده‌ای هم ایستاده منتظر صحبت‌های مناظره‌کنندگان بودند. مناظره‌ای که بین محبی و برهانی در حال شروع بود، از پس طوفان‌های توییتری و مجازی و کری‌خواندن‌های برخی برای برگزاری مناظره تشکیل شده بود. فیلمی که اگر دنباله‌ی موضوع را گرفته باشید یا یک سرچ ساده بکنید در صداسیما و رسانه‌ها منتشر شده از دادگاه و اعترافات محارب مورد نظر، محتوای آغازین این جلسه بود که در طی جلسه ارجاعات زیادی به آن داده شد.

شروع کار با برهانی بود. او با آیه‌ی اهدنا الصراط المستقیم حرف‌هایش را شروع کرد و ما تماما گوش بودیم تا ببینیم صراط مستقیمی که او می‌گوید همان صراط مستقیم معروف است یا خیر. برهانی در همین ابتدای جلسه می‌گوید که باید موضوعات را از منظر فقهی و حقوقی بررسی کنیم و نه شرایط سیاسی. با این حرف دانشجو‌ها و حضار منتظر شنیدن حرف‌هایی از قواعد و مواد قانونی هستند که البته تا جایی، به همین شکل هم جلو رفت. برهانی می‌گوید: «بعضی از مولفه‌هایی که در جرم محاربه وجود دارد. به علت اشتباه در درک، توسعه پیدا می‌کند و جرم حدی محدود مبتنی بر تخریب را طوری تفسیر می‌کنند که مرز میان جرایم درنوردیده می‌شود. ما جرمی داریم با موضوع جرح عمدی یا جرمی به عنوان قدرت نمایی با چاقو و جرمی مانند محاربه نیز داریم.»

توسعه‌ی جرم محاربه

از اینجا حرف‌های اصلی تازه شروع می‌شود؛ برهانی می‌گوید: «رایی که قاضی دادگاه انقلاب داد، هزینه‌های بسیاری را برای نظام ایجاد کرده است؛ آن هم با توسعه‌ی جرم محاربه.» صدای کف زدن و تأیید دانشجویان بلند می‌شود، اما برهانی نمی‌خواهد کسی برایش دست بزند و هنوز اصرار دارد که جلسه باید کاملا علمی برگزار شود. او از مبنای حکم محاربه که در سوره‌ی مائده آمده است می‌گوید و به گفته‌ای امام خمینی استناد می‌کند که می‌فرمایند هر تجرید السلاحی محاربه نیست و اگر سلاح برای ایجاد فساد در زمین باشد محاربه است.

قبل از تخصصی‌تر شدن بحث برایتان بگویم که مطابق با ماده 279 قانون مجازات اسلامی محاربه از جرایم علیه امنیت و نظم عمومی است که عبارت است از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آن‌ها به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد؛ بنابراین تا اینجا طبق کلام آقای برهانی خدا در قران محاربه را وضع کرده و حکمی نیست که توسط جمهوری اسلامی ایران آمده باشد بلکه الهی است.

برهانی می‌گوید: «سلاح می‌کشد برای اینکه مردم را بترساند و این خلاصه‌ی امر فقهی محاربه است، اما شکاری در همین کلیپی که پخش شد گفت که چاقو را در غلاف گرفته بود و هدفش ترساندن ماموران بوده و نه مردم.» برهانی چند بار حرف‌هایش را تکرار می‌کند و تحقق محاربه را مشکوک می‌داند، اما او طوری حرف می‌زند گویی آنجا بوده درحالی که تمام اطلاعات در دست ما منحصر به راست و دروغ‌های مجازی می‌شود.

سوال‌های بی‌جواب

برهانی می‌گوید: «باید اراده‌ی فرد راجع‌به مردم باشد و نه شخص خاص.» کم کم دارد موضوع جالب می‌شود و سوال‌های ذهنی حضار شکل می‌گیرد: آیا شکاری با آن ماموری که حافظ امنیت بوده خصومت شخصی داشته و او را انتخاب کرده است؟ از اعترافات خودش که اینطور به نظر نمی‌آید.

برهانی ادامه می‌دهد: «مامور را زد و در رفت؛ تمام کلام فیلمی که از اعترافات او وجود دارد همین است و هیچ چیزی مبنی بر محاربه نیست. درواقع باید جوری سلاح کشیده شود که مردم ببینند و آن‌ها را بترساند نه اینکه چاقو بزند و در برود.» اما سوال ما اینجاست که آیا می‌توان گفت مردم نترسیده‌اند؟ کسی از مردم عابر و حاضر در آن صحنه پرسیده است که ترسیده‌اید یا نه؟ یا اینکه عمل باید عرفا ترساننده باشد؟

برهانی می‌گوید: «شکاری نگفته جرح را عمدا انجام داده است.» اینکه کسی را با چاقو بزنی و در بروی و به آن عمل اعتراف نیز بکنی، اما کلمه‌ی عمدی بودن را به کار نبری یعنی این عمل عمدی نبوده؟ پس محسن شکاری چطور عمدی بودن کارش را باید نشان می‌داد؟ برهانی هنوز هم در حرف‌هایش دست به دامان استدلال‌های بی‌اساس می‌شود؛ جلسه‌ای که می‌گفت باید علمی باشد حالا پر شده از استدلال‌های گول‌زنک که شاید عامه‌ی مردم را بتوان با آن تا حدودی قانع کرد، اما اکثر حضار این مناظره از بین دانشجویان حقوق هستند و ذهن‌های آماده‌ای در این باب دارند که حالا پر از سوالاتی شده که برهانی جوابی برای آن ارائه نمی‌کند. سوالاتی که عقل و منطق به آن‌ها جواب‌های مناسبی می‌دهد.

نوبت به محبی می‌رسد. او با سابقه‌ی تحقیقاتی خود شروع می‌کند، اما همه منتظر اظهار نظرات او هستند. او اینگونه وارد بحث می‌شود: «قانون مجازات در کتاب تعزیرات در سال 1375 به تعبیر آقای دکترشیری، شاه کلیدی برداشته و هرجا می‌خواهد فردی را که جرم سنگین مرتکب شده، اعدام کند از آن استفاده می‌کند و آن شاه کلید محاربه است.» محبی از شورای نگهبان می‌گوید که کارش تشخیص انطباق طرح و قانون با شرع و قانون اساسی است و قانون در خصوص محاربه نیز به تایید شورای نگهبان وقت رسیده است. درواقع با توجه به حرف‌های جلیل محبی، در خصوص حکم محاربه نظرات مختلفی در بین فقها و کتب فقهی وجود داشته که قانون گذار از بین آن‌ها یکی را انتخاب کرده‌است.

محبی می‌گوید: «هر آن چیزی که در قانون می‌آید همه‌ی چیزی که در فقه وجود دارد نیست و جامعه نیاز‌هایی نیز دارد که در قانون گذاری باید به آن توجه کرد.» محبی از تغییرات قانون راجع‌به محاربه و افزایش و توسعه‌ی آن می‌گوید، اما مهلت او در این بخش تمام شده و دوباره تریبون به برهانی می‌رسد.

مامور جدا، مردم جدا

برهانی می‌گوید: «اشکال‌هایی به عنصر مادی جرمی که مرتکب شده بود وارد است. اول اینکه آیا تجرید و کشیدن سلاح محقق است؟ آیا ماموران متعلق حکم هستند؟ جرحی که صورت گرفته موضوع آن حکومت است و نه ناس و مردم که این موضوع باعث می‌شود از حیطه ماده مورد نظر محاربه خارج شود و در قالب بغی و سایر موارد دربیاید. قانونگذار در سال 92 محاربه، بغی و افساد فی الارض را از هم جدا کرد و هرکدام را تعریف کرده. وقتی بیان موخر قانون گذار روشن است. قانون مقدم آن نسخ شده محسوب می‌شود.»

درادامه اشکالات دیگر وقوع جرم محاربه توسط شکاری را می‌گوید: «مولفه‌هایی برای تحقق عنصر روانی جرم وجود دارد که در همه جرایم 2 تای آن باید حتما وجود داشته باشد. این مولفه‌ها شامل: سوء نیت عام، علم به موضوع، رفتار عامدانه و خواست نتیجه است. درواقع انگیزه عنصر اصلی روانی ارتکاب جرم است و این انگیزه برای هرفرد متفاوت است. آیا فرد مورد نظر ناامنی در محیط را به تبع سلاح کشیدن می‌خواست؟ او می‌خواست فردی رابزند تا ناامنی ایجاد کند. او می‌خواست راه را بندد و وقتی ماموران آمدند آن‌ها را بزند و در برود.» در کمال ناباوری این‌ها جملات برهانی است و نگاه‌های هاج و واج عده‌ای از دانشجویان نشان می‌دهد که هنوز مشخص نیست منظور حقیقی او چیست. درواقع با این حرف‌ها، برهانی می‌گوید که ناامنی اتفاق افتاد، چاقو را زد و این فرق دارد با اینکه چاقو را بزند و بعد ناامنی بشود.

آقای برهانی امنیت یعنی چه؟!

برهانی باز هم ما را متعجب می‌کند: «این چه امنیتی است که ناامنی آن 14 بخیه است؟ ماجرا را طوری تعریف می‌کنند که ما بترسیم.» کاش کسی از بین دانشجویان می‌رفت و مفهوم امنیت را از او می‌پرسید. به نظر می‌رسد امنیت از نظر آقای برهانی با امنیتی که ما برای آن می‌جنگیم و کشته می‌دهیم فرق دارد. یعنی آقای برهانی تنها زمانی امنیت را امنیت خوبی می‌دانند که در صورت چاقو و قمه کشیدن فردی، حتما مامور بمیرد. همچنین گویا آقای برهانی بسیار شجاع هستند و از چاقو کشی و این چیز‌ها نمی‌ترسند.

برهانی اصرار می‌کند: «کارش جرم بوده، اما محاربه نبوده. با تمام این اشکالاتی که به تحقق جرم محاربه گفتم شبهه‌ای برای قاضی ایجاد نشده؟ یعنی این همه اشکال برای قاضی تردید ایجاد نکرد؟»

برهانی حرص می‌خورد و پشت میکروفون داد می‌زند و برگه‌های خود را بر میز می‌کوبد: «بگویید تمام اصول فقهی را قیمه قیمه کنیم تاخیال ما راحت شود و دیگر فقه مقدس شیعه را درس ندهیم. قواعد فقهی برای صفا و صمیمیت نیست بلکه برای همین مواقع است. او را کشتید و گفتیم حکم خداست و هزینه‌های آن را دین می‌دهد. ما هم که اعتراض می‌کنیم فحش می‌خوریم.» ما که از نظرات و حرف‌های آقای برهانی و همچنین کلماتی که به کار برده‌اند در فضای مجازی باخبریم، اما به نظر می‌رسد برهانی از اعتراض دیگران به نظرات خودش ناراحت است و حالا که تریبونی پیدا شده داردآن‌ها را بازگو می‌کند.

برهانی می‌گوید: «ما یک محاربه در فقه داریم و یک محاربه در شعب دادگاه انقلاب.» گویا قضات و دستگاه قضا در مقابل برهانی که خود وکیلی در این دستگاه است پشیزی اهمیت ندارد و به راحتی نظرات آن‌ها را در مقابل عموم مردم و دانشجویان خدشه‌دار می‌داند. دفاعی که برهانی از یک محارب کرد اگر ادامه پیدا می‌کرد شکاری را در حد یک شهید تطهیر می‌کرد.

پاسخ به شبهات بی‌اساس نوبت به محبی رسید تا صحبت‌های پرخروش و معترضانه برهانی را جواب بدهد. جواب‌هایی که بیشتر علمی بود تا احساسی. او می‌گوید: «آقای برهانی می‌گویند ماده 279 قانون مجازات اسلامی تنها حکم ترساندن مردم را شرط دانسته درحالی که دراین ماده: کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس یا ارعاب و ترساندن مردم آمده و این «یا» بین این موارد عطف است. در قانون قبل از سال 92 ترساندن مردم شرط بود، اما موارد قانون سال 92 گسترده‌تر شده‌است.»

او در ادامه شبهات دیگری را پاسخ می‌دهد: «قانون گذار اصلا چیزی تصویب می‌کند که در هیچ آیه‌ای نیامده و شورای نگهبان نیز تایید می‌کند. اینطور نیست که خودش به تنهایی تصمیم بگیرد. همچنین می‌گویند جرم مقید به نتیجه است، اما در انتهای ماده 279 آمده به نحوی که امنیت بهم بخورد و چه چیزی امنیت را بهم می‌زند؟ سلاح کشیده به قصد جان، مال و یا ناموس مردم.»

محبی پشت هم پاسخ حرف‌های برهانی را می‌دهد: «قانون اساسی گفته قاضی و مرجع قانون گذاری قانون را تفسیر می‌کنند. ما می‌توانیم پیشنهاد دهیم که قانون گذار نظرش را عوض کند اگر معتقد هستیم که مبهم است، اما قاضی در صورت ابهام از مبانی فقهی استفاده می‌کند و تصمیم خودش را می‌گیرد و همچنین در فیلمی که دیدیم؛ نماینده دادستان می‌گوید به قصد جان چاقو کشیده این یعنی او قانون را خوب خوانده‌است.»

بنابراین محبی نظر برهانی مبنی بر اشتباه بودن نظر قاضی را رد می‌کند و تفسیر قاضی از قانون و تشخیص وقوع محاربه را مطابق قانون اساسی می‌داند. اما در خصوص بخشی که برهانی اشاره داشت که فرد محارب، قصد مردم را نداشته بلکه قصدش فرد خاص که حکومت بوده است درواقع برهانی با این حرف ماموران را خارج از مردم می‌داند و جرح بر حکومت و هر فرد حکومتی را مشابه ضربه به مردم نمی‌داند.

محبی می‌گوید: «در فیلم‌هایی که منتشر شده می‌گویند که مردم در خیابان ستارخان کرکره‌های خود را پایین کشیدند این یعنی ترسیدند. همچنین نمی‌شود که ناس را جدا از مامور بکنی و بعد ناامنی را شرط به ایجاد یک اتفاق بزرگ بدانیم. همین الان هم فراخوان نداده ناامنی ایجاد شده.»

التهاب تا انتها

رفت و برگشت‌ها بین محبی و برهانی هنوز دارد و برهانی باز هم می‌تازاند: «قاضی باید از او می‌پرسید که تو که چاقو زدی آیا قصدت کشتن بوده؟» با این استدلال آقای برهانی؛ اگر آن محارب می‌گفت قصدش کشتن نبوده، اما فرد مقابل کشته می‌شد هم، چون قصدش کشتن نبوده پسن باید قصاص شود. جامعه به طور کل یک امر بسیط است و همه را باید با هم دید و اگر قانون می‌نویسیم و قوه قضاییه تیغش کند نشود به نفع کل مردم است این شمشیر دو لبه دارد، اما امنیت هم دو لبه دارد و خودمان هم ممکن است روزی درگیرش شویم و آیا انجا نیز اینطور دفاع می‌کنیم از اعدام نکردن؟

سخنان پایانی دو طرف پرالتهاب بود، هدف برهانی از دفاع از اعدام نکردن به تحقیر و تخریب دادگاه‌ها و قضات رسید و از طرف دیگر هرچقدر ندای امنیت و اجرای عدالت دادند در گوش طرف مقابل نرفت که نرفت. این مناظره‌ها اگر قرار باشد به همین منوال و بدون نظرات مستدل و متقن باشد و تنها با تحریک احساسات یا تخریب بخواهند نظر خود را به کرسی بنشانند؛ آسیب‌زا خواهد بود. بهتر است قبل از مناظره کمی طرفین را بشناسیم. این روز‌ها فرقی نمی‌کند کسی استاد دانشگاه باشد یا رییس ادارجات و یا دانشجو؛ نظرات شاذ که تنها به آتش پروپاگاندای غربی‌ها می‌دمد زیاد است.