دولت و مجلس هیچ اقدامی برای جمعیت انجام ندادهاند / دولت نمیخواهد بحران پیری جمعیت را باور کند
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با توجه به هشدارهای صاحبنظران حوزه جمعیت در خصوص کاهش موالید و پیر شدن جمعیت کشور «خبرگزاری دانشجو» در گفتگو با فعالان دانشجویی به بررسی تبعات کاهش موالید و پیر شدن جمعیت پرداخته که در ادامه اولین گفتگو از سلسه گفتگوهای حوزه جمعیت را با زهره حسنی سعدی عضو کارگروه زنان و خانواده انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران می خوانید: باید به این مسئله توجه...
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با توجه به هشدارهای صاحبنظران حوزه جمعیت در خصوص کاهش موالید و پیر شدن جمعیت کشور «خبرگزاری دانشجو» در گفتگو با فعالان دانشجویی به بررسی تبعات کاهش موالید و پیر شدن جمعیت پرداخته که در ادامه اولین گفتگو از سلسه گفتگوهای حوزه جمعیت را با زهره حسنی سعدی عضو کارگروه زنان و خانواده انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران می خوانید:
باید به این مسئله توجه کنیم که آینده جمعیتی ایران رو به سمت پیری است با این وجود ساختار جمعیتی کشور دارد با بحران پیری روبرو میشود؛ البته ما با آمار جمعیتی نمیتوانیم این مشکل را به اثبات برسانیم بلکه باید به ساختار سنی بیشتر توجه کنیم و به مسئولان نسبت به این مسئله هشدار بدهیم.
در حال حاضر نرخ باروری در کشور زیر حد جایگزینی و کمتر از 1.8 است و از طرفی نرخ باروری کل در سال 98 به پایینترین سطح و نسبت به 30 ساله گذشت به زیر یک درصد رسیده است. همچنین با توجه به کاهش موالید در سال 98 نسبت به سال 97، 170 هزار کاهش موالید داشته ایم.
نکته مهمی که وجود دارد افزایش سن ازدواج است، چون وقتی سن ازدواج افزایش مییابد دوره باروری را محدود میکند همچنین یک سری موانع نگرشی و اجتماعی مثل فرزندسالاری وجود دارد به گونهای که افراط در فرزند سالاری در جامعه ما به یک مسئله حاد تبدیل شده و منشاء آن هم بیشتر مدرنیته و شهرنشینی است و این مسئله شرایط شاخصهای جمعیتی را حاد و نگران کنندهتر میکند.
در سال 98 تعداد موالید تقریبا کمتر از یک میلیون و دویست هزار مورد بوده و برخیها هم میگویند در سال 99 با توجه به وضعیت بیمارستانها به دلیل شیوع کرونا موالید باز هم کاهش پیدا خواهد کرد.
دولت و مجلس هیچ اقدامی برای اجرای سیاستهای کلی جمعیت انجام ندادهاند
وضعیت شاخصهای آماری که در حوزه جمعیت به آنها اشاره شد چند سناریو را برای ما به تصویر میکشد نخست اینکه در خوشبینانهترین حالت در سال 1400 بیش از یک سوم جمعیت کشور را افراد بالای 60 سال تشکیل میدهند با این وجود نگرانی اصلی در حوزه جمعیت همانطور که گفتم پیری جمعیت است نه کاهش جمعیت، چون در حوزه جمعیتی تا سال 1430 در کمترین حالت به 99 میلیون نفر میرسیم، اما 92 میلیون نفری که یک سوم آن یعنی 30 میلیون نفر را سالمندان تشکیل میدهند و این در حالی است که کاهش جمعیت اثر وضعی پیری جمعیت را در 30 سال آینده در پی خواهد داشت یعنی تعداد موالید به بالاترین میانگین سنی جمعیت و پیر شدن ساختار سنی محدود میشوند و با توجه به اینکه مرگ و میر در کشور قابل پیشبینی نیست این وضعیت را بدتر میکند؛ البته برخی هم معتقدند که بعد از سال 1430 رشد جمعیتی کشور منفی میشود، ولی نکته قابل توجه در این مسئله همان پیری جمعیت و مواجه شدن ترکیب جمعیتی با بحران است. به هر روی برای آنکه بتوانیم در حوزه جمعیتی سیاستی را تدوین کنیم که واقعا موثر باشد باید از زمان ازدواج جوانان به این مقوله بپردازیم؛ چون وقتی سن ازدواج افزایش مییابد این مسئله موجب خواهد شد که دوره باروری هم محدود شود پس باید از همان ابتدا تدبیری برای ازدواج جوانان بیندیشیم و این درحالی است که دولت در این رابطه هیچ تسهیلاتی را ارائه نمیدهد و فقط تسهیلات ارائه شده مختص به یک وام 50 میلیون تومانی است که اخیرا نیز با دستور رئیس جمهور پرداخت آن به افراد زیر 18 سال و بالای 40 سال ممنوع شده است. به هر روی بد بودن شرایط اقتصادی کشور و از طرفی وجود برخی مشکلات فرهنگی موجب شده اند تا سن ازدواج بالاتر برود و البته فمینیستها هم به این حوزه ورود پیدا کردند به گونهای که دولت و مجلس با پیروی از طرحها و سیاستهای وارداتی مثل افزایش سن ازدواج به دنبال این رفتند که ازدواج جوانان زیر 18 سال ممنوع شود، اما با توجه به نظرات کارشناسی ازدواج افراد زیر 13 سال ممنوع شد. معتقدم افزایش سن ازدواج به 18 سال تاثیر بدی روی جوانان کشور میگذارد به گونهای که از بعد فرهنگی این ذهنیت را در جامعه ایجاد میکند که جوانان مسئولیت پذیر نیستند و نمیتوانند مسئولیت زندگی را بر عهده بگیرند چرا که به بلوغ عقلی نرسیده اند و از طرفی امروز به خاطر خیلی از تفاوتهای قومیتی زیر 18 سالهها میتوانند ازدواج کنند، ولی با افزایش سن ازدواج به 18 سال این ازدواجها ممنوع میشد و این یک اتفاق بد بود.
واقعیت این است که از دهه هفتاد که سیاستهای کنترل جمعیت اجرا شدند این سیاستها هنوز متوقف نشده اند؛ البته رهبر معظم انقلاب در سال 93 سیاستهای کلی جمعیت را ابلاغ کردند، اما هیچ کار اجرایی و مفیدی توسط دولت و مجلس در جهت اجرایی شدن این سیاستها انجام نشده و فقط هر ساله سالروز ابلاغ این سیاستها را پاس میدارند. مشکل عدم توجه و عدم تحقق سیاست گذاریهای جمعیتی یک مسئله اساسی است و دولت هم نه تنها نمیخواهد پیری جمعیت را باور کند بلکه بر خلاف سیاستهای کلی جمعیت و خانواده دست به سیاست گذاری میزند به هر روی این حوزه با ضعف اجرایی مواجه است.
نظارتی بر اعتبار 200 میلیاردی درمان ناباروری نمیشود
مسئله دیگر اینکه هیچ متولی برای پیگیری سیاستهای کلی جمعیت در کشور وجود ندارد و هیچ کسی بر این موضوع که دارد چه اتفاقی در حوزه جمعیت میافتد نظارت نمیکند؛ مثلا یک و نیم میلیون زوج نابارور در کشور داریم و اگر به درمان این زوجها رسیدگی شود میتوانند به افزایش جمعیت کمک کنند با این وجود وزارت بهداشت سالانه 200 میلیارد تومان بابت پوشش بیمههای درمان ناباروری دریافت میکند، اما کمتر از 20 درصد از این اعتبار را به درمان ناباروری اختصاص میدهد و این درحالی است که هزینه ناباروری خیلی بالا است با این وجود یک دستگاه نظارتی و متولی که از وزارت بهداشت بپرسد که این 200 میلیارد تومان در کجا هزینه میشود وجود ندارد.
بدیهی است که خانواده به عنوان مهمترین رکن اجتماعی کشور به خاطر مسئله ناباروری از هم میپاشد و مشکلی به مشکلات کشور افزوده خواهد شد؛ ولی بودجه ناباروری صرف این مسئله نمیشود و هیچ مسئولین نظارتی هم نیست که یقه وزارت بهداشت را بگیرد. معتقدم ادامه روند کنونی در حوزه جمعیت سبب پیری جمعیت خواهد شد و این مسئله پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی را برای کشور در پی خواهد داشت. به هر روی وقتی از پیری جمعیت صحبت میکنیم برخی از جریانات این مسئله را خیلی ساده فرض میکنند، ولی واقعا کشورهای توسعه یافته مثل ژاپن و آلمان هم در حال حاضر که درگیر پیری جمعیت هستند این مسئله برای آنها به یک بحران تبدیل شده است؛ مثلا اگر تنها به بعد امنیتی پیر شدن جمعیت توجه کنیم متوجه خواهیم شد که در بعد روابط بین الملل یکی از مولفههای قدرت کشورها جمعیت جوان آنها است به گونهای که بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان آمریکایی هم به این مسئله واقف هستند و به آن اهمیت میدهند. مثلا در خصوص اهمیت جمعیت برژینیسکی معتقد است که برای انهدام و تضعیف ایران باید صبر کنیم و منتظر پیری جمعیت این کشور باشیم.
مهمترین پیامد اقتصادی پیری جمعیت نیز فروپاشی و ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی است، چون جمعیت پیر هم باید مستمری دریافت کند و هم از طرفی هزینههای درمانی زیادی باید به این اختصاص یابد. به هر روی وقتی تعداد جمعیت پیر زیاد میشود و ما به ازای آن جمعیت جوان نداشته باشیم که بتوانند بودجههای صندوقهای بازنشستگی را تامین کنند ما با یک بحران مواجه خواهیم شد.
در حوزه جمعیت یک مولف این است که به ازای افراد بازنشسته باید نیروی کار جوان مهیا باشد، ولی توجه به اینکه در 30 سال آینده مسئله پیری جمعیت ما را با کمبود نیروی کار روبرو خواهد کرد این پدیده موجب شکاف نسلی و کاهش توان و ظرفیت خانواده برای حمایت و نگهداری از کارمندان خواهد شد. معتقدم با ادامه این روند در کشور از یک سو با تعداد زیادی سالمند روبرو خواهیم شد و از سوی دیگر سالمندان حقوق و یا فرزندی نخواهند داشت که از آنها حمایت کنند.
مسائل زنان در بحث سیاستگذاریهای جمعیتی یکی از مهمترین مسائل به حساب میآیند؛ مثلا وظیفه باروری و تربیت فرزندان را زنان به دوش میکشند، اما یک مسئله مهم که در سیاستگذاریها اصلا به آن توجه نمیشود مسئله حمایت از مادران شاغل است؛ مثلا با وجود اینکه مرخصی زایمان زنان شاغل 9 ماه تعیین شده، اما هر سازمان و نهادی به صورت سلیقهای با این قانون برخورد میکند به گونهای که برخی سازمانها مرخصی را به طور کامل اختصاص نمیدهند، برخیها مرخصی بدون حقوق میدهند و یا برخیها نیز تهدید به اخراج میکنند؛ با این وجود وقتی یک زن از ثبات فعالیت اجتماعی خود مطمئن نیست چطور میتواند مادر شود و این یک مسئله مهمی است که با مسئله جمعیت پیوند میخورد. از سوی دیگر مسئله مهدهای کودک مطرح است به گونهای که مثلا خیلی از دانشگاههای بزرگ مانند دانشگاه تهران مهد کودک ندارند و این یک ضعف در قانونگذاری است، چون نگهداری فرزند برای مادرانی که دانشجو و استاد دانشگاه هستند سخت میشود. به هر روی دولت باید حمایت از مادران شاغل را در دستور کار قرار دهد، ولی تاکنون از طرف معاونت زنان ریاست جمهوری هیچ اقدامی در این راستا صورت نگرفته است.