رابین ویلیامز؛ هنرپیشهای که سینمای کمدی آمریکا را متحول کرد
تهران - ایرنا - رابین ویلیامز از مشهورترین هنرپیشهها و کمدینهای آمریکایی به شمار میرود که علاوه بر کسب جوایز مهم سینمایی چون اسکار، گلدن گلاب و گرمی، باعث ایجاد تحول و رنسانس تازه در سبک کمدی جهان نیز شد.
رابین ویلیامز از هنرمندانی محسوب می شود که با نقش آفرینیها و بازی های قدرتمندش خود مخاطبان بسیاری را جذب کرد. او از آن دست بازیگرانی به شمار می رفت که مسایل شخصی و داستان زندگی خود را با سوژههای خنده دارش ادغام و با هر چیزی شوخی میکرد. او در یک آن همچون کودکان بود، زمانی دیگر همچون فیلسوفی خردمند و لحظهای بعد یک موجود بیگانه عجیب و غریب. بسیاری از کمدینهای برتر دنیا، انرژی این هنرپیشه را در طول اجرا و مهارتش در بداهه پردازی را الگویی برای خود قرار دادند.
به قول یار قدیمی ویلیامز، بیلی کریستال، او درخشانترین ستاره کهکشان کمدی بود. شخصی که با مرگ دردناکش، دنیای سینما و صحنه استندآپ کمدی را در یک تاریکی ابدی فرو برد.
رابین ویلیامز در 21 جولای 1951 میلادی در شیکاگو متولد شد. پدرش رابرت فیتزجرالد ویلیامز یکی از مدیران اجرایی ارشد شرکت فورد موتور و پدربزرگ او انسلم جی. مکلورین به عنوان یکی از چهرههای سرشناس حزب دموکرات، سناتور و فرماندار ایالت می سی سی پی بود.
رابین ویلیامز اصالتی انگلیسی، ایرلندی، آلمانی و فرانسوی داشت و همچون پدرش تحت تعلیم کلیسای پروتستان اسقفی پرورش یافت. او بعدها اظهار کرد که مادرش، بیشترین نقش را در شوخ طبع شدن وی داشته و او در کودکی سعی میکرد تا با مزه پراندن، نظر مادرش را به خود جلب کند.
رابین ویلیامز در مقام کمدین و مجری استند آپ کمدی
شاهکارها و تبحر ویلیامز در ابتدا در اجراهای نمایشی وی و بخصوص استندآپ هایش بروز و ظهور یافت. در دهه 60 میلادی، سانفرانسیسکو مرکز رنسانس موسیقی راک، جنبش هیپیها و مواد مخدر بود و در دهه 70 میلادی، ویلیامز با تلاشهای خود این شهر را به طرف تبدیل شدن به مرکز رنسانس کمدی هدایت کرد. او در ادامه به لس آنجلس رفت و در آنجا به اجرا در کلوپهای مختلف از جمله کلوب کمدی پرداخت و در همان جا بود که جورج اشلاتر تهیه کننده تلویزیون، وی را دیده و برای اجرا در نمایش تلویزیونی خود انتخابش کرد. با پخش این برنامه تلویزیونی در اواخر 1977 میلادی نخستین تجربه تلویزیونی ویلیامز رقم خورد.
او در آن دوران و برای نخستین بار با بازی در نقش منفی فاگین در نمایش موزیکال الیویر اثر چارلز دیکنز بود که به صورت جدی خودی نشان داد و شخصیت درونی عمیقی را از خود به نمایش گذاشت. او با بداهه گوییهایش تمام اطرافیان خود را تحت تاثیر قرار میداد تا جایی که جیمز دان استاد نمایش رابین در کالج مارتین، پس از یکی از جلسات تمرینی اعلام کرد که ویلیامز در آینده به شخصیت خاص و متقاوتی تبدیل خواهد شد. در ادامه ویلیامز با نقش آفرینی شگفت انگیزش در نمایش شب ایگوانا اثر تنسی ویلیامز، بسیاری از منتقدان خود را خاموش کرد. ویلیامز با تلاشهای خود سانفرانسیسکو را برای تبدیل شدن به مرکز رنسانس کمدی آمریکا هدایت کرد.
او در کنار اجرای استندآپ کمدی، به اجرای زنده نمایشهای کمدی نیز مشغول شد و حتی در 1979 میلادی به واسطه اجرای نمایش Reality...What a Concept در کلوب کاپاکابانا در نیویورک، جایزه گرمی را از آن خود کرد.
ویلیامز حتی پس از تبدیل شدن به یک ستاره سینمایی نیز اجراهای خود را ادامه داد که از آن میان میتوان به «یک بعداز ظهر یا رایبین ویلیامز» در 1982میلادی و نمایش پر طرفدار دیگری در 2002 میلادی اشاره کرد که رکورد طولانیترین مدت زمان یک نمایش کمدی را شکست. رابین آنقدر محبوب بود که گاهی اوقات، بلیط اجراهای وی پس از گذشت 30 دقیقه از آغاز زمان فروش، کاملا نایاب میشد. (1)
رابین ویلیامز و استادان و مربیان هنری اش
ویلیامز در طراحی اجراهای خود بیش از هر فردی از جاناتان وینترز، زوج نیکلاس و می، پیتر سلرز و لنی بروس تاثیر میپذیرفت و در این میان، برای وی وینترز حکم بت را داشت.
رابین 8 سال داشت که برای نخستین بار یکی از اجراهای وینترز را تماشا کرد و در ادامه از وی آموخت که چگونه در هنگام اجرا خود را رها کند و اینکه چگونه میشود از هر موضوعی یک چیز بامزه و خندهدار ساخت.
او از پیتر سلرز فراگرفت که چگونه خود را به جای چندین شخصیت مختلف جا بزند؛ بخصوص پس از تماشای فیلم دکتر استرنجلاو به کارگردانی استنلی کوبریک که در آن، سلرز چندین نقش متفاوت را به بهترین شکل ایفا میکرد.
رابین همچنین بسیار تحت تاثیر تواناییهای ریچارد پریور قرار گرفت که چگونه در اجراهای خود به شکلی بیپروا از زندگی شخصیاش و اعتیاد به الکل و مواد مخدر سخن میگوید. ویلیامز نیز با بیان این نکته که صحبت کردن درباره مشکلات شخصی، ارزانتر از درمان کردن آنهاست در برنامههای خود همچون پریور به شوخی کردن با مشکلات خودش پرداخت.
رابین ویلیامز و سبک و متد بازیگری
ویلیامز همانگونه که عنوان شد، استاد بداهه پردازی و اجراهای نمایشی با محوریت مونولوگ های طولانی بود. در تحلیل سبک بازیگری منحصر به فرد او چنین آورده اند که او در هنگام اجراهای خود، بیشتر سعی می کرد، ایدههایش را با یکدیگر ترکیب کند و در بداهه گویی نیز استاد بود. او اعتقاد داشت که فضای استندآپ کمدی، فضایی به شدت رقابتی است و در این میان خود او نیز چند مرتبه متهم به کپی برداری از ایدههای کمدین های دیگر شد. البته ویلیامز همواره از کپی برداری پرهیز میکرد و به قول معروف، این وصلهها به او نمیچسپید.
در آن دوران که بازیگران بیش از هر چیز در مذان اتهام «کپی کاری» از یکدیگر بودند، ویلیامز به گونه ای متفاوت رفتار می کرد. او برای جلوگیری از اتهامات درباره کپی برداری به تماشای اجرای کمدین های دیگر نمینشست. پس از خودکشی یرژی کوشینسکی، نویسنده لهستانی که در سالهای آخر عمرش با بیماریهای مختلف و اتهام سرقت ادبی مواجه بود، خبرنگاری از ویلیامز پرسید که آیا او نمی ترسد که روزی تعادل بین زندگی شخصی و حرفهایش به هم بخورد و دچار مشکلات مختلف شود؟ رابین در پاسخ وی گفت از این میترسد که روزی احساس کند، دیگر خسته کننده و بیروح شده است. اما ابراز امیدواری کرد که تا زمانی که دست از کار کردن و تلاش برندارد، این ترس به سراغش نخواهد آمد. رابین اعتقاد داشت که بر خلاف کوشینسکی، او میتواند بر مشکلاتش غلبه کند. هر بار که احساس ضعف میکرد، یاد نصیحت پدرش میافتاد که میگفت هیچگاه از صحبت کردن درباره موضوعی که برایت اهمیت دارد، هراس نداشته باش. (2)
در نهایت ویلیامز سرانجام اندوهناک و تاحدی غیرعادی داشت، چنانکه در مارس 2009 میلادی به علت مشکلات قلبی در بیمارستان بستری شد و پزشکان دست به عمل جایگزینی دریچه آئورت وی زدند. در اواسط 2014میلادی، برای درمان اعتیادش به الکل به بنیاد هیزلدن در مینهسوتا مراجعه کرد. او اغلب دچار احساس سوزش در معده و گرسنگی، بیخوابی و استرس شدید میشد و دست چپش به لرزش افتاده بود. به گفته همسرش سوزان، او به تازگی دچار توهم شده و مشکل حافظه پیدا کرده بود. خودش هم از آن آگاه بود، بنابراین تمام تلاشش را میکرد تا مغز خود را از نابودی نجات دهد. رابین ویلیامز که بیماریاش، پارکینسون تشخیص داده شده بود، مجبور به مصرف داروهایی شد که روزگاری خودش در بیدارگریها آنها را تولید کرده بود. در 11 آگوست 2014 میلادی، رابین در خانه شخصیاش در کالیفرنیا، خود را با یک کمربند به دار آویخت. در جریان بررسی بافت مغز وی، مشخص شد که او از بیماری زوال عقل رنج میبرده و در واقع تشخیص پارکینسون اشتباه بوده است.
باراک اوباما رییسجمهوری وقت ایالات متحده آمریکا در پیامی در توییتر، چنین ابراز تأسف کرد: «او ما را به خنده واداشت. به گریه واداشت. او توانست در نهایت همه عناصر روح انسان را به تأثر وادارد.»
بر پایه گزارش مجله پلاس وان در فوریه 2018 در پنج ماه بعد از مرگ رابین ویلیامز، میزان خودکشی به مقدار 10 درصد بیشتر از پیشبینیهای عادی افزایش پیدا کرد. اما این موضوع کاملا قابل اثبات نیست. خطر بالقوه تقلید از افراد مشهور برای سازمانهای بهداشت عمومی، پدیدهای شناخته شدهاست. پس از این افزایش آمار خودکشی، سازمان خیریه ساماریتنز، نسبت بهشمار زیاد گزارشهای منتشره در باره خودکشی این بازیگر و جزییات ارایه شده در این باره هشدار داد.(3)
منابع:
1. «بامزهترین مرد مرده جهان!»؛ ماهنامه فیلم (22 مرداد 1393)
2. "رابین ویلیامز خود را حلقآویز کردهاست"؛ سایت سینمایی ایندی وایر اوگوست 2014
3. «افزایش میزان خودکشی در آمریکا 'بعد از خودکشی رابین ویلیامز، بازیگر هالیوود'». 19 بهمن 1396.
*س_برچسبها_س*