سه‌شنبه 6 آذر 1403

رسیدن به قله، آغاز راه افق‌های دورتر است

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
رسیدن به قله، آغاز راه افق‌های دورتر است

بخشی از این دشمنی‌ها که با ما می‌شود در غرب صهیونی به خاطر توانایی عظیم ماست. می‌گویند شما در حوزه‌ی هسته‌ای پیشرفتتان زیاد است پس باید ساق پایتان را بزنیم قدتان کوتاه بشود.

به گزارش مشرق، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر فرماندهان سپاه با تأکید بر مراقبت دائمی از انقلاب و حفظ وحدت ملی، ضمن توصیف خصوصیات برجسته انقلاب اسلامی تصریح کردند: «ما فصل مُشبعی را حرکت کرده‌ایم؛ این سربالایی، این شیب تند را عبور کرده‌ایم، به قله‌ها نزدیک شده‌ایم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست؛ امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است؛ مسئولین کشور در بخشهای مختلف باید با این روحیه حرکت کنند.»

رسانه KHAMENEI.IR در گفت‌وگوی تفصیلی با دکتر محمدجواد لاریجانی، به تحلیل و بررسی مسیر طی شده چهار دهه گذشته و جایگاه امروز کشور در نسبت با قله‌های پیش‌روی حرکت ملت ایران داشته است.

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با فرماندهان سپاه پاسداران اشاره کردند که ما در نظام اسلامی «فصل مُشبعی را حرکت کرده‌ایم؛ این سربالایی، این شیب تند را عبور کرده‌ایم، به قله‌ها نزدیک شده‌ایم.» می‌خواستیم تحلیل شما را بدانیم از این عبارت «قله» و بفرمایید این قله‌ای که در موردش صحبت شده چه مختصاتی دارد؟

من ابتدا می‌خواهم یک مقدمه‌ای بگویم و آن نکته‌ای است که رهبر انقلاب در تبیینش نقش مهمی داشتند؛ مفهوم بصیرت. البته بصیرت یک مفهوم قرآنی است. قُل هذِهِ سَبیلی أَدعو اِلَی اللَهِ عَلی بَصیرَه. منتها خیلی از مفاهیم قرآنی گاهی زیر غباری از غفلت هست مثل خود مفهوم ولایت که حضرت امام آن را خیلی بالا آورد. مفهوم بصیرت را رهبر انقلاب روی آن مطالبی گفتند که آن را محوری قرار داد. و بصیرت یک نکته‌ی خیلی با اهمیتی است. و البته ارکان خیلی مهمی هم دارد. درواقع پادزهر خیلی از امور و دسیسه‌ها و فتنه‌ها همین بصیرت است در اصل.

از نقطه جالب توجهی وارد بحث شدید، این بصیرتی که پادزهر فتنه‌هاست چه ارکان و اجزائی دارد؟

من می‌توانم لااقل چهار جزء مقوم بصیرت را بگویم:

1- اولینش این است که انسان تصویر واقع‌بینانه‌ای از وضعیت خودش داشته باشد. واقع‌بینی یعنی آدم نه خودش را بالاتر از آن جایی که هست ببیند نه پایین‌تر. واقع‌بینی این جوری نیست که بعضی‌ها می‌گویند ما واقع‌بینیم ته دره افتادیم. واقع‌بینی یعنی آنچه هست را دقیق ببینیم.

2- یک نکته‌ی دیگری در بصیرت این است که دارای تصویری درست از مقاصد عالی باشیم. آدم بصیر هر روز به یک سازی نمی‌رقصد. یک روز مقاصدش مثلاً خیلی بالا، یک روز مقاصدش خیلی پایین. اینکه در قرآن اشاره کرده افرادی که موفق‌اند ثبات در قول دارند و در فعل، این به خاطر همین رکن مهم در بصیرت است. چون دارای یک دید ثابت و دید عالی و مقاصد مشخص دارند. لذا آدم بصیر دیدش بر اساس یک اصولی است.

3- یک نکته‌ی دیگری در بصیرت مسئله‌ی وظیفه‌شناسی است. یعنی آدم بصیر وظیفه شناس است می‌داند در چه زمانی وظیفه‌اش چیست. این جور نیست که مثلاً زمانی که باید سلاح به دست بگیرد برود جبهه، برود مشغول مثلاً یک کار دیگر بشود. آن هم کار خوب ولی این وظیفه‌ی آن نیست. پس وظیفه‌شناسی علامت دیگر بصیرت است.

4- یک بخش دیگر از بصیرت، قیام برای انجام وظیفه به موقع و به اندازه است؛ این عبارت رهبر انقلاب است. نه زودتر، نه دیرتر و نه بیشتر نه کمتر.

اینها علائم یک آدم بابصیرت است. این نوع بصیرت پادزهر بسیاری از فتنه‌ها هست. دقیقاً دشمن هم و آن کسانی که دیدند قوت جمهوری اسلامی را آنها می‌دانند که کجاهایی این بصیرت را بزنند. یعنی ارکانی که من گفتم یکی‌یکی مورد تهاجم است.

این همه القای دشمن برای این است که تصویر نادرست ما داشته باشیم دقیقاً برای این است که یک رکن مهم بصیرت را جا به جا کنیم. لذا شما شاهد هستید که افرادی در زمان حضرت امام سینه چاک ولایت مطلقه بودند حالا سینه چاک یک نظام سکولار ضد اسلامی هستند؛ خب این معلوم است که آن تصاویر جا به جا شده دیگر. خودشان را و به تبع آن ملت را مفلوک و ضعیف می‌دانند. مقاصد عالی تبدیل شده به کشف حجاب و هرزگی. اصلاً قطع نظری که خلاف قانون و اسلام است خود این تنازل خیلی بد است. این تنازل هم علامت همان است که باید بصیرت مخدوش بشود.

با تعریفی که از بصیرت کردید، اگر بخواهیم با همین نگاه مسائل را تحلیل کنیم، اکنون جمهوری اسلامی چه جایگاهی دارد و کجا ایستاده است؟

ما واقع‌بینانه که نگاه کنیم نه اینکه خودستایانه ما امروز مهم‌ترین دموکراسی غرب آسیا هستیم. و قوی‌ترینش و پیشرفته‌ترینش در علم و تکنولوژی. این سه تا ویژگی مهم را ما داریم.

اما چرا مهم‌ترین دموکراسی هستیم؟ ببینید اولاً در کشورهای اطراف ما دموکراسی مهمی وجود ندارد ممکن است رأی دادن‌ها باشد. اهمیت دموکراسی ما به دو چیز است. یکی اینکه رأی مردم یک پشتیبان قوی برای حفظ سلامتش دارد که آن رهبری نظام است. شما در فتنه‌ی 88 دیدید که همان‌هایی که سینه‌چاک دموکراسی بودند می‌خواستند رأی را بردارند و شورش خیابانی را جایگزین کنند. کسی که محکم در مقابلشان ایستاد رهبری انقلاب بود که رأی مردم را ناموس نظام اعلام کردند. خب این قسمت دموکراسی.

اما از آن مهم‌تر ابتناء این دموکراسی بر اساس عقلانیت اسلامی است. غرب مدعی بود که اصلاً غیر از نظام تفکر سکولار نمی‌تواند پای دموکراسی بشود؛ می‌گفتند دموکراسی یعنی دموکراسی سکولار لیبرال. حالا لیبرال ادعایی آنها، آنها که دنبال دیکتاتوری سکولار هستند. لذا وقتی جمهوری اسلامی تأسیس شد و راه افتاد، آنها گفتند حالا پنج ماه شش ماه بیشتر این دوام ندارد. دو دلیل می‌آوردند. مرحوم بازرگان می‌گفت که بچه مسلمان‌ها که بلد نیستند مملکت را نگه بدارند. این چالش کارآمدی بود. بحث‌های تخصص یا تعهد می‌کردند که یعنی دوباره ماها باید بیاییم اداره کنیم. اما از آن مهم‌تر چالش فکری بود. که می‌گفتند این اسلام یک دین قدیمی و مندرس است به درد امروز نمی‌خورد و دیدیم که در دوره‌های مختلف این حرف ادامه دارد. یا می‌گفتند اسلام دینی است مربوط به بخش خصوصی زندگی است. الان هم که بعضی از سران اصلاح‌طلب می‌گویند اسلام باید خودش را عرفی کند. ببیند مردم چه می‌خواهند و همان را انجام بدهد. یعنی بخش خصوصی زندگی می‌تواند مسلمانی باشد ولی بخش عمومی باید سکولار باشد. یا اینکه می‌گویند اسلام قوانینش خشن است مخصوص اعراب است. به درد سایر اقوام نمی‌خورد. در حالی که اسلام هم همیشه سرزنده است، هم مکتب اهل بیت است و هم همه‌ی ارکان زندگی بشر و عمومی و خصوصی را در خود دارد. خب اینها معلوم شد که حرف‌هایشان باطل است دیگر. آنها گفتند شش ماه هفت ماه، اما چشم‌هایشان را باز کردند دیدند یک قدرت عظیم متولد شده است.

یعنی به نظر شما اتکای مردم‌سالاری دینی ما به عقلانیت، یکی از مهم‌ترین برجستگی‌ها و ویژگی‌های جمهوری اسلامی است؟

بله این تجربه که می‌شود یک نظام مدنی دموکراتیک ایجاد کرد نه بر اساس عقلانیت لیبرال سکولار، بلکه براساس عقلانیت اسلامی، این یک دستاورد عظیم بشری است.

غربی‌ها می‌خواستند بشر را از نمونه‌های دیگر تمدن محروم کنند. یکی از حقوقی که در از بشر سلب می‌شود حق انتخاب تمدنی غیر از تمدن سکولار لیبرال است. می‌گویند فقط ما را می‌توانید انتخاب کنید. نه این جوری نیست، یک روش دیگری هم وجود دارد. و این روش بسیار هم روش موفقی است. خب آنها می‌گفتند خب این روش تازه هم موفق باشد یک حکومت عقب‌افتاده‌ی توسری‌خور ضعیف ایجاد می‌کند. حالا قسمت‌های بعدی‌اش مهم است. که این دموکراسی که البته من اینجا قبل از اینکه به قوت و پیشرفت بپردازم. شما می‌دانید که خیلی چالش کردند که این دموکراسی مثلاً الان هم می‌گویند این سیستم شورای نگهبان دارد، یا انتخابات مهندسی شده است یا تقلبی است.

حالا من نمی‌گویم که سیستم انتخابات ما نقص ندارد، همه جای دنیا سیستم انتخاباتش نواقصی دارد. اما چیزی که مهم است رأی مردم را نمایش می‌دهد. انتخاب مردم را نمایش می‌دهد. ببینید مثلاً از دل حکومت آقای روحانی آقای رئیسی درآمد. خب اگر بنا بود مهندسی بشود خب آقای روحانی که با دولت فعلی تناسب سیاسی ندارد. یا از دل حکومت احمدی نژاد آقای روحانی درآمد. هیچ کسی نمی‌تواند بگوید که اینها با همدیگر اتحاد کردند. یا از دل حکومت آقای خاتمی آقای احمدی نژاد درآمد. پس معلوم است رأی مردم کارگر است.

با همه‌ی اشکالاتی که می‌گیرند جمهوری اسلامی پاسدار رأی مردم است. این مهم‌ترین محور دموکراسی است. افراد با نردبان رأی بالا می‌رود، با نردبان رأی پایین می‌آیند. این آزمون بزرگ دموکراسی است. تمام ارکان قدرت در کشور ما هم بر اساس رأی مردم است. حالا مستقیم یا غیرمستقیم. رهبری توسط مجلس خبرگان رهبری انتخاب می‌شود که آنها هم مستقیم از طرف مردم‌اند. یعنی یک انتخاب مردمی بسیار صریح. نماینده‌های مجلس که مستقیم هستند. رئیس جمهور مستقیم است. شوراها امثال اینها.

بنابراین ما یک مکانیزم رأی با مشارکت معقول خیلی خوب داریم. البته من طرفدار مشارکت وسیع هستم، منتها یک خرده آرای بالا پایین‌تر بشود این دموکراسی را بالا پایین نمی‌کند. هم چنان که در سایر کشورها نمی‌کند. در کشورهای غربی مردم اگر انگیزه‌ی اقتصادی نداشته باشند در انتخابات شرکت نمی‌کنند.

پس این عقلانیت اسلامی منبعث از مکتب اهل‌بیت یکی از آن قله‌هاست.

یعنی تشکیل یک نظام مردم‌سالارانه بر اساس نگاه مکتب اسلام؟

بله این یک قله‌ی بزرگ است.

و این یک آرمانی بود که جمهوری اسلامی در رسیدن به آن تلاش کرد و پیش رفت.

این یک تجربه‌ی بی‌نظیر است و در دنیای معاصر اصلاً چیز کوچکی نیست. آنهایی که دم از توسعه‌ی سیاسی می‌زنند این بزرگ‌ترین شاخص توسعه‌ی سیاسی است. بزرگ‌ترین شاخصش تمهید و تولد همچنین نظامی است پس این یکی از آن قله‌هاست.

گفتید کشور ما مهم‌ترین دموکراسی و نظام مردم‌سالار غرب آسیاست و قوی‌ترین کشور در این زمینه. این قدرت چه مختصاتی دارد و از چه نشئت می‌گیرد؟

ببینید این قدرت ما عمدتاً از خودمان است. قدرت دفاعی از خودمان است و در زمینه‌های مختلف اقتصادی و زیرساختی روی پای خودمان ایستاده‌ایم. این جور نیست که مثلاً یک کاسه‌ی گدایی دستمان باشد فعلاً غذا نداریم به ما بده. یا انرژی نداریم به ما بده. یا بلد نیستیم از خودمان دفاع کنیم به ما پهپاد بده، به ما هواپیما بده.

همه چیز روی پای خودمان است و این یک قدرت خیلی عظیمی است. هیچ کشوری در منطقه‌ی غرب آسیا به این قدرت مهم وجود ندارد. از یک کشور توسری خور و یک گاو شیری در منطقه تبدیل شدیم به یک قدرت مستقل و تازه می‌گویند قدرتش زیاد است. خب این هم یک قله است دیگر.

این قدرت و توانایی مستقل چه واکنش‌هایی را در پی داشته و چه اثراتی داشته است؟

بخشی از این دشمنی‌ها که با ما می‌شود در غرب صهیونی به خاطر توانایی عظیم ماست. می‌گویند شما در حوزه‌ی هسته‌ای پیشرفتتان زیاد است پس باید ساق پایتان را بزنیم قدتان کوتاه بشود. این دانش هسته‌ای یک قله‌ی دیگر است و بسیار قله‌ی مهمی است.

کشوری که نتواند روی پای خودش بایستد از خودش دفاع کند در مقابل تهاجم‌ها زندگی خودش را نگه بدارد خب این کشور خیلی ضعیفی خواهد بود. در غرب آسیا هیچ کشوری وجود ندارد که در مقابل این تحریم‌های عظیم و توطئه‌ها یکی پس از دیگری این مقدار توان مقاومت داشته باشد. اصلاً افتخارآمیز است.

گفتید جمهوری اسلامی، دموکراتیک‌ترین و قدرتمندترین و پیشرفته‌ترین کشور غرب آسیاست. درباره وجه مردم‌سالاری و قدرت صحبت کردید. درباره دلایل و نشانه‌های پیشرفته بودن نظام هم بگویید.

بله ما پیشرفته‌ترینِ کشورهای غرب آسیا هستیم در حوزه‌ی علوم و تکنولوژی مهم. حالا با بعضی علوم رشته‌های زیادی دارد اما ما در بخش‌های بسیار مهم پیشرفته‌ایم مثلاً در حوزه‌ی هسته‌ای. علی‌رغم صدمات و لطماتی که برجام در مراحل اولیه به ما زد خب خوشبختانه نظام سریع جلوی این خسارت‌ها را گرفته و با این مدیریتی که آقای اسلامی و دیگران دارند ما در مسیر جبران هستیم.

هیچ کشوری در غرب آسیا به اندازه‌ی ما بر تکنولوژی و توان هسته‌ای سیطره ندارد. ما حالا دنبال سلاح نیستیم نه به خاطر اینکه از کسی بترسیم. اولاً به خاطر اینکه سلاح توان دفاعی ما را بالا نمی‌برد. همان جوری که بعضی‌ها دارند و چندان توان هم ندارند. ثانیاً که از همه مهم‌تر است رهبر انقلاب فتوای صریحی دارد در مورد حرمت سلاح‌های کشتار جمعی حالا اتمی، شیمیایی بیولوژیک. و ما سرمان را بلند گرفتیم این را با صدای بلند داریم اعلام می‌کنیم هیچ کشوری در دنیا همچنین منعی ندارد، هیچ کشوری. ما به خاطر پادمان‌ها نیست که سلاح درست نمی‌کنیم، اگر چه ما امضا کردیم پایبندش هستیم ولی مهم‌تر از پادمان ما داریم. یک منع شرعی صریح ما داریم.

در حوزه‌های دیگری از علوم و فنون مثلاً در سلول‌های بنیادی به یک توانمندی بسیار جالبی رسیدیم. طوری که در جهان جزو کشورهای قابل توجه هستیم و حرف ما فقط کار تئوریک نیست و به طور عملی این را داریم به کار می‌گیریم در درمان بیماری‌ها، در بهبود رشدها، در تولید مثل‌ها و...

حتی در حوزه‌های نظری‌تر مثلاً در نجوم و کیهان شناسی ما یکی از کشورهای مهم منطقه هستیم. ایران امروز تنها کشور جهان اسلام است که دارای یک رصدخانه‌ی بسیار پیشرفته است. الان این رصدخانه مشغول تحقیقات علمی است و ان‌شاءالله در آینده‌ی نزدیک مقالاتش و تحقیقاتش هم در می‌آید. مجله‌ی ساینس وقتی این رصدخانه شروع به کار کرد گفت ایران دوباره به مهد علوم نجوم و کیهان شناسی خودش بازگشته است. و بعضی از توفیقات ایرانی‌ها در دستیابی‌شان به تکنولوژی‌هایی که مورد نیاز این رصدخانه بوده حیرت‌انگیز است. این سه مورد را خواستم فقط مثال بزنم برایتان. پس بسیاری از بخش‌های علم و تکنولوژی، نمونه‌های کامل این قله است که رهبر انقلاب اشاره کردند.

یک نکته‌ای چون در همان بحث علمی هستیم که خوب است به آن توجه بشود این است که ما کجا بودیم و چه مسیری را طی کردیم. حالا در چه بحث استقلال سیاسی و مردم سالاری که فرمودید چه بحث دفاعی که اشاره داشتید و چه بحث علمی. مثلاً سختی‌هایی که برای ما وجود داشت و اصلاً شاید بقیه در یک شرایط آسایشی این مسیر را طی کردند تا به همین قله‌های مثلاً علمی و اینها دست پیدا کنند. خوب است این گفته بشود که ما چه بودیم و روند گذشته و سیر نزدیک شدنمان به قله چگونه بوده است؟

بله مثلاً ممکن است که این رصدخانه را در جزایر قناری اروپایی‌ها ساختند البته آن هم چندین سال طول کشید. مثلاً زحمتشان کمتر از ما بود بله این امکان‌پذیر است. منتها ما کجا بودیم؟ ما یک کشور عقب افتاده‌ای بودیم.

پیشرفت به این نیست که محصولات خارجی در کشور ما زیاد بشود. الان کشورهایی هست که سوپرمارکت محصولات غربی‌اند، به این نمی‌گویند پیشرفت. این که کاری ندارد شما پول می‌دهید جنس وارد می‌شود، برایتان ساختمان هم می‌سازند. ملاک پیشرفت ما توانمندی ماست؛ توانمندی علمی، توانمندی فنی، توانمندی مدیریتی و...

تمام پیشرفت‌های علمی در ایران با تحقیقات بعد از انقلاب صورت گرفته. ما اصلاً رشته‌های پی‌اچ‌دی‌مان بعد از انقلاب راه افتاد. قبل از انقلاب که اصلاً پی‌اچ دی در دانشگاه ما وجود نداشت. عمده‌ی مراکز تحقیقاتی حدود هشت نه تا از اینها بلکه بیشتر که معدن پیشرفت‌ها هستند بعد از انقلاب اتفاق افتاد.

چگونه شد که جمهوری اسلامی توانست این مسیر پیشرفت ایران را پس از دوره‌های طولانی افول، احیا کند؟

البته ببینید دشمن این را تحلیل کرده. یعنی من وقتی مقالاتشان را دنبال می‌کنم آنها نشستند ببینند چرا ایران که بنا بود همان اوایل مضمحل بشود و اساس اسلامی‌اش که مندرس است، اینها که توان نداشتند، آدم‌های واردی نبودند چرا اینها موفق شدند؟ اینها در علل توفیق ایران چند تا چیز را کشف کردند که در مقالاتشان هست:

1- اول تفکر اسلامی ایران که می‌گویند اینها مکتب اهل بیت دارند، تفکر امام حسینی دارند، اینها خیلی موتور مهم است در توفیقشان. اینها همه را اسم بردند.

2- دوم نیروی انسانی توانمندی که در این کشور وجود دارد.

3- سوم نسل جوان پرشوری که در کشورمان هست.

و بعد گفتند ما اگر بخواهیم کشور ایران را برگردانیم عقب باید این سه تا را بزنیم. این همه تهاجم نسبت به اسلام، مکتب اهل بیت، عاشورا، امام حسین و اخیراً اربعین بی‌حساب نیست. فهمیدند این‌ها یک رگه‌ی مهمی در توفیقات ایران است. فهمیدند که این تفکر موتور خیلی قوی‌ای بوده. لذا تعجب نکنید اینها را می‌زنند.

یا مثلاً خالی کردن ایران از نیروهای، نیروی انسانی کارآمد. الان نه تنها افراد خیلی شاخص علمی و تکنولوژیک را دعوتشان می‌کنند بروند خارج و به ایشان ویزا می‌دهند بلکه به افراد رده‌ی چهار و پنج چه در حوزه‌ی پزشکی چه در حوزه‌ی فنی، چه دانشجوها به راحتی پذیرش و بورسیه می‌دهند. این تخلیه‌ی ایران از نیروهای کارآمد یک پروسه‌ای کاملاً حساب شده است. لذا رهبر انقلاب با درایت فرمودند آنهایی که تشویق دارند می‌کنند نیروها را به رفتن اینها یک خیانت بزرگ دارند می‌کنند. چون این جزو استراتژی دشمن است و از نقاط قوت ماست که هدف قرار گرفته.

یا مسائل مربوط به جوانی جمعیت است. خود مسئله‌ی تحدید نسل و جمعیت توطئه‌ی عظیمی بود که در ایران پیاده شد و ان‌شاءالله باید از آن جلوگیری بشود.

اینها نقاط قوتی است که ما داریم باید از آن نگهبانی کنیم. که این قله را و قله‌ها را همان جوری که ایشان اشاره فرمودند خسته نشویم از نفس نیفتیم و ان‌شاءالله به زودی فتوحات دیگر هم داشته باشیم. البته می‌دانید پیشرفت انتها ندارد. قله معنایش این نیست که آنجا متوقف بشویم. یعنی از آن بالا باید به افق‌های دورتر نگاه کنیم و حرکت کنیم.

علت این که بعضی‌ها موفقیت‌ها و دستاوردها و به تعبیر بالاتر قله‌ها را نمی‌توانند فهم کنند چیست؟

من کارم ملاحظه و دیدن رفتار حکومت‌هاست. وقتی اینها را مانیتور می‌کنم و یکی‌یکی دنبال می‌کنم می‌بینم واقعاً قدرتی که در نظام ما هست، مجهول است. گاهی من می‌دیدم حتی مسئولین ما هم از آن خیلی خبر ندارند و نمی‌بینند این را. ما برای دیدن توانمندی‌مان و قله‌ها باید گاهی نگاه خودمان را ببریم بیرون و از زاویه بیرون به خودمان نگاه کنیم.

من می‌خواهم اینجا اشاره کنم آنهایی که از لحاظ سیاسی آن دستاوردهای عظیم نظام را نمی‌بینند کافی است یک مقایسه‌ی کوچک بکنند. اینجا کشوری بود که در آن آمریکا و انگلیس و کشورهای غربی نه تنها سلطانش را تعیین می‌کردند وزیرش را تعیین می‌کردند حتی مدیران بقیه را هم اینها تعیین می‌کردند.

دولت دست‌نشانده‌ی ایران هیچ تصمیمی برای اتخاذ یک سیاست خاصی نداشت اما حالا کدام دولت هست که می‌تواند به ایران دستور بدهد؟ ایران تبدیل شده به تنها قدرتی در تاریخ 400 ساله‌ی منطقه که می‌تواند سیاست‌های دولت‌هایی مثل آمریکا، انگلیس و اروپا را در منطقه خنثی کند.

مسئله‌ی مقاومت و حرکت مقاومت پدیده‌ی بسیار نوظهوری است این پدیده‌ی کوچکی نیست. این پدیده‌ای است که رژیم صهیونیستی را بیچاره کرده. توطئه‌های عظیم منطقه‌ی آمریکا را خنثی کرده. یا لااقل زمین‌گیر کرده. خب اینها پدیده‌های مهمی برای دیدن توانمندی کشور ماست.

امروز در منطقه‌ی غرب آسیا هیچ سیاستی بدون در نظر گرفتن مواضع ایران قابل پیشبرد نیست. من حالا نمی‌گویم که ما اقصی نقاط دنیا هستیم. من دارم راجع به منطقه‌ی خودمان صحبت می‌کنم. ما دنبال نفوذ سلطه‌ای نیستیم. ما دنبال این نیستیم که منابع غنی کشورهای دیگر را تاراج کنیم. به عکس ما می‌خواهیم کشورهای منطقه روی پای خودشان باشند. قوی باشند. ما در منطقه همراهان قوی می‌خواهیم. خب این چیزهای جدیدی است که جمهوری اسلامی در منطقه محقق کرده و افتخارآمیز است. فقط افرادی که چشم‌هایشان را می‌بندند این‌ها را نمی‌بینند.

ملت‌ها الگو می‌گیرند از این حرکت جمهوری اسلامی و اصلاً این الگو گرفتن باعث این تغییرات در وضعیت منطقه شده. رهبر انقلاب هم در دیدار با فرماندهان سپاه تأکید کردند که «اگر جمهوری اسلامی الگو نمی‌شد، باز این دشمنی‌ها کمتر بود اما جمهوری اسلامی الگو شده، پیشگاه شده؛ جمهوری اسلامی پیشران حرکت‌های مقاومتی در این منطقه‌ی حساس شده» این را چگونه تحلیل می‌کنید؟

یعنی احساس خطری که غرب می‌کند همین است. یعنی الان مسلمان مصری اندونزیایی نمی‌دانم الجزایری و تونسی اینها می‌گویند خب ایران چه داشت که الان یک کشور مستقل قوی شد که حالا همه راجع به سلاحش می‌ترسند و صحبت می‌کنند و زلنسکی می‌گوید ایران اعصاب من را خرد کرده. می‌گفت که ما برای زدن پهپادها، دو تا موشک می‌زنیم که هر کدام 120 هزار دلار قیمت دارد و به هدف هم نمی‌خورد. ولی این پهپاد کلاً دوازده هزار دلار است می‌آید مستقیماً می‌خورد به هدف.

خب بچه‌های ما امروز که نرفتند دنبال پهپاد. آن روزی که همه دنبال خرید هواپیماهای پیشرفته و سیستم دفاعی پیشرفته بودند بچه‌های ما نشستند با نبوغ خودشان آینده را تخمین زدند و نوعی از تکنولوژی دفاعی را اینجا تمهید کردند. که حالا معلوم شد که از همه جای دیگر مؤثرتر است.

خب اینها برای کشورهای اسلامی نمونه است. می‌گویند ایرانی‌ها چه دارند؟ ما مسلمانیم آنها هم مسلمان‌اند. لذا توجه می‌کنند به تجربه‌ی ما. و این تجربه‌ی ما تجربه‌ای است که ابعادش فقط محصور در ما نیست. ابعاد بسیار وسیعی دارد. من همان اوایل انقلاب یک کتابی نوشتم به اسم استراتژی ام‌القری، تئوری‌اش همین بود که یعنی ما کاری که می‌کنیم یادمان باشد. پیروزی ما به پای اسلام نوشته می‌شود و عدم پیروزی هم به پای اسلام نوشته می‌شود. الحمدلله امروز بعد از چهار دهه توفیقات ما همه توفیقات اسلام است ان‌شاءالله.

به نظر می‌رسد نظم فعلی جهان در حال تحول است و به خصوص متزلزل شدن وضعیت تک‌قطبی جهان نشان‌دهنده همین است و اینکه گفتید الان ایران یک کنشگر بسیار مهم بین‌المللی شده؛ از سوی دیگر عضویت ما در بریکس و شانگهای هم بالاخره به نوعی مؤید همین موضوع است. جایگاه ایران در این چهل‌ساله در عرصه جهانی چه تغییری کرده و به چه موفقیت‌ها و قله‌هایی دست یافته است؟

عضویت ما در شانگهای، بریکس و حتی روابط ما با کشورهای منطقه و کشورهای مختلف شکست بزرگی برای آمریکا و اروپاست. آنها معتقد بودند که دیگر ایران زمین‌گیر شده و یک ایده‌ای را تبلیغ کرده بودند که اگر کسی با آمریکا و فرانسه و انگلیس و آلمان رابطه نداشته باشد با دنیا ارتباط ندارد. متأسفانه در کشور ما هم بعضی از این مسئولان اگر یک تماس تلفنی با مثلاً نخست وزیر انگلیس یا رئیس‌جمهور فرانسه داشتند قند در دلشان آب می‌شد، بقیه را اصلاً حساب نمی‌کردند؛ این گذشت.

معلوم شد ایران کشور بسیار فعالی در سطح بین‌المللی است. در تجمعات بین‌المللی قوی حضور دارد. با کشورهای مهمی در دنیا ارتباطات وثیقی دارد.

آن چیزی که مهم است شکست خوردن پروژه‌ی رهبری دنیا توسط غرب است. بعد از سقوط امپراتوری شوروی آمریکایی‌ها کاملاً به این نظر رسیده بودند که حالا میدان خوبی برای اداره‌ی دنیاست. کلوب غربی بنشیند آمریکا هم رهبرش و تئوری رهبری عالم توسط آمریکا، توسط بوش پدر مطرح شد؛ این کاملاً شکست خورد. دنیا را دیگر نمی‌شود رهبری کرد.

ما مخالف این هستیم که یک عده‌ای بلند شوند بگویند ما رهبر دنیا هستیم؛ حالا چه یک کشور چه چند کشور. ما طرفدار عدالت در سطح بین‌المللی هستیم. کشورهای جهان باید حرمتشان نگه داشته بشود. سازمان ملل محلی باید باشد که همه‌ی کشورهای دنیا در آنجا به راحتی در آن حضور داشته باشند. و این جور نباشد که مجبور شوند زیر بلیت یک کشور دیگر باشند.

شما ادامه این روند را چگونه پیش‌بینی می‌کنید و به نظر شما نظم جدید چگونه شکل خواهد گرفت و به کدام‌سو خواهد رفت؟

آنچه که ما شاهدش هستیم شکست این تفکر است که بعد از امپراتوری شوروی، حالا دیگر دوران رهبری جهان توسط یک کلوب کوچکی از کشور غرب به رهبری آمریکاست. حالا شرایط بین‌المللی چگونه است؟ شرایط بین‌المللی امروز نظم بازی‌گونه دارد. نظم دارد ولی نظمش این جوری نیست که یک عده‌ای اصل و آقای دنیا باشند و بقیه فروع. نظم بازی‌گونه است.

نظم بازی گونه نظمی است مبتنی بر تعاملات معقول. تا شکل گیری قواعد این بازی هنوز زمان داریم. پس میدان بزرگی برای فعالیتمان وجود دارد. ما دنبال یک نظم عادلانه هستیم. نظم بازی‌گونه تعاملی، عادلانه. بنابراین ما نوعی نظم بازی‌گونه را شاهدیم که قواعد این بازی باید قواعدی باشد به دور از سیطره و قطب‌بازی و رهبری‌بازی در سطح جهانی؛ ما این را قائل هستیم و به این هدف نزدیک‌تر شدیم. نه اینکه به آن رسیده باشیم. نزدیک‌تر شدیم.

شکست آمریکا در تحمیل رهبری‌اش بر دنیا تجربه‌ی خوبی برای کشورهای دیگری هم هست که در سرشان نپرورانند اینکه حالا آمریکا شکست خورد پس ما بشویم جایگزین او در رهبری عالم. کلاً این نظام قطبی آینده‌ی مثبتی ندارد. اصلاً جهان‌گشایی تجربه‌ی شکست خورده‌ای است. از قدیم همین‌جور بود. خسارت خیلی وارد می‌کند به بشریت ولی شکست می‌خورد. لذا نقش ما در سطح بین‌المللی دارای یک تزی کاملاً مشخصی است.

با توجه به اینکه امروز دیگر اکثر نظریه‌پردازان بین‌المللی به تغییر شرایط قبلی و نظم فعلی دنیا معتقدند، جمهوری اسلامی چه چشم‌انداز و مختصاتی را برای روابط بین کشورهای دنیا و نظم جهان قائل است؟

در صحبتی که رهبر انقلاب در سالگرد انقلاب کردند آن مطالب به نظرم نکات بدیع و مهمی داشت که شاید باید به آن بیشتر پرداخت بشود. یعنی انقلاب ما در سطح داخلی حرف داشت که مهم‌ترینش تأسیس جمهوری اسلامی است و استقلال ما که باید به آن توجه داشت. در سطح منطقه‌ای ما حرف داشتیم و جهان اسلام. حرف ما این بود که اصلاً جهان اسلام نباید زیر سیطره‌ی کشورهایی باشد که تقسیم کردند و دارند تاراج می‌برند منابعشان را.

ما در سطح جهان اسلام طرفدار تز مقاومت هستیم که از ابداعات حضرت امام (قدس سره الشریف) است. الان مقاومت یک حرکت کاملاً حقیقی و کاملاً حساب باز کن است. کسی نمی‌تواند آن را فراموش کند.

رهبر انقلاب بعد فرمودند در سطح جهانی هم ما حرف داریم. ما معتقد به یک نظم عادلانه و کنشگرانه در سطح جهانی هستیم. نه ظلم می‌کنیم نه ظلم می‌پذیریم. لا تظلمون و لا تظلمون. این شعار قرآنی را ایشان در سخنرانی‌شان در سازمان ملل به عنوان شعار بین‌المللی جمهوری اسلامی بیان کردند. این رهنمود امام بود در سخنرانی‌شان.

پس تز بین‌المللی ما چند قطبی نیست. من حتماً این حساسیتم روی قطب را باید بگویم. ما تئوری چندقطبی نداریم. تز ما این نیست که یک کشوری یا چند کشوری رهبری داشته باشند. تز ما کنشگری عادلانه است. نظم بازی‌گونه‌ای که مبتنی بر قواعد عادلانه‌ی بازی باشد.

خیلی ممنون. می‌دانیم علی‌رغم پیشرفت سریع و جهشی که جمهوری اسلامی داشته در برخی از موارد فاصله نسبت به قله‌ها زیاد است. تحلیل شما از این بخش‌ها چیست؟

پروژه‌ی پیشرفت در جمهوری اسلامی پروژه‌ی بسیار جالبی است. پروژه‌ی پرهیجانی است. هم چالش دارد، هم ایده پردازی دارد، هم فکر لازم دارد. نکته‌اش این است که ما نمی‌توانیم تقلید کنیم.

اگر می‌خواستیم تقلید بکنیم توسعه پیدا نمی‌کردیم، مغز ما هم توسعه پیدا نمی‌کرد. می‌رفتیم مدل خارجی می‌گرفتیم کار می‌زدیم. چون آن مدل‌ها در زندگی جمعی به درد ما نمی‌خورد ما می‌توانیم نگاه کنیم عبرت آموزی کنیم. دانش‌افزایی کنیم. اما باید مدل خودمان را اختراع کنیم و این خودش زمینه‌ی صعود به قله‌هاست.

ما توانمندی این را داریم که روی پایمان بایستیم. مسئله‌مان را بفهمیم و حلاجی کنیم و پیش ببریم. بنابراین در میدان زندگی جمعی در فهممان از اسلام، در توانمندی‌های تکنولوژیک، علمی قله‌های فراوانی باقی مانده. و ان‌شاءالله با توجهات ویژه‌ی الهی به همه‌ی آنها می‌رسیم.

نقش امید در رسیدن به این قله‌هایی که باید به آن دست پیدا کنیم چیست؟ می‌دانیم در مقابل آن عده‌ای که نمی‌خواهند ما به این موفقیت‌ها برسیم. نقش امید در مقابله با این موانع چگونه است؟

طبیعتاً نقش امید کلیدی است. اصلاً بصیرت مبتنی است بر امید است و این امید کاذبی هم نیست. امید واقعی است. شما توانمندی‌های خودت را باید واقع‌بینانه ببینی نه کمتر نه بیشتر.

آن کسی که مثلاً بیاید بگوید ما در مقابل آمریکا ناتوانیم، آمریکا می‌تواند ظرف دو دقیقه تمام امکانات دفاعی ما را نابود کند، خب طبیعتاً این ضربه‌ی بزرگی به امید می‌زند. این ناشی از ندانستن است. ناشی از واقع‌بینی نیست، توهمی است. من طرفدار واقع‌بینی هستم. می‌گویم واقع‌بینانه خودمان را به اندازه‌ای که هستیم ارزیابی کنیم. خود آمریکایی‌ها معتقد به این توانمندی نیستند که بتوانند ظرف دو دقیقه ما را نابود کنند. اگر می‌توانستند تا به حال کرده بودند. هیچ کشوری در دنیا معتقد نیست می‌تواند ظرف دو دقیقه توانمندی ما را نابود کند.

بنابراین امید واقع‌بینانه خیلی مهم است. آن وقت این امید دو پایه دارد. یک پایه‌اش این است که ما وضعیت خودمان را براساس واقعیت‌ها ببینیم. توانمندی‌هایمان را بدانیم چیست. مقاصدمان را تشخیص بدهیم. که اینها چیزهای خیلی اصولی است. یکی دیگرش توفیقات الهی است. یعنی اگر ما دین خدا را یاری بدهیم خدا هرگز ما را تنها نمی‌گذارد. و ما توجهات الهی را دیدیم در مقاطع مختلف.

امید ما پیروان مکتب اسلام و پیروان مکتب اهل بیت یک امید خیلی بی‌نظیری است. هم مبتنی بر بصیرت است یعنی توانمندی‌هایمان را ببینیم واقع‌بینانه. و هم مبتنی بر اتکال به خداست. و این دو کلید توفیقات عظیم است. لذا اگر ما می‌خواهیم امیدمان قوی باشد دو تا رکن دارد. یکی بصیرت‌محور باشد و یکی خدامحور. این دو تا را ما باید تقویت کنیم.

رسیدن به قله، آغاز راه افق‌های دورتر است 2
رسیدن به قله، آغاز راه افق‌های دورتر است 3
رسیدن به قله، آغاز راه افق‌های دورتر است 4
رسیدن به قله، آغاز راه افق‌های دورتر است 5
رسیدن به قله، آغاز راه افق‌های دورتر است 6