رشد فعلی بورس منطقی وناشی ازعوامل بنیادی است
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، مهسا بناکار با انتشار مطلبی با عنوان "نیازهای بازار برای جهش" اعلام کرد: بازار سرمایه همواره متاثر از شاخص ها و متغیرهای اسمی و واقعی اقتصاد است. چنانکه بورس تهران از فروردینماه با تغییر کلی شرایط بازار سهام، شاهد ورود نقدینگی جدید شد و علاوه بر رشد شاخص ها، روند تغییرات ارزش معاملات خرد سهام نیز صعودی بود و با جهش های متوالی به اعداد و رکوردهای سال 99 نزدیک شد.
سپس دوباره وضعیتی متزلزل پیدا کرد البته شرایط فعلی بازار سهام هم به لحاظ عوامل بنیادی و اقتصاد کلان و هم به لحاظ تحلیل مالی رفتاری با سال 99 که شاخص کل به سقف 2.1 میلیون واحد رسید، کاملا متفاوت است.
سرمایهگذاران بازار سهام همیشه در تصمیمات سرمایهگذاری بازدهی و رفتار بازارهای رقیب را مدنظر دارند. سهامداران به دلیل پذیرش ریسک بیشتر، انتظار بازدهی بالاتر در میان و بلندمدت را دارند. بویژه در اقتصاد تورمی ایران که داراییهای مصرفی مانند ملک و حتی خودرو دارایی سرمایهای محسوب میشوند، مقایسه ذهنی قدرت خرید با داراییهای بازار رقیب، تصمیمات سرمایهگذاری را تحتتاثیر قرار میدهد.
این در حالی است که ابزارهای درآمد ثابت و سپرده بانکی بازدهی واقعی بهشدت منفی دارند و عملا از گزینه های سرمایهگذاری عده زیادی از سرمایه گذاران حذف می شوند و همچنان در ماه اخیر تداوم روند خروج سرمایه حقیقی ها از صندوقهای درآمد ثابت مشاهده می شود. تجربه نشان داده معمولا پول خارجشده از صندوقهای درآمد ثابت در شرایط رشد بازار بهسرعت وارد بازار سهام میشود.
علاوه بر این ورود سرمایه به سایر بازارها از جمله دلار، طلا، ملک و خودرو با قیمتهای فعلی و محدودیتهای فعلی جذابیت چندانی ندارد و از سوی دیگر وضع قوانین مالیاتی در این بازارها بهمنظور جلوگیری از دلالی، سرمایهگذاران را متقاعد کرده برای کسب بازدهی در این بازارها با قیمتهای فعلی بازه زمانی میان و بلندمدت را در نظر بگیرند.
همچنین با افزایش بیرویه قیمتها در بازار املاک امکان سرمایهگذاری و ورود به این بازار فقط با داشتن سرمایههای بالا امکانپذیر است در حالی که در سالهای 98 و 99 شرایط به این شکل نبود. به نظر میرسد با توجه به اینکه در بازارهای رقیب طی سهسال گذشته رشدهای چند صد درصدی رخ داده و در این مدت بازار سرمایه رشد چندانی نداشته، رشد دوماه اخیر شاخص طبیعی به نظر میرسد و همین موضوع سبب شده سرمایه ها به این بازار که همواره در بلندمدت عملکرد بهتری نسبت به بازارهای رقیب در مقابله با تورم داشته، متمایل شوند. نکته قابل تامل دیگر افزایش تعداد سهامداران در سالهای اخیر و بویژه در سال 99 است و اکثر سهامدارانی که در بازار فعال هستند با تجربه حداقل حدود سهساله بسیار هوشمندانهتر عمل میکنند. در تایید این موضوع می توان به عدم صفنشینی به شدت گذشته و گردش سرمایه بین صنایع مختلف اشاره کرد.
البته افزایش دامنه نوسان و تعداد صندوقهای سرمایهگذاری و سرمایهگذاران غیرمستقیم به بهبود روند تکامل و عملکرد بازار کمک قابلتوجهی کرده و در رشد اخیر بازار همچنان سهامداران با مقایسه بازارهای رقیب حاضر به فروش سهم در هر قیمتی نیستند و بهشدت به ارزندگی سهام معتقد هستند. یعنی بخشی از رشد بازار در برهه کنونی ناشی از نبود فروشنده در هر قیمتی است.
از لحاظ بنیادی سال 99 که شاخص کل بورس در رقم 2.1 میلیون واحد بود، نسبت P/ E بازار حدود 37 بود. از عوامل بنیادی دیگر می توان به رسمیت شناخته شدن بازار متشکل ارزی و اثرات رشد دلار در گزارشهای ماهانه شرکتها را برشمرد. نزدیکشدن به فصل مجامع از دیگر عواملی است که موجب سنگینی طرف تقاضا شده است.
نرخ دلار از عوامل بسیار مهم و اثرگذار بر تحلیلهای اقتصادی است. در بازار سهام نیز که اکثر شرکتهای بزرگ صادراتمحور هستند این نرخ بهشدت بر پیشبینی سودآوری شرکتها اثرگذار است و از سوی دیگر انتظارات تورمی را بهشدت افزایش داده است. ارزش دلاری بازار سرمایه نیز متغیر دیگری است که باید آن را مدنظر قرار داد.
به نظر میرسد با وجود تجربههای اخیر، سیاست گذاران اقتصادی نیز تا حدودی متوجه این موضوع شدند که با توجه به افزایش حجم نقدینگی، ورود این نقدینگی به هر بازاری غیر از سهام می تواند تبعات تورمی بسیار خطرناکی به دنبال داشته باشد اما اینکه سقف بازار کجا است، امکان پاسخگویی ندارد. زیرا مفروضات بسیار پیچیدهای دارد که هیچکس بطور قطع نمی تواند در مورد آن سخن بگوید.
اما رشد بازار در مقطع فعلی منطقی، ناشی از عوامل بنیادی و تغییر دیدگاه سرمایهگذاری و تا حد زیادی ناشی از تورم است. دورههای رونق بازار سرمایه نیز بطور سنتی در بازار ایران معمولا بیش از یکسال ادامه داشته و همواره بازدهی بازار سهام از بازارهای رقیب در بلندمدت بیشتر است حتی اگر سایر متغیرهای اقتصادی وضعیت چندان مطلوبی نداشته باشند یعنی افزایش قیمت در سهام لزوما به معنای بهبود عملکرد اقتصاد نیست.
تجربه سایر کشورهایی که سالها با تورمهای دو رقمی روبرو بودند نیز موید این مطلب است که بازار سهام نسبت به سایر رقبا سپر تورمی بهتری برای سرمایهگذاران ایجاد میکند. در شرایط فعلی انتظار میرود سیاست گذاران حوزه بازار سرمایه نیز از ظرفیت و فرصت بوجود آمده برای عمق بخشیدن به بازار استفاده حداکثری کنند و با تصمیمات صحیح و وضع قوانین مناسب از جمله تشویق شرکتها به افزایش سرمایه و سهام شناور، پذیرش شرکتهای جدید و افزایش دامنه نوسان یا حذف آن بطور کلی، همزمان نیز با آموزش و تشویق سرمایهگذاران خرد به سرمایهگذاری غیرمستقیم به بهبود عملکرد و کارآیی بازار کمک کنند.