یک‌شنبه 12 اسفند 1403

روایتی از صدور حکم اعدام برای یک زوج انقلابی + عکس

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
روایتی از صدور حکم اعدام برای یک زوج انقلابی + عکس

مرتضی لبافی‌نژاد در روز 14 آذر سال 1323 همزمان با عید سعید غدیر در شاهرود متولد شد. پدرش کارمند راه آهن بود و هنگام تولد مرتضی در شاهرود مأموریت داشت.

ایسنا روایتی از صدور حکم اعدام برای یک زوج انقلابی را منتشر کرد.

مرتضی لبافی‌نژاد در روز 14 آذر سال 1323 همزمان با عید سعید غدیر در شاهرود متولد شد. پدرش کارمند راه آهن بود و هنگام تولد مرتضی در شاهرود مأموریت داشت.

لبافی نژاد پس از تحصیلات ابتدایی در دبیرستان البرز تهران پذیرفته شد. او فعالیت‌های سیاسی خود را از همان دوران جوانی آغاز کرد و به جلسات تفسیر قرآن و آموزش معارف دینی راه یافت و در توزیع عکس و اعلامیه‌های امام خمینی (ره) فعال بود.

اطلاعیه خانواده مهسا امینی برای مراسم سالگرد

پس از قبولی در رشته پزشکی با موفقیت تحصیلات خود را پشت سرگذاشت و در سال 1349 فارغ التحصیل شد و به سربازی رفت. در این مدت به عنوان پزشک در روستاهای اطراف نهاوند به خدمت به محرومین شتافت. تدین و خلق و خوی مرتضی به زودی آوازه او را در میان روستاییان پراکنده ساخت. اولین سفر خارجی او حج بیت‌الله‌الحرام بود و پس از آن به استخدام سازمان تأمین اجتماعی درآمد و به قزوین منتقل شد. مرتضی لبافی نژاد در 16 شهریور 1351 با پروین سلیحی ازدواج کرد که حاصل این وصلت پسری بود که نام او را «یاسر» گذاشتند.

پروین سلیحی همسر شهید لبافی‌نژاد روایت کرده است: «خدا را شکر می‌کنم که حدود سه سال همسر یکی از مردان خدا بودم. بندگی، ایمان، اخلاص و عشق را در وجود او حس می‌کردم. لحظه به لحظه زمانی که همسر ایشان بودم خدا را شکر می‌کردم. می‌دانستم شهید می‌شوند.

همسرم از همان سال 42 که دانشجوی پزشکی بود با امام بیعت می‌کند. سال 51 من 16 ساله بودم و با آگاهی همسرش شدم. او در دانشگاه تهران رتبه اول را گرفته بود و برای تخصص بورسیه آمریکا را داشت تا تخصص بگیرد. برای رفتن از امام استفتاء گرفته بود. حضرت امام یک کلمه برایش نوشته بودند که شما مخیر هستید. همسرم خوشحال شد که می‌تواند بماند و مبارزه کند.

در اولین سفرمان به مشهد و آن زمان که واژه «شهادت» تقریبا ناشناخته بود از من درخواست کرد تا برایش دعای شهادت کنم. وقتی ما دستگیر شدیم من 18 سال بیشتر نداشتم. آن زمان فرزندم یاسر یک ساله و نیم بود. بعد از دو سال که از اسارت بازگشتم فرزندم من را نمی‌شناخت.

همسرم به هفت بار اعدام محکوم شده بود چرا که چند مستشار آمریکایی و مأمور ساواک را از بین برده بود. 10 روز قبل از تیربارانش، دیداری با هم داشتیم و آنجا خبر شهادتش را داد. من در آن ملاقات نور بهشت را در وجودش می‌دیدم. در آن ملاقات از من خواست که مبادا پس از آزادی بگویی خسته‌ام!.

همسرم مرتضی لبافی‌نژاد در سال 54 به شهادت رسید، سازمان اطلاعات و امنیت رژیم شاه برای من هم حکم اعدام در نظر گرفته بود که به دلیل کم بودن سنم به حبس ابد و سپس دو سال زندان تبدیل شد؛ آن زمان که همسرم از حکمم آگاه نبود به من می‌گفت باید خودت را آماده کنی حداقل 20 تا 30 سال در زندان باشی البته به پیروزی انقلاب اسلامی امیدوار بودیم. او از نگاه من مستجاب الدعوه بود.»

--> اخبار مرتبط

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.

روایتی از صدور حکم اعدام برای یک زوج انقلابی + عکس 2