روایتهایی از کربلا که تابهحال نشنیدهاید
در میان کتب مذهبی جای کتابی که به زبان روان و محاوره روایتهای کربلا را بیان کند، بسیار خالی بود اما حجتالاسلام والمسلمین «علیرضا نظریخرم» این جای خالی را با کتاب «داستان بریدهبریده» پر کرده است.
به گزارش مشرق، آثار ادبی در دنیای امروز به سوی نگارشی روانتر رفتهاند. در این شرایط خواندن کتابهایی با زبان سنگین و متون کهن برای بسیاری از مردم دشوار است. در میان کتب مذهبی نیز جای کتابی که به زبان روان و محاوره روایتهای کربلا را بیان کند، بسیار خالی بود اما حجتالاسلام والمسلمین «علیرضا نظریخرم» این جای خالی را با کتاب «داستان بریدهبریده» پر کرده است. این کتاب از دو منظر حائز اهمیت است؛ اول از منظر تعداد منابع بسیاری که برای نگارش آن استفاده شده و دیگری از منظر زبان متفاوت و محاوره. «داستان بریدهبریده» بهتازگی ازسوی انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است. به بهانه چاپ این کتاب با نویسنده آن به گفتوگو نشستهایم و او درباره نوشتن این کتاب چنین میگوید:
چه شد که تصمیم به نوشتن کتاب «داستان بریدهبریده» گرفتید؟
من 12، 13سال عضو پژوهشکده قرآن و حدیث بودم. کار ما اساسا در زمینه پژوهشهای حدیثی درمورد مطالب تاریخی بود. پس از آن در کتابخانه آیتالله مرعشی روی کتابی به نام «موسوعه الامامه فی نصوص اهل السنه» کار کردیم. این کتاب 40جلد دارد که 30جلد آن تا امروز چاپ شده است. جلدهای 31 تا 40 نیز تماما به فضایل امامحسین (ع) در منابع اهل سنت میپردازد که آماده چاپ است. با این سابقه پژوهشی جای کتابی در مورد امامحسین (ع) را در بازار کتاب خالی دیدم، کتابی که از ابتدا تا انتهای ماجرا را بهصورت فشرده و با زبانی ساده و صمیمی بیان کند. زحمات فراوانی دراینباره انجام شده بود اما به اقتضای کار ما یعنی پژوهش در کتابهای کهن، جای چنین کتابی خالی بود. بسیاری مواقع به دوستان این مثال را میزنم که کسانی مانند ما که کار پژوهش انجام میدهند همچون راننده تاکسیهای یک شهر هستند که کوچه، پسکوچهها را بهخوبی میشناسند، درحالیکه رییس اتحادیه تاکسیداران شاید این مکان را نشناسد. این فضیلتی برای ما محسوب نمیشود بلکه اقتضای کار ماست که جای خالی چنین کتابی را حس کنیم. در این کتاب خواننده با چه موضوعاتی روبهرو میشود؟
خواننده در این کتاب با داستانهایی از حادثه کربلا و مطالبی از قرنهای دوم، سوم و چهارم هجری مواجه میشود که با اطمینان میگویم آنها را نشنیده است. این روایتها بهواسطه تحقیقاتی که در کتابها و منابع کهن کردهام، بیان شده است. این کتاب از اواخر معاویه تا سال 63هجری را در برمیگیرد، زمانی که کاروان کربلا بعد از حادثه کربلا به مدینه بازمیگردد. بسیاری از علاقهمندان اهلبیت (ع) نیز در این زمینه اطلاعاتی ندارند. در این کتاب مخاطب غافلگیر خواهد شد؛ زیرا چیزهایی را ممکن است ببیند و چیزهای را نبیند؛ اتفاقاتی را که تابهحال نشنیده ممکن است بشنود و درباره خیلی از اتفاقاتی که در موردش بسیار شنیده نیز ممکن است در این کتاب اثری نبیند. چرا این اتفاق افتاده است؟
بهاینعلت که بهشدت متعهد بودم تا از کتابهای قرن اول تا هفتم، هشتم هجری استفاده کنم و جلوتر نروم زیرا نتوانستم به آنها اعتماد کنم. خروجی این کار دوستانی را که براساس کتابهای معاصر سخنرانی کرده یا روضه میخوانند نیز غافلگیر کرده است. «داستان بریدهبریده» عنوانی متفاوت برای یک کتاب است. چرا این اسم را روی این اثر گذاشتید؟
کتاب 540صفحه و 160داستان کوتاه دارد. این داستانها به یکدیگر سنجاق شدهاند و باوجوداینکه هرکدام از دیگری مستقل هستند اما خواننده را در یک ریل حرکت میدهند. خواننده با خواندن این کتاب احساس نمیکند که داستانهای متفاوتی را میخواند، بلکه فکر میکند یک داستان پیوسته را میخواند. هرکدام از این داستانها راوی جدا دارند و واقعا داستانهایی بریدهبریدهاند که من آنها را از 160منبع جمعآوری کردهام. در نگارش این اثر سعی کردم هر گزارش را مانند یک قطعه پازل از منظر تاریخی در جای درست خود قرار دهم. این دلیل اول این نامگذاری کتاب است. دلیل دوم به عبارت «اربا اربا» برمیگردد که به معنای بریدهبریده است. پیکر مطهر امامحسین (ع) و حضرت علیاکبر (ع) در کربلا بریدهبریده شد و این عنوان میتواند این معنا را نیز تداعی کند. زبان محاوره در این کتاب یکی از نقاط قوت و البته متمایز کار است. چرا این زبان را برای روایت انتخاب کردید؟
با توجه به وضعیت کتابخوانی در کشور ما و برای ایجاد انگیزه، علاقه و رغبت به خواندن کتاب، از زبان عادی در نگارش فاصله گرفتم. سعی کردم از استفاده از آرایههای ادبی پرهیز کنم. با علم بر اینکه میدانستم قطعا این کار موردنقد واقع خواهد شد از زبانی صمیمی و محاورهای استفاده کردم. راوی این قصه با زبانی ساده و خودمانی شروع به ارائه این گزارههای تاریخی از منابع کهن میکند.
کتاب دو جنبه قابلبررسی دارد؛ علاوه بر زبان که در بالا ذکر شد، منابع بسیاری نیز در آن استفاده شده است. از چه منابعی بیشتر استفاده کردهاید؟
ما کتابنامه بسیار خوبی در پایان کتاب داریم. برای نوشتن این کتاب از 160منبع استفاده کردهام که کتابهایی از قرن اول تا هشتم هجری است. تمام داستانهایی که در کتاب آورده شده، آدرس منبعش در کتاب قرار داده شده است. من حتی از یکی از دوستانم، آقای دکتر محسن عطاالله که خود عضو هیاتعلمی دارالحدیث هستند خواستم قبول زحمت کرده، یکبار از ابتدا تا انتهای کتاب، منابع را راستیآزمایی کنند. در انتها ایشان فرمودند که بنده به 95درصد منابع متعهد بودهام و پنج درصد باقیمانده را هم میتوان به حساب پردازش اثر از یک گزاره تاریخی گذاشت. با توجه به این حساسیت شما در نگارش، پروسه نوشتن این کتاب چقدر طول کشید؟
نگارش این اثر حدود سه سال زمان برد. همچون هنرمند یک قطعه چوب را میبریدم، سمباده میزدم، شکل میدادم، در فضای مجازی و کانال تلگرامم منتشر میکردم، بازخوردها را دریافت میکردم و باز برمیگشتم و اینبار با حضور همسرم آن را بررسی میکردم. در مورد عبارتها و جملهها دقت بسیاری داشتم و از منابعی مانند لغتنامه دهخدا یا فرهنگ عمید استفاده کردم تا آنها را به فارسی بنویسم. سعی کردم زبان قلم صمیمی باشد نه زبانی علمایی. این کار باعث روانتر خواننده شدن متن نیز میشود!
قطعا هدف من نیز همین بود؛ البته برای ما پیدا کردن نمونه قبلی چنین کاری سخت بود. کتابی به اسم «خاطرات سفیر» ازجمله کتابهایی بود که باعث شد من روی این شکل قلم و زبان متمرکز شوم. برای نگارش این کتاب اصولی را در نظر گرفتم؛ سعی کردم زبان اثر نه خیلی کوچهبازاری، پلشت و لوده باشد و نه خیلی ادبی و کتابی. جای این کتاب با این زبان ساده بسیار در بازار کتاب خالی بود. برای جوانانی که به ادبیات فضای مجازی عادت کردهاند، بسیار سخت است که بخواهند به زبان کتب کهن، کتاب بخوانند. به نظر شما چقدر این کتاب میتواند در میان قشرجوان تاثیرگذار عمل کند؟ عمل من گویای نظرم است. من به این فکر کردم که چطور میتوان جوانانی را که با فضای مجازی و ادبیات خاص این فضا ارتباط دارند به خواندن روایتهایی از امام حسین (ع) ترغیب کرد و به در پاسخ به این سوال دست به مشابهسازی زدم. به این شکل که وقتی این جوان کتاب را در دستش میگیرد احساس کند که دارد همان ادبیات دنیای مجازی را میخواند اما اینبار در قالب یک کتاب. فکر میکنم بخش زیادی از مردم و جوانها وقتی این موضوع را متوجه شوند، جذب این کتاب خواهند شد. با توجه به اینکه شما بخشهایی از این کتاب را در فضای مجازی نیز منتشر کردهاید، ارتباط مخاطب با کار چطور بود و چقدر این کتاب مورد استقبال قرار گرفت؟
من این کتاب را به دوستان زیادی برای مطالعه دادم. از دخترخالهام که یک رمانخوان حرفهای و بچه شمال شهر تهران است گرفته تا پسرم که در یک محیط مذهبی در قم و در یک خانواده روحانی بزرگ شده است. از همسرم که خود مدرک دکترا از دانشگاه الزهرا (س) دارد، گرفته تا دوستانم در شهرهای مختلف مانند اصفهان و تهران. همه آنها اظهار کردند که با کتاب ارتباط برقرار کرده و به خواندنش ترغیب شدهاند. در نگارش متن سعی کردم سبک جوانپسند و نوجوانپسند را مدنظر قرار دهم و به اقشار مختلف سنی و اجتماعی فکر کردم. تلاشم این بود تا این کتاب به سن خاصی اختصاص نداشته باشد، هم یک نوجوان به خواندن آن رغبت پیدا کند و هم فردی با تحصیلات عالیه. فکر میکنم این اثر برای طلبهها، مداحها، روضهخوانها و منبریها نیز منبع خوبی باشد. چه آثار دیگری را در حال نگارش دارید و آیا این شیوه نگارش را در آینده دنبال خواهید کرد؟
استادم، محمد اسفندیاری زمانی که نوشتههای بنده را دیدند، تعبیری در مورد حقیر به کار برده و فرمودند که شما تا پایان عمرتان در همین ریل حرکت کنید. این سبک نگارش، سبک خاص شماست و به شما اختصاص دارد. من نیز قبول کردم و با همین سبک اثر بعدیام را شروع کردم. درحالحاضر در حال نگارش زندگی حضرت زهرا (س) براساس منابع کهن شیعه و سنی از قرن اول تا هشتم هجری هستم. 20قسمت از این متن آماده شده و آنها را در کانال تلگرامیام به آدرس https://t.me/talabetehrani منتشر کردهام. در این دست کارها من ابتدا براساس اقتضای کارم، گزارشها را جمعآوری میکنم، فضا و داستان را میشناسم، متن را برای خودم حل میکنم و بعد شروع به بازنویسی به زبان و ادبیات محاوره میکنم. چرا پیش از چاپ اثر در قالب کتاب آن را در فضای مجازی منتشر میکنید؟
هر چه مینویسم را در فضای مجازی منتشر میکنم تا علاوه بر اینکه بازخوردها را میبینم، برای خودم در راستای نوشتن ادامه داستان ایجاد انگیزه کنم. به بسیاری از دوستان طلبهام نیز این پیشنهاد را دادهام. وقتی شما مطلبی را منتشر میکنید، این مطلب مخاطب پیدا میکند، حتی اگر تعداد این مخاطبان پنج نفر باشد. این مخاطبان منتظر مطلب بعدی شما بوده و این به شما انگیزهای برای نوشتن میدهد.
برای نوشتن این کتاب از 160منبع استفاده کردهام که کتابهایی از قرن اول تا هشتم هجری است. تمام داستانهایی که در کتاب آورده شده، آدرس منبعش در کتاب قرار داده شده است
منبع: صبح نو