چهارشنبه 19 دی 1403

سرباز بدون مرز در مسیر انقلاب؛ نگاهی به وصیت‌نامه سردار شهید قاسم سلیمانی

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
سرباز بدون مرز در مسیر انقلاب؛ نگاهی به وصیت‌نامه سردار شهید قاسم سلیمانی

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ انقلاب اسلامی سال 57، چون آتشی بود که از درون آن الماس‌های فراوانی نمایان شد. الماس‌هایی که سوختند و در راه انقلاب و اسلام سختی کشیدند، اما پایان راه دنیوی آنها چیزی جز ظهور گوهر وجودی‌شان نبود. گوهری که عینیت یافتن آن جز با «شهادت» میسر نخواهد شد و آن مرد کسی نبود جز سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نبود. «او»، شهید بود! بامداد 13 دی ماه 1398 بود که...

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو ؛ انقلاب اسلامی سال 57، چون آتشی بود که از درون آن الماس‌های فراوانی نمایان شد. الماس‌هایی که سوختند و در راه انقلاب و اسلام سختی کشیدند، اما پایان راه دنیوی آنها چیزی جز ظهور گوهر وجودی‌شان نبود. گوهری که عینیت یافتن آن جز با «شهادت» میسر نخواهد شد و آن مرد کسی نبود جز سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نبود.

«او»، شهید بود!

بامداد 13 دی ماه 1398 بود که ایران در بهتی عظیم قرار گرفت. خانه‌ها به پرچم سیاه مزین شد و مرد و زن و پیر و کودک لباس‌های مشکی خود را به تن کردند. لباس‌هایی که هیچ گاه گمان آن نمی‌رفت که برای شهادت بزرگ‌مرد تاریخ ایران پوشیده شود. مردی که دهه‌ها در راه دفاع از اسلام و انقلاب و ایران مجاهدت‌ها کرد. از رزمندگی در جنگ تحمیلی گرفته تا مقابله با اشرار در شرق ایران و مبارزه با وحشی‌ترین حیوانات انسان‌نمای عالم یعنی داعش.

کسی که مبارزه خود را از کوچه‌پس‌کوچه‌های کرمان با مقابله علیه رژیم پهلوی آغاز کرد و بعد از انقلاب اسلامی و با وقوع جنگ تحمیلی در خاکریز‌های دفاع مقدس برای حراست و صیانت از اسلام و ایران جنگید. همانطور که خود نیز هنر امام خمینی (ره) را همین هم‌پوشانی اسلام و ایران می‌دانست و در وصیت‌نامه خود خطاب به برادران و خواهران هم‌وطن خود عنوان کرده بود: «مهم‌ترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درنده‌ای این کشور را می‌درید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را می‌کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلاب‌هایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده‌اند و بزرگترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده‌اند.»

سردار سلیمانی کسی که بعد از جنگ نیز بند پوتین‌های خود را نگشود و سلاح خود را بر زمین نگذاشت و مدت‌ها در شرق ایران علیه اشرار جنگید. اشراری که امنیت شرق کشور را به خطر انداخته بودند، اما او کسی نبود که این را بداند و کاری برای جلوگیری از این ماجرا انجام ندهد.

موفقیت‌های او در شرق کشور باعث شد که رهبر معظم انقلاب وی را فرابخواند. کسی که مدت‌ها در مرز‌های ایران مبارزه کرد، اینک می‌بایست به فراسوی مرز‌ها پا می‌نهاد. بر همین اساس وی به دستور فرمانده کل قوا، به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.

مدت زیادی از حضور او در این سِمت نگذشته بود که بحران جدیدی در غرب آسیا آغاز شد. این بار او می‌بایست با حیوانات انسان‌نمایی به نام داعش که سوریه و عراق را جولانگاه خود کرده بودند، مبارزه می‌کرد. چیزی به سقوط عراق و سوریه نمانده بود که وی دست به کار شد و شهر به شهر، عملیات آزادسازی مناطق تحت تصرف داعش را به سرانجام رساند. سال‌ها به تعداد انگشتان یک دست نیز سپری نشده بود که وی در نامه‌ای به فرمانده کل قوا، آیت الله خامنه‌ای پایان داعش را اعلام کرد و ایران و منطقه را از یک خطر اساسی و بنیادین نجات داد.

او که چهار دهه جان خود را در راه اسلام فدا کرده بود، سرانجام در فرودگاه بغداد، به دست دولت آمریکا به شهادت رسید و اجر سال‌ها مجاهدت خود را به دست آورد. کسی که اگرچه در 13 دی ماه به ملکوت اعلی عروج یافت، اما تاریخ گواه آن است که سراسر زندگی وی تجلی «مقام شهادت» بود. آری او، شهید بود!

سربازی با قلم

در اعصار گذشته‌ی تاریخ، قوی‌ترین رزمنده‌ها کسانی نبودند که تنها با اسلحه می‌جنگیدند. بلکه اوج توانایی یک جنگاور در آن بود که بتواند با هر وسیله‌ای مبارزه کند. گاه با طنابی نه‌چندان بلند، گاه با چوبی تَر و گاه نیز با قلم! مردان بزرگ تاریخ از خود «کلمه» به یادگار می‌گذارند. کلماتی که گویای عمق و وسعت بینش و درایت آنهاست؛ و «او» نیز همین را به یادگار گذاشت.

اوج روشن‌بینی و ظرافت این مجاهد شهید نیز در کلمات وصیت‌نامه اوست. او که در زندگی خود برای دفاع از اسلام، ایران و جمهوری اسلامی لحظه‌ای درنگ نکرده بود، در وصیت‌نامه خود نیز نوشته: «جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیع است. امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند.»

جانباز سرافرازی که سال‌ها مشتاق پیوستن به دوستان شهید خود بود و خانواده‌های ایشان را تکریم و احترام می‌کرد. تکریمی که نه فقط عمل او بلکه وصیت وی به ملت ایران نیز می‌باشد: «شهدا، محور عزت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته‌اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همان‌گونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به‌چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همان‌گونه که از فرزندان خود با اغماض می‌گذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.»

مردی که اهل کرمان بود و در وصیت‌نامه خود نیز آنها را فراموش نکرد و خطاب به آنان نوشت: «وصیت می‌کنم اسلام را در این برهه که تداعی‌یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.»

رزمنده دلاوری که اگرچه در وادی سیاسی‌بازی‌های داخلی ورود نمی‌کرد، اما همچون پدری مشفق ایشان را به اصول و مهم‌ترین آن یعنی «ولایت فقیه» دعوت می‌کرد و خطاب به آنان نیز نوشت: «اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است.»

مسلمانی که عصاره اسلام ناب و ارزش جایگاه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را درک کرده بود و حتی با تیزبینی تمام مراجع عظام تقلید را نیز به دفاع از ولی فقیه زمانه، آیت الله خامنه‌ای سفارش کرده بود: «سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمه الله علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهای‌تان و حمایت‌های‌تان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید.»

«ید الله فوق ایدیهم»

آدم‌های زیادی در دنیای کوچک ما زندگی کرده و با مرگشان نیز فراموش شدند. آدم‌هایی که در زمانه خود به دنبال شهرت همه جا را زیرپا گذاشته‌اند، اما اکنون کوچک‌ترین نامی نیز از ایشان باقی نمانده است. از سوی دیگر نیز هستند کسانی که از شهرت و محبوبیت جز در نگاه خدای متعال فراری می‌باشند تا تنها رضای او را کسب کنند. کسانی که در زمین گمنام‌اند، اما در آسمان‌ها مشهور!

و البته هر چند که این دسته از بندگان خداوند متعال از شهرت دوری می‌گزینند، اما خداوند نیز به پاس مجاهدت‌هایشان نامشان را عالم‌گیر ساخته است. همانند شهیدی که تصویرش این روز‌ها توسط رسانه‌های جهانیِ مدعی آزادی بیان برداشته و حذف می‌شود، اما سنت الهی ثابت کرده است که اگر اراده‌ی آسمان‌ها چیز دیگری باشد، کاری از ابزار‌های سست‌عنصر زمینی برنخواهد آمد و اسم «او» جاودان و فراگیر خواهد شد. کسی که علی‌رغم تمامی بایکوت‌ها توسط رسانه‌های جهانی، تنها بیان مجاهدت‌هایش در راه اسلام و ایران بدون ذکر نامش در این نوشته نیز از شناخت وی جلوگیری نخواهد کرد و این خود بیانگر آن است که «ید الله فوق ایدیهم».

نویسنده: مهدی عالی

سرباز بدون مرز در مسیر انقلاب؛ نگاهی به وصیت‌نامه سردار شهید قاسم سلیمانی 2
سرباز بدون مرز در مسیر انقلاب؛ نگاهی به وصیت‌نامه سردار شهید قاسم سلیمانی 3
سرباز بدون مرز در مسیر انقلاب؛ نگاهی به وصیت‌نامه سردار شهید قاسم سلیمانی 4
سرباز بدون مرز در مسیر انقلاب؛ نگاهی به وصیت‌نامه سردار شهید قاسم سلیمانی 5
سرباز بدون مرز در مسیر انقلاب؛ نگاهی به وصیت‌نامه سردار شهید قاسم سلیمانی 6