دوشنبه 5 آذر 1403

سرقت از ایستگاه آتش نشانی برای دستبرد به خانه فامیل

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

مرجان همایونی: مرد آشپز که برای سرقت از خانه فامیل خود نیاز به بی‌سیم و اسلحه داشت با همدستی دوستانش به یک ایستگاه آتش‌نشانی هم دستبرد زد.

به گزارش ایران، چند روز قبل مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت مسلحانه خانه‌شان در منطقه سعادت‌آباد خبر داد. به‌دنبال اعلام این خبر بلافاصله کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند.

محل سرقت آپارتمانی در طبقه پنجم یک ساختمان بود وقتی مأموران به محل رسیدند پسر خانواده در تشریح ماجرا گفت: از روز قبل قرار بود نظافتچی به خانه مان بیاید حدود ساعت 10 صبح زنگ ورودی به صدا درآمد، پدرم بدون آنکه از چشمی در نگاه کند و یا بپرسد چه کسی پشت در است، در را باز کرد اما ناگهان سه مرد با ماسکی بر صورت وارد شده و به سرعت دست و پای پدر و مادرم را بستند آن موقع من داخل اتاقم بودم مردان ناشناس با تهدید اسلحه به سراغم آمدند و دست‌های مرا هم بستند و دو و نیم کیلو طلا، چندین ساعت مچی گرانقیمت و گوشی‌های تلفن همراه و 150 هزار دلار را به سرقت بردند. چون برادرم قصد ازدواج داشت مقدار زیادی طلا خریده بود و در خانه نگه می‌داشت بخشی از طلاها هم متعلق به خواهرم بود.

پس از ثبت این شکایت در نخستین گام، کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. دوربین‌ها نشان می‌داد که سارقان پس از خروج از خانه سوار بر خودرو پژو 206 از محل متواری شده‌اند.

با استعلام شماره پلاک خودرو پژو، مالک آن به نام پدرام شناسایی شد، اما در بررسی سوابق وی مشخص شد این پسر 30 ساله، چند روز قبل به اتهام سرقت خودرو در کرج بازداشت شده است.

بنابراین فرضیه حضور وی در سرقت خانه رنگ باخت اما در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که برادر پدرام به نام پرهام در سرقت نقش داشته و برای این کار از خودرو برادرش استفاده کرده است. شاکی پرونده نیز به محض مشاهده تصویر متهم او را شناسایی کرد و مشخص شد این دو برادر از بستگان نزدیک مالباخته هستند.

سرهنگ مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت با اعلام این خبر گفت: با مشخص شدن این موضوع، دستور بازداشت پرهام، از سوی بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت صادر شد. کارآگاهان در عملیاتی ویژه و ضربتی وی را دستگیر کردند و در ادامه 4 همدستش که یکی از آنها برادرزاده پرهام و بقیه دوستانشان هستند نیز دستگیر شدند.

متهمان گرچه ابتدا منکر سرقت بودند اما در مواجهه با مدارک پلیسی به سرقت مسلحانه از خانه و همچنین سرقت مسلحانه از یک ایستگاه آتش نشانی اعتراف کردند. تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی اعضای این باند ادامه دارد.

گفت‌و‌گو با سردسته باند

پرهام، سردسته باند سرقت مسلحانه 35 ساله و آشپز است و ماهانه 5 میلیون تومان درآمد دارد. مدعی است برای پول، نقشه سرقت از خانه فامیلش را طراحی کرده او و همدستانش در تمام مدتی که گفت‌و‌گو می‌کردیم گریه می‌کردند و از جرمی که مرتکب شده پشیمان بودند.

از چه زمانی نقشه سرقت را طراحی کردی؟

دو ماه قبل نقشه‌اش را کشیدم، اما به صورت جدی سه روز قبل از سرقت نقشه را با همدستانم هماهنگ کردیم.

چرا تصمیم به سرقت گرفتی؟

من آشپز هستم ولی برای بیش از 12 ساعت کار فقط 5 میلیون تومان حقوق می‌گرفتم. از طرفی به خاطر مشکلات از همسرم جدا شدم و اوضاع مالی‌ام به خاطر این جدایی بدتر شد. تصمیم گرفتم که سرقت کنم تا بتوانم کمی از بدهی‌هایم را پرداخت کنم. در این میان قرار بود برادرم به همراه دو نفر از دوستانش، برای این سرقت یک خودرو سرقت کنند اما وقتی با تهدید چاقو خودرو یک راننده را در کرج سرقت کردند خیلی زود دستگیر شدند و بازپرس برای او وثیقه یک میلیارد تومانی صادر کرد.

وقتی برادرم به زندان افتاد سه سند ملکی از شهرستان بردم تا برادرم را با آن آزاد کنم، اما بازپرس گفت سند شهرستان را قبول نمی‌کنم. خواستم سند اجاره کنم که مبالغ بالایی برای اجاره از من خواستند. درنهایت تصمیم گرفتم پولی را که از سرقت به دستم می‌آید به عنوان وثیقه بدهم تا برادرم آزاد شود.

چرا برای سرقت خانه فامیلت را انتخاب کردی؟

چون فکر می‌کردم پول خوبی به دست می‌آوریم اما شاید باورتان نشود فقط حدود 200 گرم طلا سرقت کردیم و اصلاً دو‌ونیم کیلو طلا و دلارها صحت ندارد گوشی‌های سرقتی را هم که دور انداختیم اما ساعت‌ها هنوز دستمان است.

نقشه سرقت را چطور انجام دادید؟

من و برادرم در شهرستان زندگی می‌کنیم شب قبل دو نفر از همدستانم به خانه‌مان آمدند و روز حادثه ساعت حدود 8 صبح بود که به همراه آنها و یکی دیگر از دوستانم، به تهران رسیدیم. آنها را مقابل خانه مورد نظر پیاده کردم و خودم هم به داخل پارک رفتم و منتظر آنها شدم. دوستانم به عنوان مأمور مبارزه با مواد مخدر به در خانه رفتند و سرقت را انجام دادند.

بعد از سرقت چه کردید؟

حدود 20 دقیقه‌ای سرقت طول کشید و بعد آنها را سوار ماشینم کردم و پس از طی مسافتی از هم جدا شدیم. همدستانم به شهرستان محل زندگی‌شان رفتند و 20 روز بعد بود که خودم به شهرستان رفتم و سهم همدستانم را دادم.

سهمتان از سرقت چقدر بود؟

حدود 234 میلیون تومان پول از فروش اموال مسروقه نصیبمان شد که بعد از تقسیم نفری 30 تا 40 میلیون تومان به هر کسی رسید. البته بعد این پول‌ها را به من برگرداندند تا برای آزادی برادرم استفاده کنم.

اسلحه از کجا آوردید؟

اسلحه‌ها را که از شهرستان خریده بودم. بی‌سیم را هم از یک ایستگاه آتش‌نشانی سرقت کردیم.

سرقت از ایستگاه آتش‌نشانی؟

بله. ما برای اجرای نقشه‌مان نیاز به بی‌سیم داشتیم. یکی از همدستانم کارگر تأسیساتی بود و یک‌بار برای انجام کارهای برقی به ایستگاه آتش‌نشانی رفته بود. وقتی موضوع را گفت ایده سرقت از آتش‌نشانی در ذهنم شکل گرفت تا با سرقت از آنجا، بی‌سیم و تجهیزات به دست آوریم. شبانه سه نفری وارد ایستگاه آتش‌نشانی شده و با تهدید نگهبان سه بی‌سیم بزرگ و سه بی‌سیم کوچک سرقت کردیم.