سرنوشت داوطلبان پاستور به کجا ختم میشود؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کامران آتین از فعالان سیاسی و اجتماعی هرمزگان در یادداشتی ذیل عنوان «سرنوشت داوطلبان پاستور به کجا ختم میشود؟» آورده: بسیاری معتقدند که سیاست برای آنان که بیرون گود هستند قابل پیشبینی نیست و از طرفی پیچیدگیهای سیاست در ایران این موضوع را دوچندان میکند انتخابات مهمترین مولفهی نظام دموکراتیک است، نگرش دموکراتیک به انتخاب زعیم سیاسی بیانگر...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کامران آتین از فعالان سیاسی و اجتماعی هرمزگان در یادداشتی ذیل عنوان «سرنوشت داوطلبان پاستور به کجا ختم میشود؟» آورده: بسیاری معتقدند که سیاست برای آنان که بیرون گود هستند قابل پیشبینی نیست و از طرفی پیچیدگیهای سیاست در ایران این موضوع را دوچندان میکند انتخابات مهمترین مولفهی نظام دموکراتیک است، نگرش دموکراتیک به انتخاب زعیم سیاسی بیانگر این است که همه افراد جامعه بدون در نظرداشت جنسیت و موقف اجتماعی، حق مساوی تصمیمگیری را در امور سیاسی اجتماعی دارند. حدود 6 هفته دیگر نیز یکی دیگر از مهمترین رویدادهای سیاسی کشور رقم میخورد و در تاریخ 28 خرداد 1400 مردم متمدن ایران برای انتخاب سکاندار اجرایی کشور و اعضای شوراهای شهر و روستا با حضور پرشور در پای صندوقهای رای حماسهای دیگر خلق خواهند کرد از برآیند تحرکات اخیر سیاسیون و نامزدهای بالقوه انتخابات، جهتگیریهای جریانات سیاسی کشور، برخی نظرسنجیها و فعالیتهایی که به خاطر جبر زمانه بسیاری از آنها به فضای مجازی منتقل شدهاند، شاید بتوان چند سناریوی احتمالی را برای انتخابات پیش رو پیشبینی کرد. خروج ترامپ از برجام در اردیبهشت 1397 و آغاز جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران که روز به روز با اضافه شدن تحریمهای جدید، فشار آن افزایش یافت، باعث شد تا دولت اعتدالگرای حسن روحانی نتواند شعار معروف "هم سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ اقتصاد" را عملا محقق کند و رئیسجمهوری که رای 18 میلیونیاش در سال 92 به 24 میلیون در سال 96 افزایش یافته بود در ماههای آخر کار خود مورد شدیدترین حملهها قرار گرفته است. حسن روحانی با حمایت اعتدالگرایان و اصلاحطلبان در دو انتخابات 92 و 96 به پیروزی رسید و تلاش کرد از معتدلین دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب در دولتهای خود استفاده کند. از زنگنه اصلاحطلب گرفته تا رحمانیفضلی اصولگرای نزدیک به لاریجانی، از شهیندخت مولاوردی منتقد شورای نگهبان گرفته تا حسینعلی امیری عضو سابق شورای نگهبان، همه زیر چتر اعتدالگرایی روحانی جمع شدند تا تقریبا دولتی فراجناحی تشکیل شود، اما به هر حال اصلاحطلبان به عنوان حامی اصلی دولت روحانی شناخته شدند و حتی روزنامهای که در سال 92 معتقد بود روحانی اصولگرایی است که به ریاست جمهوری رسیده، پس از آغاز مشکلات دولت در دو سه سال اخیر انگشت اتهام مشکلات را به سوی اصلاحطلبان نشانه رفته و این دولت را رحم اجارهای اصلاحات مینامد. دولتی که با شعار مذاکره و مصالحه با دنیا به خصوص آمریکا بر سر کار آمد و تا سال 97 هم توانست کم و بیش به شعارهای خود عمل کند، اما خروج ترامپ از برجام، همه معادلاتش را به زد. اسحاق جهانگیری که در انتخابات 96 به عنوان پدیده مطرح شده بود و بسیاری معتقد بودند که پس از روحانی میتواند ادامهدهنده دولت موفق اعتدال باشد، این روزها به عنوان معاون اولی روحانی از سوی جناحهای مختلف به عنوان یکی از متهمان وضع فعلی کشور شناخته میشود، قصه سایر نزدیکان و وابستگان به دولت روحانی هم تقریبا شبیه معاون اول است، اما این اتفاقات میتواند روی دیگری هم داشته باشد متاسفانه روند انتخابات در کشور ما بر مبنای انتخابات حزبی نیست؛ در کشورهایی که انتخابات حزبی دولت تشکیل میدهد، مردم به جای رای دادن به فرد به حزب رای میدهند، یعنی دیدگاهها و برنامههای مربوط به اداره کشور در ذات حزب و فعالیتش وجود دارد و مردم برنامه تدوین شده را انتخاب میکنند. به دلایل متعددی حزب به معنای واقعی در کشور ما وجود ندارد، اما بالاخره جبهههای سیاسی هستند که از احزابی با نگاه یک دست و واحد تشکیل شدهاند، بر همین اساس است که قبل از هر چیز مشخص شدن هویت سیاسی در کشور ما بسیار مهم است. هر فردی که میخواهد کاندیدا شود باید برنامه و راه حلهای خاص خود را برای اداره کشور داشته باشد، متاسفانه برخی کاندیداهای سیاسی صرفا به طرح مشکل میپردازند در حالی که طرح مشکلات دردی را دوا نمیکند و یک شهروند عادی هم خیلی بهتر از کاندیداها مشکلات را میداند و بیان میکند، راه حل این مشکلات مهم است. مردم باید حواسشان باشد که آن جریانهایی که طرح مشکل میکنند لزوما برنامه لازم برای رفع مشکلات را ندارند بلکه باید به برنامهای که میتواند وضع فعلی را بهبود بخشد رای داد، باید به جای فرد به برنامه رای داد. در چنین فضای غبارآلود و پر از تردید و، اما و اگر، باید مولفه اصلی دیگری را به همه این سناریوها اضافه کرد و آن غیرقابل پیشبینی بودن انتخابات در ایران است. تجربه نشان داده که بسیاری از مردم تا یک هفته مانده به انتخابات ممکن است تصمیم خود را برای رای دادن به کاندیدایی خاص و حتی شرکت کردن یا نکردن در انتخابات نگرفته باشند، اما چند روز منتهی به انتخابات میتواند روزهای سرنوشتسازی در انتخابات باشد و مانند انتخابات 76، 84 و 92 برخلاف تمام پیشبینیها کاندیدایی را راهی ساختمان انتهای خیابان پاستور کند که تا یک ماه قبل از انتخابات حتی بسیاری از کارشناسان و نظرسنجیها برایش شانس بالایی قائل نبودند.