سفر پلوسی به تایوان؛ پروژهای ناتمام برای مهار چین
تهران - ایرنا - انتخاب جزیره تایوان به عنوان مقصد دیپلماتیک رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، بسترساز مواضع اعلانی و اعمالی شدید از سوی سران پکن شد؛ سفری که با هدف تشدید تنش در منطقه و در راستای پیشبرد پروژه مهار چین در شرق دور انجام گرفت.
«نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا دیروز چهارشنبه 12 مردادماه 1401 سفر جنجالی و پرحاشیه خود را در تایوان به پایان رساند و این منطقه را به مقصد کره جنوبی و ژاپن ترک کرد.
پلوسی 82 ساله، اولین رئیس مجلس نمایندگان آمریکا است که در 25 سال گذشته به تایوان سفر میکند.
رئیس مجلس نمایندگان آمریکا علیرغم اعتراضها و هشدارهای مقامات چین شامگاه سهشنبه یازدهم مردادماه وارد جزیره تایوان شد که به گفته مقامات چین، سفر او تحریک آمیز، ناقض سیاست «چین واحد» و مغایر با تعهدات صریح آمریکا در قبال روابط با چین است.
در راستای سیاست اعلانی، «شی جینپینگ» رئیس جمهوری چین روز پنجشنبه ششم مرداد در گفت وگوی دو ساعته با «جو بایدن» همتای آمریکایی، تاکید کرد: «کسانی که با آتش بازی میکنند، با آن نابود خواهند شد.»
پس از سفر پلوسی به تایوان نیز مقامات چین در نخستین واکنش عملی، تحریمهایی را علیه این جزیره در حوزه صادرات مواد غذایی و واردات برخی از کالاهای چینی صادر کرد و همچنین ارتش این کشور اعلام کرد چند رزمایش همزمان در اطراف مرزهای تایوان آغاز کرده و تا چند روز دیگر ادامه خواهد داشت.
راهبرد متناقض و تنشزای آمریکا در قبال مساله چین - تایوان
وقتی از تایوان سخن به میان میآید، بیدرنگ تنش بین آمریکا و چین نیز از نظر میگذرد چرا که آمریکا همواره در دهههای اخیر سیاستی متناقض و توام با تنش در قبال این منطقه جغرافیایی در پیش گرفته است. از همان مراحل آغازین جدایی طلبی تایوان، دولت آمریکا به حمایت از این جزیره پرداخت.
در اوایل دوران جنگ سرد، کشورهای غربی به ویژه آمریکا در صدد مشروع جلوه دادن این جزیره برآمدند به طوری که این جزیره را تا سال 1971 به عضویت شورای امنیت سازمان ملل متحد درآوردند اما آن سال از سازمان مزبور اخراج و کرسی تایوان به دولت چین واگذار شد.
از آن زمان، تایوان در پی قطعنامه 2758 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به خاطر مناقشه بر سر حاکمیت ملی خود، دیگر عضو سازمان ملل متحد نیست و از اینکه نشانهای ملی چون نام ملی، سرود ملی و پرچم آنکه نماینده دولت بودن تایوان باشد را در رخدادهای بینالمللی مورد استفاده قرار دهد یا آنها را به نمایش بگذارد، منع شد.
چین از 1978 اهرم های متنوع سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی را در راستای الحاق مجدد جزیره به کار گرفته است. الحاق هنگ کنگ و ماکائو به چین، به ترتیب در 1997و 1999، رهبران پکن را نسبت به الحاق تایوان نیز امیدوارتر کرده است. البته به جز 21 کشور عمدتاً آفریقایی و آمریکای لاتین، بقیه کشورهای جهان از به رسمیت شناختن این جزیره خودداری کردهاند.
آمریکا در سال 1979 تغییر موضع داد و رسماً تحت سه اعلامیه رسمی مشترک واشنگتن با پکن، سیاست چین واحد را به رسمیت شناخت و روابط دیپلماتیک خود با تایوان را قطع کرد. با وجود تعهد رسمی واشنگتن به پکن اما طی سالهای اخیر روسای جمهوری آمریکا از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات اقداماتی مغایر با سیاست چین واحد از قبیل فروش تسلیحات نظامی و برقراری مراودات دیپلماتیک با تایوان انجام دادهاند.
در مجموع اگرچه آمریکا سال ها پیش اصل چین واحد را امضا کرده است اما همچنان گوشه چشمی به این جزیره دارد و می خواهد از آن به عنوان کارتی برای فشار بر پکن استفاده کند؛ به ویژه اینکه در دوره ترامپ رییس جمهوری پیشین آمریکا این وضعیت تشدید شد و تنش ها میان دو کشور بر سر ارتباط واشنگتن با تایوان افزایش یافت. تاکنون آمریکا نیز با فروش تسلیحات مورد نیاز تایوان، امنیت و تمامیت ارضی چین را مورد تعرض قرارداده است.
میانه فروردین ماه 1401، وزارت دفاع آمریکا از تدارک این کشور برای فروش احتمالی مهمات، ارائه خدمات آموزشی و دیگر خدمات مرتبط با سامانه پدافند هوایی پاتریوت به تایوان خبر داد و اعلام کرد که «وزارت خارجه آمریکا با قرارداد فروش به ارزش 95 میلیون دلار در این زمینه موافقت کرد.»
در مقابل، تایوان نیز در برخی رخدادهای بینالمللی به حمایت از آمریکا و غرب روی آورده که در جریان بحران پنج ماهه اوکراین شاهد آن هستیم. حدود سه هفته پس از آغاز جنگ اوکراین، تایوان به طور رسمی اعلام کرد که در نظر دارد کمکهای مردمی بیشتری را که برای پناهجویان اوکراینی جمعآوری شده است، به کییف اهدا کند و در کنار کشورهای غربی، تحریمهایی را علیه روسیه وضع کرد.
پروژه مهار چین؛ چرا آمریکا از پکن هراس دارد؟
یکی از نگرانیها و دغدغههای غرب به ویژه آمریکا، قدرتیابی روزافزون چین است که از نگاه ناظران در آیندهای نه چندان دور به قدرت برتر جهان تبدیل خواهد شد. عبور چین از سیاست تک فرزندی به دو فرزندی و در نهایت به سه فرزندی، این کشور را از لحاظ جمعیتی در جایگاه یک جهان قرار داده است. جمعیت بالغ بر یک میلیارد 400 میلیون نفری چین، بیش از چهار برابر جمعیت ایالات متحده با جمعیتی حدود 330 میلیون نفر است.
بسیاری از ناظران بر این باورند که از منظر نظامی نیز چین تا سال 2049 به یک قدرت نظامی در سطح جهان تبدیل خواهد شد.
به نوشته «انستیتو بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم» (سیپری)، اگرچه پکن همواره در گزارش های رسمی خود، این دادهها را انتشار می دهد اما برآوردهایی که غربی ها درباره حمایت مالی چین از نیروهای مسلح خود دارند، به طور چشمگیری بیشتر از آمار انتشار یافته از سوی دولت چین است.
باور عمومی بر این است که چین در حال حاضر بیش از هر کشوری - به جز ایالات متحده - برای نیروهای مسلح خود هزینه میکند.
بر پایه گزارش «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی» در واشنگتن، رشد بودجه نظامی چین دست کم برای یک دهه از رشد اقتصادی کلی آن پیشی گرفتهاست.
با توجه به قدرتیابی روزافزون چین و در مقابل، افول هژمونی آمریکا، کاخ سفید نسبت به تداوم این روند هراس دارد. در حالی که مولفههای قدرت در چین مثبت و از گامهای رو به جلو حکایت میکند اما تورم در آمریکا رکورد 40 سال اخیر را شکسته و در حوزه سیاست خارجی نیز ناکامی در ائتلافسازی خاورمیانهای، شکست در عراق، فرار از افغانستان، درگیر شدن در بحران فرسایشی اوکراین از افول هژمونی ایالات متحده حکایت دارد. بنابراین از نگاه مقامات آمریکا، درگیر کردن پکن در یک موضوع تنشزا همچون تایوان، کارآمدترین سازوکار مهار چین است که سفر پلوسی به این جزیره را میتوان در این راستا ارزیابی کرد.