سه‌شنبه 6 آذر 1403

سلسله اشتباهات سیاستی در چین / مدل سقوط اقتصادی شی جین پینگ

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
سلسله اشتباهات سیاستی در چین / مدل سقوط اقتصادی شی جین پینگ

اقتصادنیوز: هفته نامه اکونومیست در طرح جلد شماره 26 آگوست با عنوان «مدل در حال سقوط شی» به بررسی سلسله اشتباهات سیاستی دولت چین پرداخته و یک پرسش اساسی مطرح کرده است: چرا شی جین پینگ اقتصاد چین را اصلاح نمی کند؟

به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: پس از پیوستن چین به اقتصاد جهانی در سال 1978، این کشور به معجزه اقتصادی جهان تبدیل شده و داستان رشد اقتصادی آن زبانزد همگان شد. اصلاحات ارضی، صنعتی شدن و افزایش درآمد، نزدیک به 800 میلیون نفر را از فقر شدید نجات داد. تولید چین در سال 1980، تنها یک دهم تولید آمریکا بود اما اکنون تقریباً سه چهارم آن است. با این حال، پس از اینکه دولت سیاست «کووید صفر» خود را در پایان سال 2022 کنار گذاشت، اقتصاد چین به جای این که بهبود یابد، از چاله به چاه افتاده است.

چین در آستانه ورود به تله تورم منفی

در حالی که مطابق برآوردها، رشد اقتصادی آمریکا ممکن است 6 درصد باشد، اقتصاد چین در سه ماهه دوم سال، تنها 3.2 درصد رشد کرد. قیمت خانه ها در چین کاهش یافته است و سازندگان املاک که تمایل به فروش خانه ها قبل از ساخت دارند، به بن بست خورده اند.

هزینه های مصرف کننده، سرمایه گذاری های تجاری و صادرات همگی کاهش یافته اند. و در حالی که بیشتر کشورهای جهان با تورم بسیار بالا مبارزه می کنند، چین از مشکلی معکوس رنج می برد: شاخص قیمت مصرف کننده در دوازده ماهه منتهی به جولای کاهش یافت. برخی از تحلیلگران هشدار می دهند که چین ممکن است وارد تله تورم منفی مانند ژاپن در دهه 1990 شود.

البته در برخی جهات چین همچنان با ژاپن تفاوت دارد. کاهش مزمن رشد در چین بدتر خواهد بود زیرا مردم آن فقیرتر هستند. استانداردهای زندگی ژاپن تا سال 1990 حدود 60 درصد از استانداردهای زندگی آمریکا بود اما این رقم برای چین امروز از 20 درصد کمتر است. برخلاف ژاپن، چین از چیزی عمیق تر از تقاضای ضعیف و بدهی های سنگین رنج می برد. بسیاری از چالش‌های این کشور از شکست‌های گسترده‌تر سیاست‌گذاری اقتصادی آن ناشی می‌شود و با تمرکز قدرت رئیس‌جمهور شی جین پینگ، وضعیت روز به روز بدتر می‌شود.

حدود یک دهه پیش، تکنوکرات‌های چین تقریباً به‌عنوان نابغه شناخته می‌شدند. ابتدا آنها یک معجزه اقتصادی را رقم زدند. سپس چین تنها اقتصاد بزرگی بود که با نیروی محرک کافی به بحران مالی جهانی 2007-2009 پاسخ داد و برخی از تحلیلگران تا آنجا پیش رفتند که گفتند چین اقتصاد جهانی را نجات داده است. در دهه 2010، هر بار که اقتصاد دچار تلاطم می‌شد، مقامات با ساخت زیرساخت‌ها یا تحریک بازار مسکن، پیش‌بینی‌های در مورد وقوع فاجعه را به چالش می‌کشیدند.

با این حال، در طول هر قسمت، هم بدهی های دولتی و خصوصی وهم تردیدها در مورد پایداری رونق مسکن و اینکه آیا زیرساخت های جدید واقعاً مورد نیاز است یا خیر، افزایش یافت. امروز سیاستگذاران در تنگنا هستند. آنها نه فیل های سفید بیشتری (در اقتصاد سیاسی، فیل سفید به پروژه‌های سرمایه‌گذاری‌ای گفته می‌شود که گران به دست می‌آیند ولی حاصل چندانی ندارند) می خواهند و نه میخواهند که حباب دارایی را بزرگتر کنند و نه می توانند که به اندازه کافی از محرک‌های مطلوب‌تر، مانند مخارج بازنشستگی و کمک به خانوارهای فقیر برای تقویت مصرف استفاده کنند، زیرا آقای شی «رفاه‌گرایی» را نفی کرده است و دولت به دنبال حفظ کسری بودجه تنها در حد 3 درصد از تولید ناخالص داخلی است.

سلسله اشتباهات سیاستی در چین

در نتیجه، واکنش های دولت به کاهش رشد ضعیف بوده است. سیاستگذاران حتی حاضر به کاهش زیاد نرخ بهره نیستند. در 21 آگوست، آنها با کاهش ناچیز 0.1 درصدی نرخ وام یک ساله، سرمایه گذاران را ناامید کردند.

این واکنش ضعیف به کاهش رشد و تورم تازه ترین مورد از سلسله اشتباهات سیاستی در چین است. تکبر چین در سیاست خارجی و سیاست صنعتی مرکانتیلیستی آن، درگیری اقتصادی با آمریکا را تشدید کرده است. در داخل کشور، چین نتوانسته است به اندازه کافی به انگیزه‌های سوداگری در مورد مسکن و سیستمی که در آن توسعه دهندگان املاک به طور سیستماتیکی مهم هستند، رسیدگی کند. از سال 2020، رگولاتورها با سرکوب شرکت‌های موفق فناوری که بیش از حد سرکش و انحصاری تلقی می‌شدند، بازارها را مخدوش کردند. در طول همه‌گیری، مقامات با قرنطینه زمان خریدند، اما نتوانستند از آن برای واکسینه کردن تعداد کافی از مردم استفاده کنند و سپس تحت تأثیر نوع بسیار مسری امیکرون قرار گرفتند.

چرا دولت مدام اشتباه می کند؟

یکی از دلایل این است که رشد کوتاه مدت دیگر اولویت حزب کمونیست چین نیست. نشانه‌ها حاکی از آن است که آقای شی معتقد است چین باید برای یک درگیری پایدار اقتصادی و احتمالاً نظامی با آمریکا آماده شود. بنابراین، امروز، او بر عظمت ملی، امنیت و تاب آوری تأکید می‌کند. او حاضر است برای رسیدن به آن اهداف فداکاری هایی کند.

با این حال، حتی با توجه به معیارهای آقای شی، تصمیمات حزب دارای کاستی است. فروپاشی سیاست کوید صفر اعتبار آقای شی را تضعیف کرد. حمله به شرکت های فناوری، کارآفرینان را فراری داده است. اگر چین به دلیل امتناع مقامات از افزایش مصرف دچار یک تورم منفی دائم شود، ارزش واقعی بدهی ها افزایش می‌یابد و بیشتر از قبل بر دوش اقتصاد سنگینی خواهد کرد. مهمتر از همه، اگر حزب به ارتقای استانداردهای زندگی مردم نپردازد، تسلط خود بر قدرت را تضعیف و توانایی‌اش را در برابر آمریکا محدود خواهد کرد.

بنابراین، شکست‌های رو به افزایش سیاست، بیشتر از آن که تمرکز جدید و فداکارانه بر امنیت ملی باشد، ناشی از تصمیم‌گیری بد دولت چین است. تمرکز قدرت آقای شی با جایگزینی تکنوکرات ها با وفاداران در مشاغل عالی مصادف شده است. چین قبلا انتقادات در مورد اقتصاد خود را تحمل می کرد، اما امروز تحلیلگران را به خوش بینی دروغین وادار می کند. چین اخیراً انتشار داده های نامطلوب در مورد بیکاری جوانان و اعتماد مصرف کننده را متوقف کرده است. رده‌های بالای دولت هنوز استعدادهای زیادی دارند، اما ساده‌لوحانه است که از بوروکراسی انتظار داشته باشیم که تحلیل‌های منطقی یا ایده‌های مبتکرانه تولید کند، در حالی که از بالا پیام میرسد که بیش از هر چیزی وفاداری مهم است. در عوض، تصمیمات به طور فزاینده ای توسط ایدئولوژی اداره می شود که سوء ظن جناح چپ به کارآفرینان ثروتمند را با بی میلی جناح راست برای دادن پول به فقرا را ترکیب می کند.

مشکلات چین ادامه دار خواهند بود

این واقعیت که مشکلات چین از بالا شروع می شود به این معنی است که آنها ادامه خواهند داشت. آنها حتی ممکن است بدتر شوند، زیرا سیاست گذاران ناشی روز به روز با چالش های اقتصاد ی جدیدی مواجه می شوند. جمعیت به سرعت در حال پیر شدن است. آمریکا به طور فزاینده ای متخاصم است و تلاش می کند بخش هایی از اقتصاد چین مانند تولید تراشه را که از نظر استراتژیک مهم می بیند، خفه کند.

پیش‌بینی‌های لیبرال‌ها در مورد چین اغلب به خیال واهی را آشکار کرده است. در دهه 2000، رهبران غربی به اشتباه معتقد بودند که تجارت، بازار و رشد باعث تقویت دموکراسی و آزادی فردی می‌شود. اما چین اکنون در حال آزمایش یک رابطه معکوس است: آیا استبداد بیشتر به اقتصاد آسیب می‌زند؟ شواهد زیادی نشان می دهد که چنین است و چین پس از چهار دهه رشد سریع وارد دوره ناامیدی شده است.

همچنین بخوانید