جمعه 9 آذر 1403

سه اصل زندگی امام خمینی (ره)

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
سه اصل زندگی امام خمینی (ره)

استاد سرشناس فلسفه و عرفان با اشاره به سه رکن اساسی که منظومه فکری امام خمینی (ره) را تشکیل می‌دهد، گفت: امام را باید در مکتب و منظومه فکری ایشان بشناسیم. سه رکن اساسی "توحید، ولایت و عبادت" در زندگی امام جریان داشته است. این سه رکن در نظام معنوی، اخلاقی، رفتاری، علمی، اقتصای، سیاسی، مدیریت و سلامت و نظام‌های اجتماعی دیگر را شکل داده است. وقتی می‌گوییم انقلاب اسلامی باید به دنیا عرضه...

حجت الاسلام و المسلیمن عبدالحسین خسروپناه در گفت و گو با ایسنا، با گرامی داشت سالگرد 15 خرداد و با تسلیت سالگرد ارتحال امام راحل و گرامی داشت یاد و خاطره تمام شهدا، درباره سه اصل زندگی امام خمینی (ره) اظهار کرد: اگر بخواهیم درباره شخصیت امام راحل صحبت کنیم باید دقیق و محققانه باشد چرا که شخصیت امام یک شخصیت جامعی است و با خیلی از شخصیت‌های دیگر تفاوت دارد مثل امام نسبت به سایر علما و به خصوص عالمان زمان خود مثل خورشید است به ستارگان، امام خورشید پرتلاءلویی بود که نورانیت فراوانی داشت. یک شخصیت جامع، حکیم، فیلسوف، متکلم، عارف و فقیه مجتهد بود.

 امام عارفانه مردم‌دار بودند

وی در ادامه با طرح این سوال که ممکن است برخی بگویند چگونه امام هم فیلسوف و هم متکلم بود؟ گفت: امام (ره) کلامش کلام فلسفی بود و فلسفه‌اش فلسفه عرفانی امام جزء کسانی بود که برهان و فرقان و عرفان را با هم جمع کرده بود. امام (ره) منازل چهارگانه عرفان و اسرار اربعه را طی کرده بود. مانند عارفانی نبود که گوشه عزلت گزیده و مشغول ریاضت و پشت سر گذاشتن چله‌ها باشد و کاری به مردم نداشته باشد، امام (ره) در حالی که عارف بود سیاستمدار هم بود. در حالی که عارف بود به مسائل اقتصادی می‌پرداخت، دغدغه دفاع و مبارزه با اجانب و استکبارستیزی را داشتند؛ یعنی می‌توان گفت عارفانه مردم‌دار بودند.

 درباره شخصیت امام راحل گزینشی صحبت نکنیم

این استاد برجسته فلسفه خاطر نشان کرد: مکتب و منظومه فکری امام (ره) باید شناخت تا بتوانیم امام را دقیق بشناسیم این که گزینشی از شخصیت امام (ره) صحبت کنیم راه به جایی نمی‌بریم. مثلا تاکید امام (ره) بر مردم را ببینیم ولی به بعد ولایت مداری امام توجه نکنیم این غلط است و یا برعکس بر ولایت مداری امام تاکید کنیم چرا که امام بر ولایت فقیه ولایت پیامبر (ص) و ائمه (ع) تاکید داشتند اما در این بین نقش مردم را نبینیم. برخی تلاش می‌کنند بین ولایت مداری و مردم سالاری یک خندق عمیقی را حفر کنند تا این دو بال به هم وصل نباشند و همواره شبهه ایجاد می‌کنند که جمهوریت و اسلامیت با هم قابل جمع نیست در حالی که جمهوریت و اسلامیت یک حقیقت است ولایت‌مداری و مردم‌داری هم یک حقیقت است.

خسروپناه در ادامه با تاکید بر این موضوع که ولایت پیوند ناگسستنی و پیوند محکم ولی با مردم و امت با امام است تاکید کرد: وقتی این پیوند ناگسستنی شکل بگیرد ولایت پدید می‌آید این پیوند ناگسستنی یعنی ولی از مردم و امت از امام جدا نیست در دل ولایت مداری حتی ولایت مطلقه مردم سالاری نهفته است و تصور این حقیقت برای لیبرالیست مسلک‌ها که آزادی را می‌فهمند اما اقتدار دولت را در کنار آزادی و مردم سالاری و دموکراسی متوجه نیستند فهم این موضوع برای آنها سخت است و یا آنهایی که از دولت حداکثری سخن می‌گویند و دولت حداکثری را مقابل مردم می‌دانند درک این مطلب را ندارند مثل شبه مارکسیست‌ها.

مکتب امام (ره) را باید شناخت تا گرفتار مغالطه جزء نگرانه نشویم

وی یادآور شد: اما کسانی که در محدوده تفکر اسلامی هستند این گونه تفکرات را درک می‌کنند اینها کسانی هستند که می‌فهمند مردم سالاری و جمهوریت و اسلامیت با هم یک حقیقت هستند و نمی‌شود یکی را دید و دیگری را ندید امام بارها از فقه پویا سخن گفتند ولی از فقه جواهری هم سخن گفتند. برخی فقط فقه پویا را مطرح می‌کنند و فقه سنتی جواهری را می‌خواهند کنار بگذارند و یا برعکس فقه سنتی را چسبیده و پاسخگوی مسائل جدید نیستند امام بین فقه جواهری سنتی و فقه پویا پیوند برقرار کردند. مکتب امام (ره) باید شناخته شود وگرنه گرفتار مغالطه جزء نگرانه خواهیم شد. یعنی یک بخشی از سخن امام (ره) را می گیریم و می‌گوییم امام راحل این بود در حالی که امام بخش‌های مختلف دارد که باید مجموع آنها را دید.

گوهر و محور منظومه و مکتب امام راحل چیست؟

این استاد برجسته فلسفه و عرفان در ادامه با طرح این سوال که اگر کسی مطرح کند که گوهر و محور این منظومه و مکتب چیست؟ گفت: مثلا وقتی می‌پرسند منظومه شمسی محوریتش چیست خورشید محور آن است. خورشید منظومه فکری امام راحل توحید است؛ توحید عرفانی و اجتماعی یعنی توحیدی که هم وحدت خدا و هم بر لا اله الا الله تاکید می‌کند هم سریان تجلی الهی را در کل هستی و یک فروغ راه است این که کل عالم تجلی ظهور و مظاهر خداوند است و چیزی از صاحت الهی خارج نیستحتی شیطان که عصیان می‌کند در ملک و ملک الهی به سر می‌برد مگر می‌تواند در عرض خدا باشد. خداوند یک لحظه اراده کند عالم نیست و نابود می‌شود و این قدرت و تجلی را باید اینگونه دید آنگاه این نگاه توحیدی امام راحل در سیاست، اقتصاد، مدیریت، دفاع، امنیت و در تمام عرصه‌های اجتماعی وجود دارد. لذا وقتی خرمشهر آزاد شد امام فرمود: خرمشهر را خدا آزاد کرد. این همان نگاه توحیدی است یعنی ما و شما کاره‌ای نیستیم آنچه هست خدا و ظهور خداوند است. می‌توان گفت خورشید منظومه فکری امام (ره) توحید عرفانی و اجتماعی است وقتی می‌خواهیم از توحید جلوتر برویم و به نظام‌های اجتماعی برسیم به ولایت می‌رسیم یعنی اصل اول توحید عرفانی و اجتماعی و اصل دوم ولایت است اگر انسانی ولایت الهی و ولایت اولیای الهی را بپذیرد آن زمان اصول بعدی استنباط می‌شود.

خسروپناه یادآور شد: امام راحل چرا استکبار ستیز بود؟ و می‌فرمود ما می‌توانیم، چرا می‌فرمود نباید زیر بار ظلم و استبداد داخلی و استعمار خارجی برویم؟ چون ولایت مدار بود مقابل ولایت مداری طاغوت است انسانی که زیر بار طاغوت می‌رود و دلش به طاغوت خوش است و پیشرفت کشور را در تبعیت از طاغوت می‌بیند این یعنی از ولایت الهی خارج شده است راه سومی ندارد یا ولایت الهی را می‌پذیریم یا ولایت غیر خدا که می‌شود طاغوت. در سوره بقره خداوند می‌فرماید: «الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تأخذه سن و لا نوم له ما فی السماوات وما فی الأرض من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین أیدیهم وما خلفهم و لا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء وسع کرسیه السماوات و الأرض و لا یؤوده حفظهما و هو العلی العظیم (255) لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعرو الوثقی لا انفصام لها والله سمیع علیم (256) الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور والذین کفروا أولیآؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات أولئک أصحاب النار هم فیها خالدون (257)»یعنی دو دسته داریم یا ولایت الهی را پذیرفته یا ولایت غیر خداوند را.

وی در ادامه با تشریح این موضوع که بعد از اصل اول "توحید" و اصل دوم "ولایت" و اصل سوم در مکتب امام (ره) "عبادت و بندگی خداوند" است تصریح کرد: فرد وقتی ولایت مدار شد بنده خدا می‌شود نه بنده شیطان و اطاعت خداوند می‌کند. بر اساس این سه اصل "توحید، ولایت و عبادت" انسان سلوکش توحیدی، ولایت مدارانه و عابدانه است و عبادت منافاتی با عشق ندارد چون در دل عبادت اطاعت و حجت نهفته است. "انما یخشی الله من عباده العلماء"خشوع، خضوع و فروتنی عاشقانه در برابر خداوند که عالمان این مسلک را دارند یعنی کسی که معرفت الله را پذیرفته است اهل بندگی هم هست چون شرط بندگی معرفت است. عشق و بندگی در این عبادت نهفته است "توحید، ولایت و عبادت" سلوک معنوی انسان و سیاست انسان را شکل می‌دهد این گونه در فرهنگ می‌شود عقلانیت اسلامی را دید و در سیاست می‌شود استکبار ستیز و دفاع و امنیت را دید. در عرصه سلامت و بهداشت می‌شود سبک زندگی سالم و پیشگیرانه را دید نه انسانی که دائما مریض باشد و دارو مصرف کند تحت ولای الهی است که انسان زندگی سالمی دارد.

این استاد برجسته فلسفه ادامه داد: در منظومه فکری امام راحل نظامات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و... مطرح است. اینگونه در نظام سیاسی استکبار ستیز است و استقلال داخلی و استکبارستیزی خارجی را مد نظر دارد. در نظام اقتصادی عدالت محور است. در نظام مدیریتی دنبال مدیریت جهادی است. در نظام دفاعی و امنیتی به دنبال استطاعت و قدرت سیاسی است. در تمام عرصه‌ها معتقد به مردم سالاری است چرا که مشکل سیاسی، اقتصادی، امنیتی و... را مردم می‌توانند حل کنند کما این که تاکنون هم اینگونه بوده است.

خسروپناه در جمع بندی شخصیت امام راحل گفت: امام را باید در مکتب و منظومه فکری ایشان بشناسیم. امام راحل سه رکن اساسی "توحید، ولایت و عبادت" دارد. این سه رکن سریان پیدا می‌کند در نظام معنوی، اخلاقی، رفتاری، علمی، سلامت، اقتصادی، سیاسی، مدیریت و نظام‌های اجتماعی دیگر اگر این نظامات با آن مبانی شکل بگیرد ما به هدفی که عبارت است از حیات طیبه که همراه با آزادی مردم، استقلال ملت، عدالت، پیشرفت و تمدن نوین اسلامی است می‌رسیم.

وی گفت: وقتی جامعه به یک تمدن نوین اسلامی رسید این گونه برای بشریت پیام دارد ما وقتی می‌گوییم انقلاب اسلامی باید به دنیا عرضه شود معنی آن این نیست که با دنیا بجنگیم یعنی پیام عدالت خواهی امام راحل باید عرضه شود این گونه تمدن نوین اسلامی به دنیا عرضه می‌شود و این تمدن تمدنی است که در این فرآیند اصول سه گانه و نظامات اجتماعی شکل پیدا می‌کند این می‌شود کل منظومه فکری امام و مکتب امام خمینی (ره).

انتهای پیام