سه سکانس از تحقیر بریتانیای صغیر / از توقیف نفتکش انگلیسی تا انهدام شبکه جاسوسی
بنابر مستندات متعدد هم انگلیس و هم آمریکا به صورت روزافزون در حال افول هستند. یکی به بریتانیای صغیر مشهور شده و دیگری به ایالات متفرقه آمریکا.
سرویس سیاست مشرق - حکایت جنایت ها و خیانت های دولت انگلیس به ملت ایران، حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است. اکنون سالهاست که هیمنه پوشالی بریتانیای کبیر فرو ریخته و این دولت سلطه گر در موضع ضعف قرار گرفته است.
حالا کارشناسان و صاحبنظران از دولت انگلیس با عنوان «دولت بریتانیای صغیر» نام می برند. چرا!؟ به این چند نمونه توجه کنید:
**سکانس اول
در روزهای گذشته دولت انگلیس مجبور شد که بالاخره بدهی سنگین خود به ملت ایران را پرداخت کند. انگلیس پیش از این با قلدری از پرداخت این بدهی شانه خالی می کرد.
حدود 50 سال بود که انگلیس بدهی 530 میلیون دلاری به ایران بابت لغو قراردادهای خریدتانک چیفتن (در زمان رژیم پهلوی) را بلوکه کرده و مقامات این کشور در چند دهه گذشته به بهانههای مختلف از پرداخت این بدهی به ایران طفره رفته و حتی با گستاخی اعلام میکردند که پول ایران را نمیدهیم!
پرداخت بدهی دولت انگلیس به ایران با اعلام جزییات انهدام شبکه جاسوسی این کشور در ایران همزمان شد. ماجرا از این قرار است که دستگیری نازنین زاغری، جاسوس دوتابعیتی - ایرانی انگلیسی - در سال 95 که تحت پوشش خبرنگار در ایران فعالیت میکرد، موجب دستگیری 50 نفر از عوامل جاسوس انگلیس در ایران شد. عمده فعالیت زاغری به عنوان یک سرشبکه و لیدر، آموزش جاسوس بود؛ لذا در پی دستگیری این فرد چندین شبکه جاسوسی متلاشی شده و اسناد بسیار مهمی از نقش انگلیس درجاسوسی از دیگر کشورها در اختیار ایران قرار گرفت.
دولت انگلیس در هفته های گذشته برای سرپوش گذاشتن بر خیانت خود علیه ملت ایران، با ادعای مضحک «گروگان گیری» طوری وانمود کرد که ایران یک شهروند ساده انگلیسی را بازداشت کرده و با این اقدام در پی تسویه طلب خود است.
«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به این ادعای مضحک گفت: « آزادی این دو فرد (نازنین زاغری و انوشه آشوری) با نگاه انسانی انجام شده است. ارتباط دادن دریافت طلب ایران از انگلیس و آزاد شدن این افراد نادرست است. به صراحت اعلام میکنم که هیچ ارتباطی بین آزادی این مبلغ و آزادی افرادی که به جرم جاسوسی و اتهامات امنیتی در ایران بازداشت و محاکمه شدند و جرائم و مسائل مرتبط با آنها در قوه قضائیه بررسی شده و در مورد آنها تصمیم گیری شده، وجود ندارد. ما چند روز پیش مبلغ را دریافت کرده بودیم.»
وقتی نازنین زاغری - جاسوس دوتابعیتی - در ایران دستگیر و بازداشت شد، مقامات انگلیس از سفیر گرفته تا وزیر امور خارجه و نخستوزیر به تکاپو افتاده و با اجرای عملیات سنگین روانی، خواستار آزادی وی شدند. نوع رفتار انگلیسی ها، از اهمیت این مهره برای دولت انگلیس و نگرانی لندن از رسواشدن عملیات مهمی که وی بر عهده داشت، حکایت می کرد.
در کنار حمایت مقامات ارشد دولت انگلیس از زاغری، رسانههای انگلیسی نیز با انتشار تصاویر احساسی از «نازنین زاغری» و فرزند خردسالش مدعی شدند که زاغری صرفا یک «شهروند ساده» و «مادری بیگناه» است که تنها برای دیدار با خانواده خود به ایران سفر کرد و دستگیر شد.
این در حالی است که نازنین زاغری مسئول شبکهسازی سازمان جاسوسی انگلیس و وزارت خارجه این کشور در غرب آسیا بود که در شبکه سازیهای جاسوسی تحت پوشش خبرنگار و شکلدهی به انقلابهای رنگی در برخی کشورها نقش فعالی داشته است.
** سکانس دوم
اما پرونده تحقیر بریتانیای صغیر در سالهای اخیر به همین مورد ختم نمی شود. در تیرماه سال 98 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد که یک کشتی نفتکش انگلیسی بهنام «استنا امپرو» را بهدرخواست سازمان بنادر و دریانوردی بهخاطر نقض قوانین بینالمللی دریانوردی توقیف کرده است.
روابط عمومی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای تصریح کرد: عصر روز جمعه 28 تیر یک فروند نفتکش انگلیسی هنگام عبور از تنگه هرمز بهعلت رعایت نکردن قوانین و مقررات بینالمللی دریایی بنا به درخواست سازمان بنادر و دریانوردی استان هرمزگان، توسط یگان شناوری منطقه یکم نیروی دریایی سپاه توقیف شد. در این اطلاعیه همچنین تاکید شد: نفتکش مذکور پس از توقیف به ساحل هدایت و برای سیر مراحل قانونی و بررسیهای لازم تحویل سازمان بنادر و دریانوردی شد.
این اقدام مقتدرانه ایران در حالی رخ داد که چند روز پیش از آن، دولت انگلیس در اقدامی که مصداق «دزدی دریایی» بود، نفتکش ایرانی گریس 1 را در تنگه جبل الطارق توقیف کرده بود. انگلیس به بهانه نقض تحریمهای اتحادیه اروپا علیه سوریه، به این دزدی دریایی اقدام کرده بود.
و اما در پی توقیف نفتکش انگلیس در آبهای جمهوری اسلامی ایران، درخواستهای مکرری از سوی انگلیس برای آزادی این نفتکش مطرح شد. در تمامی این درخواستها آزادی نفتکش ایرانی منوط به آزادی نفتکش انگلیس شده بود و در آخرین موارد، حکومت انگلیس اعلام کرده بود که حاضر است تنها به فاصله چند ساعت از آزادی کشتی خود، نفتکش ایران را رفع توقیف کند. درخواستهایی که با مقاومت ایران همراه بود و تنها راه آزادی نفتکش انگلیسی را آزادی بدون قید و شرط کشتی ایران عنوان کرده بود.
در نهایت رویکرد مقتدرانه ایران جواب داد و حکومت جبلالطارق که زیر نظر انگلیس است، اعلام کرد که کشتی ایرانی میتواند منطقه راترک کند. این اقدام در حالی صورت گرفت که تمامیگمانهزنیها مبنی بر لغو روادید و تغییر مسیر کشتی از سوریه به جای دیگر نیز از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته نشده بود.
قاضی دادگاه عالی جبلالطارق در حالی حکم پایان توقیف نفتکش گریس1 را صادر کرد که بر اساس گزارشهای رسانههای جبلالطارق، وزارت دادگستری آمریکا نامهای به مقامات قضایی جبلالطارق ارسال کرده و از آنها خواسته بود توقیف نفتکش گریس1 را تمدید کنند. اما دادگاه عالی جبلالطارق با بیاعتنایی به فشارها و درخواست رسمیآمریکا برای تمدید توقیف نفتکش گریس1، حکم آزادی آن را صادر کرد.
نکته قابل تأمل اینجاست که انگلیس در بازی خودخواسته «توقیف نفتکشها»، از سوی جمهوری اسلامی ایران تحقیر شد. چنانکه در دنیا به طعنه و تمسخر گفتند امپراتور سابق اقیانوسها، اکنون به بریتانیای صغیر تبدیل شده است.
** سکانس سوم
رابرت مک ایر - سفیر سابق انگلیس در ایران - دیماه 98 در حاشیه یک تجمع غیرقانونی روبروی دانشگاه امیرکبیر در تهران بازداشت شد. مأموران امنیت ناجا سفیر انگلیس را در حالی بازداشت کردند که وی همراه با یک مستندساز در حال فیلمبرداری و عکاسی در جمع تعدادی آشوبگر بود.
این اقدام نسنجیده سفیر انگلیس، در سطح بینالمللی نیز تنشهایی آفرید، در حالی که داخل ایران، صحبت از امکان (و یا حتی لزوم) معرفی سفیر انگلیس به عنوان «عنصر نامطلوب» و درخواست اخراج او از کشور بود، حتی برخی تحلیلگرهای آمریکایی نیز اقدام مکایر را ناقض پروتکلهای دیپلماتیک دانسته بودند.
مکایر نقش فعالی در سازماندهی، تحریک و هدایت اقدامات و شعارهای هنجارشکنانه در تجمع مقابل دانشگاه امیرکبیر داشته و این کار را از درون یک مغازه روبهروی دانشگاه انجام میداده است. وی پس از بازداشت وحشت کرده بود و طبق برخی گزارشها، آقای سفیر بعد از دستگیری، خودش را خیس کرد.
مکایر پس از آزادی از بازداشت نیروی انتظامی ایران، در سفری که «ناگهانی» توصیف شده است به کشور متبوعش رفت، هرچند این سفر با اطلاع قبلی و طبق ضوابط انجام شده بود و دولت انگلیس نیز آن را «معمولی» توصیف کرده بود. متعاقباً سخنگوی وزارت خارجهی انگلیس اعلام کرد مکایر برای «انجام یک سری مشورتها» به پایتخت کشورش رفته و مجدداً به تهران برخواهد گشت. با این وجود، بیشتر به نظر میآید، مکایر برای «بازخواست» به لندن احضار شده باشد، نه برای «مشورت».
سفارت انگلیس همواره منشأ اقدامات شیطنتآمیزی علیه کشورمان بوده است. به عنوان نمونه در جریان فتنه 88 بنابر اعترافات «حسین رسام» از کارکنان سفارت انگلیس در تهران، این سفارتخانه و کارکنان آن در اغتشاشات حضور فعال داشتند و برای تداوم آشوبها شبکهسازی میکردند. در حال حاضر رسام بهعنوان نماینده تامالاختیار در شبکه تلویزیونی سعودی اینترنشنال به کار گرفتهشده است.
رهبر معظم انقلاب - 12 آبان 80- در توصیف بخشی از رفتار دولت انگلیس در زمان رژیم پهلوی فرمودند: «اینها برای مردم، شاه و قدرت مطلقه بودند؛ اما در مقابل بیگانگان تسلیم و مطیع: «اسد علی و فی الحروب نعامه»! در مهمترین مسائل، مطلبی به آنها دیکته میشد؛ نه به وسیله یک رئیس جمهور، بلکه به وسیله سفیر! سفیر انگلیس به دربار مراجعه میکرد و میگفت مصلحت شما این است که اینطور باشد؛ شاه هم میفهمید «مصلحت شما این است» یعنی چه! در کنار وابستگی مطلق و مطیع بودن در مقابل بیگانگان، بیکفایتی هم الی ماشاءاللَه وجود داشت.»
ایشان همچنین - 15 بهمن 82- فرمودند: «بلاهایی که دولت استعمارگر انگلیس در طول دهها سال بر سر ملت ایران آورد، فراموش نشدنی است. انقلاب مشروطیت را مصادره کردند، دیکتاتوری سیاه رضاخان را بر این مردم تحمیل کردند، نفت را غارت کردند، کشور را عقب نگه داشتند، ملت را مورد اهانت قرار دادند و ذلیل کردند و حق عمومی یک ملت را در طول دهها سال پامال نمودند. بعد هم که قدرت انگلیسیها در سطح بینالمللی رو به کاهش رفت، امریکاییها خود را سرِ این سفره رساندند و تطاول را شروع کردند. دیکتاتوریِ بیست و پنج ساله سیاه محمدرضا و همان جنایتهایی که انگلیسیها میکردند، بهوسیله امریکاییها در ایران صورت گرفت و روزبهروز پنجه قدرتشان را در این کشور بیشتر فرو میکردند.»
در حال حاضر به واسطه اقتدار و قدرت جمهوری اسلامی ایران، دوران بزن دررو تمام شده است. اکنون سالهاست که شاهد تحقیر دولت های سلطه گر و غارتگر توسط ایران هستیم. بنابر مستندات متعدد هم انگلیس و هم آمریکا به صورت روزافزون در حال افول هستند. یکی به بریتانیای صغیر مشهور شده و دیگری به ایالات متفرقه آمریکا.