سه‌شنبه 10 مهر 1403

شرایط اصلاح‌طلبان نیاز به پوست اندازی دارد

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
شرایط اصلاح‌طلبان نیاز به پوست اندازی دارد

تهران - ایرنا - فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: ممکن است اصلاح‌طلبان را به سمت نوعی پوست‌اندازی سوق دهد و حضورشان در بین مردم تحت عنوان چهره‌های رادیکال‌تر باشد تا بتوانند مورد اقبال مردم قرار بگیرند و شاید هم به اپوزیسیون نزدیک شوند. لذا یک پوست اندازی در حال رخ دادن است اما بدون مدیریت و نقش خاص افراد که بگوییم فلان فرد یا مجموعه تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند. شرایط تاریخی اینها را...

روزنامه آرمان ملی در گفت و گویی با هدایت الله آقایی فعال سیاسی آورده است: این روزها جدای از اخبار کرونا که به یکی از مسائل روزمره زندگی مردم تبدیل شده اخبار پیرامون جریان اصلاحات نیز بسیار در رسانه‌ها دیده می‌شود. روزی نیست که یکی از فعالان سیاسی این جریان دیدگاه‌های منتقدانه یا دلسوزانه‌ای را پیرامون خروج اصلاحات از این شرایط بیان نکند. آنچه مسلم است امروز اصلاح‌طلبان با مشکلات متعددی روبه‌رو هستند. برای بررسی شرایط فعلی جریان اصلاحات، لزوم بازنگری در ساختارها و گفتمان، عملکرد شورای عالی سیاستگذاری و آینده اصلاح‌طلبی، «آرمان ملی» با هدایت‌ا... آقایی فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

شرایط این روزهای جریان سیاسی اصلاح‌طلب و انتقاداتی که پیرامون این جریان، سازوکارهای موجود و عملکردهاست، را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اصلاحات مجموعه سازمان یافته منظم و سازمان سیاسی نیست که مثل یک حزب عمل کند، مسئول، مدیر و حتی بانی داشته باشد. نمی‌توانید بگویید بانیان جریان اصلاحات چه کسانی بودند. چرا که بخش وسیعی از مردم و بچه‌های فعال سیاسی در مراکز دانشگاه‌ها، مراکز فرهنگی و خیلی از صاحب نظران بودند که تفکری متفاوت با تفکرهای سنتی داشتند. هر چند این جریان از اول انقلاب بود و در زمان مجلس سوم با انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز شکل روشن‌تری به خود گرفت و میان دو تفکر خطی کشیده شد. لذا از همان اوایل پیدایش این مجموعه، از همان ابتدا تا هم‌اکنون هیچ کسی مدیریت نکرده بلکه با مکانیزم خود کنترلی از درون که احساس‌های مشترکی بوده، نسبت به مسائل بنابه شرایط امید داشته و خود را مطابق با شرایط روز تطبیق می‌داده است. تئوری‌هایی نیز که در مورد این جریان اصلاحات گفته می‌شود بیشتر فردی است. کسانی که به‌عنوان صاحب نظر مطالبی می‌نویسند یا خطوطی می‌دهند بیشتر انفرادی است و مجموعه این تفکرات، اندیشه‌ها و تاثیرگذاری‌هایش روی جبهه اصلاحات حرکت‌هایی را شکل داده که در مقاطعی قدرت اجرائی و قوه مقننه را در دست گرفته‌اند و عملکردشان نیز ثبت و ضبط شده و مشخص است. بر این نکته باز هم تاکید می‌کنم که جریان اصلاحات مدیریت واحدی نداشته که بخواهند راهبرد را به کدام طرف ببرند یا نبرند. اتفاقاتی که در دهه اخیر افتاده به‌خصوص از اتفاقات سال 88 و پس از آن، نوعی دگردیسی مدیریت نشده با جهت نامشخص دیده می‌شود. یعنی مجموعه کسانی که در جبهه اصلاحات بودند عملا به دو بخش تقسیم می‌شوند. جریانی که بر تحول، بسط و توسعه دموکراسی تاکید دارد و با قرائتی از قانون اساسی صف خود را از سایر اصلاح‌طلبان جدا کرده است. بخش دیگر نیز در جریان اصلاحات همچنان نسبت به وضع موجود منتقدند و قرائت آنها از قانون اساسی با آنچه در جامعه رخ می‌دهد متفاوت و اصرار دارند که در انتخابات مختلف شرکت کنند.

طی چند وقت گذشته بسیاری به لزوم بازنگری در راهبردها، اصلاحلات ساختاری و ایجاد مانیفست و استراتژی جدید مطابق با مطالبات روز جامعه تاکید داشته‌اند؛ با توجه به شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر این موضوع را چگونه تحلیل می‌کنید؟

در انتخابات اخیر مجلس به خاطر غیررقابتی شدن اغلب حوزه‌ها، رویکرد مردم سرد و میزان مشارکت افت کرد. با این حال عده‌ای در مجموعه اصلاح‌طلبان بودند که لیست دادند و از لیست خود دفاع کردند؛ البته شکست خوردند و رای نیاوردند که همین مساله به جریان اول اصلاح‌طلبان یعنی آنهایی که تحول‌خواه بوده و دنبال اصلاح در امور هستند کمک می‌کند. در اصل این انتخابات شوکی به نفع آنها بود و به طور واضح نشان داد با همین مسیری که می‌روید، از لیست شما هم اقبالی نشد، چون رویکرد اشتباهی داشتید. بنابراین 4 نفر که به‌عنوان شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان وجود دارند نسبت به جریان اصلاحات تصمیم‌گیر نیستند که بگویند امروز مصوب می‌کنیم و پس از این اصلاحات با این رویکرد پیش خواهد رفت. چرا که اصلاح‌طلبان اصولا حزب نیستند و شرایط موجود آنها را به سمت رادیکال شدن پیش می‌برد و محورهای این رادیکال شدن شاید با رادیکالیسم معمول متفاوت باشد. ممکن است اصلاح‌طلبان را به سمت نوعی پوست‌اندازی سوق دهد و حضورشان در بین مردم تحت عنوان چهره‌های رادیکال‌تر باشد تا بتوانند مورد اقبال مردم قرار بگیرند و شاید هم به اپوزیسیون نزدیک شوند. لذا یک پوست اندازی در حال رخ دادن است اما بدون مدیریت و نقش خاص افراد که بگوییم فلان فرد یا مجموعه تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند. شرایط تاریخی اینها را سمت پوست اندازی می‌برد.

عده‌ای بر این عقیده‌اند که گفتمان دهه 70 اصلاح‌طلبان دیگر در جامعه کارکرد ندارد و باید بر مبنای مطالبات روز جامعه به نئواصلاح‌طلبی با سازوکارهای جدیدی روی بیاورند؛ تحلیل شما از این گزاره چیست؟

من صددرصد با این مساله موافقم؛ نه اینکه موافقت یا عدم موافقت ما تاثیر داشته باشد یا حتی کسی بخواهد تصمیم بگیرد. شرایط جامعه امروز تغییر کرده و انتظارات مردم از کنشگران سیاسی عوض شده است. امروز نمی‌شود پشت میز ریاست نشست و از طرفی مواضع انتقادی گرفت. مردم این دوگانگی را به هیچ وجه نمی‌پذیرند. اگر واقعا به این نتیجه رسیدند که باید اصلاحات صورت بگیرد باید از خیر خیلی چیزها گذشت و شیرینی خیلی چیزها را واگذار کرد. از سوی دیگر در اصولگرایان نیز این واقعیت وجود دارد که روش‌های سنتی در بین خود اصولگرایان نیز جواب نمی‌دهد. بالاخره بچه‌ها و نوه‌های اصولگرایان سنتی در دانشگاه‌ها هستند، با فضاهای مجازی مرتبطند و حتی برخی در خارج از کشور زندگی می‌کنند. لذا اینها نمی‌توانند جوابگوی این بچه‌ها باشند. بنابراین به دنبال راه و پاسخ به چرایی مسائل هستند. حتی ممکن است یکسری آزادی‌های اجتماعی و ظاهری که رنگ نو بودن و تجدد دارد، به آنها تحمیل شود و این جریان نیز خارج از این چارچوب نیست.

برخی فعالان سیاسی معتقدند که انتخابات 98 به مثابه عبور مردم از اصلاحات و به حاشیه راندن این جریان فکری بوده است؛ چه میزان با این رویکرد موافقید؟

متاسفانه مد شده که هر از چندی ماجرایی راه می‌اندازند و هر کسی از راه رسید ضربه‌ای می‌زند. جریان اصلاحات نیز در شرایط فعلی این وضعیت را دارد. مخصوصا بخشی از اصلاح‌طلبان که هنوز در بدنه حاکمیت هستند، مسئول و پاسخگوی اتفاقات نیز هستند. چرا که نمی‌توانند بگویند مثلا در بحث سیاست خارجی کاری نمی‌توانیم انجام دهیم. خب؛ اگر نمی‌توانید کاری کنید بیرون بیایید چرا در دولت و مجلس ایستاده‌اید؟ از این جهت پاسخگویی سخت است و مردم طبیعتا از این وضعیت ناراضی‌اند. اگر اصلاح‌طلبان بخواهند نقش اپوزیسیون را داشته باشند بازهم مردم از آنها عبور می‌کنند کما اینکه اکنون نیز عبور کردند. اما بخش کیفی اصلاح‌طلبان راه خود را پیدا کرده و مباحث و سخنان خود را مطرح می‌کنند و بسیاری از اصلاح‌طلبان و روشنفکرانی که در این مجموعه بودند در این مسیر حرکت می‌کنند. لذا اینها در حال زنده کردن اصلاح‌طلبی اصیل هستند و شاید اسم اصلاح‌طبی را نیز در آینده عوض کنند اما نوعی زندگی مجدد در اصلاح‌طلبان در حال شکل‌گیری است. البته آن اصلاح‌طلبانی که بخواهند به روال سابق این چند سال گذشته عمل کنند، مردم از آنها عبور خواهند کرد. به نظر من اصلاح‌طلبان باید در جلوی صف مردم باشند. مطالبات مردم را به زبان بیاورند و نه دو پهلو، بلکه شفاف حرف خود را بزنند.

بعضا مطرح می‌شود رویگردانی از اصلاح‌طلبان بدین جهت است که آنها با وجود حضور در نهادهای قدرت نمی‌توانند آنطور که باید و شاید تاثیرگذار باشند؛ این ناتوانی را از جانب اصلاح‌طلبان می‌دانید؟

اصلاح‌طلبانی که در مجموعه مدیریت کشور فعالیت می‌کنند توان تغییر ندارند. خیلی از اتفاقاتی که باید در تحولات اجتماعی ما رخ دهد حذف بخشی از رویه‌ها، قواعد و فرایندهاست. کسی که خود در آن فرایند زندگی، کار و معاش می‌کند نمی‌تواند خود را تغییر دهد و باید آن را بخش عقیم اصلاحات نامگذاری کنیم اما بخش سرزنده اصلاحات کسانی هستند که رویکردشان مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد.

انتقادات بسیاری به شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان وارد می‌شود و بسیاری از این نهاد تحت عنوان قیم یا تصمیم‌گیر نام می‌برند. اساسا این انتقادات را چطور می‌بینید و با این رویه ادامه کار شورای عالی را به‌صلاح می‌دانید؟

همانطور که قبل هم گفتم اصلاح‌طلبان حزب یا سازمان نیستند که شورایی بخواهد برای آنها تصمیم‌گیری کند. شورای عالی سیاستگذاری شاید اسمش بیشتر از هدفش بوده است. یعنی شورا بیشتر به‌خاطر انتخابات و عدم پراکندگی در آرا و تبلیغات و... تشکیل شده که عملکردش در آن جهت مثبت بوده است. اما این انتظار که تحت عنوان سیاستگذاری و خط مشی دادن باشد، برخی که در این شورا هستند قد و قواره چنین کاری را ندارند و اصولا این وظیفه را نمی‌توان بر عهده آنها گذاشت. البته نه تنها اینها بلکه در شرایط فعلی هیچ شورا و مجموعه‌ای نمی‌تواند برای اصلاح‌طلبان سیاستگذاری کند چرا که اصلاح‌طلبان بنا بر شرایط تاریخی خود بدون اینکه در جایی تصویب یا صورت جلسه کنند، مسیر را تغییر می‌دهند. بنابراین شورای سیاستگذاری به‌عنوان کار مقطعی انتخابات موفق بوده و در بقیه موارد ضرورتی نداشته و کاری هم نتوانسته انجام دهد. تغییر این شورا هم هیچ چیزی را حل نمی‌کند یعنی اگر بهترین آدم‌ها را در این شورا قرار دهید اصولا کاری از پیش نخواهند برد چون در مجموعه اصلاح‌طلبان تبعیت سازمانی تعریف نشده است. در مجموعه اصلاحات هر حزبی مکانیزم خود را دارد و ده‌ها گروه سیاسی، سازمان و... هستند که در درون خود رهبری، شورا و... دارند. اگر اصلاح‌طلبان روزی تبدیل به حزبی فراگیر می‌شدند بله، شورا و کنگره‌ای می‌توانست برای آنها تصمیم‌سازی کند اما چون این حالت وجود ندارد هیچ شورایی نمی‌تواند بالای سر اصلاح‌طلبان تصمیم‌گیری کند.

از دیدگاه شما نباید هر چه زودتر شاهد شکل‌گیری این حزب واحد کلی در جریان اصلاحات باشیم؟

من معتقدم در سال‌های آینده جبهه‌ای متفاوت‌تر با اصلاح‌طلبان فعلی شکل خواهد گرفت که حتی شاید در بین مسئولان حضور نداشته باشند اما تحولاتی در کشور را دنبال کند. آن زمان است که این جریان با مرکزیت منسجم‌تری عمل می‌کنند و شوراهایی آن را مدیریت خواهند کرد و حتما این اتفاق خواهد افتاد اما این چیزی نیست که الان یک‌شبه عده‌ای بنشینند و بگویند که این کار را می‌کنیم. باید زمان به جلو برود و شاهد خواهیم بود که این اتفاق خواهد افتاد.

بسیاری از تحلیلگران معتقدند که شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات 98 تلنگری بود تا آنها به اصل خود بازگردند، نهادهای مردمی را تقویت کنند و به بازیابی سرمایه اجتماعی خود بپردازند؛ در این راستا عمل اصلاح‌طلبان را چگونه تبیین می‌کنید؟

اصلاح‌طلبان اگر به تحولات سال‌های قبل نگاه می‌کردند، باید در 98 نیز این احساس را می‌داشتند که حتی اگر تمام اصلاح‌طلبان تایید صلاحیت شوند مردم رویکرد موثری به آنها نخواهند داشت چون مجلسی تشکیل می‌دادند که هیچ اختیار و تاثیر خاصی نداشت. از این رو مردم بیکار نیستند که صبح تا شب در صف رای بایستند تا مجلسی برای اصلاح‌طلبان تشکیل دهند. به نظر من شکست اصلاح‌طلبان بیش از رأی شکست فکری بود. اگر اصلاح‌طلبان رویکرد جدی‌تری به خود بگیرند که این کار در حال شکل‌گیری است حتما رویکرد مردم به آنها مثبت خواهد بود. امروز هر کسی در مجموعه اصلاح‌طلبی باید در گذشته خود بازبینی داشته باشد و اگر می‌خواهد در صحنه حضور داشته باشد حتما باید در کنار مردم با شعارهای منطقی به وظایف خود عمل کند تا ان‌شاءا... اتحاد کشور حفظ شود و در آینده کشور به سوی پیشرفت حرکت کند.

با وجود تحولات جامعه در سال 1400 شانسی برای اصلاح‌طلبان قائل هستید که بتوانند مستقلا موفقیتی در انتخابات ریاست جمهوری حاصل کنند؟

با توجه به مثال مجلسی که زدم مردم سوال می‌کنند این مجلس چه نقشی خواهد داشت؟ در همین راستا می‌توان گفت رئیس‌جمهوری که خواهد آمد چه نقشی در تصمیم‌گیری در مسائل اساسی خواهد داشت؟ با این حال اگر هم اصلاح‌طلبان در 1400 به موفقیت برسند نفر بعدی چه‌کار می‌خواهد کند و چه کاری بهتر از آقای روحانی انجام دهد؟ این سوال مردم است که اصلاح‌طلبان نیز باید بدان توجه کنند. بنابراین با توجه به این موارد، فکر نمی‌کنم اصلاح‌طلبان شانس و اقبالی داشته باشند.

منبع: روزنامه آرمان امروز *س_برچسب‌ها_س*