شهید صیاد شیرازی چه درخواستی از شهید خرازی کرد؟
دشمن روز دوم یا سوم، محاصره را کامل کرد و این یگان حدود 48 ساعت در محاصره کامل بود. دیگر وضعیت طوری شده بود که بهسختی میشد به آنها چیزی رساند. بههرحال باید تصمیمی گرفته میشد و تصمیم بر عقبنشینی بود.
به گزارش ایسنا، حسین خرازی، یکم شهریور 1336، در اصفهان متولد شد. وی در سال 1355 پس از اخذ دیپلم، به سربازی در مشهد اعزام شد و در سال 1357 به دنبال صدور فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانهها، به همراه برادرش از خدمت سربازی گریخت.
او در مبارزات پیروزی انقلاب اسلامی نقش فعالی داشت و با پیروزی انقلاب، از همان ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی مشغول فعالیت شد. خرازی در اوج درگیریهای کردستان به آنجا رفت و بعد از بازپسگیری سنندج، در سمت فرماندهی گردان ضربت که از قویترین گردانهای آن زمان محسوب میشد، در آزادسازی شهرهای کردستان، نقش مؤثری ایفا کرد.
وی هنگام شروع جنگ، در کردستان حضور داشت و پس از یک سال فعالیت در کردستان، راهی جنوب شد و به فرماندهی اولین خط دفاعی تشکیلشده مقابل عراقیها در جاده آبادان - اهواز، در منطقه دارخوین که بعدها به خط شیر معروف شد، منصوب گشت.
در این باره، سردار مرتضی قربانی؛ فرمانده لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس روایت می کند:
«روز بیست و دوم (دفاع از خرمشهر)، نیروهایی از جبهه غرب، یعنی کردستان، کرمانشاه و ایلام، خودشان را به جبهه جنوب یعنی خوزستان رساندند؛ افرادی مثل حسین خرازی، عرب، قوچانی، علی باقری و ابوشهاب که درمجموع 22 نفر بودند. این اولین واحدی بود که با تیربار دوشکا و خودروی سیمرغ آمد. آنها فهمیده بودند؛ اینجا چه خبر است، بهطرف خوزستان و اهواز حرکت کرده بودند و از جاده اهواز - آبادان به دارخوین آمده بودند.
این گروه دیگر همانجا ماندند و جبهه دارخوین به فرماندهی حسین خرازی تقویت شد. خرازی با نیروهایش شروع به پدافند در جبهه محمدیه و جاده اهواز - آبادان کرد و یک خط محکم به نام خط شیر در آنجا تشکیل داد. آنها تجربههای خوبی به دست آوردند و کادر و چارچوب لشکر 14 امام حسین (ع) در جبهه دارخوین و مقر انرژی اتمی شکل گرفت.»[1]
«او اولین فرمانده تیپ (لشکر) امام حسین (ع) بود. با درایت وی، نیروهای تحت امرش در عملیات طریقالقدس، عراقیها را در شمال رودخانه کرخه محاصره کردند و در عملیات فتح المبین، نیروهای عراقی را در جاده عین خوش، حدود 15 کیلومتر دور زدند و غافلگیر کردند.
یگان او در عملیات بیتالمقدس، جزو اولین لشکرهایی بود که از رودخانه کارون عبور کرد و به جاده اهواز - خرمشهر رسید و در آزادسازی خرمشهر نقشآفرینی کرد.
خرازی در عملیاتهای رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر 4 و خیبر نیز در سمت فرماندهی لشکر امام حسین (ع) شرکت داشت. در عملیات خیبر، یکدست او براثر اصابت ترکش قطع شد.
در عملیات والفجر هشت و کربلای 5 هم او نقش مؤثری در پیروزیهای ایران داشت. سردار شهید حسین خرازی در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.»[2]
ایستادگی و شجاعت حسین خرازی در عملیات فتح المبین
همچنین سردار احمد غلامپور می گوید: «یادم میآید در جمعبندی روز چهارم عملیات، کسی به فکر ورود قرارگاه فتح به عملیات نبود و همه منتظر بودند؛ ببینند آقا محسن و صیاد چه نظری میدهند. اینکه بهجز محور قرارگاه قدس، در محورهای دیگر موفقیتی نداشتیم، فرماندهی را بار دیگر دچار تردید کرد.
آنها به این نتیجه رسیدند که روی رهایی یگان محاصرهشده در عین خوش متمرکز شوند. بنابراین قرار شد تیپ امام حسین (ع) که در عین خوش بود و عقبه دشمن را بسته بود، عقبنشینی کند. دشمن روز دوم یا سوم، محاصره را کامل کرد و این یگان حدود 48 ساعت در محاصره کامل بود. دیگر وضعیت طوری شده بود که بهسختی میشد به آنها چیزی رساند. بههرحال باید تصمیمی گرفته میشد و تصمیم بر عقبنشینی بود.
چند بار شهید صیاد با خرازی صحبت کرد و از او خواست که عقبنشینی کند، اما خرازی نپذیرفت. حتی به او دستور دادندکه بیاید عقب، ولی او بازهم نپذیرفت و به نیروهایش گفت، تلاش کنید. با اصرار خرازی، فرماندهی به این فکر افتاد که شاید بشود کار دیگری کرد. بهاینترتیب جرقه ورود قرارگاه فتح به عملیات و فعال کردن این قرارگاه در ذهن آقا محسن زده شد.
بدین ترتیب عملیاتی که دوم فروردین شروعشده بود، در هفتم فروردین با موفقیت به پایان رسید و ما توانستیم حدود 17 هزار نفر اسیر بگیریم. اگر اصرار حسین خرازی نبود، قطعاً ما برمیگشتیم؛ و معلوم نبود که بعد از آن میتوانستیم ادامه بدهیم یا نه در این صورت شاید اصلاً این موفقیت به دست نمیآمد و روند جنگ هم بهطور کامل تغییر میکرد.
در واقع این پیروزی وضعیتی به وجود آورد که ما بتوانیم بهسرعت به سراغ عملیات بیتالمقدس برویم. پیروزی در فتح المبین را مدیون شهید خرازی هستیم و این واقعیتی است که در صحبت از فتح المبین، به آن اشارهای نمیشود و بیانصافی است.»[3]
منابع:
[1] رزاق زاده، امیر، در مسیر پیروزی: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت مرتضی قربانی (جلد 1)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، 1398، صفحه 79
[2] مژدهی، علی، از ری تا شام: تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، 1398، صفحه 222
[3] مختاری، مجید، جوانان اهواز هنوز زندهاند: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت احمد غلام پور (جلد اول)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، 1398، صفحات 327، 328
انتهای پیام