صداوسیمای ملیِ 85 میلیونی یا اختصاصیِ 5 میلیونی؟!
جالب است بدانیم حسن روحانی خود تجربه سرپرستی کوتاه مدت صدا وسیما (پس از صادق قطب زاده) را در اوایل جمهوری اسلامی دارد و پخش سریالهایی چون میشل استروگوف به رغم فضای به شدت ایدیولوژیزده محصول همان دوره است
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - رییس جمهوری پیشین ایران خواستار «ملی شدن صداوسیما» شده است. با این طعنه که «ملت ایران 3 تا 5 میلیون نفر نیستند، 85 میلیون نفرند».
جالب است بدانیم حسن روحانی خود تجربه سرپرستی کوتاه مدت صدا وسیما یا ریاست شورای سرپرستی این سازمان (پس از صادق قطب زاده) را در اوایل جمهوری اسلامی و در 32 سالگی دارد و اتفاقا عملکرد مثبتی داشت و پخش سریالهایی چون میشل استروگوف در فضای به شدت ایدیولوژیزده آن سالها محصول همان دوره است؛ سریالی که موسیقی آن ته ذهن مخاطبان نشسته و خواننده این سطور اگر در این زمره باشد چه بسا اکنون و بعد از بیش از 40 سال به یاد آورد.
روحانی همچنین 8 سال به اقتضای ریاست جمهوری ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی را هم برعهده داشته و زخم خورده و بهتان شنیده این سازمان است تا جایی که علیه وزیر خارجه او سریال ساختند (گاندو) و هنوز رییس جمهور بود که در شبکه افق از او انتقاد کردند چرا ولادیمیر پوتین به لاذقیه رفته ولی او نرفته در حالی که روسیه در سوریه پایگاه نظامی دارد و عالیترین مقام نظامی روسیه است در حالی که دست رییس جمهوری در ایران از امور نظامی کوتاه است.
رییس جمهوری سابق ایران در حالی خواستار ملی شدن رسانهای شده که اتفاقا خود را رسانه ملی توصیف میکند (و انگار انواع و اقسام رسانه های رسمی دیگر ضد ملیاند) حال آن که در دهه اول جمهوری اسلامی کلمه «ملی» مطرود و معضوب بود و به همین خاطر همفکران غیر نهضتی مرحوم مهندس بازرگان برای آن که مانند سران جبهه ملی انگ مرتد و کافر بر آنها ننشیند خود را با عنوان «ملی - مذهبی» توصیف میکردند.
در آن زمان از گزارشگران فوتبال هم خواسته میشد به عبارت تیم ملی فوتبال بسنده نکنند و بگویند تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران تا بعد از ملی، اسلامی هم به خاطر جمهوری اسلامی بیاید و کفریت(!) کلمه ملی را بزدایند.
کلمه ملی در بانک ملی هم بود و اگرچه نام بانک ملی ایران عوض نشد اما آرم جمهوری اسلامی ایران به جای آرم قبلی نشست تا واژه ملی تصور بد ایجاد نکند. دانشگاه ملی ایران هم شد دانشگاه شهید بهشتی و سازمان ملی انتقال خون ایران هم سازمان انتقال خون ایران بدون ملی و همین طور شرکت ملی پست و شرکت ملی کشتی رانی همه بی ملی شدند!
منظور از واژه «ملی» در نامگذاری های اولیه در دهه های اول قرن پیش این بود که دیگر شریک خارجی ندارند و متعلق به ایران است. به خاطر همین بانک ملی یعنی دیگر انگلیسیها نقش ندارند در حالی که قبل تر بانگ ایران و انگلیس بود و منظور از شرکت ملی نفت ایران هم این بود که دوران شرکت نفت ایران و انگلستان تمام شده است.
در اینجا ملی در واقع به معنی خلع ید از انگلیسیها بود هر چند در سالهای اخیر باب شده که عده ای این ساز را کوک میکنند که نفت ایران ملی نشد، بلکه دولتی شد حال آن که عنوان هیأت اعزامی دکتر مصدق به ریاست مهندس بازرگان هم خلع ید بود یعنی در ادبیات آن زمان خلع ید مساوی با ملی شدن بود کما این که جمال عبدالناصر هم با همین نگاه کانال سوئز را ملی کرد.
اکنون اما منظور از ملی کردن صدا وسیما طبعا این نیست که شریک خارجی دارد که اتفاقا یکی از مهم ترین کارهایی که صدا وسیما از صبح تا سب می کند فحش به خارجی ها به استثنای تحریم شده های آمریکا مثل روسیه و سوریه و کوبا و ونزوئلاست و ایضا چین بلکه چنانچه خود رییس جمهوری سابق هم تصریح کرده به این معنی که مخاطب خود را از 85 میلیون ایرانی به شماری بسیار بسیار کمتر تقلیل داده که در بهترین حالت 15 درصد مردماند البته آقای روحانی از سه تا 5 میلیون سخن گفته و ما قدری با توسع ذکر کردیم.
مثال روشن هم این که وقتی مجری مورد علاقه آقای وحید جلیلی ابایی ندارد از فیروز نادری با لفظ کافر یاد کند یعنی مخاطب خود را همان 3 تا 5 میلیون نفر دانسته است. البته تلویزیون ایران را همچنان خیلیها میبینند و قطعا تعداد بینندگان وسیله سرگرمی رایگان سر به ده ها میلیون می زند و منظور از سه تا 5 میلیون هم فکران و تأیید کنندگان خط فکری مدیران و برنامه سازان جدیدو تیم آقای وحید جلیلی است که افکار اخوی را هنریزه! می کنند.
نکته جالب درباره صدا و سیما این است که ملی به معنی دولتی هم نبود چون در دوران دولت موقت (58) و خاتمی (76 تا 84) و روحانی (92 تا 1400) علیه دولت بودند. شاید به این اعتبار بوده باشد که خود را فرادولتی می دانند ولی فرادولتی هم به معنی این نیست که اختصاصی است. لفظ اختصاصی را چایگاه داران بنزین به جای خصوصی به کار می برند و وقتی می نویسند جایگاه اختصاصی یعنی دولتی نیست اما خصوصی هم نمی نویسند.
دست آخر این که: نوبت پیش که روحانی از همهپرسی مطابق اصل 59 قانوناساسی گفت پاسخ شنید که راه پیمایی 22 بهمن و روز قدس به منزله رفراندوم بود و آن بحث را دیگر ادامه نداد. حالا که میگوید صدا وسیما را ملی کنید اما راهکار ساده است. خود صدا وسیما نظر میتواند سنجی کند و از مردم بپرسد چند درصد آنان را صدا و سیمای همه مردم ایران میدانند. البته همه مردم ایران یعنی 85 میلیون ایرانی. یعنی همه کسانی که شناسنامه ایرانی دارند نه فقط جمعیتی که لحن آقای شهبازی را میپسندند. منتها صدا و سیما دو کار می کند. مردم را به همان هواداران تقلیل می دهد و همه مخاطبان را به حساب موافقان میگذارد.
تماشاخانه