طنز مُسکنی برای امروز جامعه است / چخوفخوانی با لهجه گیلانی
تهران - ایرنا - بازیگر نمایشنامهخوانی «خواستگاری» گفت: در شرایط اجتماعی و اقتصادی امروز تنها چیزی که مسکن هر ایرانی است، شادی و نشاط و طنز است و متن ایرانیزه شده ریتمیک «خواستگاری» با 90 درصد وفاداری به متن اصلی چخوف با همین فضای طنز در جذب مخاطب موفق خواهد بود.
حمیدرضا طوبایی در گفتوگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: دفتر طنز حوزه هنری پروژهای را با عنوان «خنده در صحنه» به کارگردانی رضا گیلان پور آغاز کرده است که برنامه اول در بهمنماه به خوبی برگزار و برنامه دوم در اسفندماه هم به رغم همزمانی با شب عید، بازهم با استقبال مواجه شد. برنامه سوم همزمان با ماه رمضان میشد که حالا عقب افتاده و با نمایشنامهخوانی «خواستگاری» آنتوان چخوف قرار بر برگزاری آن است.
وی افزود: این متن نسخه برگردان نمایشنامه چخوف به فارسی و لهجه گیلانی است که قرار است اجرای آن را پیگیری کنیم.
طوبایی درباره نقش خود در نمایشنامهخوانی «خواستگاری» توضیح داد: یکی از شخصیتهای این نمایش که برگردان متن چخوف است، شخصیتی به نام «گلآقا» است که من قرار است ایفای آن را برعهده داشته باشم. این شخصیت یک طنز دو پهلو دارد، او به خواستگاری یک دختر میرود اما هر بار به دلایلی موضوعات دیگری پیش کشیده میشود، یک بار بحث زمین پیش میآید، یک بار تفنگ، یک بار اسب! به همین دلیل موقعیتهای طنزی ایجاد میشود که برای مخاطب جذاب است.
بازیگر «خواستگاری» تأکید کرد: متن ایرانی شده این نمایش بالای 90 درصد به متن اصلی چخوف وفادار است و تنها دیالوگها را بهصورت ایرانی ریتمیک کرده است تا برای مخاطب ثقیل نباشد. این اثر بهواسطه لحن طنز در جذب مخاطب هم موفق خواهد بود چراکه تماشاگر ایرانی همواره به دنبال سرگرمی و طنز است. در این شرایط اجتماعی و اقتصادی تنها چیزی که مسکن هر ایرانی است، همین شادی و نشاط و طنز است.
این بازیگر درباره تفاوت نمایشنامهخوانی و اجرای صحنهای یک نمایش توضیح داد: اجرای صحنهای کاملاً بصری است و خیلی جزییات را میتوان بدون حرف و بدون گفتن، نشان داد تا تماشاگر با چشم خود ببیند اما نمایشنامهخوانی چیزی شبیه اجرای رادیویی است. همه موارد و جزییات باید در گفتار و لحن رعایت شود تا لحظات برای مخاطب به تصویر درآید. به همین دلیل اجرای آن برای ما سختتر است. البته اجرای صحنهای هم سختیهای خاص خود را دارد اما نمایشنامهخوانی به دلیل محدودیتهایی که اشاره کردم، کمی سختتر میشود.
وی درباره اقبال کمتر مخاطبان ایرانی به نمایشنامهخوانی هم گفت: از همان ابتدا که هنرهای نمایشی با تئاتر آغاز شد و بعد به سینما و تلویزیون رسید، مخاطب به دنبال دیدن و سرگرمی بود. در درجه اول بحث سرگرمی مطرح است و برای سرگرمی هم ابتدا باید چیزی را ببینید و تماشا کنید. به همین دلیل مخاطب هم آن جنس اجرا را بیشتر از شنیدن صرف دوست دارد. اینکه ما پشت میکروفن مینشینیم و احساسات و عواطف خود را بیان میکنیم، قطعاً آنگونه دلچسب نیست. هنر سرگرمی برای لذت بردن از دیدن است. این مربوط به ایران هم نیست و در همه جای دنیا همینطور است. مخاطب بیشتر از دیدن لذت میبرد تا شنیدن.
طوبایی ادامه داد: نمایشنامهخوانی یک شیوه اجرای نمایش است و همه این شیوههای اجرایی هم هیچگاه به جایگاه واقعی خود در ایران نمیرسد چراکه حمایتی از آن صورت نمیگیرد. در تمام دنیا شهرداریها از این شیوههای اجرایی حمایت میکنند و مالیات آن بخشیده میشود تا فرهنگسازی صورت بگیرد. وقتی این حمایتها نباشد شرایط اینگونه میشود. به آمریکا و سوئیس بروید و ببینید آنجا چه تعداد سالن تئاتر دارند و ما چقدر سالن در اختیار داریم. وقتی از این حرکتها حمایت نمیشود و برای آن تبلیغاتی صورت نمیگیرد، مردم چگونه باید در جریان قرار بگیرند؟ مگر با تبلیغ در صفحه اینستاگرام شخصی خود چند مخاطب میتوانیم جذب کنیم؟ تئاتر مگر درآمدی دارد که بتوانیم برای بخش تبلیغات آن هم هزینهای در نظر بگیریم؟ هیچکس هم کمک نمیکند!
وی افزود: ما هم پتانسیل لازم را داریم و هم داریم تلاش میکنیم. در این مسیر اذیتهایی وجود دارد که برخی از بچهها را از کار دور میکند، مانند خود من که دو سال و نیم از صحنه دور بودم. من قرار است با هنرم به مردم لذت بدهم و باعث اوقات فراغتشان شوم اما وقتی نمیگذارند و اذیت میکنند، معلوم است که مردم هم ما را پس میزنند و ما هم سراغ کارهای دیگر میرویم. این اذیتها و حمایت نکردنها موجب دلسردی میشود اما بازهم بچههای تئاتر در دوران کرونا اجازه ندادند چراغ تئاتر خاموش بماند.
«خواستگاری» بیست و هفتم اردیبهشت ماه در تالار سوره حوزه هنری برگزار میشود.