عطریانفر به قالیباف: رئیس پارلمان باید مانع فحاشی نوکیسهها علیه شخصیتهای نظام میشد | روحانی نماد جریان اعتدالی و منطقی کشور است
اقتصادنیوز: محمد عطریانفر گفت: حتی اگر تندروها بتوانند تمام شخصیتهای پیشین که در ادارهی کشور مؤثر بودند را در این هیاهوها از صحنه خارج کنند، جامعه باز هم به افراد تندرو اقبالی نشان نخواهد داد و مجدداً نیروهای معتدل ومعقول وجوانتر جایگزین خواهند شد
به گزارش اقتصادنیوز، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی گفتگویی با خبرآنلاین انجام داده است که در ادامه می خوانید؛
********************
* در دو روز گذشته، هم نمایندگان مجلس و هم آقای قالیباف ادعاهایی علیه آقای روحانی و آقای ظریف مطرح کردهاند و مدعی شدهاند که این دو نفر باعث نامناسب شدن رابطه ایران و روسیه شدهاند. پاسخ شما چیست؟ آیا اساساً مطرح کردن چنین موضوعاتی در شرایط فعلی جایز است؟
نقد و ادعای آقای قالیباف و فحاشیهای عنصر معلومه الحالی که معلوم نیست با چه میزان آرایی وارد مجلس شده، محک و معیار داوری درحقانیت ویا عدم حقانیت ظریف و روحانی نیست. در سطح گفتوگوهای سیاسی بارها اشاره شده که اظهارنظر از سوی منتقدان یا کسانی که نگاه اصلاحطلبانه نسبت به برخی رویکردها و اقدامات دارند نمیتواند معادلات و مناسبات فیمابین ایران ودیگران را بر هم بزند. مرجعی که میتواند روشن کند آیا روابط ایران با کشوری دیگر بهدلیل برخی نظرات برهم خورده یا نه، کیست؟ علیالقاعده ان مرجع، نماینده یا رئیس مجلس نیست؛ نهاد دیپلماتیک و مهمتر از آن، شورای عالی امنیت ملی وجود دارد که مشخص میکند آیا فلان اظهارنظر در رابطه با فلان کشور باعث تضعیف روابط دو کشور شده یا اثری نداشته است.
باید برای همگان روشن باشد که نهاد داوری در اینگونه موارد، شورای عالی امنیت ملی و یا وزارت امور خارجه است که هیچگاه گزاره نقد مطرحشده از سوی آقای قالیباف یا دیگران را تأیید نمیکند. آنها احساسات شخصی ومنفی خود را علیه مدیران ارشدی که در گذشته مطابق سلیقهشان نبوده، بروز میدهند. بهنظر من، این رفتار بیشتر نوعی تسویهحساب از گذشته است. میخواهند با اظهارنظر ناصواب، فضای ذهنی جامعه را مشوب کنند.
نهتنها حوزه نخبگانی بلکه دولتمردان و جامعه باور قطعی و مسلم دارند که در حوزه دیپلماسی، سیاست خارجی و تنظیم ارتباطات عمومی کشور، فردی برجستهتر از آقای ظریف بهعنوان گفتوگوکننده و تسهیلگر در سیاست خارجی ایران، در طول 45 سال گذشته وجود نداشته است. از آغاز انقلاب تا به امروز، چنین وزیر خارجهای که تا این اندازه پدیدهای مهم، توانمند و قابل وشایسته وحرفه ای وواجد فهم در حوزه دیپلماسی چندجانبه باشد، نداشتهایم. تجربهای است که حتی پیشینیان آقای ظریف نیز به آن معترفاند. شخص آقای ولایتی که 16 سال وزیر امور خارجه بودند، آقای کمال خرازی که 8 سال این مسئولیت را برعهده داشتند، و حتی آقای صالحی و دیگر دوستان نیز اذعان دارند که آقای ظریف انسانی برجسته در حوزه مذاکره، فهم مسائل دیپلماتیک ایران و ارتباط با دیگر کشورهاست. تجربه درخشان آقای ظریف را نیز در قضایای برجام شاهد بودیم.
وقتی قالیباف از جایگاه پارلمان سخن میگوید، مردم آن را بهحساب نظام میگذارند
از ایشان که عبور کنیم، آقای روحانی شخصیتی نامدار است که از آغاز انقلاب تا به امروز در مهمترین موقعیتهای پارلمانی، امنیتی، اطلاعاتی و دیپلماتیک ودریک کلام درحوزه مباحث استراتژیک حضور بسیار پرمعنایی داشته است. هر زمان شخصیتی چون مقام معظم رهبری یا جناب آقای هاشمی رفسنجانی و یاجناب آقای خاتمی در فرایند پیشبرد اهداف و منویات نظام از موضع دولت دچار بحران یا بنبست میشدند، به آقای روحانی پناه میبردند و او بود که با حزم و تدبیر همواره راهگشا بود و خط مقدم را بهگونهای ترسیم میکرد که دغدغهها و نگرانیهای بزرگان را مرتفع میساخت. حال چه شده است که امروز، آقایی در موقعیت حقوقی میانی به خود اجازه میدهد اظهارنظر فردی کند؟ ما باید بر ضرورت حفظ مبانی اخلاقی در رویکردهای سیاسی اصرار بورزیم. کسانی که بنا به اتفاق آن هم اتفاقی که دستبرقضا از پشتیبانی اکثریت مردم برخوردار نیستند موقعیتی پیدا کرده و وارد نهادهای مسئول و قانونگذار شدهاند، باید پاسخ دهند که اخلاق سیاست را کجا رعایت میکنند؟ من شخصا نسبت به آقای قالیباف، که امروز مسئول یکی از قوای کشور است، احترام قائلم، اما نقد غیرحقوقی و غیراخلاقی ایشان به آقای روحانی، آنهم از موضع ریاست مجلس، را نمیپسندم.
البته حق میدهم که ایشان میتوانست نسبت به رویکرد آقای روحانی درهرزمینه ای اما خارج از کسوت وجایگاه ریاست مجلس انتقاد داشته باشد. اما وقتی از جایگاه پارلمانسخن میگوید، مردم آن را بهحساب نظام میگذارند و تصور میکنند که از جایی مأموریت دارید تا چنین سخنی را بیان کنید، در حالیکه اصلاً چنین احتمالی وجود خارجی ندارد. علاوه براین توقع داشتم آقای قالیباف بهعنوان رئیس پارلمان، نسبت به افراد فحاش، بیادب و نوکیسه ای که به خود اجازه میدهند صرفاً با در اختیار داشتن تریبون، هرآنچه از درون الوده وخشم شان بیرون میآید را نثار شخصیتهای مؤثر نظام کنند، واکنش نشان میداد. این ایراد بهطور جدی وارد است.
سؤال این است چه کسی بهتر از آقایان ظریف و روحانی بصورت هوشمند وحرفه ای میتواند درباره رفتار ابرقدرتها که دارای حق وتو در سازمان ملل هستند اظهارنظر کند؟ چه کسی مناسبتر است که درباره رفتار آنها در طول دو دههی اخیر که درگیر مباحث هستهای بودیم، نظر بدهد؟ ضمن این که مگر آقایان ظریف و روحانی چه گفتهاند؟ برخی افراد با ساختن توهماتی، جملات وعباراتی را تحریف میکنند و ذهن جامعه را مخدوش میسازند. انهم زمانی که نیازمند وحدت ملی و انسجام نهادهای قدرت هستیم و احساس میشود دولت و حاکمیت دچار فقر تدبیر است، باید از ظرفیتهای خلاق وکارامدی که در گذشته نقشآفرینی مؤثردر سرنوشت کشور داشتند و دوران درخشانی در مدیریت کشوررا رقم زدهاند استفاده کرد.
آقای روحانی نماد جریان اعتدالی و منطقی کشور است
* نکته این است که آقای روحانی، حداقل در صحبتهای اخیرشان با استانداران، درباره روسیه هیچ موضعگیری خاصی نداشتند. اگر آقای ظریف هم موضعگیریای در رابطه با روسیه داشتهاند، آن در پاسخ به اظهارات آقای لاوروف درباره بحث «مکانیزم ماشه» و برجام بوده است. آیا این به آن معناست که انتقاد از روسیه در کشور جایز نیست و کسی حق ندارد انتقاد کند؟ شما به تسویهحساب سیاسی از گذشته اشاره کردید؛ علت آن چیست؟
بعد از حادثه تلخ جنگ 12 روزه، در سطوح عالی قدرت سیاسی و نظام اجرایی کشور، حقیقتی مکشوف شده وان دلالت دارد بر اینکه رفتارهای افراطی و تندروانه، سم مهلک سیاستاند. حضراتی که در برابر مواضع منطقی افرادی چون روحانی و ظریف مقاومت میکنند، همان نمادهای جریان تندرو هستند که بارها و بارها شانس خود را درپیشگاه رای ملت آزموده و شکست خوردهاند. تصور میکنم این واکنشها نشانهای از ضعف روزمره و پیدرپی آنهاست که اکنون خود را آشکار میکند. همانطور که به خود اجازه میدهند به شخصیتهایی چون ظریف و روحانی حمله کنند، باید روشن نمایند که صحبت نقدآمیز یا فحاشیهایشان دقیقاً معطوف به کدام جمله یا اظهار نظر انها است.
در حالت تعلیق و بیمنطقی، دیگران را متهم میکنند تا سرکوب کنند؛ من به شما عرض میکنم، هیچیک از عقلای جریان اصولگرایی که پیشکسوتان و پدرخواندههای جریانات اکثریت مجلس فعلی هستند، رویکردهای تند، افراطی، بیادبانه و مسئلهدار این جدید الاسلام ها را تأیید نمیکنند. آقای روحانی نماد جریان اعتدالی ومنطقی کشوراست؛ وی تقریباً تجمیعکنندهی رویکردهای عقلانی مدیریت حدفاصل سالهای 1368 تا 1384 است، که چهار دولت سازندگی واصلاحات را شامل میشود. شاخصهای سیاسی، اقتصادی و عمومی کشور و میزان رضایتمندی در جامعه در آن دوران در اوج خود بود، خصوصاً بعد دفاع مقدس که از مقاومت، ودرگیری با عراق و صدام آزاد شدیم.
آقای احمدینژاد پدیدهای ناموجه بود که در میانهی این میدان وارد فرآیند مدیریت توانمند کشور شد و هشت سال ایران را به عقب کشاند؛ آثار و تبعات منفی مدیریت او همچنان نهتنها نزد اصلاحطلبان، بلکه زبانزد یاران دیرین خودش است. دورهی او، دورهی اسقاط و انحطاط بود. بعد از او، بنابه تدبیر و احساسات وفهم جامعه، آقای روحانی انتخاب شد. علیرغم اینکه پایگاه سیاسی او دراغاز ریشه دراصولگرایی داشت، اما چون معقول بود، موفق شد با رویکردهای اصلاحطلبانه در دورهی اول، یاد و خاطرهی آن شانزده سال تاریخی توسعه ایران حدفاصل 68-84 را احیا کند.
اجازه نخواهند داد مدیریت کشور مجدداً اسیر تندروها شود
اخیرا شاخص تورم دوازده سال حدفاصل سالهایی که آقای روحانی مسئولیت داشت را بررسی میکردم. اشاره به آن را مناسب می بینم. ایشان در سال 1392 سر کار آمد و سال 1393 اولین سال مسئولیتش بود که گزارش عملکرد ارائه داد. نرخ تورم اخرین سال دولت آقای احمدینژاد 35 درصد بود. در سال 93 اولین سال مسیولیت روحانی نرخ تورم با کاهشی بزرگبه 15 درصد رسید؛ حتی از نصف هم کمتر شد. سال 94 تورم 11 درصد، سال 95، 8 درصد و سال 96 تورم به 7 درصد رسید. دوران اول آقای روحانی امید افرین و شایسته بود و ایران مجدداً در حال احیا وبازگشت به دوران شکوهمند سازندگی و اصلاحات بود.
دربازه زمانی دولت دوم آقای روحانی، به دلیل سختگیریهای بین الملل، تحریمهای گسترده، خروج آمریکاییها از برجام و جرایمی که اعمال میشد، شرایط کشور که خارج از اراده دولت بود بد شد و ناخواسته عملکرد اقتصادی دولت دوم توفیقآمیز نبود؛ اگرچه در همان دولت دوم هم نرخ تورم در سال 96، 8 درصد و سال بعد 21 درصد و در سال آخر ایشان 36 درصد بود. اما درست بعد از ایشان، در دولت آقای رئیسی، تورم به مرز 50 تا 52 درصد افزایش پیدا کرد.
مردم این موضوعات را میفهمند و آثار رویکردهای مدیریتی را در زندگی خود بهروشنی مشاهده میکنند. در قضایای اخیر هم مردم هوشیارند و اجازه نخواهند داد مدیریت کشور مجدداً اسیر تندروها شود؛ هرچند جماعتی میکوشند و سی سال است که برای بهدست آوردن قدرت تام وتمام میجنگند و موفق نمیشوند.
صریحاً عرض میکنم، حتی اگر تندروها بتوانند تمام شخصیتهای پیشین که در ادارهی کشور مؤثر بودند را در این هیاهوها از صحنه خارج کنند، جامعه باز هم به افراد تندرو اقبالی نشان نخواهد داد و مجدداً نیروهای معتدل ومعقول وجوانتر جایگزین خواهند شد و مسلماً رویکرد و مقابله بین آنها شدیدتر از حال خواهد شد. جامعه به هیچعنوان تندروها را بهعنوان عناصرخدوم، دلسوز و افرادی که منافع ملی را بر منافع شخصی رجحان میدهند، باور نخواهد کرد و بهخوبی میفهمد که آنها میخواهند بازیهای جناحی، خطی و قبیلهای خود را در هر شرایطی اعمال کنند. فکر میکنند میتوانند در هیاهو، ابهام و در گردوغبار سیاسی چیزی به دست آورند، در حالیکه چیزی برایشان حاصل نخواهد شد.
متأسفانه قالیباف فاقد گفتمان روشن سیاسی است
* رفتار آقای قالیباف به خصوصاً در ایام انتخابات، بهگونهای بوده که اگر پای منافعشان در میان بوده، به سمت پایداریها و تندروها رفتهاند. اینکه حالا هم اظهارنظری شبیه اظهارنظر تندروها دارند، به این معنی است که باز هم پای منفعت جدیدی در میان است؟ یا اینکه آقای قالیباف کلاً با این گروه گره خورده است؟
من برای آقای قالیباف، بهدلیل تجربیات دوران جنگ و زحماتی که در گذشته کشیدهاست احترام قائلم. بههرحال در گذشته، در سطوحی از مدیریت میانی، موفق بودند. من فکر میکنم در موقعیت فعلی که قرار گرفتهاند و رئیس یکی از قوای کشور هستند، جایگاه ایشان بسیار مهم و تعیینکننده است. متأسفانه این برادر بزرگوار فاقد گفتمان روشن سیاسی است و کسی که مبانی سیاسی روشنی نداشته باشد و در چنین موقعیتی قرار گیرد، طبیعتاً نیروهای پیرامونی او را به سمت چپ و راست میکشانند و اظهارنظرهایش میتواند مایهی افتراق شود.
من تنها توصیه و تذکری که میتوانم خدمت ایشان داشته باشم این است که جناب آقای قالیباف، شما در این موقعیت نبایداظهارنظر شخصی کنید؛ باید توانمند باشید، تحلیل سیاسی از آیندهی کشور در بحرانها و بزنگاههای حساس کشور داشته باشید. برای عبور از بحران، صاحب سلیقه و نگاه روشنگرانه باشید. اظهارنظرهای اینچنینی دردی را دوا نمیکند، مگر آنکه موقعیت شما را از سطح بالای ریاست پارلمان پایین آورَد و شما را بهعنوان فردی ناتوان در فهم سیاسی نشان میدهد.
تذکری که برایشان دارم همین است ولاغیر. بنظر میرسد ایشان در این اظهار نظر قصد بدی نداشته باشند. ضعف در فهم برخی مسائل سیاسی، ایشان را به این سمت میکشاند. اینکه بگویید پایداریچیها او را دوره میکنند و ایشان حرف آنها را میزند، درست نیست. ممکن است خروجی حرفهای آقای قالیباف بنفع پایداریچیها باشد، اما تصور این است که این مواضع، ساختارمند، هدایتشده و متکی بر برنامهای از پیش تعیینشده باشد، نیست؛ ناشی از کجفهمی است که نفعش را نیروهای افراطی میبرند نیروهایی که اتفاقاً آقای قالیباف نسبت به آنها موضعگیری منفی دارد. کما اینکه در انتخابات 1403 هم جریانهای تندرو علیه آقای قالیباف بودند. ایشان باید هوش و حواس سیاسی خود را ازنو وارسی کند و خود را به فهم دقیق و درک روشن سیاسی مسلح نماید و اجازه ندهد در قبال اظهارنظرهای ناگهانی، رَجماً بالغَیب و بدون توجه به آینده سخنی بر زبا بیاورد که موجب تجری و تجاسر جریان رقیب شود.
همچنین بخوانید- آقای قالیباف! اگر امام خمینی میان ما بود شما را نمی بخشید / واکنش روزنامه جمهوری اسلامی به شعارها علیه روحانی در مجلس
- ادعای پژمانفر علیه روحانی و ظریف / افرادی که روابط ایران و روسیه را تحت تاثیر قرار می دهند، همراه با نظام جمهوری اسلامی نیستند
- طعنه سنگین قوچانی به قالیباف بعد از حمله به روحانی | ظاهرا خاطره گاز انبر و لوله کردن از ذهنتان خارج نشده!
- پس لرزه موضع گیری قالیباف در مقابل روحانی و ظریف / برجام و روسیه، مرز تازه جدال سیاسی شد