شنبه 20 بهمن 1403

غرب چگونه بر عالم سیطره یافت؟

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
غرب چگونه بر عالم سیطره یافت؟

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، جهان امروز باوجود آنکه در نقشه‌های جغرافیایی بیشتر از همه ادوار تاریخ دچار مرزبندی و تفرق است، اما درحقیقت کشور واحدی بیش نیست، با حکومتی واحد. در همه تاریخ، بوده‌اند مستکبران و جبارانی چون چنگیز و تیمور و ناپلئون بناپارت و... که اندیشه حکومت واحد جهانی آنان را به کشور گشایی می‌کشانده است و گسترده حاکمیتشان بخش عظیمی از ربع مسکون را می‌پوشانده، اما این آرزو همچنان تحقق نیافته و شاید تحقق‌ناپذیر باقی مانده است.

تیمور زمان و فرهنگِ واحد جهانی

امروز اما تکنولوژی مدرن زمینه را آنچنان فراهم داشته است که جهان بتواند مجموعه واحدی باشد، یکپارچه و هماهنگ، با یک فرهنگ و تاریخ مشترک، با یک حکومت واحد اگر چه در کف استکبار و این استکبار جدید نه در فردی چون چنگیز و یا تیمور، بلکه در نظامی استکباری چون آمریکا تحقق یافته است. با صرف نظر از آنکه ما نظام آمریکا را شیطانی بدانیم و یا خیر، این واقعیتی است انکار ناپذیر و از میان عواملی که آمریکا را در این سلطه جهانی استکبار یاری داده‌اند؛ سه عامل اساسی دارای اهمیتی رکنی هستند:

معیشت تکنولوژیک

1. تکنولوژی مدرن را باید اساسی‌ترین عامل توسعه جهانی استکبار دانست، چرا که از یک سو با ایجاد یک تحول بنیادین در حیات بشر همه تمدن‌ها را نابود کرده است و تمامی بشریت را در صورت واحدی از معیشت که آن را باید «معیشت تکنولوژیک» دانست جمع آورده است. از سوی دیگر، تکنولوژی مدرن همه نیازهای بشر را در جنبه مادی و حیوانی وجودش خلاصه کرده است و با ارضای گسترده این سوائق تا حد اشباع، او را نسبت به حیات معنوی خویش عفلت بخشیده و آثار وضعی این غفلت در زندگی انسان امروز اگر چه سخت اسفبار است، اما اسفبار‌تر از آن، جهل مرکبی است که اجازه نمی‌دهد تا او بر این غفلت آگاهی پیدا کند.

فرهنگ تکنولوژی مانع از فهم حقیقت بشر است

تکنولوژی مدرن با وجود آنکه خود را نسبت به فرهنگ‌های مختلف بی‌طرف نشان می‌دهد، اما در باطن فرهنگ واحدی را بر زندگی بشر تحمیل می‌کند که تحمل دیگر فرهنگ‌ها را نمی‌آورد و آن همین فرهنگی است که اکنون بر سراسر جهان احاطه یافته است. در این فرهنگ، حقیقت وجود بشر مغفول واقع می‌شود و او را جز از دریچه نیازهای مادی‌اش نمی‌توان دید و اینچنین، خواه، ناخواه تکامل مفهوم «توسعه امکانات مادی» را خواهد یافت تا آنجا که بشر حتی به بهایی هم که باید در قبال این توسعه بپردازد نمی‌اندیشد، چرا که فرصت اندیشیدن ندارد.

تکنولوژی در خدمت استعمار غربی است

انسان امروز فرصت اندیشدن ندارد و همین فرهنگ واحد جهانی است که این فرصت را از او دریغ می‌دارد. البته آنچه مورد بحث ماست نه تکنولوژی به این مفهوم عام و مطلق آن است و نه ماشین و اتوماسیون (خودکار) بودن. اگر برای تحقق انقلاب تکنولوژیک فقط ابداع ماشین بخار و ظهور اتوماسیون کفایت می‌داشت، چرا این انقلاب در تمدن چین باستان رخ نداد، حال آنکه چینیان دوران باستان نیز با ماشین بخار آشنایی داشته‌اند؟ باز هم همه چیز به انسان باز می‌گردد. تکنولوژی مدرن «جهت» توسعه خویش را از «اهداف بشر جدید» اخذ کرده است. توسعه تکنولوژی نیز در جهت همان مقاصدی رخ داده است که از چند قرن پیش امپراتوری‌های بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و پرتعال را برای استعمار ملل محروم به دریاهای این سوی کره زمین کشانده، اگر چه توسعه تکنولوژی در این جهات اکنون ماهیتی بدان بخشیده است که ذاتاً از نظام سلطه جهانی قابل انفکاک نیست.

انسان ضعیف‌النفس

2. عامل دیگری که سلطه جهانی استکبار را در اهداف خویش یاری داده این است که انسان‌ها غالباً ضعیف‌النفس، پای بند عادات و تعلقات و فریفته ظواهر هستند و این امر آنان را از سر اختیار به جرگه سر سپردگان این نظام واحد جهانی پیوند داده است، چرا که این نظام ظاهراً توانسته است که به همه حوایج بشر به وجه احسن جواب گوید.

البته در اینکه حقیقتاً این مدعا صحت دارد یا خیر نیز سخن بسیار است که بماند تا وقتی دیگر. کسی نیست که در ضرورت توسعه امکانات مادی برای اجتماعات بشری تردیدی داشته باشد و این موضوع خود فی نفسه خطا نیست؛ خطا آنجاست که انتخاب این مسیر بدون اعتنا به حقیقت وجود بشر و نسبت میان روح و جسم او انجام می‌شود. توسعه امکانات مادی در این دوران به ناچار در همان جهات خاصی معنا می‌شود که نظام واحد سلطه جهانی اجازه می‌دهد حرکت به سوی صنعتی شدن از طریق انتقال تکنولوژی و آن هم در همان محدوده‌ای که سیستم به هم پیوسته اقتصاد جهانی اقتضا دارد.

مع‌الاسف، طی این طریق با شیوه‌های معمول و تجربه شده در جهان بلا استثنا کار را بدانجا می‌کشد که بشر از حقیقت وجود خویش غافل می‌شود و فراموش می‌کند که از آنجا آمده که از کجا آمده است، برای چه آمده و به کجا می‌رود. آنچه را که در تاریخ انبیا شواهد بی‌شماری بر آن وجود دارد امروز به مراتب عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌توان دید. سخن حق در این روزگار با همان عکس‌العمل‌هایی مواجه می‌شود که در تاریخ انبیا خوانده‌ایم، اگر چه غالباً از تطبیق آن با مصادیق فعلی عاجز هستیم.

ترس انسان چگونه به یاری دشمن آمد؟

3. سومین عامل که به نحوی در ذیل همان عامل دوم قرار می‌گیرد، «ترس» است و خصوصاً «ترس از مرگ». میلیتاریسم و توسعه تکنولوژی را نمی‌توان از یکدیگر جدا کرد و حتی با عبارت بهتر، باید گفت که میلیتاریسم روح نظام توسعه تکنولوژی و حافظ قواعد و قوانین آن است. آمریکا از طریق ایجاد رعب و وحشت، به طور علنی یا غیر علنی، با استفاده از شبکه واحد ارتباطات در سراسر جهان، مخالفین خود را به آنجا می‌کشاند که حتی جرات ارزیابی نظام میلیتاریستی آمریکا را به خود ندهد؛ اگر نه، در مواردی چون جنگ ویتنام و یا جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که موقعیتی تاریخی برای ارزیابی قدرت او فراهم گشته است، همراه سستی بنیاد و پوکی و پوشالی بودن خود را آشکار ساخته.... اما باز هم از یک سو با حیله‌های سیاسی و اقتصادی و از سوی دیگر از طریق سلطه گسترده خویش بر تبلیغات جهانی، با حیله‌های گوناگون تخریب اطلاعاتی، کار را ظاهراً به نفع خود فیصله داده است و این‌گونه آن کس که ضعیف‌تر است از قدرت آمریکا بیش‌تر می‌ترسد و انسان‌هایی وارسته و قدرتمند چون حضرت امام خمینی (ره) که پای بر فرق همه تعلقات نهاده‌اند و ترس را در وجود خویش کشته‌اند، به حقیقت می‌دانند و می‌گویند که «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.»

منبع: آغازی بر یک پایان، سیدمرتضی آوینی

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

غرب گرایی

آوینی آغازی بر یک پایان شهید آوینی سید مرتضی آوینی این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
غرب چگونه بر عالم سیطره یافت؟ 2