فرصت سازی چین و روسیه از شکاف بین ارتش و دولت آمریکا
از طرفی، انفعال و بیتوجهی آمریکا به دغدغههای کشورهای خلیج فارس و از طرف دیگر، شکاف دستگاه سیاسی و نظامی ایالات متحده، خاورمیانه را بیش از پیش به آغوش پکن و مسکو سوق میدهد.
به گزارش اقتصادنیوز، مقامات نظامی ایالات متحده زمان زیادی را صرف ابراز تعهد و روابط عمیق خود با متحدان و شرکای خاورمیانهای خود کردهاند اما حاکمان خاورمیانه متقابلاً عشق خود را ابراز نمیکنند.
بی توجهی امنیتی آمریکا به خاورمیانه
مشکل فقط این نیست که آنها موقعیت و شرکای بهتری از آمریکا سراغ داشتهاند یا اینکه بیش از یک دهه است که ایالات متحده به دنبال پرداختن به آسیای شرقی و کاهش تمرکز بر خاورمیانه است. آنها همچنین شاهد بیتوجهی دائم کاخ سفید، کنگره و مردم آمریکا در مورد نیازهای امنیتی کشورهای خاورمیانه هستند. آنها حمایت آمریکا را یک عامل ناپایدار دیدهاند و با سرمایهگذاری بر روابط متنوع، برای ادامه در دنیایی چندقطبی آماده میشوند.
بنا به گزارش اکوایران و به نوشته پایگاه مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک، به همان اندازه که ارتش ایالات متحده تلاش میکند این واقعیت ناخوشایند را نادیده بگیرد، به رویکردی همگام با جهانبینی منطقه و همگام با سیاست ایالات متحده نیاز دارد؛ در غیر اینصورت، همکاریشان از بین خواهد رفت.
آمریکا، ریشه مشکلات خاورمیانه
ارتش ایالات متحده در این تصور است که پَکس اِمِریکانا (صلح آمریکایی) که سربازان و دلارهای ایالات متحده آن را ایجاد کردهاند، منطقه را از هرجومرج دور نگه داشته است. اما همین الآن هم دولتهای بسیاری در منطقه باور داند که خاورمیانه به هرجومرج افتاده و آمریکا در مرکز این مشکل قرار دارد.
آنها به جاهایی مانند عراق نگاه کرده و استدلال میکنند که ایالات متحده هم آغازکننده درگیری بوده و هم در را به روی نفوذ ایران بر این کشور باز کرده است.
آنها به رفتار منطقهای ایران و فعالیتهای آن نگاه میکنند و باور دارند که بیتفاوتی آمریکا به خاطر ضعف، بیعلاقه بودن یا ترکیب این دو است. هنگامی که موشکها و پهپادها در سال 2019 زیرساختهای نفتی عربستان را هدف گرفتند و نیمی از تولید نفت این کشور را از خط خارج کردند، دونالد ترامپ گفت: «این حملهای به عربستان سعودی بود، نه ما».
نارضایتی از درخواست های آمریکا
در نهایت، این دولتها بر این باورند که بزرگترین تهدید امنیت آنها خودی است تا غیرخودی. آنها از درخواست رهبران ایالات متحده برای آزادسازی و دموکراتیزهکردن ناخشنودند و به خوبی به یاد دارند که دولت اوباما به راحتی حسنی مبارک را پس از 30 سال شراکت با ایالات متحده کنار گذاشت.
جنگ اوکراین این تنش را بدتر کرده است. تعداد کمی از این کشورها تا به حال منش و هدفی ایدئولوژیک داشتند، اما لفاظیهای ایالات متحده آمریکا برای متحدسازی دموکراسیهای جهان جهت مبارزه با استبداد، تهدیدکننده به نظر میرسد.
توافقنامه های استراتژیک اعراب با چین
چین هم موضوع دیگری است. استراتژی دفاع ملی دولت بایدن بر اهمیت رقابت استراتژیک ایالات متحده با چین تأکید میکند و در فصلی از آن در مورد تثبیت استراتژی خود در متحدان و شرکای منطقهای گفته شده است. با این حال، بسیاری از مهمترین شرکای ایالات متحده در خاورمیانه شامل مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز توافقنامههای استراتژیک جامعی را با چین امضا کردهاند. چگونه ایالات متحده این معادله را حل میکند؟ شراکت با آمریکا یعنی چه؟ چگونه شراکت همزمان با آمریکا و چین ممکن است؟ این مسألهای است که هیچکس نمیخواهد با آن روبرو شود.
چین و روسیه راهحلهای سریعی برای مشکلات فوری کشورهای منطقه ارائه دارند، آن هم بدون محدودیت نظارت قانونی یا دغدغههای حقوق بشری. پیشنهاد تأمین تسلیحات، تجهیزات نظارتی، رآکتورهای هستهای و مواردی اینچنینی روی میز است.
برای ترغیبکردن این کشورها، مسکو و پکن میگویند که به دنبال تغییر ساختار آنها نبوده، بلکه به دنبال حفظ ارزشهای خاص این کشورها هستند. چین و روسیه میگویند که نیازی به یارکِشی نیست و در حین رابطه با غرب میتوان با آنها نیز رابطه داشت. این دقیقاً همان چیزی است که روابطی را که ارتش آمریکا به دنبال برقراری با آن است، دچار مشکل میکند.
تکروری پنتاگون و بیتوجهی واشنگتن
اما بزرگترین چالشی که ارتش ایالات متحده در خاورمیانه با آن مواجه است، به داخل آمریکا برمیگردد. حاکمان منطقه این آزادی عمل را دارند که از خواست مردم خود سرپیچی کرده و زمانی که عدم محبوبیت روابط با آمریکا دورقمی شود، این حاکمان نیازی به تغییر سیاستهای خود ندارند.
اما هم کاخسفید و هم کنگره شدیداً منتقد بسیاری از دولتهای خاورمیانه شده و از تعهدات نظامی به ظاهر بیپایان ایالات متحده در منطقه انتقاد کردهاند. در حالی که بسیاری از دولتهای خلیجفارس، نسبت به کاخ سفید بایدن بدبین هستند، این ترامپ بود که گفت: «ورود ایالات متحده به خاورمیانه بزرگترین اشتباه تاریخ کشور بود».
دیدگاه مردم ایالات متحده پیچیدهتر است. برخی از نظرسنجیها حاکی از حمایت پایدار آمریکایی به منطقه است. هنگامی مسائل خاصی مانند دفاع از عربستان سعودی در برابر حمله ایران یا محافظت از مناطق تحت اشغال سوریه در برابر بشار اسد روبرو میشویم، نظرات منفی میشوند.
با این وجود، هنوز ارتش آمریکا با تمام سرعت به سیاست خود ادامه میدهد. ارتش وعدههایی میدهد که دولت نمیخواهند به آن عمل کند و به کشورهای منطقه هشدار داده که از تعامل نظامی با چین و روسیه خودداری کنند. با توجه به تردید کنگره، مقامات پنتاگون به طور خصوصی از انجام حداکثری تعهدات بدون تأیید کنگره سخن میگوید.
ژنرال اریک کوریلا، فرمانده سنتکام میداند که چگونه روابط ایالات متحده و عربستان بنای استراتژی واشنگتن در خاورمیانه است، اما بایدن سفر خود به پادشاهی را شراکتی استراتژیک مبتنی بر منافع متقابل و پایبندی به ارزشهای آمریکایی توصیف کرد.
شکاف بین ارتش و دولت آمریکا
دولتهای خاورمیانه شکاف بین ارتش و دولت ایالات متحده را دیده و ریسک آن را ارزیابی میکنند. این امر ارتش وادار میکند تا آغوشی بازتر نسبت به این کشورها داشته باشد. با این حال، مدیریت ریسک دولتهای منطقه، بیاعتمادی بیشتری در کنگره و کاخ سفید ایجاد کرده که خود باعث افزایش شکاف میشود.
تصور اینکه چگونه ارتش آمریکا میتواند استراتژی بلندمدت خود در قبال خاورمیانه را، که از حمایت سیاسی برخوردار نیست، حفظ کند، دشوار است. با توجه به باز بودن سیاست ایالات متحده، دولتهای خاورمیانه متوجه کاهش حمایت سیاسی ایالات متحده از روابط امنیتی نزدیک با خاورمیانه میشوند.
پنتاگون ممکن است مجبور باشد که ظاهر دوستانه را حفظ کند، اما دولتهای منطقه این کار را کرده که باعث میشود سیاستمداران دقیقاً به سمتی حرکت کنند که پنتاگون نمیخواهد.
دولتهای خاورمیانه نسبت به ارزش هر سیاستی که پنتاگون بدون پشتوانه سیاسی داخلی دنبال کند، مردد هستند و به دنبال رفع نیازهای خود از طریق دیگر بازیگران خواهند بود.
همچنین بخوانید