لایحه حجاب؛ مشکل اصلی کجاست؟
همانطور که دستور زبان نمیتواند زبان گفتار را تغییر دهد و تنها بر نوشتار رسمی اثر میگذارد لایحه حجاب هم نمیتواند نوع پوشش زنان را به شکل مورد نظر تدوین کنندگان درآورد مگر در محافل رسمی مثل همان زبان نوشتار.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - لایحه جدید حجاب که با عنوان «حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب» از طرف قوه قضاییه به دولت رفته و قرار است از جانب دولت به مجلس شورای اسلامی ارایه شود نظر اصولگرایان رادیکال را جلب نکرده چون منتظر داغ و درفش بودند و نه جریمه و این را هم میشود در موضع کیهان دید و هم از زبان علمالهدای مشهد شنید.
مشکل اصلی این لایحه و هر لایحه دیگر در این زمینه اما اتفاقا از منظر حقوقی نیست تا موارد متعدد نقض اصول مصرح قانون اساسی در آن را یادآور شویم هر چند تا همین جای کار هم این پرسش را پدید آورده که یعنی تا حالا قانونی در کار نبود و مدام به قانون استناد میشد یا منظور همان دو سطر در تبصره یک ماده در قانون مجازات اسلامی بود و حالا آن دو سطر را فربه کردهاند؟
مشکل اصلی را در 10 جای دیگر میتوان جُست:
یک. زبان دستور زبان؛ تصور کنید جمعی از برجستهترین استادان زبان و ادبیات فارسی گردهمآیند و ساعتها نشست برگزار کنند و به متنی برسند که به موجب آن از فارسیزبانان بخواهند از این پس اینگونه صحبت کنند و مثلا مقرر دارند در گفتار هم فعل را آخر بیاورید و نگویید: امشب میآیی خانه؟ و حتما بگویید امشب خانه میآیید؟ آیا فارسیزبانان روش سخن گفتن خود را تغییر خواهند داد؟ روشن است که نه. چون اول، زبان اختراع شد و بعد دستور زبان نوشتند.
شیوه لباس پوشیدن مردم اعم از مرد و زن در طول زمان تغییر کرده و با دستورالعمل نمیتوان تغییر داد همانگونه که با دستور زبان نمیتوان شیوه سخن گفتن مردم را به شکل دیگری درآورد. اول برهنه نبودند تا کسی دستور پوشش بنویسد و طی هزارهها دست خوش تغییر شد. کما اینکه مادربزرگِ مادربزرگِ مادربزرگ من و شما قطعا برقع میپوشیده است و امروز زنان ایرانی مگر در نقاطی خاص برقع نمیگذارند.
دو. چند نفر؟ عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنکی گفته است: «جریمه کافی نیست و بیحجابها را باید دستگیر کنیم اما مثلا 100 هزار نفر را که نمیشود دستگیر کرد». بله، در هر مواجهه تا تعدادی مشخص قبال اجراست و بیش از آن نه.
مشهور است که فیدل کاسترو در نشست سران آمریکای لاتین و بعد از ابراز نگرانیهای فراوان در قبال افزایش بدهیها به کشورهای صنعتی مجموع بدهیهای آنها را جمع زد و در نطق خود گفت: معلوم است که با این عدد ما دیگر بدهکار نیسیتم بلکه شریک کشورهای دارا شده ایم! در پی آن سران به افتخار این شراکت برخاستند و کف زدند!
منظور این است که تا عدد مشخصی قابل برخورد است و بیشتر نه. دههها پیش در دوران تحصیل در دبیرستان البرز دبیری داشتیم که در آغاز هر جلسه در کلاس گشتی میزد و تا میدید کسی کتاب درسی فارسی را نیاورده با بیان این جمله که آب حوضی هم سطل خود را باید همراه داشته باشد هر که را که نداشت اخراج میکرد. یک روز بچهها تصمیم گرفتند جلسه بعد همه بیکتاب بیایند تا ببینند چه واکنشی نشان میدهد. همه را بیرون میکند یا کوتاه میآید؟ البته نوبت بعد همه را اخراج کرد اما از جانب مدیریت مواخذه و ناچار به ترک این رویه شد.
نکته در همین تعداد است. اگر صحبت از دستگیری کنند و عدد 100 هزار و صدها هزار باشد چه کنند؟
سه. غیر استخدامی ها؛ یکی از ابزارهای تحمیل مستخدمین دولتاند اما از 85 میلیون ایرانی تنها 25 میلیون نفر کار میکنند و مگر چند درصد در استخدام دولتاند و چند درصد آنها زن اند؟ جدای این هر اداره و بنگاهی یونیفورم دارد و بحث ادارات نیست. جدل بر سر خیابان است.
چهار. افتخار؛ پاسبانی که به دست دزد یا متجاوز به کودکان یا قاتل بالفطره دستبند میزند به کار خود افتخار میکند. قاضی حکم دهنده نیز. اما آیا همه پلیسها و قضات هم به برخورد با زنان و دختران افتخار خواهند کرد؟ جایی خوانده بودم که ساختن بمب کاری آسان است اما پیدا کردن کسی که حاضر باشد آن بمب را جایی کار بگذارد دشوار است و باید توجیه شود. قانون روی کاغذ را هم باید مجری با باور قلبی اجرا کند.
پنج. مالیات؛ با کاهش درآمدهای نفتی اتکای دولت به مالیات و عوارض است. پرداخت مالیات انتظار دریافت خدمات را ایجاد میکند و قطع آن نارضایتی به بار میآورد. تصور کنید چالهای در مقابل خانه شماست که موجب آسیب به خودرو شما میشود. با شهرداری منطقه تماس میگیرید و بابت رفع آن پولی از شما میگیرند.
اگر چند روز بعد دوباره نشست کند رفتار شما بیش از قبل مطالبهگرانه خواهد بود. چرا؟ چون پول دادهاید. هر چه مردم بیشتر مالیات و عوارض بدهند مطالبه گر تر میشوند. نمیشود که مالیات بگیری و بعد بگویی به خاطر روسری خدمات نمیدهیم.
چند سال قبل شاهد صحنه جالبی بودم. کمی پایینتر از میدان دکتر فاطمی یک صرافی وابسته به نهادی مهم قرار داشت. خانمی را دیدم که بدون پوشش حداکثری آن زمان وارد شد و کار خود را انجام داد.
دقایقی بعد باز او را دیدم و این بار در جوار دفتر ما در حال سر کردن چادر برای ورود به یک مرکز درمانی وابسته به همان نهاد بود. در جای اول از او نخواستند چادر سر کند چون به سپردهگذاری او نیاز داشتند. در جای دوم اما خواستند چون او بود که برای درمان دندان خود به آنان نیاز داشت! هر چه دولت کمپولتر و به پول مردم نیازمندتر باشد شمشیر آن هم کندتر میشود.
راز سختگیریهای ساواک در دهه 50 نیز همین پرپول شدن دولت بعد از فوران درآمدهای نفتی بود. در روزگاری که دولت در تامین مرغ و تخممرغ هم مانده و به واردات از بلاروس روی آورده زمینه برای فشار در جاهای دیگر فراهم نیست.
شش. پوشش مهسا؛ با این لایحه و اگر تصویب و تایید شود قانون پوشش مهسا مشکلی نداشته و مستلزم جریمه نبوده است! به عبارت دیگر 9 ماه است درگیر موضوعی هستیم تا برسیم به پوشش مهسا! چرا که به خاطر روسری نداشتن به مقر پلیس هدایت نشده بود. حال که ماجرای مهسا با آن پوشش حالا مطلوب به اینجا انجامید تکرار مهسا تا چه حد عاقلانه است؟ به همین خاطر پلیس را از مواجهه مستقیم بازداشته اند و همین اسباب نقد کیهان شده است.
هفت. دشواری و آسانی؛ با اجرای این قانون روسری به بارزترین نشانه در مخالفت یا موافقت با حکومت تبدیل خواهد شد. به سخت شدن انداختم روسری فکر کرده اند اما به آسان شدن اعتراض ظاهرا نه.
هشت. تجربه ماهواره؛ اگر قانون کافی بود قانون منع ماهواره یا فیلترینگ تلگرام هم باید کفایت می کرد. پدری که در حال تماشای شبکه ماهواره ای و استفاده از تلگرام و ایسنتاگرام با سر و که زدن با فیلترگرام است و عملا خود قانون را نقض می کند چگونه می تواند با استناد به قانون به دختر خود بگوید روسری بگذار؟
نُه. انتخابات؛ چند ماه دیگر انتخابات است. تا قبل از انتخابات 1400 و 98 بخشی از رای دهندگان زنان با پوشش کم بودند. آیا قرار است تنها زنان با پوشش حداکثری پای صندوق بیایند؟
ده. فرهنگی یا سرهنگی؟ نوع پوشش مقوله ای فرهنگی است. این سخن به معنی آن نیست که نهادهای فرهنگی کم کاری کرده اند. چون در ادبیات رسمی به نهادهای ایدیولوژیک میگویند فرهنگی و اتفاقا هر کار که می توانستند کرده اند. صدا وسیما دیگر چه کار کند؟ در رخت خواب هم حجاب دارند. امام جمعه ها چه کار کنند؟ هر هفته میگویند. فرهنگی یعنی جامعه کار خودش را میکند و منتظر دستور العمل نمیماند.
زن بیحجاب هم در مقابل تعمیرکار تلویزیون خانه همان جور نمیپوشد که شب در میهمانی یا در کوچه و خیابان. بلکه متناسب با فضا اندازه و میزان پوشش را تغییر میدهد. یعنی به نوع فرهنگ و خاستگاه و تربیت اوب ستگی دارد و متاثر از قانون نیست. منظور از مقوله فرهنگی این است.
این لایحه کار دولت را سختتر میکند. چون محال است بتواند رضایت هر دو طیف را به دست آورد. اگر درصدد جلب نظر پایگاه اجتماعی 15 تا 20 درصدی خود باشد بقیه مردم چه؟ همان مردمی که رییس دولت خود را رییس جمهور آنان هم میداند و از آنها هم مالیات می گیرد. اگر بخواهد نظر هواداران آزادی پوشش را جلب کند پاسخ حامیان دوآتشه را چه بدهد که روزی از او خواهد پرسید به کدام دستاورد شما ببالیم؟ وضعیت حجاب هم که در دولت های هاشمی و خاتمی و روحانی بهتر بود.
برای این که سوء تفاهم نشود جان کلام این نوشته را تکرار می کنم. مردم اول حرف زدند بعد دستور زبان درست شد. تازه آن دستور زبان در نوشتار رعایت میشود نه در گفتار. لباس هم عین همان است. اول لباس پوشیدند و بعد ضابطه ها شکل گرفت و به مرور تغییر یافت. همان طور که دستور زبان نمی تواند زبان گفتار را تغییر دهد و تنها بر نوشتار رسمی اثر می گذارد لایحه حجاب هم نمیتواند نوع پوشش زنان را به شکل مطلوب درآورد مگر در محافل رسمی مثل همان زبان نوشتار.
تماشاخانه