ماجرای عجیب سفر چند نوجوان به کاخ شاه عباس صفوی
تکنیکهای نویسندگی از جمله پیرنگ جذاب، استفاده از عناصر مکان و زمان، زبان یکدست و امروزی، جملات کوتاه و فصلبندی بهقاعده و گنجاندن مفاهیم روانشناسی در زیرلایه داستان، رمان «سفر پرماجرا» را قابل تحسین کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب «سفر پرماجرا» نوشته لیلا دارابی داستان پسری به نام نیما است که مجبور است با دو نفر از همکلاسیهایش که رابطه خوبی هم با آنها ندارد، فصلی از درسشان را برای یک نمایش در آمفی تئاتر مدرسه آماده کند. ولی داستان فقط همین نیست. موقع تمرین اتفاقی میافتد و هر سه چشم باز میکنند و میبینند از زمان صفویه سر در آوردهاند و در ادامه رمان ماجراهای جذابی برایشان رخ میدهد. علیرضا ارسنجانی نویسنده و منتقد یادداشتی بر این کتاب نوشته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته را در ادامه میخوانید:
رفتن به گذشته (یا آینده)، جذابیت ویژهای در ادبیات داستانی و سینمایی دارد. بهرهگیری از عنصر زمان جهت ایجاد هیجان و تصویر آثار ادبی و تصویری را خواندنی و دیدنی میکند. لیلا دارابی که پیشتر در حوزه کودک قلم به دست میگرفت، اینبار با یک سفر زمانی، نوجوانان را شگفتزده کرده است.
نیما نوجوانی که چالش گفتار دارد، با حادثهای، سر از میدان نقش جهان درمیآورد. اصفهان در دورهی طلایی معماری صفوی قرار دارد. معمارها و بناها مسجد شیخ لطف الله را میسازند. نیما با دانشی که در قرن بیستویکم کسب کرده، به معماران و هنرمندان صفوی کمک میکند. دو همکلاسی نیز همسفر نیما هستند در این سفر پرماجرا. نیما به خاطر هنری که دارد، تقریباً آزاد است، اما همکلاسیهایش اسیر گزمههای شاهی شدهاند.
داستان به صورت موازی در دو زمان حال و صفوی پیش میرود. این تکنیک موفق لیلا دارابی، موجب شده خواننده از خط اصلی داستان در زمان حال و محیط مدرسه رها نشود. نوجوان خواننده میداند رخدادهای دراماتیک و تعقیب و گریزهای داستانی، در رویای نیما واقع میشود، با این حال مسئله نیما در کاخ شاه عباس را با جدیت پیگیری میکند.
دارابی: «سفر پر ماجرا» اعتماد به نفس را به کودکان آموزش میدهد / رمان نوشتن درباره نوجوانان را دوست دارمکارل گوستاو یونگ، روانشناس سوئیسی اعتقاد دارد، روان انسان میتواند با ناخودآگاه جمعی مرتبط شود. او پس از سالها تحقیق و آزمایش بالینی و مقاومت در برابر مخالفتها، نظریهی روانشناسی تحلیلی خود را در کتابهای مختلفی بیان کرده؛ در مورد رمان سفرپرماجرا میتوان به کتاب «درجستوجوی هویت خویشتن» رجوع کرد. یونگ معتقد است، ضمیر ناخودآگاه جمعی تعیینکننده شخصیت ما است که اگر بتوانیم به آن دست یابیم، (یا تا حدودی با آن ارتباط برقرار کنیم) میتوانیم جایگاه درست خود را در زمان اکنون پیدا کنیم. یکی از راههای دستیابی به ضمیر ناخودآگاه جمعی، تحلیل رویاهایی است که میبینیم. از نظر یونگ و طرفدارانش، رؤیا بهترین راه نشان دهنده آینده ما است. ما در رؤیاها با اجداد هزارساله خود مرتبط میشویم و آنها راه رسیدن به کمال را به ما نشان میدهند. نیما در رؤیا با معمارباشی زمان شاهعباس مرتبط میشود. پدر نیما (در واقعیت) در شهر دوری از نیما، به ساخت مسجدی مشغول است. نیما گمان میکند مورد توجه پدر نیست؛ گویا چالش گفتاری نیما نیز از این رنج نشات گرفته. پدر نیما در هیئت معمارباشی به رؤیای نیما میآید؛ نیما را در خانهی خودش پناه میدهد. روان نیما در ضمیر ناخودآگاه جمعی با پدر واقعی آشتی میکند.
علاوه بر تکنیکهای نویسندگی از جمله پیرنگ جذاب، استفاده از عناصر مکان و زمان، زبان یکدست و امروزی، جملات کوتاه و فصلبندی بهقاعده، این رمان خانم لیلا دارابی را به لحاظ گنجاندن مفاهیم روانشناسی در زیرلایه داستان قابل تحسین کرده است. غلبه بر ترس از حضور در جمع، آموزش کار همگانی به نوجونان و نکات پرورشی دیگر، بیشعار و کلیشه، رمان سفر پرماجرا را خواندنی کرده است.