مبانی معرفتشناسی «تحول» در انقلاب اسلامی
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: معرفتشناسی انقلاب یعنی مرور و شناخت ریشهها، اندیشهها، باورها و عوامل تأثیرگذاری که انقلاب اسلامی را ایجاد کرده است و امروز اگر بخواهیم تحولی ایجاد شود، این «تحول» باید مبتنی بر پایه آن معرفتشناسی باشد وگرنه اگر تحولی هم انجام شود، تحولِ مطلوبِ انقلاب اسلامی نیست. پنجمین نشست از دهمین دوره کرسیهای...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: معرفتشناسی انقلاب یعنی مرور و شناخت ریشهها، اندیشهها، باورها و عوامل تأثیرگذاری که انقلاب اسلامی را ایجاد کرده است و امروز اگر بخواهیم تحولی ایجاد شود، این «تحول» باید مبتنی بر پایه آن معرفتشناسی باشد وگرنه اگر تحولی هم انجام شود، تحولِ مطلوبِ انقلاب اسلامی نیست.
پنجمین نشست از دهمین دوره کرسیهای آزاداندیشی با عنوان «راهبرد تحول؛ ضرورت گام دوم انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا در این نشست گفت: یکی دیگر از بحثهایی که در تحول مطرح هست بحث معرفتشناسی است. بنیادهایی که باعث پیروزی انقلاب شد حقیقتاً بنیادهای دینی بود و ریشه در اعتقادات، ریشه در نوع نگاه ما به نصرت الهی، به انسان و به اراده انسان داشت.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: معرفتشناسی انقلاب یعنی مرور و شناخت ریشهها، اندیشهها، باورها و عوامل تأثیرگذاری که انقلاب اسلامی را ایجاد کرده است و امروز اگر بخواهیم تحولی ایجاد شود، این «تحول» باید مبتنی بر پایه آن معرفتشناسی باشد وگرنه اگر تحولی هم انجام شود، تحولِ مطلوبِ انقلاب اسلامی نیست.
وی افزود: انقلاب در جهانی دو قطبی اتفاق افتاد که بین لیبرالیسم و سوسیالیسم تقسیم شده بود. تقریبا همه کشورهای دنیا یا وابسته به آمریکا بودند یا وابسته به شوروی. در آن شرایط انقلاب یک ادعای جهانی داشت. این ادعای جهانی مبتنی بر یک سری معرفت بود. یک سری ایده و حرف داشت. نوع نگاه آن به خدا، هستی، انسان، به کفر، به بشریت، به مدیریت جهانی، نگاه خاصی بود. آن نگاه در مقابل معرفت شناسی لیبرالیستی و سوسیالیستی در دنیا مطرح شد و معرفت جدیدی را ایجاد کرد.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه افزود: اگر بنا است تحولی اتفاق بیافتد حتماً نیاز به معرفتشناسی انقلابی داریم و این یکی از چیزهایی است که مغفول واقع شده است. معمولا شناخت مدیران و کارگزاران و مسئولان ما نسبت به ایدئولوژی و اندیشه انقلاب و اندیشه امام و رهبری پایین است. کسانی که میخواهند تحول ایجاد کنند یا برای تحول قانونگذاری کنند، باید اصل ایده و نظریه امام راحل و انقلاب و آن پارادایمی که باعث پیروزی انقلاب میشد در دستشان باشد تا بر اساس آن قانونگذاری کنند و آن قانون را اجرا کنند.
وی افزود: تحول مد نظر مقام معظم رهبری چگونه میخواهد انجام بشود؟ بر چه اساسی؟ مبانی معرفتی آن چیست؟ مبانی انسان شناختی آن چیست؟ اینها یک واقعیتهایی است که باید بدانیم. شما اگر تحول اقتصادی میخواهید ایجاد کنید، ولی بر اساس مبانی اسلام نابی که امام میگفت نباشد، میشود یک اقتصاد بی مبنا. یا در سیاست، سیاستی را پایهگذاری میکنید که ناکارآمد است.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: انقلاب حقیقتاً یک خوانش جدیدی از خدا داشت. خدایی که ما قبل از انقلاب میشناختیم، با آن رفتار میکردیم، با آن نسبت داشتیم، با آن تعامل میکردیم، از او میخواستیم، مجموعه ارتباطی که با خدا داشتیم با خدایی که بعد از انقلاب مطرح شد، متفاوت بود. باوری که مردم به خدا پیدا کردند باوری که رزمندگان در جبههها به خدا پیدا کردند. اعتقادی که به دین و معنویت و خدا پیدا شد این اصلاً با قبل از آن قابل مقایسه نیست.
وی افزود: باور به خدا در انقلاب مخصوصاً در دوره دفاع مقدس را ببینید، این قدر تلقی مثبت و زیبا بود، تلقی این بود که خدا در جبهه است. خدا فرمانده جنگ است. وقتی پیامهای امام میآمد که خدا خرمشهر را آزاد کرد، خدا نصرت الهی ایجاد کرد، اصلاً انسان خدا را در کنار خود احساس میکرد؛ و حقیقتاً آیاتی که در جهاد نازل شده بود را آن جا میدید. «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لکِنَ اللَهَ رَمی»،ای پیامبر شما نبودید که تیر میزدید و دشمن را میکشتید، ما بودیم. این باور ایجاد شده بود. امروز ما میخواهیم این باور معرفتشناسی شود.
استاد مهاجرنیا بیان داشت: قبلا وقتی به حرم میرفتیم، همه خواسته ما این بود که که امام رضا (ع) مشکل مسکن ما را حل کنید، مشکل ازدواج ما را حل کنید، مشکل مالی ما را حل کنید، شناخت ما از ائمه این بود که مشکلات مادی ما را حل کنند. ولی الان شما جوانی را ببینید وقتی پیش امام رضا (ع) میرود حرفش این است که من شما را دوست دارم، همه هویت من شما هستی، همه عشق من، همه تاریخ و همه شناسنامه من شما هستید. من فاطمی هستم، من علوی هستم، من محمدی هستم، من حسینی هستم، یعنی همه وجود من شما هستید. ما اگر مادیات هم از ائمه میخواهیم در ذیل آن معنویت میخواهیم.
وی افزود: انقلاب وضعیت روحانیت را ارتقا داد. وضعیت معنویت در حوزهها را ارتقا داد. ادبیات جدیدی ایجاد کرد. بعد از انقلاب روحانیت مدعی شد که میخواهد رهبری جهان را عهده دار شود. روحانیت مدعی شد به لحاظ فکری و اندیشهای میخواهیم اندیشهای تولید کنیم که مدیریت جهان بشریت را داشته باشد. اینها را انقلاب ایجاد کرد.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: انقلاب یک خوانش نوینی از همه چیز ایجاد کرد. انسان تعریف شد. انسان منزوی و مطیع که فقط باید ذیل شاهنشاهی تعریف میشد و هیچ هویتی نداشت به انسانی تبدیل شد که آزادی دارد، حق رأی دارد، هویت دارد ومطالبه میکند، انقلاب این آگاهی و معرفت را ایجاد کرد.
وی افزود: لذا نوع شناخت ما از انسانیت خیلی تغییر کرد. ما فهمیدیم انسان خلیفه الله است. در آن دوران میگفتند خدا، شاه، میهن. یعنی انسانیت هم بخشی از میهن بود. در حالی که بعد از انقلاب در قانون اساسی آوردند که حاکمیت خدا مستقیماً به انسانها میرسد. همچنین شناخت ما از آزادی، از استقلال، از معنویت، از حق، از تکلیف، اینها چیزهایی است که حقیقتاً بعد از انقلاب ایجاد شدند.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: انقلاب یک روایت جدیدی از انسان بودن، مدیریت، حکومت، خدا و زندگی ایجاد کرد که قبلاً نبود. بسیاری از متفکران غربی هم اینها را نوشتند که انقلاب یک روایتهای جدیدی ایجاد کرد، گرچه ابرقدرتها آن را قبول نکردند و با آن مقابله نمودند. اما این که ما نتوانستیم درست اجرا کنیم، بخشی از آن کوتاهیهای ما بوده است. بخشی از فشار دشمن و موانع بوده است.
وی افزود: البته روشن است انقلاب، چون خیلی زود اتفاق افتاد ما روی بسیاری از این ابعاد کار نکردیم. تبیین علمی نشدند. آثاری راجع به آن تولید نکردیم، زوایای بحث را تبیین نکردیم. همین امروز بعد از 40سال هنوز در بسیاری از ابعاد اقتصادی مشکل داریم. هنوز زندگی ما ربوی است. در سیاست اجرایی مشکل داریم. در آیندهپژوهی مشکل داریم. اما شاکله اصلی و شعار اصلی انقلاب اینها بوده است.
وی افزود: همین قرآنی که مبانی زندگی ما است در طاقچهها بود، در قبرستانها و برای مردهها بود. احیاناً اگر هم میخواندیم برای ثواب میخواندیم. کسی فکر نمیکرد آیات قرآن بیاید مبنای جهاد، مبنای مبارزه، مبنای حکومتداری و مبنای سیاست شود. اما همین قرآن را انقلاب بازسازی کرد. یک نگاه جدیدی به قرآن ایجاد کرد و امروز قرآن به منبع زندگی تبدیل شده است. به منشأ دین داری، منشأ حرکت، تحرک، سیاست، اقتصاد و مملکت داری تبدیل شده است. اینها را انقلاب ایجاد کرد.
استاد مهاجرنیا افزود: امام میفرماید ما جمهوری اسلامی تشکیل میدهیم، ما دموکراسی داریم. دموکراسی ما بسیار مترقیتر از دموکراسیهای غربی است. امام تجدد و دنیای مدرن را بازسازی کرد. روح دموکراسی آنها را گرفت؛ یعنی اینکه سیستم مدیریت کلان کشور دست مردم باشد، مردم رأی بدهند، انتخاب کنند و سرنوشت سیاسی دست مردم باشد. امام راحل گفت این با دین منافاتی ندارد، مردم دیندار بر اساس قوانین الهی و براساس قرآن رأی بدهند و انتخاب کنند.
وی افزود: تحول این نیست که شما مثلاً بگویید رشد سرانه اقتصادی ما مثبت شد. اصلا فرض کنید انقدر هم مثبت بشویم و متعالی شویم. بشویم مثل قطر. قطر الان رشد سرانه اول دنیا را دارد. کشوری است که رشد اقتصادی او بالاترین است. قطر الان چه چیزی دارد؟ چه هنری دارد؟ یک کشور نقطهای است که حتی تأثیری روی همسایههایش ندارد.
وی سپس افزود: وقتی سنت و مدرنیته به اسم جمهوری اسلامی با هم عجین شدند، یک معرفتشناسی مدرن سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایجاد کردند و این مبنای تحول است، یعنی ما اگر میخواهیم انقلاب اسلامی را بشناسیم، تحولی برای آینده هم میخواهد رخ بدهد، آیندهپژوهی میخواهیم بکنیم و به تعبیر بیانیه گام دوم میخواهیم به خورشید ولایت عظمی وصل شویم، باید شناخت معرفت داشته باشیم و الا اگر انقلاب اسلامی از معرفت خود جدا شود، نوع مبانی آن متحول شود یا ارتباطات او قطع شود، هر چه هم تحول ایجاد کنیم در واقع به حکومت امام زمان (عج) نمیرسیم.
وی افزود: قبل از انقلاب ما از دین تلقی اسطورهای داشتیم که دین خیلی مقدس هست. خدا خیلی بزرگ است. قرآن خیلی مقدس است، بگذارید در طاقچه. ولی انقلاب اسلامی آمد گفت که «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ». امام پیام میداد بر اساس قرآن مقاومت کنید. ببینید قرآنی که افسانه بود، اسطوره بود، تقدسمآبی تخیلی به آن داده بودیم، آمد وسط میدان و مبنای زندگی شد. این جزء معرفتهای انقلاب اسلامی است.
استاد مهاجرنیا افزود: یک کار دیگری که انقلاب کرد این بود که مسائل ذهنی انتزاعی را با واقعیتهای عینی آشتی داد. یعنی بسیاری از اعتقادات که ما داشتیم در ذهن ما بود. مثل عدل علی (ع). عدل حضرت علی (ع) چیست؟ میگفتیم امام علی (ع) مظهر عدالت است، ولی درفاز ذهنی بود. ولی امروز وقتی که یک آدمی به لحاظ اقتصادی به او اجحاف میشود، ظلم میشود، فریاد میزند که عدل علی (ع) کجاست؟ یا یک کسی که کار عادلانه میکند، افتخار او این است که من واقعاً عادلانه عمل کردم، بر اساس عدل علی (ع) این کار را کردم.
وی افزود: کار دیگری که انقلاب کرد و خیلی بزرگ بود، نقد مرجعیت گذشته بود. اجتهاد نوینی ایجاد کرد مه باعث شد مرجعیت گذشته هم یک مقدار نقد شود. در حوزه سیاست، امام راحل فرمود که ولایت فقیه مبنای حکومت است و شاهنشاهی باطل هست ولو اینکه بسیاری از گذشتگان ما نظری غیر از این داشته اند. امام قرائت و تفسیری از دین مطرح کرد و محکم پای آن ایستاد و با آگاهیای که در مردم ایجاد شد، برای همیشه طومار شاهنشاهی بسته شد.
استاد مهاجرنیا افزود: یکی دیگر از کارهای مثبتی که انقلاب ایجاد کرده است: فراروایت از دین، از معنویت، از خدا، از اصل اسلام ارائه داد، گفت ما یک قرائتی از انسانیت و از دین و از بشریت میدهیم که این قرائت قالب جهانی و جهانشمول دارد. حرف اول و آخر را ما میزنیم. چون که «ان الدین عندالله الاسلام». فقط اسلام حق است، فقط اسلام به عنوان دین خدا و معرفت الهی است.
وی افزود: مورد دیگری که انقلاب اسلامی ایجاد کرد، برخلاف تفکر قالب متفکران که میگفتند هیچ چیزی اصالت، جوهر و ذات ندارد. همه چیز متغیر و در حال تحول و در حال سیال بودن هست. انقلاب اسلامی گفت نخیر، اینطور نیست. همه اصول تفکر انقلاب اسلامی ذات دارند. ثابت و اصیل هستند. عدالتی که ما میگوییم ریشه در همه نظام و هستی دارد. اصلاً کل این نظام بر اساس عدالت بنا شده است و همه چیزهای ما مثل معنویت، آزادی وحتی حقوق بشراصالت دارند. این یک تحول بزرگی است که امروز باید معرفتشناسی شود.
وی افزود: همین اواخر یک جریانی در دنیا راه افتاده بود به اسم ضدیت با بنیادگرایی. در حالی که یک وقتی مقام معظم رهبری فرمود نخیر ما بنیادگرا هستیم، افتخار هم میکنیم. ما بازگشتمان به مبانی و بنیادهای دینی است. ما مسائل و اصول دین را به عنوان بنیاد پذیرفتهایم. از آن عدول هم نمیکنیم. روی آن هم ایستادهایم و هیچ مایه ننگی هم برای ما نیست. این در واقع یک چیزی بود که انقلاب اسلامی برخلاف تفکر دنیا ایجاد کرد.
وی در پایان گفت: با شناخت این معارف و این معرفتها بنای این «راهبرد تحول» که موضوع بحث ما است است باید گذاشته شود. اگر ما طرفدار تحول هستیم قبل از هر چیزی باید ببینیم مبانی معرفتی تحول چیست؟ نمیشود با شعار بگوییم تحول خوب و عالی است. تحول باید مبتنی بر آن مبانی و معرفت انقلاب باشد و اگر آن را نشناسیم همه اینها شعارهای توخالی میشوند. در حالی که رهبری فرمود شعارهای ما ریشه در فطرت دارند. فطرت وقتی ریشه داشت یعنی اینکه اینها معرفتهای حقیقی هستند. اینها حقایق واقعی هستند. باید اینها را شناخت. انشاءالله که همه ما بتوانیم معارف انقلاب اسلامی را تحقیق، تبیین و تبلیع کنیم.