متهم خیالی کوچ بورسیها
دو سال پیش، پس از ثبت رشدهای متوالی و پرشتاب شاخص سهام و رسیدن این نماگر به قله تاریخی 2میلیون و 78هزار واحد، بورس تهران به یک باره در مسیر متفاوتی قرار گرفت و افتی تاریخی را تجربه کرد. در چنین شرایطی بود که باز هم فعالان بازار مطابق با سنت دیرینه، به بیان دلایل و حتی بهانه هایی برای توجیه وضعیت شاخص سهام پرداختند. برخی نوسان نرخ دلار را مسبب افت قیمت سهام قلمداد کردند و عده ای دیگر...
فارغ از دلیلی که میتواند چنین افتی را توجیه کند، طبیعتا پس از هر جهش پرشتاب هیجانی و غیربنیادی، اصلاح بازار امری طبیعی است؛ بهویژه آنکه در روزهای صعودی بازار سهام، وسوسه کسب سود بیشتر، نقدینگی قابلتوجهی را جذب بازار سهام کرد. بخشی از این نقدینگی را اشخاص کم تجربه و نابلد وارد بازار کردند. معامله گرانی که در مواجهه با کوچکترین نوسان منفی، با ترس از ریزش بیشتر قیمتها به جمع فروشندگان سهام می پیوندند. رفتار گروهی سرمایهگذاران، چه در دوره های صعودی و چه در زمان افت بازارها، یکی از الگوهایی است که بیشتر در بازارهای نوظهور و در حال توسعه دیده میشود. بورس اوراق بهادار تهران نیز سالیان درازی است که چنین معاملاتی را تجربه میکند. این حرکت های توده وار در بازارهای سرمایه، سبب میشود قیمت سهام از ارزش بنیادی آن فاصله گرفته و بسته به شرایط بازار، سبب شکلگیری حباب یا فرار سرمایه شود.
وجود صف های قابل توجه خرید و فروش سهام، معکوس شدن روند آنها در روزهای معاملاتی بعد، تاثیرپذیری شدید از تحولات سیاسی و اقتصادی و همچنین حضور کمرنگ سرمایهگذاران حقیقی و خروج سریع آنها از بازار هنگام کاهش شاخص بورس، شواهدی از بروز رفتار گروهی در بورس اوراق بهادار تهران است. بر اساس این الگو که تحت عنوان حرکت توده وار نیز شناخته میشود، سهامداران به صورت احساسی و در بسیاری از موارد غیرعقلایی، به تبعیت از افرادی می پردازند که به گمان آنها، به دلیل بهره مندی از اطلاعات پنهانی، بهترین زمان ورود و خروج از بازار درباره سهام خاصی را زودتر از سایر سرمایهگذاران تشخیص داده اند. بنابراین بورس تهران، جایی که بیش از 27 ماه است بورسی ها روز خوش ندیده اند و هراسان از سوخت سرمایه های خود در بازاری که میتوانست نقشی مولد در اقتصاد کشور ایفا کند، به دنبال پناهگاهی امن هستند تا حداقل از سیر تورمی جانمانند. البته این به این معنا نیست که بازارسهام طی این مدت رشدهای مقطعی و موقت را تجربه نکرده اما خبری از رشد منطقی در معاملات نیز نبوده است. بنابراین، پابرجاماندن محدودیتهای معاملاتی در تالار شیشه ای، کاهش جذابیت سرمایهگذاری در این بازار به سبب بی اعتمادی به سیاستگذاری و تداوم سیاستهای دستوری در اغلب بخش های اثرگذار بر معاملات بورسی از مهمترین دلایل خروج سرمایه از این بازار به شمار میرود و میتوان گفت تمامی این عوامل نتیجه مهاجرت سهامداران بورسی به سایر بازارهای موازی بوده است.
آنگونه که آمارها نشان میدهد، از ابتدای سال تا پایان دادوستدهای روز گذشته، بیش از 27هزار و 800میلیارد تومان سرمایه خرد از گردونه معاملات سهام خارج شده است. پیشتر صندوقهای با درآمد ثابت میزبان پول های خروجی از تالار شیشه ای بودند اما در حال حاضر اینکه دقیقا بتوانیم مسیر بعدی پول های خروجی از تالار شیشه ای را تشخیص بدهیم، کاری غیرممکن به نظر میرسد اما آنچه از شواهد پیداست، بازار بدهی نیز به یکی از مقاصد اصلی سهامداران بورسی تبدیل شده است؛ چرا که ارزش بالای معاملات اوراق بدهی و سهم 84درصدی این ابزارهای مالی از کل ارزش معاملات بازار سرمایه، احتمالا کوچ سهامداران به این بازار را رقم زده است. بازاری که با معامله شدن ابزار بدهی در آن معمولا ریسک کمتری نسبت به سرمایهگذاری در بازارسهام دارد و نوسان قیمتی آن نیز کمتر و محدود است. این در حالی است که با توسعه اوراق گام و رقابت بنگاهها برای تامین مالی با نرخهای نزدیک به 30درصد و آثار مخرب آن، این انتقاد وارد است که عنان نرخ بهره از دست سیاستگذار خارج شده و در حال آسیب زدن بر قیمت سهام است. بنابراین، اقتصاد دستوری و دخالت های بی مورد در روند معاملات سهام، محدودیتهای معاملاتی مانند دامنه نوسان و حجم مبنا و در کنار آنها دخالت ها و تصمیمات خلق الساعه، تنها بخشی از عوامل فراری دهنده سرمایه از بورس هستند؛ آن هم در زمانی که شاهد رکود عمیق در روند معاملات این بازار هستیم و مشخص نیست چه زمانی این روند خسته کننده پایان می یابد.
--> اخبار مرتبط