شنبه 3 آذر 1403

محمدرضا شهبازی؛ قهرِ آقای خشم و نفرت و کینه / انگار رضا گلزار و رضا رشیدپور هووی اویند!

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
محمدرضا شهبازی؛ قهرِ آقای خشم و نفرت و کینه / انگار رضا گلزار و رضا رشیدپور هووی اویند!

دوستی امثال شهبازی با نظام از جنس دوستی خاله خرسه است چون به کاهش مخاطبان انجامیده و مردم را به سمت دیگر سوق داده است. اتفاقا آن 15 درصد که شهبازی برای آنها برنامه می ساخت هم دوست دارند پای برنامه مهران مدیری و عادل فردوسی پور و رضا رشید پور و محمد رضا گلزار بنشینند. اما آن 85 درصد به جای تماشای سید خندان و پاورقی شهبازی بیننده ایران اینترنشنال و من و تو می شوند!

عصر ایران؛ مهرداد خدیر - مجری برنامه‌های «پاورقی» و «سید خندان» که نماد تعییر و تحول در صدا وسیمای دوران جبلی - جلیلی و اجرای انقلابی و اصول‌گرایانه با خوانش جبهه پایداری بود در اعتراض به بازگشت رضا رشیدپور و محمدرضا گلزار به تلویزیون و به حالت قهر خداحافظی کرده است.

در متن و ویدیویی که محمد رضا شهبازی منتشر کرده از سر و روی گفته‌ها و حالات و لحن اوسرخوردگی و مظلوم‌نمایی هویداست.

می‌توان این گونه استنباط کرد که او می‌پنداشته به پاس این چند ماه که به این و آن و در واقغ به زمین و زمان پرخاش کرده و متقابلا پرخاش شنیده یا در «سید خندان» خواسته ورژن انقلابی «خندوانه» و مدل پایداری «رامبد جوان» را ارایه کند ارتقا می‌یابد ولی در نهایت ناباوری با دو اتفاق رو به رو شد:

اول این که شنید و دید قرار است رضا گلزار و رضا رشیدپور به تلویزیون بازگردند تا مخاطب را با صدا و سیمای عبوس و ورشکسته به لحاظ مخاطب آشتی دهند وجوری خشم گرفت که انگار این دو هووی اویند و صدا و سیما با او عقد دایم بسته و نباید سراغ هیچ بنی‌بشر دیگری برود.

او ندانست و نمی‌داند رسانه ولو از جنس بنگاه بزرگی مثل صدا وسیما که به کُر وصل باشد به مثابه ماهی است و مخاطب، آب و دریا و ماهی بی‌آب می‌میرد. همین نوشته را اگر مخاطبان عصر ایران نخوانند و بازدید درخوری نداشته باشد حضور این نویسنده در این تارنما هم بلاموضوع می‌شود. این به معنی پیروی نویسنده و برنامه ساز از مخاطب نیست اما شامه مخاطب قوی است و می داند نوشته یا برنامه از کجا آب می خورد و ارتباط بگیرد یا نه. تازه اینجا بخش خصوصی است با آب باریکه درآمد که به دشواری فراهم می‌شود تا از پس هزینه‌ها برآیند و از بودجه عمومی ارتزاق نمی‌کند.

صدا و سیما اما جدای آگهی‌ها سالانه 5 هزار میلیارد تومان بودجه می‌گیرد تا هم به مردم خوراک سیاسی و فرهنگی و مذهبی بدهد و هم در عین حال آنان را سرگرم کند تا پای شبکه‌های ماهواره‌ای ننشینند و اگر قرار باشد مجری مطابق سلایق 15تنها درصد جامعه صحبت کند و به دیگران مدام انگ بزند 85 درصد بقیه مردم ترجیح می‌دهند از آن برنامه دوری کنند و نتیجه عکس می‌دهد و به نفرت و انزجار از صدا و سیما و ساختار سیاسی می‌انجامد و اگر دستگاه تلویزیون به لطف شعارهای بعضا پوچ و پوک این جماعت گران نشده بود چه بسا برخی با مشاهده این جناب شیشه تلویزیون خود را هم می شکستند! (این یکی البته اغراق است به سبک خوش‌مزگی‌های خنک شهبازی!)

بله، رضا گلزار انقلابی به مفهوم مصطلح بعد از انقلاب و جنگ (پایداری‌چی) نیست ولی مخاطب را پای تلویزیون جمهوری اسلامی می‌نشاند و همین برای صدا وسیما مطلوب است. تازه این حکایت گلزار است. مهران مدیری که سال 67 در عملیات مرصاد هم بوده است.

دوست تهیه کننده ای دارم که مشمول خالص سازی های اخیر شده و می گفت وقتی از خاطرات خود با مهدی چمران در نیمه دوم سال 59 و در جنگ های نامنظم می گفتم جوان انقلاب ندیده و جنگ ندیده اما بسیار مدعی گفت به شما نمی خورد و پاسخ دادم: مشکل تان همین است! ما 17 یا 18 ساله بودیم و رفتیم جبهه و دین خود را ادا کردیم و برگشتیم و درس خواندیم و کار کردیم و مثل همه لباس می پوشیم و ریش می تراشیم و زندگی می کنیم. اما شما با آن حال و هوا بیگانه اید و نمی دانید انقلاب یک اقیانوس بود و همه در آن بودند به جز یک عده ساواکی و درباری و امرای ارتش و بدنه هم بود.

با این حال همان 15 درصد حامی گفتمان رییسی و شهبازی و پایداری هم به خوراک فکری و سرگرمی نیاز دارند. امثال شهبازی را که در اداره به کرات می‌بینند و تند تر از سخنان او را هم خودشان بلدند اگرچه تنها قلیلی بی ملاحظه اخلاقی به کار می‌برند و باقی با عقیده دارند مثل دیگران زندگی می‌کنند و همه از تلویزیون انتظار دارند به آنها آرامش بدهد. کاری که منصور ضابطیان چند سال پیاپی و در نهایت صفا و سلامت در رادیو هفت انجام دادند و او را هم تحمل نکردند بی ذوق‌ها.

تکرار محتوای خطبه‌های سید احمد خاتمی و شیخ کاظم صدیقی که برنامه‌سازی تلویزیونی نیست. خبر دوم اما انتقاد صریح مدیر گروه اجتماعی شبکه سه بود. در واقع توییت محمد رضا نجار زاده آب سردی بود که بر سر محمد رضا شهبازی ریخته شد: «آخه امروز نظر سنجی برنامه فاخرت اومد: 5 درصد!»

این توییت، نویسنده این سطور را هم غافل‌گیر کرد چون در نوشته‌های خود پایگاه اجتماعی اصول‌گرایی رادیکال حاکم را 15 تا 20 درصد می‌دانستم و گمان نمی‌کردم 5 درصدی باشند! هر چند از قلت تجمعات حمایت از حامیان اجباری در مقابل مجلس - 100 نفر در شهر 10 میلیونی - باید حدس زده می شد.

فراتر از آن کل آرای 290 نماینده مجلس کنونی 11هم میلیون است که از 20 درصد واجدان شرایط رأی دادن هم کمتر است و بر این اساس تصور می کردیم 15 درصد پایگاه و مخاطب داشته باشند. آقای نجارزاده مدیر گروه اجتماعی شبکه سه با تحقیر آمیزترین ادبیات خطاب به محمدرضا شهبازی نوشته است: «آخه امروز نظرسنجی برنامه فاخرت اومد، مخاطب 5 درصد! سیدخندان / معلی 37 درصد، محفل قرآنی 4 برابرشما، اعجوبه ها تا 30 درصد رو زد، خودمونی رجبی 19 درصد رو زده! به چی می‌نازید؟ به سیاه کردن چهره جبلی و جلیلی با اشتباهات تون؟ یا بی مخاطب کردن شبکهتون؟! این بدبخت هم که ساکت فتنه بود».

حالا شهبازی دانسته ادامه حضور او نقض غرض است و دست پیش را گرفته است و با اشارات آخر نیمچه امیدی دارد که با توصیه ای بازگردد ولی با حمله به دکتر حداد عادل این روزنه را هم بست. او از رییس مجلس هفتم انتقاد می کند که چرا به سید محمد خاتمی رییس جمهوری ایران در سال های 76 تا 84 که درخشان ترین دوران اقتصادی بعد از انقلاب در دولت دوم او رخ داده و مردم را صاحب خانه و اتومبیل و آرامش و احترام کرد ادای احترام کرده است! او به یک ملت در ایران و جهان احترام بخشید و از حداد ایراد می گیرد چرا به او احترام گذاشته ای و لابد از استاد فلسفه دانشگاه و رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی توقع داشته یقه «فرزند فاضل و باتقوا و متعهد» رهبر فقید انقلاب را بگیرد! حکایت حداد به تنهایی نیست. معاون اول ابراهیم رییسی هم احترام گذاشت و اینها را مجری جوان برنتافته است. منتها تعامل دو سیاست مدار چه ربطی به برنامه ساز دارد؟ آقای رییسی هم به عربستان سعودی دعوت شده و لابد اگر به ریاض برود عده ای باید قهر کنند قرار بود آل سعود را سرنگون کنیم. سیاست الزامات خاص خود را دارد و برنامه سازی اقتضائات دیگر را و البته اخلاق و ادب هم جای دیگر نشیند. مجری اصول‌گرا اما آن قدر وجود خود را از خشم و کینه انباشته که هیج یک از اینها درک نکرد و به حالت قهر رفت.

با این همه همین که بر اصول خود پای فشرد قابل احترام است. انتقاد به کسانی است که از ابتدا به او برنامه دادند در حالی که سعه صدر ندارد. ولی بر خود او که از اصول خود کوتاه نیامده نه. اگر می خواهد بگوید من برای نام و نان نیامده بودم و حاوی و حامل ارزش هایی بودم نکوست نه نکوهیده. اما برادر من! چرا خشم خود را نثار دو مجری دیگر می کنی؟ هووی تو نیستند که! آنها کار خودشان را می کنند و لایه های خاکستری را جذب می کنند و تو هم رادیکال ها را. هر چند به تعبیر شعر شاملو خود را نه عدوی آنان که انکارشان بداند و در یک قاب نگنجند.

این تعبیر آخر اما یادآور مصاحبه مشهور محسن مخلباف با مجله سروش در دهه 60 است که گفته بود حاضر نیست با کارگردانان قدیمی در یک لانگ شات قرار گیرد چه رسد کلوزآپ. سال ها بعد اما ناصر الدین شاه آکتور سینما را ساخت تا از مسعود کیمیایی عذرخواهی کرده باشد. شهبازی این روزها به مخملباف 58 تا 60 شباهت دارد اما آنها تجربه نداشتند و حالا 44 سال گذشته و این همه خامی پذیرفتنی نیست. شهبازی آدم را یاد مهدی نصیری کیهان هم می اندازد که به چهره خاتمی و سروش پنجه می کشید و حالا سخت پشیمان است.

مرتضی ثاقب فر نویسنده و مترجم برجسته فقید در مصاحبه ای گفته بود همکاری او با مجله نگاه نو به خاطر مقاله مهدی نصیری با تیتر «این درد را باید به کجا برد» قطع شد. چون به دکتر بانکی حمله کرد و او هم با خشایار دیهیمی اختلاف پیدا کرد و دیهیمی رفت و من هم رفتم تا مجله خودم (شهریور) را درآورم اما تقاضایم رد شد.

دکتر ثاقب فر سال 91 درگذشت و تحول مهدی نصیری مربوط به سال های اخیر است و نمی دانم فرصت عذرخواهی از او را به دست آورد یا نه. هر چند اگر هم به دست آورده باشد به کار نویسنده بسیار دانای فقید نیامده است. این تجربه های تلخ هست و باز سینه خود را پر از کینه می کنید؟

دوستی امثال شهبازی با نظام از جنس دوستی خاله خرسه است چون به کاهش مخاطبان انجامیده و مردم را به سمت دیگر سوق داده است. اتفاقا آن 15 درصد که شهبازی برای آنها برنامه می ساخت هم دوست دارند پای برنامه مهران مدیری و عادل فردوسی پور و رضا رشید پور و محمد رضا گلزار بنشینند. اما آن 85 درصد به جای تماشای سید خندان و پاورقی شهبازی بیننده ایران اینترنشنال و من و تو می شوند!

شهبازی حتی مثل امیر حسین ثابتی هم نیست که از سعه صدر سید حسین مرعشی تشکر کرد. تازه شبکه افق برای سرگرمی طراحی نشده است. هنر امثال شهبازی تا حالا این بوده که اقیانوس را به حوض تبدیل کنند و خودشان را با شنا در حوض بزرگ جلوه دهند. حال او را البته بعد از توافق با عربستان سعودی و اتفاقاتی که در سفر وزیر خارجه شان افتاد و توافقات اخیر بادی درک کرد. اما برادر من! اگر تصورات و توهمات نادرست درآمده به گلزار و رشیدپور چه ربطی دارد؟ من هم گلزار را نه مجری می دانم نه بازیگر و ترجیح می دهم سخنرانی ملکیان و آرش نراقی را در تلگرام گوش کنم. ولی مردم خسته ار کار روزانه شب ها به لختی آرامش نیاز دارند.

هر شبکه تعریفی دارد. یک شبکه برای افکار و سلایق آقای شهبازی کافی است. کل صدا و سیما را اگر امثال او اشغال کنند آن گاه از قضا سرکنگبین صفرا می افزاید و سراغ جای دیگر می روند. مخاطب رسانه اگر رفت به سختی بازمی گردد: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی / ز بامی که برخاست مشکل نشیند.

کثیری از مرغان از بام صدا و سیما برخاسته اند و دیر بجنبند از بام اصلی بر می خیزند. فرهنگ ایران آشتی و مداراست نه قهر و کینه. هر که سینه را از کینه نشوید باخته است اگرچه تولید زحمت می کند. راستی به کدام ایرانی حس چندش دست نداد از موضع این جناب پس از مرگ دانشمند ایرانی ناسا (فیروز نادری)؟

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: بازگشت رضا گلزار و رشیدپور به تلویزیون؛ پذیرش استراتژی غلط تلویزیون یا جنگ درون سازمانی؟ محمدرضا شهبازی از صدا و سیما کناره گیری کرد؛ اعتراض به بازگشت رشیدپور و رضا گلزار / وقت فتنه هم با همین ها مملکت را جمع کنید / فکر می کنید با این کارها مشارکت در انتخابات بالا می رود؟ (+ فیلم) تماشاخانه

کشف دستخط امام رضا (ع) در شهر ساوه / نوشته شده: «حاضر شد (در این مسجد) علی‌ابن موسی»/ طلب مغفرت با نام پنج تن (+ فیلم و عکس و متن دستخط)

ببینید کارخانه ولوو چطور خودروهایش را تست ایمنی می‌کند؛ تست شاسی بلندهای xc90 (فیلم)

فیلم های دیگر
محمدرضا شهبازی؛ قهرِ آقای خشم و نفرت و کینه / انگار رضا گلزار و رضا رشیدپور هووی اویند! 2
محمدرضا شهبازی؛ قهرِ آقای خشم و نفرت و کینه / انگار رضا گلزار و رضا رشیدپور هووی اویند! 3
محمدرضا شهبازی؛ قهرِ آقای خشم و نفرت و کینه / انگار رضا گلزار و رضا رشیدپور هووی اویند! 4
محمدرضا شهبازی؛ قهرِ آقای خشم و نفرت و کینه / انگار رضا گلزار و رضا رشیدپور هووی اویند! 5