دوشنبه 5 آذر 1403

محمدی سیرت: واگرایی در انقلاب اسلامی در دو سطح «نظر» و «نفسانیت» رخ داد

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
محمدی سیرت: واگرایی در انقلاب اسلامی در دو سطح «نظر» و «نفسانیت» رخ داد

محمدی سیرت در نشست علمی «بررسی زمینه‌ها، علل و عوامل ریزش‌های انقلاب اسلامی» گفت: انقلاب اسلامی همانطور که در حوزه اندیشه دگرگونی به وجود آورد و صحبت از دین اجتماعی کرد، در حوزه انسانیت و معنویت نیز تحول ایجاد کرد.

- اخبار سیاسی -

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، نشست علمی «بررسی زمینه‌ها، علل و عوامل ریزش‌های انقلاب اسلامی» با حضور حجت الاسلام داود مهدوی زادگان، سرپرست سازمان سمت و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی، علیرضا شجاعی زند جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و حسین محمدی سیرت عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق در موسسه پژوهشی انقلاب اسلامی برگزار شد.

حسین محمدی سیرت در این نشست اظهار داشت: بنده برای پرداختن به بحثم سه مقدمه عرض می‌کنم. مقدمه نخست این است که ما مفهوم «واگرایی» را یک امر منفی تعبیر کردیم. این امر ماهیتا منفی است، اما به صورت مبنایی مورد پذیرش قرار گرفته است؛ به خصوص اینکه در ادبیات دینی مطرح و موضوع انشقاق از جریان حق مطرح شده است.

وی افزود: اگر انقلاب اسلامی را در چارچوب ادبیات حق تعریف کنیم، به فرموده حضرت علی (ع) کسی که حق به نفعش نباشد، باطل به او ضرر خواهد زد. بنابراین این جدایی و انشقاق در ادبیات دینی ما پذیرفته شده و به فرموده شهید مطهری در کتاب «جاذبه و دافعه» علی (ع) شخصیتی دشمن‌ساز بود؛ این یعنی اینکه نباید فراموش کنیم که در ادبیات دینی بخشی از انشقاق وجود دارد.

محمدی سیرت با اشاره به آیاتی از سوره‌های هود و ممتحنه خاطرنشان کرد: اگرچه باید از پدید آمدن واگرایی احتیاط کرد، اما در ادبیات دینی پذیرفته شده و در علوم اجتماعی نباید موضوعی خرق عادت پنداشته شود. بالاخره واگرایی بخشی از حرکت طبیعی انسان است.

وی مقدمه دوم خود را اینگونه شرح داد: وقتی از واگرایی سخن می‌گوییم، باید از هم‌گرایی هم گفت. هم‌گرایی به تعبیر برخی در دال میان‌تهی اتفاق می‌افتد که دیگر تفاوت‌ها دیده نمی‌شود و بیشتر شباهت‌ها به چشم می‌آید. در تحولات هیجانی مانند انقلاب‌ها و به طور مثال در انقلاب اسلامی، نه به پهلوی یک همگرایی ایجاد کرد که واگرایی‌ها را پنهان کرد.

این استاد دانشگاه امام صادق (ع) بیان داشت: سیره حضرت امام حرکت به سوی وحدت بود. امام در رابطه با شریعتی هیچگاه موضع مستقیمی نگرفتند. امام در خصوص کتاب شهید جاوید نیز به آیات مشکینی و منتظری پیام دادند که این دامی برای اختلاف است و کنار بگذارید. ایشان همچنین در آذر 57 در خصوص دیدار فرح با آیت‌الله خویی فتوا دادند که صحبت در خصوص این دیدار حرام شرعی است. بنابراین وقتی که امام در مسیر وحدت‌آفرین عمل می‌کند، طبیعتا برخی اختلافات خرد در مسیر نظام‌سازی در راه تحقق انقلاب دیده نمی‌شود.

محمدی‌سیرت در ادامه مقدمه سوم خود را اینگونه شرح داد: همانطور که تبیین وقوع انقلاب اسلامی و نظریه‌های انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب‌ها متفاوت است، تبیین واگرایی در انقلاب اسلامی نیز با دیگر انقلاب‌ها متفاوت است. موضوع خشونت در انقلاب اسلامی به آن معنا قابل تبیین نیست. نخست اینکه ما در انقلاب اسلامی یک قانون داریم که آن هم فقه امامیه است. دوم اینکه به اعتراف نظریه‌پردازان خارجی انقلاب اسلامی، این انقلاب یک انقلاب فرهنگی بود. در خصوص خلق ایرانی هم می‌توان صحبت کرد. برخلاف اینکه گفته می‌شود خلق ایرانیان، خشن است من معتقدم که خلق ایرانی، نرم است.

عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) در ادامه بیان داشت: واگرایی در انقلاب اسلامی را باید در دو سطح دید؛ یک سطح نظری و سطح دیگر نفسی و درونی.

وی افزود: انقلاب اسلامی همانطور که در حوزه اندیشه دگرگونی به وجود آورد و صحبت از دین اجتماعی کرد، در حوزه انسانیت و معنویت نیز تحول ایجاد کرد. بنابراین واگرایی در حوزه انقلاب اسلامی هم در سطح نظر و هم در سطح درون معنا دارد.

محمدی‌سیرت گفت: در حوزه نفسانیات (درونی) موضوعات بسیاری را می‌توان مطرح و ذیل «روانشناسی سیاسی» تبیین کرد. خستگی، استهلاک، کاهش استقامت، جاذبه‌های مادی، غرب‌گرایی زیستی (تفوق معادلات مادی بر معادلات انقلابی و معنوی در زیست انسانی)، حسادت، طمع و... را می‌توان در این حوزه تبیین کرد که در انقلاب اسلامی مصداق‌هایی نیز دارد.

وی اضافه کرد: پدیده آیت‌الله شریعتمداری را در حوزه نفسانی می‌توان تبیین کرد. مساله او محمدرضا پهلوی نیست، چراکه اگر مساله‌اش او بود با انقلاب همراه نمی‌شد و پیام نمی‌داد. پس از انقلاب او ابتدا خلق مسلمان راه انداخت. سپس با چپ‌ها همراه شد و کودتای نوژه راه انداخت. در نهایت هم با قطب‌زاده همکاری کرد. البته تحلیل در این موضوع پیچیدگی‌هایی دارد که باید با دقت بررسی کرد.

محمدی سیرت بیان داشت: در سطح نظر نیز اگر جریان‌های سیاسی دخیل در انقلاب اسلامی را تببین بکنیم، به پنج جریان خواهیم رسید که شامل چپ، التقاطی‌ها (چپ مسلمان)، ملی‌گراها، ملی مذهبی‌ها و اسلام‌گرا هستند. در مورد جریان چپ بحثی وجود ندارد، چراکه این‌ها از ابتدا واگرایی داشتند. امام خمینی (ره) از ابتدا خط و مرز خود را با جریان‌های چپ (مارکسیست‌ها، چریک‌های فدایی خلق و...) آشکار کرد. در مورد چپ‌های مسلمان نیز امام این مرزبندی را داشتند. بنابراین در مورد چپ‌ها و چپ‌های مسلمان واگرایی صورت نگرفته و این‌ها از ابتدا تافته جدا بافته‌ای بودند.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در مورد جریان‌های اسلامی در انقلاب نیز آن فضایی که همگرایی‌ها را تقویت کرد، آن فضا هم اختلافات را کم‌رنگ کرد. ایده اصلی حکومت اسلامی بود و همه جریان‌ها به اسلام سیاسی معتقد بودند. در مرام‌نامه نهضت آزادی از حکومت دینی اجتماعی سخن به میان می‌آید. انقلاب مرحله طرح ایده‌های کلان است و در مرحله نظام‌سازی اختلافات به وجود می‌آید.

وی همچنین گفت: بعد از نشستن پرواز پاریس واگرایی‌ها به تدریج خود را نشان داد که نمونه آن تفاوت قرائت جریان ملی مذهبی است. در این خصوص بنده به دو نکته اشاره می‌کنم. نکته اول علم‌گرایی دینی توسط ملی مذهبی‌هاست؛ دینی که در قواره علم تجربی خود را نشان می‌دهد. این دین طبیعتا فردمحور می‌شود و از علوم اجتماعی فاصله دارد. بازرگان وقتی از دین سخن می‌گوید سراغ رفتارهای فردی دینی می‌رود. بنابراین اسلام نهضت آزادی در حالی که صحبت از یک اسلام اجتماعی می‌کند، به شدت فردی است.

محمدی‌سیرت خاطرنشان کرد: نکته دوم استقلال در فهم دین است. آن‌ها مسیری می‌روند که خود را در قرائت از دین مستقل می‌بینند و اسلام اجتهادی را مطرح نمی‌کنند. تسخیر لانه جاسوسی بهانه‌ای برای پایان جریان ملی مذهبی است.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: در دهه شصت به دلیل وقوع دفاع مقدس این تنازع نظری فرصت نیافت و پس از جنگ و با قبول قطعنامه 598، رحلت امام خمینی (ره) و فروپاشی شوروی تنازعات بروز یافت. برخی چون امام و کاریزمای او را می‌پذیرفتند، پس از رحلت ایشان دچار چه کنم شدند. برخی از جریان‌ها و افراد هم که انقلاب را ناخودآگاه در یک قرائت پراگماتیسمی و در فضای چپ دیده بودند، دچار شوک شدند.

وی با بیان اینکه در دهه شصت موضوع توسعه مطرح شد و اگر تا پیش از آن انقلاب حالت تدافعی داشت، وارد حالت تهاجمی شد، گفت: این موضوع یک خلا تئوریک ایجاد کرد و بخش عمده‌ای از آن جریان اسلام‌گرا را که فاقد مبانی نظری کافی بودند دچار واگرایی کرد.

محمدی‌سیرت گفت: در پایان دهه شصت انقلابیونی که ضعف و فقر نظری داشتند، دچار واگرایی شدند. در ادامه موضوع توسعه پیش آمد. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش می‌گوید که ما وقتی شروع کردیم، نمی‌دانستیم چه باید بکنیم.

عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) بیان داشت: بنابراین واگرایی که در دهه هفتاد صورت گرفت، زمانی است که می‌خواهیم حرف ایجابی بزنیم و به نظر می‌رسد واگرایی‌های نفسانی از این دهه پررنگ‌تر شد و در این دهه انقلابیون فرصت زیست دیگری پیدا کردند. در دهه هفتاد موضوع مانور تجمل مطرح شد و زیست تغییر پیدا کرد. در نتیجه آن غرب‌گرایی زیستی خود را نشان داد.

وی در پایان عنوان کرد: واگرایی انقلاب اسلامی در مورد موج مخالف نظام اندیشه‌ای دنیای مدرن است. واگرایی انقلاب اسلامی مذاکره پینگ‌پنگی ما و نیکسون نیست. انقلاب‌های دیگر را باید بخشی از نظام مدرن تعبیر کرد. واگرایی در انقلاب اسلامی را باید واگرایی نسبت به موج قالب جهانی و علوم انسانی غالب دید.