مدیریت بحران فقط ارسال آذوقه و چادر نیست
تهران - ایرنا - عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله گفت: مدیریت بحران فقط هماهنگ کردن نیروهای کمککننده و ارسال آذوقه و چادر به نواحی سانحهدیده نیست بلکه داشتن برنامه راهبردی، مدیریت کاهش ریسک، پیشگیری از سوانح ممکن، درسآموزی از حوادث رخ داده و به کار بستن این درسها و مدیریت پسا بحران را نیز شامل میشود.
ایران کشوری پهناور با اقلیم و آب و هوایی بسیار متنوع و منحصر به فرد است مثلا میزان بارندگی در کشور بسیار متغیر است، در شمال به بیش از 2113 میلیمتر میرسد در حالی که در نواحی کویری بارش عمدتا بسیار کم و در حدود 15 میلیمتر است، همچنین اختلاف دمای هوا در زمستان میان گرمترین و سردترین نقطه گاهی به بیش از 50 درجه سانتیگراد میرسد که این نشان از خارقالعاده بودن وضعیت جغرافیایی کشور دارد.
از سوی دیگر در بین کشورهای جهان، ایران به لحاظ بروز حوادث غیرمترقبه جزو 10 کشور بلاخیز جهان است که از 40 حادثه طبیعی شناسایی شده در جهان بیش از 30 مورد آن در ایران رخ داده است، ایران در حالی 6 درصد تلفات بلایای طبیعی جهان را به خود اختصاص داده که فقط یک درصد جمعیت جهان را دارد.
بررسیها نشان میدهد در بین حوادث طبیعی، فقط در طول یک قرن گذشته بیش از هزار و 150 مورد زمینلرزه مرگبار در 75 کشور جهان رخ داده است که بیش از 80 درصد مرگ و میرهای حاصل از این رویداد طبیعی در 6 کشور جهان به وقوع پیوسته و ایران نیز با تلفاتی بیش از 120 هزار نفر و خساراتی بیش از میلیاردها ریال یکی از کشورهایی به شمار میآید که آمار بالایی در بروز حوادث طبیعی را به خود اختصاص داده است.
برخی یافتههای پژوهشی حکایت از آن دارد که ایران در قرون 3 تا 7 قمری حوادث و بلایای طبیعی زیانبار و مخربی را همچون زلزله، سیل، خشکسالی، برف، سرما و توفان تجربه کرده که خود نتایج و پیامدهای ناگواری مانند قحطی، شیوع بیماریهای واگیردار و کاهش جمعیت در پی داشته که آخرین آن نیز وقوع سیلاب در سیستان و بلوچستان است که دی ماه امسال رخ داد.
در واقع سیلاب در استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان در طی سه روز اول هفته گذشته و تا پایان روز دوشنبه 23 دی ماه موجب کشته شدن سه نفر (دو نفر غرق شده و یک نفر زیر آوار مانده در روستای حاجی آباد در هرمزگان) شده است اما آسیب های فیزیکی بسیار فراتر از این بوده است، در سیستان و بلوچستان 500 روستا و 14 شهرستان درگیر سیل هستند و 20 هزار واحد مسکونی دچار آسیب جزئی یا کلی شده اند که تخریب 2500 واحد مسکونی جدی است، خسارت زیرساختی و بخش کشاورزی حدود 1000 میلیارد تومان برآورد شده و ارتباط 500 روستا قطع شده است که تا صبح سه شنبه 400 روستا همچنان در محاصره سیل بودند.
در طی خشکسالی دو دهه گذشته در سیستان و بلوچستان از 721 منبع آبی روستایی 550 منبع کاملا خشک شد، بحرانی بودن وضع آب در این استان در حدی است که آبرسانی سیار به بیش از هزار و 500 روستا به طور معمول انجام میشود، بعدازظهر جمعه 20 دی ماه سامانه بارشی جدید از جنوب کشور وارد شد که بر اثر این سامانه طی روزهای شنبه 14 دی ماه تا بامداد یکشنبه 15 دی ماه بیش از 100 میلیمتر باران بارید، بیشترین بارندگی با میزان 136 میلیمتر در ایستگاه «دستگرد» از توابع بخش بنت شهرستان نیکشهر ثبت شد، بیشترین آبگرفتگی ها در روزهای شنبه و یکشنبه در شهرستان خاش دلگان، کنارک و نیکشهر مشاهده شد، در واقع نمونه بارز دیگری از سیکل خشکسالی و سپس سیل سهمگین را این بار در سیستان و بلوچستان می بینیم.
در 2 ماهه اول سال 98 در 16 استان کشور با مشکل سیلاب مواجه بودهایم و در ماه های بعد از آن در کشور ترمیم بخشی از آسیب های سیلاب و بازسازی خانه ها و بناهای تخریب شده در حال اجرا است، در 23 فروردین 98 سیلاب بعد از خسارت هایی که در استان های شمالی، مرکزی و غربی کشور برجای گذاشته بود، در سیستان و بلوچستان نیز مشکلات زیادی برای مردم به وجود آورد که در آن زمان برخی مسوولان استانی گفته بودند که "این بارندگی و سیلاب سبب عبور از بحران جدی خشکسالی چندین ساله منطقه شد" اما اینطور نبود که بنا به گفته مهدی زارع عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله و عضو وابسته فرهنگستان علوم، آمار بارندگی منطقه از فروردین 98 تا پایان سال آبی (پایان شهریور 98) خلاف ادعای این مسوولان را نشان می دهد، بارندگی فروردین 98 و همچنین در بهمن 97 مساله ای دنباله دار نبود. خشکسالی هم به پایان نرسید.
حتی می بینیم که چه حجم زیادی آب هدر رفته است این در حالی است که کشور سالهاست با مشکل کم آبی دست و پنجه نرم می کند و بیشتر تالاب های کشور تشنه یک قطره آب هستند و اعتراض نگرفتن حقابه خود را با به هوا کردن گرد و غبار اعلام می کنند در صورتی که با اجرای صحیح طرح آبخیزداری و مدیریت منابع آبی می شد تمام این آبها را جمع آوری و ذخیره کرد.
حال کشور با این پیشینه حوادث غیر مترقبه طبیعی باز هم باید تا این حد خسارت ببیند؟ می دانیم که ژاپن کشوری زلزله خیز است و مسوولان و مردم آن این واقعیت را پذیرفته اند بنابراین در صدد همزیستی با آن بر آمدند نه مقابله، که در این راه اقدام به ساخت سازه هایی کردند که در مقابل زلزله ای حتی گاهی تا 9 ریشتر هم مقاوم است اما ما چه کرده ایم؟ با این گذشته تاریخی در زمینه حوادث طبیعی باز هم غافلگیر می شویم و نتیجه آن بی خانمانی و سرگردانی مردم است.
در واقع مساله مهم، نحوه مدیریت بحران و برخورد با آن است هر چند که «محمد باقر نوبخت» معاون رییس جمهوری و رییس سازمان برنامه و بودجه در توییتی نوشت که 100 میلیارد تومان به عنوان تنخواه برای پرداختهای فوری به سیل زدگان اختصاص یافته است اما آیا این کافی است؟
مهدی زارع دراین باره در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا گفت: دهم دی ماه 98 فرصتی یافتم تا از بخش هایی از شمال استان سیستان و بلوچستان بازدید کنم نکته قابل مشاهده و مهم این بود که بیش از هر چیز زمین های خشک به چشم می آمد، مدیریت رودخانه که انتظار می رفت به عنوان درس سیلاب های 98 به مدیریت بحران و مدیریت شهری منتقل شود و در دستور کار قرار گیرد، هنوز در بیشتر رودخانه ها از جمله رودهای استان سیستان و بلوچستان در دستور قرار نگرفته و آغاز نشده است، برای پاکیزگی و زدودن زباله از رودخانهها، همچنین فاضلاب های شهری مستقیما از طریق لوله های فاضلاب محلی و یا با تخلیه نخاله ها از سوی اهالی به داخل رودخانه ها، وارد می شود.
وی اظهار داشت: مسیر رودخانه ها از رستنی ها، درختچه ها و بوته ها پاکسازی نشده است، هنوز پارک های ساخته شده در حریم و مسیل رودخانه ها هنوز تخریب نشده اند و همچنان به عنوان فضای سبز همگانی مردم محلی و مسافران مورد استفاده قرار می گیرند، در بالادست رودخانه ها نیز روند تخریب مراتع با فروش سریع زمین هایی که ملک شخصی افراد محسوب می شوند، ادامه دارد و با این وضع آبخیزداری همچنان همانند قبل از سیلاب های 98 نگران کننده است.
زارع تاکید کرد: زمانی که درس های اتفاقات طبیعی، به ویژه سیلاب های 98 را نیاموخته و در مدیریت رودخانه ها به کار نبرده ایم، باید منتظر باشیم که بارندگی های کوتاه مدت و شدید، به دلایل مختلف از جمله تغییر اقلیم، موجب خسارت های بیشتر در همان نواحی آسیب دیده قبلی بشود، مدیریت بحران فقط هماهنگ کردن نیروهای کمک کننده و ارسال آذوقه و چادر به نواحی سانحه دیده نیست بلکه داشتن برنامه راهبردی، مدیریت کاهش ریسک، شامل پیشگیری از سوانح ممکن، درس آموزی از حوادث رخداده، به کار بستن این درس ها و مدیریت پسا بحران را نیز شامل می شود.
وی ادامه داد: در ضمن از اکنون باید برای سیلاب های اسفند 98 و فروردین 99 آماده شویم چون تغییر اقلیم موجب شده تا رخداد مخاطرات طبیعی به نحوی که از نظر اندازه و تکرار، شدیدتر و مکررتر از قبل باشند در ایران رخ دهد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله تصریح کرد: آنچه که به مدیریت این نوع سوانح آب و هوایی کمک بسیار می کند استفاده از دادههای علمی و مدیریت پیشگیرانه کاهش ریسک در یک برنامه درازمدت و به طور خاص در مورد مساله سیلاب در منطقه سیستان و بلوچستان، با نگاهی فرا ملی و منطقه ای است، سیلاب های فروردین و دی ماه 98 نماد شرایطی است که در ماه ها و سال های بعد نیز مشابه آن رخ خواهد داد.
وی درباره تاثیر این سیلاب ها بر تالاب های خشک کشور به ویژه تالاب هامون واقع در استان سیستان و بلوچستان توضیح داد: در دهه دوم بهمن ماه 1397، بارندگی شدید در افغانستان و ایران موجب سرازیر شدن آب از سمت افغانستان به ایران و رسیدن آن به تالاب هامون سابوری، شد. سیلاب اخیر نیز هامون را آبدار کرد.
زارع گفت: رخدادهای فرین (حداقلی و حداکثری) مانند خشکسالی و بارش های بسیار شدید و ناگهانی نماد تغییرات اقلیمی هستند، دستکاری انسان ها در طبیعت این منطقه و احداث سد در افغانستان از عوامل خشک شدن کامل استان سیستان و بلوچستان بوده است. «هیرمند» یا «هلمند» نام رودی است که از ولایت هلمند افغانستان سرچشمه می گیرد و به دریاچه «هامون» که دریاچه ای مشترک بین افغانستان و ایران است، می ریزد. در سال 1351 هجری شمسی قراردادی میان دولت ایران و افغانستان بسته شد که طی آن دولت افغانستان متعهد شد که در هر ثانیه 26 مترمکعب آب (معادل 850 میلیون مترمکعب در سال) از رودخانه هیرمند به سمت دریاچه هامون در خاک ایران آزاد کند.
وی افزود: اما افغانستان ساخت سد کمال خان را بر روی رودخانه هلمند در سال 49 آغاز کرد و بعد از بیش از سه دهه جنگ به پایان برد و فاز دوم آن در آذرماه سال 94 به بهره برداری رسید، همچنین سد «کجکی» نیز در افغانستان با ظرفیت مخزن 1800 میلیون مترمکعب بر روی رودخانه هیرمند ساخته شد و میزان حقابه ایران از هیرمند بیش تر کاهش یافت، دولت افغانستان تاکنون 19 سد و 34 بند انحرافی در حوضه آبریز هیرمند و در بالا دست تالاب های هامون احداث و مورد بهره برداری قرار داده و برنامه ساخت 35 سد دیگر را در این حوضه به صورت سدهای پیشنهادی در دست مطالعه و بررسی دارد.
وی گفت: این سدها، به همراه خشکسالی در خود افغانستان و ندادن حقابه مورد توافق در عهدنامه 1351 به ایران از عوامل خشک شدن دریاچه هامون بودهاند، در مجموع بر اساس آمار مرکز آمار ایران حدود 600 هزار نفر طی حدود سال های 1375 تا 1390 از منطقه سیستان به مناطق دیگر ایران مهاجرت کردهاند و آنان که ماندهاند، هرسال فقیرتر می شوند پس باید در زمینه مدیریت سیل درست عمل کنیم تا نه تنها متحمل خساراتی نشویم بلکه از آن بهره مند شویم. در واقع می توان با برنامه ریزی صحیح و جمع آوری رواناب ها و سیلاب ها، این تالاب ها را تا ماهها آبدار نگه داشت تا گرد و غباری به چشم ایرانیان نرود.