مشمئزکنندهترین واکنش به فوت مرحوم مهسا امینی
فارس پلاس - روایت روز؛ موضوع مرحوم مهسا امینی جوانب مبهمی دارد. قریب به 2 روز است که فضای مجازی آکنده از اظهارنظرات شتابزده و اغراق آمیز پیرامون فوت ایشان شده و این موضوع تنها داغ فقدان را برای خانواده مرحوم امینی سنگینتر میکند. از طرفی باعث میشود اصل ماجرا یعنی دلیل فوت ناگهانی مهسا امینی، درمیان انبوه تک و پاتکهای رسانهای گم شود.
اکنون هیچ چیز مهمتر از تسلی خاطر خانواده مرحوم و روشن شدن ابهامات نیست.
«وحیدی» وزیر کشور در این رابطه گفت: «همه تلاش ما هم برای این است تا بررسی کنیم فرایند غیر قانونی در این کار صورت گرفته است یا خیر. باید منتظر بمانیم تا نتایج کامل مشخص شود تا بتوانیم راجع به آن قضاوت نهایی و صحیح داشته باشیم.»
فراجا نیز فیلمی منتشر را کرده است که لحظه حادثه را نشان میدهد.
اما 4 نکته در حاشیه فوت مرحوم امینی وجود دارد:
1: مشمئزکننده ترین واکنش به فوت مرحوم امینی متعلق به عناصر اردوگاه اصلاح طلب است؛ موضعگیری خصمانه و کینه جویانه برخی عناصر اصلاح طلب حتی از جریان [به اصلاح خود] برانداز و عناصر فرقه رجوی نیز بیشتر است. دو جریان مذکور اقتضای طبیعتشان این است که همچون کفتار با بوی خون مست و با پیکرهای بیجان سیر شوند. اساساً این قبیل موضوعات حکم شیفت اضافه کاری را برای این جریان دارد.
اما در سوی دیگر اردوگاه اصلاح طلبان است. عقبه تاریخی این جریان نمیگذارد مرثیهخوانی امروزشان را باور کنیم. محمد خاتمی پیام داده که «باز هم فاجعه ای ناگوار که درد آن تا مغز استخوان را میسوزاند!». دلیل درد ایشان از دست رفتن یک جوان است؟ در همین روزها و موازی با روزهای فوت مرحوم امینی، ماجرای امیرحسین خادمی نیز مطرح شده که اگر شنیدهها درست باشد، بسیار هولناک است. خاتمی چرا برای او پیامی نداد؟ یا چرا برای فوت غم انگیز خانم شلیر رسولی که او هم از تبار کرد بود، پیامی صادر نشد؟ [1]
شاید چون موضوع درباره یک خانمی است که در یک ساختار حاکمیتی فوت کرده، ایشان دست به قلم شدهاند. در اینجا نیز لازم است واقعهای را یادآوری کنیم: روز 7 خرداد 97 خانمی حدودا 35 ساله در برج آرمیتای سعادت آباد با اصابت گلولهای به قلبش کشته شد. نام مقتول میترا استاد بود و قاتل، شهردار منتخب اصلاح طلبان برای پایتخت ایران. خاتمی چرا برای مرحوم میترا استاد پیامی نداد؟ جریان اصلاح طلب در این ماجرا وقاحت را به حدی رساند که برای تبرئه قاتل، از هیچ اتهامزنی شنیعی علیه مقتول فروگذاری نکرد.
2: «محمود صادقی» نماینده سابق جریان اصلاح طلب در مجلس در حساب توئیتری خود نوشت: «مهسا امینی پر کشید و فرصت اعتراف اجباری را از قاتلانش گرفت. لعنت ابدی بر شما باد.»
دو ادعا در این توئیت وجود دارد: اول؛ نیروی انتظامی قاتل است. دوم؛ اعتراف اجباری.
اگر مرحومه امینی در مسیر انتقال تحت شکنجه و ظلم ماموران قرار گرفته، خاطیان باید به اشد مجازات کیفر شوند. اما اگر ادعای صادقی ریشه در دروغ داشته باشد، قوه قضائیه باید شخص محمود صادقی را در مقابل انظار عمومی به اشد مجازات برساند. زیرا هم خانواده مرحوم و هم افکار عمومی را جریحه دار کرده است.
صادقی در ماجرای قتل میترا استاد نیز مدعی شده بود: «یک وکیل باتجربه این فرضیه را مطرح کرده که نجفی مباشر قتل نیست و قتل را به گردن گرفته است. باتوجه به شخصیت نجفی و حالات او پس از وقوع قتل و قرائن متعدد دیگر، صحت این فرضیه بعید به نظر نمی رسد.»
نمونه محمود صادقی نشان میدهد که امنیت روانی جامعه کوچکترین اهمیتی برای وی ندارد و سوال این است که آیا امنیت روانی جامعه برای دادستانی و قوه قضائیه اهمیت دارد؟ اینکه عناصر یک جریان سیاسی در برهههای زمانی مختلف، بدون ارائه مستندات، هر اتهامی را بزنند و هیچگونه پیگیری صورت نپذیرد، تنها منجر به کلنگی شدن ذهن جامعهای خواهد شد که تحت بمباران بیرحمانه رسانهای قرار دارند.
نمونه گل درشت آن نیز کودتای ناموفق اصلاح طلبان در سال 88 بود و هنوز پس از 13 سال سندی برای دروغ بزرگ خود مبنی بر تقلب ارائه نکردند. دروغی که با چاشنی جنگ شهری و اغتشاشات متعاقب آن در تهران، منجر به اعمال سنگینترین تحریم تاریخ علیه مردم ایران شد. (+)
3: یک انتقاد به جریان مسئول در مقابله با برهنگی و بدحجابی در کشور وارد است: مرفه نشینان را رها کردید و برای اعمال قانون سراغ طبقه پایین دست رفتید؟ در مناطق مرفه نشین شمال تهران دیگر بحث موی سر مطرح نیست و برخی عملاً با البسه نیمه برهنه تردد میکنند.
این طبقه در بزنگاه نیز ماشین و زمین را تبدیل به دلار میکنند، عازم کانادا میشوند و با ارز مردم کشور برای همین مردم شوآف میکنند و جلوی چشم مردم مستضعف، میلیونها تومان خرج خوراک سگ و حیوانات ولگرد میکنند. همواره نیز در حال غرولند پیرامون ارکان کشور هستند. اگر برخوردی هم وجود دارد باید تمرکز اصلی بر این قشر باشد.
4: نوع واکنش گروهی از سلبریتیها در موضوع میترا استاد و مهسا امینی این ظن را تقویت میکند که واکنش این جماعت همسو با جریان اصلاح طلب است. تقریباً در هر موضوعی نیز روایت رسانهای سمت معاند را برجسته میکنند. از ماجرای کرونا گرفته تا افغانستان.
بخشی از این سلبریتیها احتمالاً در گعدههای شخصی خود تحت تاثیر فضای مجازی به این نتیجه رسیدهاند که کار نظام تمام است و از الان باید برای نظام بعدی حساب باز میکند! نظامی که آقایی آمریکا برای خود را نمیپذیرد، نباید به این قشر جشنوارهای باج دهد. عدم برخورد را نشانه ضعف و ترس قلمداد میکنند. مسئولان مربوطه بهتر است در وهله اول، مواهب افراد دوگانه سوز در این نظام را مسدود کند و مواجهه در حوزه حجاب را از سلبریتیها و مدلهای اینستاگرامی شروع کنند.
پایان پیام /
[1]:https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/06/24/2774931