معرفی تنها راه مهار تورم
راهحل اصلی معضل تورم، رفع کسری بودجه و بازگشت به انضباط مالی است. عموما کسری بودجه نشاندهنده این است که دولت بیش از آنکه درآمد دارد، هزینه ایجاد میکند.
در ایران درآمدها به دو بخش درآمدهای حاصل از فروش نفت و مالیات تقسیم میشود. درآمدهای نفتی به این صورت است که وقتی دولت نفت را می فروشد، درآمد ارزی حاصل از آن را به بانکمرکزی میدهد و با نرخ مشخصی معادل ریالی آن را از بانکمرکزی دریافت میکند. در مقابل درآمدهای دولت، هزینه های دولت قرار دارد که برای مثال آنها را صرف پرداخت حقوق به کارمندان یا در امور جاری و عمرانی مصرف میکند.
زمانی که این درآمدها کمتر از هزینه ها باشد، دولت با کسری بودجه مواجه میشود. تفاوتی که بین درآمدها و هزینه ها در ابتدای سال وجود دارد این است که درآمدها پیشبینی میشود. در واقع پیشبینی می کنیم که چقدر مالیات بگیریم یا چقدر نفت بفروشیم. بنابراین، عدد یادشده اطمینانی است که نسبت به درآمدها داریم، در حالی که هزینه ها عموما قطعی است و دولت تعهدی را می پذیرد و باید به آن تعهد عمل کند. در طول سالهای مختلف هم همیشه اینطور بوده که بخشی از درآمدها تحقق پیدا نکرده؛ اما هزینه ها نسبت به پیشبینی محقق شده است. بنابراین برآوردهایی که از کسری بودجه سالجاری میشود طبعا می تواند افزایش هم پیدا کند.
وقتی از کسری بودجه صحبت می کنیم، این کسری باید الزاما از محلی تامین شود. درنهایت تامین کسری بودجه در دولت ها در طول تاریخ به صورت استقراض از بانکمرکزی بوده است؛ به این مفهوم که دولت از بانکمرکزی درخواست میکند بدهی هایش را با ریالی که منتشر میکند تامین کند؛ بدون اینکه در مقابل آن دارایی یا ارزی در اختیار بانکمرکزی قرار بگیرد. البته طی سالهای گذشته دولت از ابزار بدهی هم استفاده کرده و فقط از بانکمرکزی بودجه خود را تامین نکرده؛ یعنی با انتشار اوراق به سراغ قرض گرفتن از مردم هم رفته است.
نهایت این بدهی ها و قرضها هم این است که از منابع بانک مرکزی و به صورت چاپ پول جدید تامین میشود و ما هم می دانیم که چاپ پول جدید یعنی از ارزش پولی که امروز در اختیار مردم است کاسته میشود؛ زیرا در مقابل پول جدید کالایی وارد اقتصاد نشده و به این معنی است که ارزش پول شما کاهش یافته است. کاهش ارزش پول در دو حالت رخ میدهد. یکی در داخل کشور و در قبال کالا و خدمات که اصطلاحا به آن تورم می گوییم؛ یعنی قیمت کالاها افزایش مییابد و اگر می توانستید قبلا کالایی را با دو واحد پول خریداری کنید، امروز باید برای آن چهارواحد پول پرداخت کنید که همان تعریف تورم است. شکل دوم این است که ارزش پول ما با چاپ پول در مقابل ارزش پول های خارجی هم کاهش پیدا میکند و همان افزایش نرخ ارز است که با آن آشنا هستیم و در تمام سالهای گذشته آن را تجربه کرده ایم.
بهطور خلاصه، کسری بودجه دولت درنهایت به تورم و افزایش نرخ ارز منجر خواهد شد؛ اما بحثی که وجود دارد هزینه هایی است که دولت ایجاد میکند و در جیب مردم سرشکن خواهد شد. این رویه، روند طبیعی اقتصاد است و از آن گریزی نداریم. دولت ها نیز ممکن است بتوانند با برخی دخالت ها این روند را تحتتاثیر قرار دهند؛ اما نمی توانند از آن فرار کنند و تنها می توانند آن را به تاخیر بیندازند. بهعنوان مثال حداقل در مورد ارز اعتقاد این است که دولت با دخالت در بازار و فروش و عرضه ذخایر ارزی خود، با محدود کردن واردات برخی از کالاها یا خرید و فروش ارز توانسته است نرخ را تا حدودی به صورت موقتی کنترل کند؛ اما در نهایت هیچ گریزی نیست و کسری بودجه و اضافه خرج کردن های دولت باید از محلی تامین شود و آن جایی جز جیب مردم نیست.
دولت برای کنترل کسری بودجه باید هزینه های خود را کنترل یا درآمدهایش را واقع بینانه پیشبینی کند؛ اما معمولا کنترل هزینه ها جایی است که دولت در مدیریت آن دچار مشکل میشود. دولت ما طی سالهای گذشته به دولتی بزرگ بدل شده و متاسفانه در شرایط فعلی درصد زیادی از درآمد های دولت، صرف هزینه های جاری میشود. هزینه هایی که بابت کارهای جاری پرداخت میشود شامل حقوق کارمندان دولت، صندوقهای بازنشستگی و بودجه هایی است که دولت صرف امور عمرانی میکند. در طول زمان این مشکل همواره وجود داشته و دولت با فرار کردن از حل مشکلات، این مساله را به تاخیر انداخته است. اکنون دولت به جایی رسیده که هزینه های عمرانی را نیز بهشدت کاهش داده است تا هزینه های جاری را پرداخت کند.دولت باید دامنه فعالیت های خود را کوچک کند و تغییر دهد و بسیاری از ردیف های بودجه ای را که طی سالها شکل گرفتهاند کاهش دهد. حتی اگر این ردیف ها خیلی کوچک باشند، انباشت آنها روی هم عدد بزرگی میشود و باید از بودجه حذف شوند. در واقع دلیلی ندارد که دولت در بسیاری از زمینه ها فعال باشد یا بودجه ای برای آن اختصاص دهد و باید دخالت خود را کاهش دهد تا هزینهها و در نهایت تورم افت کند.
منبع: دنیای اقتصاد
همچنین بخوانید