جمعه 2 آذر 1403

مهمان پدر

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
مهمان پدر

خانه تهرانی‌ها پذیرای کسانی شده است که تا به حال آن‌ها را ندیده و نمی‌شناسند. میزبان و مهمان با یک پیام به هم رسیده‌اند و فقط یک نقطه مشترک دارند؛ عشق نماز خواندن به امامت آقا.

به گزارش مشرق، این جمعه تهران، با همه جمعه‌ها فرق دارد. تهران شاهد یک اتفاق مهم است که مردم را از تمام شهرستان‌های کشور به قلبش روانه کرده است. خانه تهرانی‌ها پذیرای کسانی شده است که تا به حال آن‌ها را ندیده و نمی‌شناسند. میزبان و مهمان با یک پیام به هم رسیده‌اند و فقط یک نقطه مشترک دارند؛ عشق نماز خواندن به امامت آقا.

روز گذشته ملت ایران هنوز سرخوش از «عملیات وعده صادق 2» بودند که خبر دیگری خوشحالی‌شان را مضاعف کرد؛ خبر این بود: «نماز جمعه به امامت مقام معظم رهبری برگزار می‌شود.»

استوری‌اش چند جمله بیشتر نبود «امروز داشتم فکر می‌کردم، اگر تهران زندگی نمی‌کردم، حتما فردا خودمو می‌رسوندم تهران و تو نمازجمعه شرکت می‌کردم. حتی اگه سنگ از آسمون بباره... یکی از خاطره سازترین نمازجمعه‌های قرن؛ چقدر ذوق زده ایم.»

چند دقیقه از استوری نگذشته بود، که اولین پیام آمد. «ما داریم میایم از مشهد» مریم ذوق زده شد. باورش نمی‌شد یک نفر از مشهد 900 کیلومتر بکوبد، برای نماز بیاید و برگردد.

پیام بعدی را که خواند بیشتر هیجان زده شد. در شهرهای مختلف چند نفر بانی شده و در ایتا گروه‌هایی راه انداخته بودند. بچه‌های شهرهای دیگر هم با دیدن آن گروه‌ها ایده گرفته و برای شهر خودشان گروه زده بودند. در گروه اعلام کرده بودند که هر کسی برای نماز جمعه می‌خواهد به تهران برود و وسیله ندارد اعلام کند. به جز کسانی که دنبال وسیله بودند، خیلی‌ها اعلام کرده بودند، راهی تهران هستند و ماشین‌شان به اندازه چند نفر جا دارد و می‌توانند آن‌ها را برسانند.

مریم هم دست به کار شد. لینک گروه شهرهای مختلف را گرفت. پیام‌هایش را نگاه می‌کرد، هر کسی از هر شهری بود، لینک گروه مربوط به شهر خودش را برایش می‌فرستاد تا با همشهریانش هماهنگ شود.

دختر خانمی از بندرعباس پیام داده بود که دلش پر می‌زند برای نماز آقا. ولی به خاطر دوری راه خانواده‌اش اجازه نمی‌دهند تنها تهران بیاید. آن یکی از زاهدان پیام داده که ما حرکت کرده ایم. با دوستان‌مان اتوبوس گرفته ایم، برای نماز می‌رسیم و بعد نماز هم بر می‌گردیم.

پیام‌ها را که خواند به یاد اربعین افتاد. به این فکر کرد که ما هم می‌توانیم شبیه عراقی‌ها خانه‌هایمان را در اختیار کسانی که از راه دور می‌آیند، بگذاریم. با دوستانش در میان گذاشت. آن‌ها هم موافق بودند. قرار شد خانم‌ها مهمان خانه‌اش باشند.

در استوری بعدی نوشت: «خانم‌ها اگر مشکل اسکان دارند ما در خونه‌ی نصفه نیمه خودمون پذیرا هستیم. آقایون هم اگه مشکل داشتین بگین شاید کاری از دستمون برمی اومد ما بچه مشایه ایم».

مادرش که استوری را دید گفت: «خانم‌ها مهمان خانه تو باشند، آقایان مهمان خانه من.»

بعد از آن پیام تهرانی‌ها شروع شد. یکی یکی اعلام می‌کردند که ما حاضریم در خانه خودمان از مهمانان شهرستانی پذیرایی کنیم. حتی بعضی‌ها که شهرستانی بودند و در تهران خانه دانشجویی داشتند، پیام دادند. یک نفر از کرج پیام داد راهمان کمی دور است ولی ما هم پذیرای مهمان هستیم.

هر پیامی که می‌آمد مریم انرژی مضاعف پیدا می‌کرد. یکی نوشته بود: «دوست دارم وقتی پیر شدم و دخترم جوان بود و این موضوع از تاریخ ایران را شنید یا در کتاب تاریخ معاصر دانشگاه خوند بگه آره من کوچیک بودم با مامان و بابا رفتیم. عکسم داریم از اون حماسه یه عکس خانوادگی و کلی خاطره»

حالا مریم و بقیه فقط یک آرزو دارند: «ان شالله این جمعه نماز را در مصلی به امامت حضرت آقا می‌خوانیم و هفته بعد در قدس. سنصلی فی القدس ان‌شاالله.» فقط چند ساعت تا نماز جمعه فردا مانده است.

پیام‌ها تمامی ندارد. هر لحظه به تعداد کسانی که می‌خواهند میزبان مهمان‌های آقا باشند، اضافه می‌شود. مردمی که کیلومترها راه می‌آیند تا به امامت رهبر عزیزمان نماز بخوانند و برگردند.

همه برای این دیدار لحظه شماری می‌کنند. برای حضور در یک حماسه تاریخی.

منبع: فارس
مهمان پدر 2
مهمان پدر 3
مهمان پدر 4
مهمان پدر 5
مهمان پدر 6
مهمان پدر 7