موشکهای ایران را بدهیم، رونق اقتصادی برمیگردد؟!/«جنگ خوب» و «جنگ بد» از نگاه اصلاحطلبان
اگر ادعای جریان اصلاح طلب درباره توافق با آمریکا و گشایش اقتصادی به واسطه این توافق، صحیح بود باید در دولت روحانی به واسطه برجام گشایش عظیم اقتصادی و به قول آقایان، فتح الفتوح اقتصادی رخ می داد.
سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** موشک های ایران را بدهیم، رونق اقتصادی برمی گردد؟!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«اگر حوصله و تنگنای معیشت مردم برای تصمیم گیران ملموس باشد و اگر شرایط خاص و لغزنده زمانه در نظر آیند بالاخره در قبال لغو تحریمها باید امتیازاتی بدهیم و گریزی از آن نیست. ما میتوانیم بازیگر فعال و زیرک و پرسرعتی باشیم و حداکثر امتیازهای خود را در زمان رفع تحریمها جستوجو کنیم. از هم اکنون برای هر روز پس از توافق برنامه داشته باشیم و ساعتی را ازدست ندهیم. حدود 20 سال است که همه روابط خارجی و اقتصاد ما زیر سایه موضوع هستهای قرار دارد، 15 سال است که مرتبا بر تحریمها افزوده میشوند و ما تحریمزدگان زمان شدهایم. شاید دیگر یادمان رفته باشد که زندگی بدون تحریم چگونه است؟ به نظر میرسد رفع تحریمها خصوصا برای اقتصاد کشور در دراز مدت ازچنان اهمیتی برخوردار باشد که دادن برخی از امتیازها در مقابل آن به چشم نیایند.»
همچنین روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت:«ممکن است یک توافق احتمالی دوجانبه میان ایران و امریکا اتفاق بیفتد و مشکلات باقیمانده به صورت دوجانبه حل و فصل شود و از طرفهای دیگر خواسته شود که به این چارچوب احترام بگذارند... به اعتقاد طرفهای مذاکره ایران در مذاکرات برجام، اگر ایران با همین سرعت برنامه هستهای خود را توسعه دهد، دوران گریز هستهای ایران مستمرا کوتاهتر میشود و بنا به ادعای آنها ایران روز به روز به بمب هستهای نزدیک میشود. این نگرانی همچنان در میان امریکا و متحدانش وجود دارد.»
اصلاح طلبان می گویند «در قبال لغو تحریمها باید امتیازاتی بدهیم و گریزی از آن نیست.» این طیف همزمان تاکید می کند که «ممکن است یک توافق احتمالی دوجانبه میان ایران و امریکا اتفاق بیفتد و مشکلات باقیمانده به صورت دوجانبه حل و فصل شود.» نکته قابل تأمل و البته قابل تأسف اینجاست که جریان اصلاح طلب همواره بر امتیازدهی یکطرفه ایران به آمریکا و اروپا تاکید دارد.
این در حالی است که طرف غربی صراحتا و با وقاحت خواسته های زیاده خواهانه خود را مطرح کرده است. آمریکا و اروپا می گویند ایران باید علاوه بر تعطیلی صنعت هسته ای، برجام موشکی و منطقه ای را نیز کلید زده و مولف های قدرت خود را یکی پس از دیگری از کار بیندازد.
رهبر معظم انقلاب -19 اسفند - در دیدار اعضای مجلس خبرگان فرمودند:«سادهلوحانهتر و ناشیانهتر از پیشنهاد کسی که میگوید قدرت دفاعی را برای حساس نشدن دشمن، کاهش دهیم وجود ندارد. در طول زمان، از این پیشنهادهای سست و پر ایراد مطرح شده که همه آنها ابطالپذیر بود و ابطال هم شد و اگر به کسانی که میخواستند برخی بازوهای قدرت ملی را قطع کنند، اجازه این کار داده میشد، ایران، امروز با خطرات بزرگی مواجه بود که با اراده و عنایت خداوند، امکان عملی شدن این پیشنهادها به وجود نیامد.»
اگر ادعای جریان اصلاح طلب درباره توافق با آمریکا و گشایش اقتصادی به واسطه این توافق، صحیح بود باید در دولت روحانی به واسطه برجام گشایش عظیم اقتصادی و به قول آقایان، فتح الفتوح اقتصادی رخ می داد؛ آیا چنین اتفاقی رخ داد؟! نه تنها چنین اتفاقی رخ نداد بلکه دولت روحانی به واسطه اعتماد به آمریکا و چیدن همه تخم مرغ ها در سبد برجام، فشار سنگینی به اقتصاد و معیشت مردم تحمیل کرد.
** «جنگ خوب» و «جنگ بد» از نگاه اصلاح طلبان
روزنامه شرق در مطلبی نوشت:«در بین سیاسیون، سخنوران و تریبونداران ما، گویا این جنگ یکجانبه به گونه دیگری و متفاوت از آن چیزی که جهانیان و حتی مردم روسیه میبینند و با آن مخالفت میکنند، دیده و توصیف میشود. جای تأسف دارد در جامعه ما که هویت دینی دارد و قرار بود «سیاست ما عین دیانت ما» باشد، انسانیت و اخلاق انسانی که از مؤلفهای اصلی دین اخلاقمدار اسلام است، در سلوک برخی به فراموشی سپرده شده است و اخلاقمداری و جهتگیریهای انسانی در پرانتز مواضع سیاسی محصور شدهاند.»
در ادامه این مطلب آمده است:«این چه منطقی است که عدهای در کشور به خاطر «اختلاف با غرب» یا «روابط نزدیک با شرقی» که «تنها به منافع خود مینگرد»، چشم بر جنایات پوتین در اوکراین بسته و به مراتب بیش از رسانههای داخلی روسیه از اقدامات ارتش روسیه و تصمیم پوتین دیکتاتور به یک کشور حمایت کرده و برای آن هورا میکشند؟».
مقامات جمهوری اسلامی ایران در واکنش به جنگ اوکراین مواضع قاطع و مقتدرانه ای اتخاذ کرده اند. فصل مشترک این مواضع این بوده است که با اعلام آتش بس باید جنگ خاتمه یابد.
برای نمونه در هفته های گذشته «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه کشورمان در توئیتی نوشت:«بحران اوکراین ریشه در اقدامات تحریکآمیز ناتو دارد. ما توسل به جنگ را راهحل نمیدانیم. برقراری آتشبس و تمرکز بر راهحل سیاسی و دموکراتیک یک ضرورت است.»
همچنین رئیس جمهور کشورمان روز یکشنبه در جلسه هیات دولت گفت: «جمهوری اسلامی ایران از هرگونه تلاش دیپلماتیک که منجر به حل مسالمتآمیز مناقشات در اوکراین شود حمایت میکند و آماده نقشآفرینی برای هرگونه کمک به بازگشت صلح است... جمهوری اسلامی ایران ضمن درک نگرانیهای امنیتی نسبت به چندین دهه توسعهطلبی ناتو، بر حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی همه کشورها تأکید دارد. قاطعانه بر این باوریم که دیپلماسی و پایبندی صادقانه به تعهدات بینالمللی توسط همه طرفها، تنها راهحل پایدار و عادلانه خروج از وضعیت فعلی است.»
آقای رئیسی در ادامه تصریح کرد: «حفاظت از جان و مال شهروندان و غیرنظامیان و رعایت حقوق بینالمللی و حقوق بشردوستانه باید مورد اهتمام جدی همه طرفها قرار گیرد.»
متاسفانه جریان اصلاح طلب به دلیل اصرار بر رفتار قبیله ای، همه مفاهیم را لوث کرده است. برای مثال «قاتلِ یک زن» اگر هم قبیله ای جریان اصلاحات باشد، نه تنها نباید مجازات شود، بلکه باید به عنوان «قهرمان ملی» و «نخبه و جنتلمن» از او تجلیل شود.
درباره جنگ و تجاوز نظامی نیز همینطور، اگر آل سعود زنان و کودکان بی گناه یمنی را به قتل برساند، نه تنها نباید مورد اعتراض قرار گرفته بلکه ایران باید در اسرع وقت روابط دوجانبه را ارتقا بدهد. درباره کودک کشی اسرائیل نیز همینطور. از نگاه جریان اصلاح طلب، ایران نه تنها نباید به رژیم غاصب و کودک کش اسرائیل اعتراض کرده بلکه باید در رقابت های ورزشی نیز با نماینده این رژیم مبارزه کند!
مبنای موضعگیری جریان اصلاح طلب، علاوه بر رفتار قبیله ای، همسو بودن با منافع آمریکاست. متاسفانه این جریان نقش خود را در حد پادوهای آمریکا در ایران تقلیل داده و دقیقا براساس منافع آمریکا موضعگیی می کند. بر همین اساس در ماجرای اوکراین، این طیف به هیچ عنوان به نقش آمریکا و اروپا در ایجاد این بحران اشاره نکرده و غرب را بی تقصیر جلوه می دهد.
امام خمینی (ره) در توصیف جریان غربگرا فرموده بودند: «نباید فراموش کنیم که در جنگ با آمریکا هستیم. ما در جنگ با آمریکا و تفالههای آمریکا (هستیم)، این تفالههایی که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم، الان هم هستند... اینها میخواهند خرابی کنند. کار ندارند به این که کی کشته بشود و کی از بین برود... خط این بود که اصلاً آمریکا منسی [فراموش] بشود. یک دسته شوروی را طرح میکردند تا آمریکا منسی بشود. خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود.»
جریان تندروی اصلاح طلب نه دغدغه منافع ملی دارد و نه دلش برای مردم اوکراین می سوزد. نشان به آن نشان که این طیف در سال 88 در وسط خیابان شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر می داد و حالا ژست حمایت از مردم اوکراین به خود گرفته است.
ناگفته نماند که در سال 98 به فاصله کوتاهی پس از جنایت دولت تروریست آمریکا در به شهادت رساندن سردار حاج قاسم سلیمانی، افراطیون اصلاح طلب پیشنهاد مذاکره مستقیم با قاتلان حاج قاسم حول برجام را مطرح کرده و مدعی شدند که شهادت سردار سلیمانی نباید مانعی در برابر مذاکره مستقیم با آمریکا باشد!