چهارشنبه 25 تیر 1404

مکتب فلسفی اصفهان در پرتو عقلانیت شیخ بهایی بالید

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
مکتب فلسفی اصفهان در پرتو عقلانیت شیخ بهایی بالید

اصفهان - استاد فلسفه دانشگاه اصفهان گفت: مدرسه فکری شیخ بهایی با تلفیق فقه و فلسفه، زمینه‌ساز شکوفایی عقلانیت شیعی در مکتب فلسفی اصفهان شد.

اصفهان - استاد فلسفه دانشگاه اصفهان گفت: مدرسه فکری شیخ بهایی با تلفیق فقه و فلسفه، زمینه‌ساز شکوفایی عقلانیت شیعی در مکتب فلسفی اصفهان شد.

به گزارش خبرنگار مهر علی کرباسی‌زاده اصفهانی شامگاه سه‌شنبه در کارگاه «مکتب فلسفی اصفهان» که به همت مرکز اصفهان‌شناسی و خانه ملل برگزار شد، با اشاره به زمینه‌های تاریخی شکل‌گیری این مکتب گفت: برای نخستین بار در تاریخ ایران، مذهب شیعه دوازده‌امامی به‌عنوان مذهب رسمی یک کشور پهناور، در ساختار سیاسی و اجتماعی صفویه نهادینه شد و همین امر موجب شد سنت روایی شیعه، متون فقهی، اصولی، فلسفی و عرفانی در کنار هم در بستری منسجم شکوفا شود.

وی افزود: صفویان با صرف منابع مالی گسترده، نسخه‌های خطی از سراسر جهان اسلام، از شبه‌قاره هند تا شام و عراق، را به اصفهان منتقل کردند و کتابخانه‌های عظیمی را پایه‌ریزی کردند که هنوز برخی از نسخ خطی آن‌ها در زیرزمین خانه‌های اصفهان نگهداری می‌شود.

ظهور کتب اربعه ثانی در برابر روایت رسمی

دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان اظهار کرد: با شکل‌گیری دولت صفوی، آثاری نظیر «الوافی» اثر ملأ محسن فیض کاشانی، «وسائل الشیعه» از شیخ حر عاملی و دیگر آثار برجسته حدیثی، به عنوان «اربعین ثانی» در کنار کتب اربعه حدیثی اولیه قرار گرفتند. به این ترتیب مجموعه‌ای نوظهور از منابع حدیثی در پاسخ به نیازهای فقهی، اخلاقی و اجتماعی زمانه تدوین شد که به مرجع جدی مجتهدان و متکلمان تبدیل شد.

وی با اشاره به رقابت علمی و اعتقادی ایران صفوی با عثمانی‌ها تصریح کرد: در قسطنطنیه (استانبول امروزی) نیز رویکردهایی مشابه در حال شکل‌گیری بود، اما جامعیت فلسفی، عرفانی و حدیثی مکتب اصفهان در آن زمان بی‌همتا بود.

شیخ بهایی، چهره‌ای چندساحتی با گرایش‌های عرفانی

کرباسی‌زاده با اشاره به شخصیت منحصربه‌فرد شیخ بهایی، او را یکی از برجسته‌ترین چهره‌های فکری دوران صفوی دانست و گفت: شیخ بهایی از معدود فقهایی بود که با گرایش عرفانی زندگی می‌کرد و توانست در زمینه‌هایی چون اصول فقه، حدیث، نجوم، هندسه، ادبیات، معماری و عرفان، آثاری به‌جاماندنی خلق کند.

وی کتاب «کشف‌الکشکول» را مهم‌ترین اثر شیخ بهایی دانست و گفت: این اثر به زبان عربی نوشته شده و با اینکه در قالب کشکول تدوین شده، تصویری تمام‌قد از دغدغه‌های فکری، اجتماعی، دینی و عرفانی عصر صفوی را ارائه می‌دهد. این اثر از مصر و فلسطین تا قزوین و اصفهان را در بر می‌گیرد و بارها به زبان‌های گوناگون از جمله انگلیسی و فرانسوی ترجمه شده است.

مکتب اصفهان و تمایز از جریان اخباری‌گری

این استاد فلسفه ادامه داد: اصفهان هیچ‌گاه به پایگاه جریان اخباری‌گری تبدیل نشد و علمای برجسته‌ای همچون علامه مجلسی نیز با وجود تبحر در حدیث، در فقه اصولی جایگاه داشتند. حتی رساله‌هایی که در نقد اخباریان در خراسان نوشته شده بود، از اصفهان آغاز شد و در نجف، کربلا و مدینه نیز تأثیرگذار بود.

وی با اشاره به چهره‌هایی چون میرزا حسن سبزواری و میرزای قمی، گفت: مکتب اصفهان گرچه به ظاهر دارای چهره‌های متکثر بود، اما در بنیاد بر عقل‌گرایی، روش استدلالی و اجتهادی و عرفان شیعی تأکید می‌کرد و این ویژگی آن را از جریان‌های اخباری و ظاهرگرا متمایز می‌ساخت.

از مدرسه شیخ بهایی تا حکمت متعالیه

کرباسی‌زاده با تشریح روند شکل‌گیری مدارس فکری در اصفهان صفوی اظهار کرد: مدرسه فکری شیخ بهایی، به عنوان مدرسه‌ای تطبیقی، در کنار مدرسه حکمت تنظیمی فولاد و مدرسه حکمت متعالیه ملاصدرا، سه شاخه عمده مکتب فلسفی اصفهان را شکل دادند. هرچند ملاصدرا به شیراز مهاجرت کرد، اما ریشه‌های حکمت متعالیه او در همین مکتب اصفهان شکل گرفت.

جایگاه عرفان در تفکر شیخ بهایی

وی با اشاره به نقش عرفان در اندیشه شیخ بهایی تصریح کرد: برخلاف برخی فقهای زمانه، شیخ بهایی نه‌تنها با عرفان مخالفتی نداشت بلکه بسیاری از مفاهیم دشوار حدیثی را از منظر عرفان تفسیر می‌کرد. به عنوان نمونه، در اثر «اربعین حدیث» که یکی از مهم‌ترین متون سنت چهل حدیثی در شیعه است، مسائل عمیق عرفانی مانند تجسم اعمال، مراتب وجود، و صفات الهی با نثری بسیار دقیق و ساده تبیین شده‌اند.

نقد رفتارهای صوفیانه از موضع عرفان حقیقی

این دانشیار دانشگاه با اشاره به نقدهای صریح شیخ بهایی نسبت به برخی رفتارهای تصوف نمایشی گفت: در آثار او تمایزی جدی میان عرفان حقیقی و تصوف نمایشی وجود دارد. او از شیخ‌الاشراق، ابن‌عربی و حافظ الهام می‌گیرد، اما در عین حال صوفی‌نمایان را که به‌زعم او موجب انحراف از عقل و شریعت‌اند، به‌شدت نقد می‌کند.

پیوند میان سنت عرفانی و حکمت ایمانی

وی در بخش دیگری از سخنان خود به نگاه انتقادی شیخ بهایی به فلسفه یونانی اشاره کرد و گفت: در اشعار و آثارش، بوعلی‌سینا را به عنوان نماد حکمت عقل‌گرایانه یونانی می‌شناسد، اما تلاش می‌کند تا با رویکردی جامع، بین حکمت یونانی، حکمت ایمانی و عرفان اسلامی پیوندی تازه برقرار کند؛ پیوندی که در نهایت منجر به شکل‌گیری مکتب منحصر به‌فردی شد که تحت عنوان مکتب فلسفی اصفهان شناخته می‌شود.

اصفهان، میدان برخورد سه جریان فقه، عرفان و فلسفه

به گفته کرباسی‌زاده، دوران صفویه و مکتب فلسفی اصفهان نقطه اوج تعامل سه جریان بزرگ فقه، عرفان و فلسفه در تاریخ ایران است. وی افزود: در این دوران، علاوه بر مکتب فلسفی، مکاتب فقهی متنوع، نحله‌های عرفانی مانند سلسله ذهبیه و نعمت‌اللهیه نیز در اصفهان شکل گرفتند و این شهر را به میدان گسترده‌ای برای گفت‌وگوی عقل و نقل و عرفان بدل ساختند.