نتایج فرهنگی و اجتماعی دینگریزی / رهایی در چیست؟
افزایش دین گریزی، بالا رفتن آمار طلاق، اعتیاد، فساد و بزه کاری را در پی دارد و کاهش آن، از آمار این گونه آسیبها میکاهد.
افزایش دین گریزی، بالا رفتن آمار طلاق، اعتیاد، فساد و بزه کاری را در پی دارد و کاهش آن، از آمار این گونه آسیبها میکاهد.
به گزارش خبرنگار مهر، علی معروفی آرانی، منتقد و پژوهشگر عرصه فرهنگ در یادداشتی به بررسی عامل مهم دینداری در تعالی اجتماعی پرداخته است.
مشروح این یادداشت را در ادامه بخوانید:
نقش دینداری و دین گریزی در دیگر آسیبهای اجتماعی از دید جامعه شناسان و روان شناسان نیز پنهان نمانده است؛ آنها به قدرت بازدارندگی دین در برابر هنجارشکنی و آسیب رسانی اعتراف دارند و دین را عامل مهمی در برقراری زندگی سالم اجتماعی میدانند.
کارل گوستاو یونگ دین را مانند گرسنگی و ترس از مرگ، واقعی میخواند و نبود روحیه دینی در انسان را عامل بروز اختلالات و تشویشهای روانی معرفی میکند، (1) و گابریل تارد از سرنوشت انسانها در جامعهای که دین در آن حضور ندارد و توان ایستادگی آنها در برابر خواستههای مخرب بدون حضور دین احساس نگرانی میکند. افزون بر این، تجربه و پژوهشهای جدید نیز نشان از گرفتاری کمتر دینداران به هنجارشکنی و بزهکاری دارد: «جوانان کاتولیک که از دامن مادران مستغرق در مذهب برخاستهاند نسبت کوچکی را در میان بزهکاران حائز بودهاند؛ در صورتی که جوانانی که در دامن مادرانی تربیت شدهاند که به طور نامنظم به کلیسا میرفتند یا اصولاً به کلیسا نمیرفتند نسبت بالاتری را دارا بودند.» (2)
بنابراین دین گریزی به عنوان یک آسیب اجتماعی شایسته بحث و بررسی است. متدینین دین را از نگاه قرآن، مجموعهای از باورها و رفتارها با محوریت یک موجود برتر تعریف کرده و دین گریزی، عوامل دین گریزی را مانند: محیط، دوستان و مربیان، فشار و خشونت، ناکار آمد دیدن دین، شک و تردید، ناسازگاری با عقل، ناسازگاری با علم، فقر، روان پریشی، سخنگویان دین، خواستههای نفسانی، تهاجم دینی و گستردگی شریعت با استناد به آیات قرآن مورد نگاه مدقنانه قرار میدهند.
نگاهی به تاریخ پر از فراز و نشیب به دین نشان میدهد دین باوری به تقلیل میرود و دین گریزی رشد میکند، تا آنجا که در چند سده اخیر دین گریزی سرعت چشمگیری یافته، اروپای مسیحی غیرمسیحی مینماید، دین بر شئون زندگی اروپاییان حاکم نیست، دین تافتهای جدا بافته از دیگر نهادهای اجتماعی لحاظ نمیشود، و بسیاری از دول اروپایی تاب تحمل وجود واژه دین را در قانون اساسی اروپای متحد ندارند و خواهان حذف این واژه هستند. دین گریزی در آیات قرآن نیز پیشینهای بلند و واقعیتی انکارناپذیر دارد. برای نمونه شماری از یهودیان از دین موسی میگریزند و گوساله پرستی پیشه میکنند.
قَالَ فَاِنَا قَد فَتَنَا قَومَکَ مِن بَعدِکَ وَأَضَلَهُمُ السَامِرِیُ. فرمود در حقیقت ما قوم تو را پس از [عزیمت] تو آزمودیم و سامری آنها را گمراه ساخت. فَرَجَعَ مُوسَی اِلَی قَومِهِ غَضبَانَ أَسِفًا قَالَ یَا قَومِ أَلَم یَعِدکُم رَبُکُم وَعدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَیکُمُ العَهدُ أَم أَرَدتُم أَن یَحِلَ عَلَیکُم غَضَب مِن رَبِکُم فَأَخلَفتُم مَوعِدِی. پس موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود برگشت [و] گفت ای قوم من آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداد آیا این مدت بر شما طولانی مینمود یا خواستید خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آید که با وعده من مخالفت کردید. قَالُوا مَا أَخلَفنَا مَوعِدَکَ بِمَلکِنَا وَلَکِنَا حُمِلنَا أَوزَارًا مِن زِینَهِ القَومِ فَقَذَفنَاهَا فَکَذَلِکَ أَلقَی السَامِرِیُ. گفتند ما به اختیار خود با تو خلاف وعده نکردیم ولی از زینت آلات قوم بارهایی سنگین بر دوش داشتیم و آنها را افکندیم و [خود] سامری [هم زینت آلاتش را] همین گونه بینداخت. فَأَخرَجَ لَهُم عِجلًا جَسَدًا لَهُ خُوَار فَقَالُوا هَذَا اِلَهُکُم وَاِلَهُ مُوسَی فَنَسِیَ.
برخی از اهل کتاب باعلم به درستی آیات خدا کافر میشوند (آل عمران /70). و چند نفر از مسلمانان از دین خویش می گریزند و به اهل مکه پناه میبرند (آل عمران /86).
خشونتهایی که به نام دین انجام میگیرد و الزامهایی که در جهت دین آوری صورت میپذیرد گروهی را در صف دین گریزان آورده است و در نگاه ایشان تصویر دین، تصویری خشن و همراه با فشار، تهدید و ارعاب میگردد. بسیاری از کودکان در دوران نوجوانی و جوانی، تهدید و گاه تنبیه والدین به انجام فرایض و ترک برخی رفتارها را شاهد بودهاند، و در محیط تحصیلی کاستن از نمره انضباط، تحقیر و تهدید را تحمل کرده و به اجبار در نماز جماعت و دیگر مراسم دینی شرکت کردهاند، و سپس در محیط کار و فعالیت به نام دین، بست و بندهای بسیار را تجربه میکنند. در نظرگاه قرآن نیز مهربانی، خویشتن داری و آسان گیری بر مردم، عامل جذب آنان، و سخت گیری و فشار، عامل گریز از دین معرفی شده است: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم» آل عمران /159 با این نگاه، قرآن از پیامبران، نرم گویی با سردمداران کفر و فساد را میطلبد و ایشان را از درشت گویی باز میدارد: «فقولا له قولاً لیناً لعله یتذکر أو یخشی» طه /44 و احکام را به گونهای تشریع میکند که دینداران در سختی گرفتار نیایند: «لایکلف الله نفساً الا وسعها.» (3)
هری استاک سالیوان میگوید: در عصر فروید دغدغه اصلی سرکوب جنسی بود و در عصر جدید مشکل اصلی انسان تنهایی است. گوستاو یونگ مینویسد: «ما در عصر بزرگترین آشوبها و بی قراریها به سر میبریم؛ در عصر کشمکشهای عصبی، اغتشاشهای ذهنی و سردرگمی دیدگاهها و باورها». فروم میگوید: زندگی ما توأم با آشفتگی و سرگردانی روحی است که به گونهای خطرناک به حالت دیوانگی نزدیک شده است. فشارهای روانی بر انسان معاصر به اندازهای است که 80% بیماریهای جدید از فشارهای روانی ناشی میشود.
برای دین خصلتی روان درمان گرانه قائل است و دین را معنی بخش وجود انسان و رهایی بخش او از مشکلات میشناساند. و مالینوفسکی نیز چونان یونگ میاندیشد. (5) و با همین تصور مشرکان بت پرستی میکردند و از بتهای خود انتظار یاری داشتند: «واتخذوا من دون الله آلهه لعلهم ینصرون» یس /74 این نیاز انسان را برخی از طراحان دین، شناسایی کرده با طرح ادیان جدید، خود را رهایی بخش انسان از مشکلات روحی و روانی معرفی میکنند. نورمن ویت سنت پیل طراح یکی از این ادیان میگوید: با اطمینان به نفس و حرارت و نگرش مثبت و به کمک پروردگار میتوانی مشکلات شخصی خویش را حل کنی و قادر متعال علاج نگرانی است. (4) در ژاپن نیز ادیان جدید، مهاجرین به شهرها را که نسبت به سایر ژاپنیها از تنهایی، غم و اندوه بیشتری رنج میبرند نشانه میگیرند و در جذب و پذیرش آنها بسیار موفق جلوه میکنند، آنها این اطمینان را به پیروان خویش میدهند که دین پذیرفته شده رهایی بخش و آرامش آفرین است. وقتی انسان با این رویکرد به سمت دین میرود و در شمار دینداران قرار میگیرد از دین آرامش و سعادت و رهایی از تنهایی را میطلبد. اگر دین نتواند این خواسته را برآورده سازد گریز از چنین دینی طبیعی است. برخی دین گریزیها در دوران معاصر از آن جهت است که دین گریزان دین را فاقد راهکارهای مناسب برای برون رفت از غم، غصه، اندوه و اضطراب میدانند، آنها تصویر میکنند دین نه تنها ایشان را از تنهایی و اضطراب نمیرهاند، بلکه با توصیه به گریه، بر سر و سینه کوفتن و خویشتن آزاری، غم و غصه و اندوه آنها را تشدید میکند. (6)
حجتالاسلام نخاولی، مفسر، محقق و پژوهشگر در خصوص دین گریزی جوانان غربی از دین میگوید؛ دوران تحریف مسیحیت به عنوان سرآغاز دینگریزی است. دلیل این دینگریزی هم همان فطرت انسانی است که نمیتواند دین تحریف شده را قبول کند و سوالات خود را بی پاسخ بگذارد.
حجتالاسلام نخاولی در همین راستا تعارض بین عقل و دین، دین و دنیا، دین و علوم تجربی و دین و عمل را از آثار تحریف دین بر میشمارد و تعارض بین دیندار بودن و ازدواج، همان چیزی که قرآن در آیه «... و رَهبَانِیَهً ابتَدَعُوهَا مَا کَتَبنَاهَا عَلَیهِم... و رهبانیتی که به بدعت آوردهاند ما بر آنها مقرر نکردهایم» (حدید /27) آن را بدعت میخواند، تعارض بین خدا بودن حضرت عیسی (ع) و عقل و پایبند نبودن به اعتقادات خود در عمل، از جمله آثاری است که پس از تحریف مسیحیت پدید آمد.(7)
عمل نکردن کشیشها به توصیههای خود و زندگی اشرافی آنها در دوران فقر و طاعون کشورهای فرانسه و انگلیس یکی از مصادیق تعارض دین و عمل و از عوامل شدت گرفتن دینگریزی در دو قرن اخیر است.
حجتالاسلام نخاولی تحولات ملیگرایانه در اروپا، انقلاب علمی، جریانات اجتماعی و اقتصادی را یکی دیگر از عوامل دینگریزی و ابطال فرضیات مسیحیت تحریف شده برشمارد و اعتقاد دارد؛ با انقلاب علمی به وجود آمده در آن زمان، مداخله مستقیم خداوند در طبیعت نفی شد و در مقابل این اعتقاد، وجود خدا و ماورا طبیعت به کلی نفی و الهیات مسیحیت شکسته شد.
جریان علمی به وجود آمده در آن زمان، خرافات کلیسا و نظریاتی همچون نظریه بطلمیوس را کنار زد و از طرفی کلیسا تعدی به این اندیشهها را بدعت و کفر میدانست که نتیجه همه این اتفاقات، کنار زدن ماورا طبیعت از تفسیر جهان و تبدیل شدن افراطها به تفریط بود که افرادی همچون نیچه را پدید آورد که میگفت: «همه دین میگوید؛ دین تحریف شده مانند درخت سیب آفت زده است، واکنش افراد این است که این درخت را از جا بکنند در حالی که معقول این است سم بزنند و آفات را از آن دور کنند؛ آنچه در مورد مسیحیت اتفاق افتاد، کندن درخت دین به جای آفتزدایی بود.
امیرالمومنین (ع) میفرماید از دری که فقر وارد میشود از در دیگر ایمان وارد میشود. یکی از عوامل اصلی دین گریزی غفلت، جهل و عدم تفکر جوان به مسائل دینی است. حکومت اسلامی آوردنی نیست ساختنی است باید با رفتارمان آن را بسازیم امام خمینی (ره) میفرماید من به مسئولین توصیه میکنم که به هر شکل ممکن وسایل اقتصادی و اخلاقی جوانان را فراهم سازند و تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها آنها را همراهی کنند.
امیر مؤمنان (علیه السلام) در این باره میفرماید: «الافراطُ فی الملامهِ یَشبُ نیران اللجاج»: زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعلهور میسازد.
بنابراین، مقابله با روحیه استقلال طلبی جوان و سرزنش کردن افراطی او، پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد. یکی از پیامدهای ناگوار آن، طغیان علیه ارزشهای حاکم بر جامعه، گریز از ارزشها و منبع آنهاست و چون معمولاً در جوامع دینی منشأ و منبع ارزشها، «دین» است، این مسئله به دین گریزی میانجامد.(برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب «ده گفتار» شهید مطهری)
میتوان نتیجه گرفت که از عوامل اصلی دین گریزی جوانان ناسازگاری میان قول و عمل کسانی است که به طرف دین دعوت میکنند. عوامل دیگری از جمله غفلت، جهل و عدم تفکر جوانان درباره دین، و یا تهاجم فرهنگی نیز تأثیر اساسی و فراوانی در این فرایند دارند. به هر حال، از بهترین و اصلیترین راهها برای جلوگیری از دین گریزی جوانان نشان دادن یک الگوی مناسب برای جوان است و منادیان دین و کسانی که به طرف دین دعوت میکنند باید پیش از اینکه جامعه را تبلیغ کنند به فکر تزکیه و تهذیب نفس خود باشند تا مشمول آیه شریفه (لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفعَلُونَ) (صف: 2) نگردند. البته نباید از عوامل دیگر نیز غفلت کرد که هر یک به نوبه خود عامل مهمی برای دین گریزی جوانان است.
در مسئله گرایش به فرهنگ غرب نیز عدم شناخت صحیح از فرهنگ غرب به عنوان عامل اصلی بیان شده است و مشکلات اقتصادی در داخل و آزادی ابتذال موجود در غرب در رتبههای بعدی قرار دارند. بنابراین، با توجه به این عوامل، راه کارهایی که برای جلوگیری از این دو میتوان بیان کرد، تقویت بینش دینی و سیاسی جوانان و زدودن فقر اقتصادی و ارائه الگوهای مناسب به جوانان است و علتهای دیگر در اولویتها و رتبههای بعدی قرار دارند.
موریس بوکای مینویسد: «در مورد عهد عتیق نیازی بود از کتاب نخست آن یعنی سفر پیدایش پا فراتر نهم، تا به تأکیداتی آشتی ناپذیر و غیرقابل توجیه با معلومات قطعی علمی روبرو شوم.» ییاتی گورسگی میگوید: «در انجیلها چه از جهت تاریخی و چه از لحاظ جغرافیایی مطالب نادرست فراوان به چشم میخورد.» نمونههایی از دین گریزی در جهان اسلام نیز دیده میشود. برای نمونه کسروی برخی از آیات را با علم ناسازگار می بیند و از اسلام میگریزد و برخی از جامعه شناسان و روان شناسان نیز از آن جهت که وحی، شیطان، جن و فرشته را در خور آزمایش و تحلیل و بررسی علمی نمیدانند از دین میگریزند و یا به تحلیل علمی وحی و شیطان و موضوعاتی از این دست میپردازند؛ تحلیلی که در نظرگاه دینداران عین دین گریزی است. (8)
در آیات قرآن نیز برخی از نشانههای نقش دانشمندان اهل کتاب در دین گریزی آمده است: «یا أیها الذین آمنوا ان کثیراً من الأحبار و الرهبان لیأکلون أموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله» توبه /34 گروهی از علمای اهل کتاب با در هم آمیختن ساختههای خویش با دین، با هدف مادی دین را با زندگی و خرد ناسازگار نشان میدهند و زمینههای دین گریزی را فراهم میسازند: «فویل للذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم یقولون هذا من عند الله لیشتروا به ثمناً قلیلاً» بقره /79 «یا أهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم» نساء /171 در جهان اسلام نیز برخی سخنگویان چنین نقشی دارند؛ آنها با رفتار زشت، دنیاطلبی، گناه، خشونت و باورهای خویش مردم را به اصل دین بدین میکنند و ایشان را به وادی دین گریزی میبرند؛ در صورتی که آیات یاد شده به علمای اهل کتاب محدود نمیشود، بلکه سخنگویان اسلام نیز مشمول این آیه هستند و باید از سوق دادن مردم به دین گریزی بپرهیزند. (9)
زیستن در محیطهایی که محصول مهم آن دین گریزی است به آسانی امکان پذیر نیست. این محیطها ناخودآگاه افراد را تحت تأثیر شدید قرار میدهد و آنها را ناخواسته به سمت دین گریزی میبرد. در چنین مواردی نخستین مرحله درمان، جداسازی دین گریزان از محیط است؛ چه اینکه زیست در این محیطها درمان را ناموفق میسازد و همیشه دور و تسلسل درمانی به وجود میآورد، از درمان فرد به بهسازی محیط، و از بهسازی و درمان محیط به درمان فرد. وقتی فرد درمان شود زیست او در محیط آلوده گرفتاری دوباره در دام دین گریزی میآورد و درمان محیط و بهسازی محیط با زیست دین گریزان در این محیط امکان پذیر نیست. مرحله جداسازی فرد از محیط در آیات قرآن نیز دیده میشود؛ مسلمانان از محیط ناسالم مکه هجرت میکنند و دین گریزان در آخرت به دلیل هجرت نکردن محاکمه میشوند و کیفر میبینند: «قالوا ألم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها» نساء /97 حضرت نوح (ع) نیز برای رهایی فرزند خویش از دین گریزی در پی جداسازی او از دوستان ناباب و دین ستیز بود: «و نادی نوح ابنه و کان فی معزل یا بنی ارکب معنا و لاتکن من الکافرین» هود /42 مرحله دوم درمان، پاک سازی محیط است؛ در این مرحله نیز جداسازی دین گریزانی که آگاهانه به این وادی رفته اند از دین گریزانی که ناخودآگاه در این آسیب گرفتار آمدهاند ضروری است. دسته نخست با راه حلهایی که در مرحله پیش گیری و درمان گفته شد درمان پذیرند؛ اما دین گریزان دسته دوم با جداسازی از محیط به دین باوری بر میگردند.
خداوند سرنوشت هیچ گروهی را تغییر نمیدهد مگر آنچه در خود آنهاست را تغییر دهند. ما پیشرفتهایی داشته و منکر آن نیستیم. دکتر محمدرضا طالبان عضو گروه جامعه شناسی انقلاب و محققین برجسته در زمینه دینداری در جامعه ما میگوید در بعد عاطفی و احساس دینی پیشرفت داشتهایم من میگویم خیلی قویتر از اینها شدهایم. داشتن کمکهای مومنانه، همدلی و پیادهرویهای اربعین را قبول داریم اما در بعد اعمال رفتار دینی چه کار کردهایم؟ برای نقش تربیت در تبلیغ دینی ما چه کار کردهایم؟ رهبری در مثالهای خود، آندلس را معرفی میکند جامعه مسلمانی که بسیار پیشرفته بودند اروپاییان تصمیم گرفتند با ترویج فساد اخلاقی این جامعه را از بین ببرند و این کار کردند. الان در شبکههای مجازی به تدریج در حال از بین بردن خانوادههای ما هستند ما میگوئیم انقلاب ما پیشرفتهایی داشته اما دینداری به تدریج رو به افول است چراکه ضربههای اقتصادی وجود داشته است.
در زمان قبل از انقلاب دشمن سعی کردند دین را از مردم بگیرد عوامل فساد و خانههای فساد، کافههای فساد و غیره در ایران به وجود آمد. اما در آن در دوره قویترین انقلاب دینی در جهان رخ میدهد. در زمانی که مردم را به سمت بی دینی سوق میدهند. میتوانیم فساد اداری را ببینیم و همزمان عدالتخواهی را که مردم ما به شدت امروز پیگیر آن هستند.
امام علی (ع) دوتا توصیف میآورد و میفرمایند مردم بر حکومت حق دارند و حکومت بر مردم حق دارد. وقتی مردم در کنار حکومت هستند یعنی حق خود را نسبت به حکومت ادا میکنند و وقتی هم به آن انتقاد میکنند باز هم حق خود را ادا میکنند. (10)
و درآخر
امروزه به طور فزاینده، شاهد بروز گسترده خشونت و افراط در پوشش باورهای مذهبی هستیم. در اسلام و مسیحیت نیز طیفهایی همچون سلفیان و بنیادگرایان با ادعای تحقق خلوص دینی، به استنباط نادرست از متون دینی مبادرت میورزند که در برخی موارد، بروز گرایشات خشن و تندروی دینی را به دنبال داشته است. در تحلیل چرایی شکل گیری افراط و خشونت میان دو طیف مذکور، افزون بر انگیزههای سیاسی، با عوامل متعددی مواجه هستم. از جمله مهمترین آنها رویکرد نص گرایانه به متون دینی است. این یادداشت با هدف همگرایی بیشتر اسلام و مسیحیت در برخورد با افراطی گری مذهبی، به بررسی برخی مصادیق گروش به نص گرایی، در استنباط آموزههای دینی از قرآن و کتاب مقدس پرداخته و ارتباط اتخاذ این شیوه با بروز افراط مذهبی را مورد ارزیابی قرار دادم. اثبات ارتباط مستقیم میان گرایشات نص گرایانه در تحقق بسیاری از خشونتهای موجود میان سلف گرایان و بنیادگرایان، از جمله مهمترین رویکردهای است که مراکز و سازمانهای وابسته به تحقق گفتگوهای دینی و فرهنگی و مذهبی میتوانند به آن بپردازند.
پی نوشتها
1) همیلتون، جامعه شناسی دین، 117. 13.
2) همان، 86. 14.
3) دین و چشم اندازهای نو،
4) مقاله دین و نیازهای فرد،
5) انسان امروزین در جستجوی روح فرد، 182. 16.
6) حوزه نیوز، دین گریزی در دنیای معاصر
7) حجتالاسلام نخاولی، مفسر، محقق و پژوهشگر / دوران تحریف مسیحیت
8) جان اف هات، علم و دین، ترجمه بتول نجفی، 59. 18.
9) محمد رشید رضا، تفسیر المنار، 7/348. 20.
10) شیخاوندی، داور، جامعه شناسی انحرافات، 199.