نماینده مجلس اول: چپها میتوانستند کاندیدای خبرگان شوند و کاندیدای مسلمان داشتند / آقای هاشمی گفت خیلی خب به قانون جنگل برگردیم
ایرناپلاس نوشت: محمدمهدی جعفری، نماینده مجلس اول میگوید: دومین انتخابات جمهوری اسلامی برای مجلس خبرگان و بهمنظور تدوین قانون اساسی بود. آن انتخابات کاملا آزاد و طبیعی بود. حتی گروههای چپ هم میتوانستند کاندیدا شوند و عدهای به مجلس آمدند، ولی رأی نیاوردند؛ چون شرط مجلس خبرگان تحصیلات حقوقی و اجتهاد بود.
محمدمهدی جعفری، استاد دانشگاه، نویسنده، پژوهشگر متون دینی و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه دشتستان است. جعفری قبلا عضو نهضت آزادی بوده اما در آذر ماه سال 58 از این حزب جدا میشود. در مجلس اول، جعفری در کنار عزتالله سحابی، محمد محمدی گرگانی و...، در گروه مستقلین بود و با توجه به شرایط با یکی از دو گروه، حزب جمهوری اسلامی یا نهضت آزادی همکاری میکردند.
انتخابات مجلس اول و جو و فضای انتخابات و گروههای فعال در آن برهه چگونه بود؟ میخواهیم به این وسیله مختصات نیروهای سیاسی در بستر اولین دوره از انتخابات مجلس را بررسی کنیم. بهعنوان سؤال اول شرایط سیاسی جامعه در آستانه انتخابات مجلس اول را تبیین میکنید؟
در آغاز پیروزی انقلاب همه گروهها حتی گروههای چپ نیز مخلصانه در خدمت انقلاب بودند و همه شعارهایی که داده میشد، امیدوارانه بود. همه دست به دست هم داده بودند تا به این هدف برسند؛ از این جهت، کارشکنی در کار نبود. البته بهجز ضدانقلاب که در آغاز چنان مرعوب شده بود که جرئت نمیکرد به اقدامات مؤثری دست بزند. منظور من از ضدانقلاب، سلطنتطلبان است و کسانی که به رژیم شاه وابسته بودند، وگرنه دیگر ضدانقلاب به آن معنا وجود نداشت.
وقتی در دوازدهم فروردین برای نظام رفراندوم شد و 98.2% به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند، تا جایی که من اطلاع دارم و دخالت داشتم رأی طبیعی بود و تقلبی وجود نداشت. حتی وقتی آرای خارج از کشور آمد، وزیر کشور وقت با دقت آرا را شمرد و محاسبه کرد.
چپها هم میتوانستند کاندیدای مجلس خبرگان شوند
پس از آن، دومین انتخابات جمهوری اسلامی برای مجلس خبرگان و بهمنظور تدوین قانون اساسی بود. آن انتخابات نیز کاملا آزاد و طبیعی بود و در تهران آیتالله طالقانی با رأی بسیار بالایی اول شدند و در شهرستانها نیز همه بهطور طبیعی رأی آوردند. خود من هم کاندیدای استان بوشهر بودم و رأی نیاوردم و رقیب من مرحوم حجتالاسلام نبوی بود. حتی خود من هم برای ایشان تبلیغ میکردم و میگفتم ایشان شایستهتر از من است. او هم اعلام میکرد اگر وظیفه شرعی نبود، من هم به جعفری رأی میدادم.
حتی گروههای چپ هم میتوانستند کاندیدا شوند و عدهای به مجلس آمدند، ولی رأی نیاوردند؛ چون شرط مجلس خبرگان تحصیلات حقوقی و اجتهاد بود. البته نه مثل خبرگان رهبری، ولی در مورد قانون اساسی با این شرط چپها کاندیدا نشدند و بیشتر روحانیون و حقوقدانها بودند، البته غیرحقوقدانهایی هم وارد شدند که در مسائل سیاسی فعال بودند. سومین انتخابات مجددا رفراندوم بود و در آذرماه 58 برای تصویب قانون اساسی رفراندوم شد که آزاد بود و حتی عده زیادی رأی ندادند و در رادیو و تلویزیون مناظره داشتند و مخالفت خود را اعلام کردند.
انتخابات مجلس اول واقعا آزاد بود
من در اسفند 58 و در اولین انتخابات مجلس شورای ملی، کاندیدای دشتستان با مرکزیت برازجان بودم و حقیقتا تا جایی که شاهد بودم و از شهرها و شهرستانهای دیگر گزارش میرسید مشخص بود تمام کاندیداها آزادانه تبلیغ میکردند و علیه هم کارشکنی و تخریب نداشتند. همهکسانی که انتخابشده بودند آزادانه وارد شده و تبلیغ کرده بودند و همه قصد خدمت داشتند. بعد جوسازیهایی علیه برخی افراد شد. به نظر من دوره اول مجلس بسیار طبیعی و آزاد بود و افرادی که وارد مجلس شدند غالبا قصد خدمت داشتند و شاید کسی فکر نمیکرد به این وسیله رانت و امتیازی به دست خواهد آورد. بهاینترتیب، مجلس در هفتم خرداد 59 افتتاح شد. روز 13 رجب و میلاد امیرالمؤمنین (ع) بود و تا اواخر 59 بهخوبی پیش میرفت ولی مسائل سیاسی خارج از مجلس باعث شد برخی نمایندگان تحت تأثیر قرار بگیرند.
گروههایی که مخالف قانون اساسی بودند، در انتخابات مجلس شرکت نداشتند؟
چون قانون اساسی را قبول نداشتند و چون مجلس بر اساس قانون اساسی تشکیل میشد و نمایندگان به مجلس میرفتند از این جهت کاندیدایی ندادند، چون آن زمان که شورای نگهبانی برای رد کردن وجود نداشت.
ائتلاف بین گروهها برای شرکت در انتخابات مجلس چگونه بود؟
چپها کاندیدای مسلمان داشتند
غالب افراد در شهرستانها مستقل بودند ولی در تهران حزب جمهوری اسلامی و آقای بنیصدر و نهضت آزادی لیستهای جداگانهای داشتند. گروههای چپ هم برای مجلس کاندیدا داشتند، ولی بیشتر کاندیداهای مسلمانان تأیید میشدند. بهطور مثال، یکی دو گروه چپ من را کاندیدا کرده بودند بعد از طرف مذهبیها به من گفته شد باید تبری بجویی که گفتم آنها من را کاندیدا کردهاند؛ من که آنها را نمیخواستم و از آنها نبودم. سازمان مجاهدین (منافقین) هم بسیار فعال بود. آنها ظاهرا قانون اساسی را قبول داشتند البته انتقاداتی داشتند ولی قانون اساسی و حتی ولایتفقیه را نیز قبول داشتند، ولی با شرایطی قبول کرده بودند. در تهران ائتلاف بزرگ رأی آورد که همان حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب و عدهای مستقل بودند.
شما از کدام گروه بودید؟
من چون در اواخر آذر 58 از نهضت آزادی استعفا داده بودم، بهطور مستقل کاندیدا شدم.
مجلس، بعد از شروع چگونه کار خود را آغاز کرد؟ آیا فراکسیونبندی شد؟
روحانیون از روی علاقه وارد کمیسیونها میشدند
مدتی طول کشید تا اعتبارنامهها تصویب شد؛ اول ریاست سنی مطرح بود و جوانترین اعضا هم منشی و کارپرداز شدند و بعد دستهبندی شد. آقای هاشمی از حزب جمهوری اسلامی و آقای بازرگان از نهضت آزادی کاندیدای ریاست مجلس شدند و طبیعی بود که چون حزب جمهوری اسلامی اکثریت را داشت رئیس از بین آنها انتخاب شود. تا جایی که یادم است من هم به آقای بازرگان رأی دادم. بعد کمیسیونهای تخصصی تشکیل شد و روحانیون غالبا از روی علاقه وارد کمیسیونها میشدند. بهطور مثال، کمیسیون صنعتی و کشاورزی و آموزش و پرورش و... البته کسانی بودند که تخصص داشتند و وارد کمیسیونهای تخصصی خود شدند و بهاینترتیب کسانی در کمیسیونهای پزشکی و حقوقی بودند. مثلا آقای سحابی که رئیس سازمان برنامهوبودجه بود در دولت موقت، رئیس کمیسیون برنامهوبودجه بود، ولی بیشتر افراد از روی علاقه وارد کمیسیونها شدند. در دوره اول 115 روحانی نماینده مجلس بودند.
علت رد اعتبارنامهها در مجلس اول چه بود؟
جوسازی برای رد اعتبارنامهها
بخشی از مسائل اعتبارنامهها به جوسازی برمیگشت. مثلا آقای خلخالی از ابتدا جوی در مورد خسرو خان قشقایی درست کرد و بیچاره حتی جرئت نکرد در مجلس شرکت کند و در همان جلسه اول رفت؛ آقای تیمسار مدنی نیز به همین صورت. به آقای بلوری از کردستان گفته شد که از حزب توده بوده، نماینده بندر انزلی هم به این دلیل که در تبلیغات انتخاباتی خود، شهید بهشتی را مسئول قتل آیتالله طالقانی دانسته بود، اعتبارنامهاش رد شد. چند نفری نیز به همین صورت بودند و عمدتا جوسازیهایی بود که از طرف حزب جمهوری ساخته میشد. نمایندگان اکثریت با آنها بود و طبعا به هر کسی که میخواستند رأی میدادند.
کدام اتفاقها در مجلس اول جنجالی شد و باعث ایجاد تنش در بین نمایندگان شد؟
تصویب قانون جنگل در جلسه پرتنش مجلس!
عزل بنیصدر که بسیار جنجالی بود. به غیر از آن، مهندس صباغیان درباره میزان که روزنامه ارگان نهضت آزادی بود صحبت کرد و گفت آزادی نیست و عدهای علیه او شلوغ کردند؛ آقای غفاری بود و نماینده ارومیه. میخواستند او را بهزور از پشت تریبون پایین بکشند و حاضر نشد و عدهای بر سرش ریختند و کتککاری شد. آقای مهندس معینفر به طرفداری از مهندس صباغیان جلو رفت و او را هم حسابی کتک زدند.
اتفاقا همان روز قانون جنگلها مطرح بود. وقتی دعوا پیش آمد و آقایان را از صحن علنی بیرون بردند، آقای هاشمی گفت خیلی خب به قانون جنگل برگردیم. و عدهای از دوستانشان فریاد زدند اجرا شد، اجرا شد. مسائل مربوط به آزادی گروگانها مسئله مهمی بود جنگ هم همینطور و فرماندهان را میخواستند تا در مجلس توضیحاتی بدهند. بعد از عزل بنیصدر، بر سر گزینه رئیسجمهوری نیز بحثهای شدیدی در مجلس بود که شهید رجایی کاندیدا شد. و بعد حوادث هفتم تیر و هشتم شهریور باعث آرامتر شدن فضا شد.
در طول دوران فعالیت مجلس اول، همچنان اختلافات بین دو گروه نهضت آزادی و حزب جمهوری اسلامی شدید بود؟
من بعدها ندیدم. البته اختلاف بود، ولی درگیری پیش نیامد. گروه مستقل کینهای نداشتند و فعالیت خود را میکردند و حرف خود را میزدند، ولی از اواخر 60 به بعد همه تقریبا آرام و یکی شده بودند.
تنش بین جناح چپ و راست حزب جمهوری اسلامی در مجلس دیده میشد؟
جناح چپ وجود نداشت و بیشترشان راست بودند. آقای هاشمی رفسنجانی که آن بالا نشسته بود با یک اشاره همه را رهبری میکرد. حرکت راست افراطی که پیش آمد به رهبری حسن آیت بود. او با باند دکتر بقایی بود و ما شکی نداشتیم و این نکته در اعتبارنامه او مطرح شد، ولی خود او منکر شد و گفت از سال 50 از او جدا شده است، ولی آن طبیعت را داشت. گروهی دور آقای آیت جمع شده بودند که ما به آنها باند آیت میگفتیم. این افراد حالتی افراطی داشتند. آقای دیالمه و آقای احمد کاشانی و آقای فواد کریمی و آقای رشیدی نماینده آبادان و افرادی دیگر بودند که هفت - هشتنفری میشدند، ولی افرادی پرزور بودند.
از جانب چه کسی در حاکمیت حمایت میشدند؟
به نظر من دولت سایه و کسانی پشتیبان آنها بودند. آقای هاشمی بسیار معتدل بود. آقای خامنهای هم نماینده معتدلی بود. موتلفه هم در مجلس، نمایندگان کمتری داشتند، ولی در حزب جمهوری اسلامی با آیت بودند و با هم همکاری داشتند. به طور کلی میتوان گفت که مؤتلفه پشتیبان آنها بود.
217215
کد خبر 1337278