نگاهی به صندوقچه خاطرات اساتید دانشگاه / ما از دوران کرونا خاطرات رودررو طلبکاریم
گروه دانشگاه خبرگزاری فارس؛ اگر برای یک بار هم پای صحبتهای افراد دارای تحصیلات دانشگاهی نشسته باشیم متوجه میشویم که بیشتر خاطرات خوش این افراد از دوره دانشجویی است.
دانشگاه محلی است که جوانان با شور و نشاط در آن حضور مییابند که همین شور جوانی سبب ایجاد خاطراتی به یاد ماندنی میشود که حتی برای اساتید دانشگاه هم خاطراتی فراموش نشدنی از دانشگاه به یادگار میماند.
به منظور گرامیداشت روز استاد پای صحبت چند نفر از اساتید دانشگاههای کشورمان نشستیم و از آنها خواستیم تا کمی از خاطراتشان بگویند.
* نگاهی به صندوق خاطرات اساتید
هرچند که بیشتر اساتید هر روز ارتباط با دانشجویانشان را جزء خاطرات شیرینشان میدانند اما از آنها خواستیم تا یک خاطره شیرین برایمان بگویند تا در روز استاد با خواندن این خاطرات کمی در فضای دانشگاه قرار بگیریم.
مریم سلیمی دارای 10 سال سابقه تدریس در دانشگاههای کشور اعم از سوره، آزاد و علمیکاربردی، هر ترم دوره تدریس در دانشگاه را به دلیل آشنایی با دانشجویان مختلف، شناسایی استعدادها، تعاملات و هم افزاییها خاطره دانست و گفت: اینکه در کنار تدریس مباحث علمی و سرفصلهای درسی می توان نکات مهمی از درسهای زندگی را آموزش داد و آموخت، خودش به تنهایی جذاب است. وی افزود: به یادم هست در یکی از کلاسها، دانشجویی داشتم که صدای خوبی برای کارهای رادیویی داشت، در عین حال بسیار هم ساکت و خجالتی بود، در عین تشویق او به کارهای رادیویی و تلاش برای پیوند او با مراکز و محافل مرتبط، در کنار درس هفتگی، تصمیم گرفتم چند دقیقه از کلاس را هر بار به بحثهای ارتباطی، زبان بدن و ارتقای اعتماد به نفس اختصاص دهم، خدا را شکر این دانشجوی عزیز در حال حاضر در کنار فعالیتهای گرافیکی، فعالیتهای رادیویی را با علاقه دنبال میکند.
سلیمی گفت: همچنین درسی به نام هنر در روابط عمومی داشتیم، برای این درس چیدمان کلاس دایره وار و مبنای این کلاس، هنر و خلاقیت و ارتباطات بود. افراد در ابتدای ترم به گروههای مختلف تقسیم می شدند و هر گروه باید اطلاعاتی در خصوص یک مکتب هنری ارائه میداد، بنا بود کل کلاس در اختیار ارائه دهندگان باشد و در انتخاب نحوه ارائه، چیدمان، دیزاین کلاس آزاد باشد و به طور خلاقانه عمل کند، مثلا وقتی درس درباره مکتب رمانتیسم بود فضا به همان سمت می رفت یا وقتی درباره اکسپرسیونیسم بود از نورها، سایه ها و ماسکها استفاده می شد. باید ارائه طوری بود که همه کامل آن بحث را در همان جلسه متوجه شده و در فضا درکش می کردند. این استاد دانشگاه ادامه داد: با توجه به رویکرد خلاقیت، چه داخل کلاس و چه خارج زمان کلاس، سورپرایز کردن امتیاز داشت، از این رو، برای زمانهای خارج کلاس، افراد می توانستند خانواده، دوستان، همکاران یا اطرافیان را سورپرایز کنند، رقابت نیز بین دانشجویان برقرار بود و در ابتدای هر جلسه در حد پنج دقیقه برترین سورپرایزها انتخاب شده و بنا به رای جمع نمره کمکی به آن تعلق می گرفت.
سلیمی گفت: خاطرم هست یکی از دانشجویان دختر کلاس که با مادر خود مشکلاتی داشت، در جریان رقابتهای سورپرایز کلاس، کوشید تا با مادرش ارتباط بگیرد. با خود فکر کرده بود که با استقلال کاری مادرش را خوشحال کند لذا کارگاه دوخت لباس نوزادی را در همین شرایط راه انداخت و خواهرانش را نیز مشغول به کار کرد، مادر از این اتفاق سوپرایز و خوشحال و ارتباطشان حسنه شد. سلیمی ادامه داد: در پایان این کلاسها عادت داشتم به افراد با حرکتهای خاص هدیه دهم، آخر آن ترم روسری برای مادر آن دانشجو خریدم و به او هدیه کردم، آن کلاس با عکس دونفره آن مادر و دختر و آن روسری که بر سر مادر بود و برای من نیز ارسال شد، برای همیشه در قاب ذهنم ماند.
* ما از دوران کرونا خاطرات رو در رو با دانشجویان را طلبکاریم این استاد دانشگاه گفت: من با دانشجویان زندگی کرده ام و با غمشان غمگین و با شادیهایشان شاد شده ام، یکی از خاطرات تلخ من هم مربوط به خاطره خانم دانشجویی است که زن و شوهر عاشق هم بودند و شوهر به دلیل سرطان پیشرفته به رحمت خدا رفت و سوفیا و فرزندانش هنوز هم نتوانستهاند به زندگی عادی برگردند با همه تلاشها و صحبتهایی که داشتم. سوفیا چند ترم پیش دانشجویم بوده ولی ارتباطمان برقرار است، چون ارتباطات انسانی محدود به قاب کلاس نیست. وی خواست که این جمله را هم به آخر متن اضافه کنیم که ما از دوره کرونا، خاطراتی که میتوانستیم به صورت کلاسهای حضوری و در قالب ارتباطات رو در رو ثبت، ماندگار و یادگار کنیم، طلبکاریم.
امیدعلی مسعودی استاد دانشگاههای علامه طباطبایی، تهران و صدا و سیما نیز با ذکر خاطرهای از دوران معلمی خود گفت: من زمانی دبیر بودم و در یکی از روستاها تدریس می کردم، روزی مشغول صحبت کردن با تلفن بودم، دانش آموزی داشتم که این دانش آموز گفت من آنقدر به شما علاقه دارم که نحوه ایستادن و دست در جیب کردنم هم به شما شباهت دارد. گیتی میرمحمدصادقی استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر نیز گفت: 40 سال است که تدریس میکنم نمیدانم کدام خاطره را بگویم، روزی برگه پاسخنامه یک دانشجو در میان برگه سوال امتحانی دانشجوی دیگری بود، برگهها را برای تقلب جابجا کرده بودند اما یادشان رفته بود که دوباره بازگردانند؛ دانشجوی دیگری هم روی برگهای تقلب نوشته بود و آن را در میان دفترچه سوالات جا گذاشته بود، به او گفتم الان از شما سوال را میپرسم اگر با همین تقلب هم یاد گرفته باشی از نمرهات کم نمیکنم که پاسخ را صحیح داد و من هم نمره او را دادم.
الهام بذرافشان مقدم استاد دانشگاه خوارزمی و چند دانشگاه دیگر نیز از دوران کلاسهای مجازی خاطرهای را تعریف کرد و گفت: خاطره من از اوایل دوران کروناست که هنوز همه با بسترهای مجازی آشنا نبودند، میکروفون یکی از دانشجویان وصل شد و همگی سر سفره غذا بودند. ماکارونی داشتند، بخاطر ته دیگ خوشمزه ماکارونی دعوا شده بود و همه بچه ها میخندیدند.
فرشاد پرویزیان استاد رشته اقتصاد دانشگاه علمی کاربردی نیز خواست که به احترام استاد خودش یک خاطره از زمان تحصیلش بگوید.
وی گفت: در مقطع دکتری بودم، استاد من سوالی از درس تخصصی رشته خودم به من داد که پاسخش را بیابم و یک هفته به من زمان داد، من رشته اقتصاد خواندم و گفت با ریاضی اثبات نکن و منطقی توضیح بده بعد از یک هفته پاسخ را بردم به استاد گفتم آیا جواب درست است؟ گفت به نظر درست می آید اما خودم هم نمیدانم، خواستم تو سوالی که برایم پیش آمده را حل کنی.
وی گفت: استاد به من گفت که تو هم دکتر می شوی و هم جوان تر از من هستی و باید بتوانی این سوالات را حل کنی که این حرف استاد باعث شد من بیشتر درس بخوانم.
رئوف پیشدار استاد دانشگاه که در 15 کشور نیز با پست نماینده خبرگزاری جمهوری اسلامی فعالیت کرده و مولف چند کتاب هم هست، گفت: بچه های ما وقتی وارد دانشگاه می شوند عموما فاقد آمادگی های لازم از نظر روحی و روانی و حتی استایل کلاسی هستند، گویا از محیطی به محیط دیگر پرت می شوند و مرحله ای که باید پیش نیازها و آمادگی ها را داشته باشند، ندارند، من از ابتدای ترم تا اخر تمام کلاس هایم را بازبینی می کنم که بدانم در کلاس همه چیز را گفتم و ارزیابی ها را انجام دادم یا خیر، به حضور و غیاب هم اعتقاد ندارم، معتقدم اگر کلاس جذاب باشد دانشجو جذب می شود و بخش بیشتر جذابیت هم به عهده استاد است، به بچه ها گفتم وقتی وارد کلاس می شوند در رفت و آمد نباشند و از گوشی هم استفاده نکنند مگر خودم کاری به آنها بدهم که با گوشی باشد. گفتم اگر می آیند به موقع بیایند اگر هم نمیخواهند بیایند کلا نیایند.
یک روز تعداد زیادی از بچه ها که بیشتر خانم بودند دیر آمدند و نیمی از وقت کلاس گذشته بود، من هم با اشاره گفتم وارد کلاس نشوند. رفتند گلایه و اعتراض کردند برخی گریه کردند، جالب اینجاست که فردای آن روز با مادرشان آمدند. این نشان میدهد که این دانشجویان هنوز آمادگی حضور در نهاد دانشگاه را نداشتند.
پیشدار ادامه داد: یک روز هم آقای پنجعلی پیشکسوت فوتبال کشورمان به کلاس ما آمده بود. من اطلاعاتی درباره ورزش ندارم، دانشجوها با احساس با وی صحبت میکردند و مصاحبه بسیار خوبی شد که پس از رفتن او من به بچه ها گفتم این آقا در طول بازی اش چند گل زده؟ گفتند هیچ و من تعجب کردم که اگر گل نزده چرا اینقدر از او تعریف می کنند، بچهها گفتند او در خط دفاع بازی میکرده در حالیکه من فکر می کردم همه بازیکنان باید گل بزنند. وی ادامه داد: خاطره دیگر اینکه در کلاس مصاحبه خبری اصرار دارم که بچه ها کار را به صورت عملی یاد بگیرند از شخصیت ها هم دعوت می کنیم حتی شهید سرلشکر همدانی هم به کلاس ما آمدند، بچه ها سوال چالشی بسیار پرسیدند من خواستم به بچه ها تذکر دهم که شهید همدانی گفت کلاس مال من است بگذار بچه ها راحت باشند.
رمضانماهی نیز استاد دیگری است که خاطرهای از دوران تدریس مجازی بیان کرد و گفت: یک بار سر کلاس از یکی از دانشجویان سوالی پرسیدم و پاسخی کوتاه را تایپ کرد، به او گفتم توضیح بدهد و دیدم نمی نویسد.، فکر کردم مشکل در تایپ دارد و سختش است. میکروفونش را روشن کردم و همزمان گفتم فلانی توضیح بده که ناگهان پسر بچه ای از آن سو نام برادرش را صدا زد و گفت: بیا معلمت میگوید توضیح بده، من بلد نیستم.
انتهای پیام /