هامون مُرد؛ سم مهلک زیر جلد یارانه!
تالابها در حال مرگند؛ تقابل فاجعهبار اقتصاد کشاورزی بر آب و اکوسیستم ایران، سایه سنگی بر سر معیشت و سلامت انداخته است.
- فهرست محتوا
- تالاب خود زندگیست؛ اقتصاد و اجتماع محلی در گرو این اکوسیستم طبیعی
- غم تالاب و از دست رفتن چند 10 هزار شغل
- ناتوانی مدلهای سنتی اقتصاد در محاسبه خدمات تالاب
- تکرار الگوی اشتباه؛ نیمی از دشتهای کشور غیر قابل کشت میشود
- راهکارهایی برای تغییر الگوی کشت
- پیامدهای مهم خشک شدن تالابهای مرزی
- اولین قدم ایجاد اعتماد شفافیت و انتشار دادههای واقعیست
وسعت اثرگذاری تالابها قابل توجه است و به همین سبب، آسیبهای ناشی از خشک شدن تالاب، تنها محدود به یک موقعیت یا ناحیه خاص نمیشود. از چند دهه قبل تالابها به سبب همدستی شرایط انسانساخت و طبیعی در مسیر نابودی قرار گرفتهاند. به عنوان مثال تغییرات اقلیمی به عنوان عامل طبیعی و افزایش سطح زیر کشت، عدم تخصیص حقآبه تالابها و سد سازی در بالادست به عنوان آسیب های انسانی، تالابها را دچار ضعف و ناتوانی کرده است و بر همین اساس به سبب از بین رفتن هر تالاب ابعاد مختلفی از زیست تحت تاثیر و تخریب قرار گرفته است.
علیرضا شریعت، دبیرکل فدراسیون آب صنعت آب ایران - اظهار کرد: ایران با میانگین 270 میلیمتر بارش سالانه در مقابل 800 میلیمتر متوسط جهانی، یکی از خشکترین کشورهای جهان محسوب میشود. عدم تأمین حقآبه تالابها منجر به تبدیل این اکوسیستمها به کانونهای گرد و غبار شده که هزینههای اقتصادی و سلامت آن چندین برابر ارزش آب دریغ شده است.
وی ادامه داد: متاسفانه حدود 90 درصد منابع آبی کشور به بخش کشاورزی اختصاص مییابد، درحالیکه راندمان آبیاری در بسیاری از مناطق کمتر از 35 درصد است. همزمان کشت محصولات پرآببر مانند برنج و یونجه در خشکترین نقاط کشور ادامه دارد. بدین ترتیب اصلاح الگوی کشت ضرورتی اجتنابناپذیر است زیرا تا زمانی که کشاورزان در بالادست تالابها محصولات پرآببر بکارند، تأمین حقآبه غیرممکن خواهد بود.
دبیرکل فدراسیون آب صنعت آب ایران افزود: در حال حاضر وزارت نیرو بر کمبود آب تأکید میکند، وزارت جهاد کشاورزی اهمیت اشتغال روستایی را مطرح میسازد و عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست محدود به صدور هشدارهای کتبی است. در این میان، تالابها در حال نابودی هستند و منابع آب زیرزمینی نیز بهتدریج تخلیه میشوند.
تالاب خود زندگیست؛ اقتصاد و اجتماع محلی در گرو این اکوسیستم طبیعی
شریعت نقش تالابها در معیشت جوامع محلی را تشریح کرد و گفت: تالابها در اقلیم خشک ایران فراتر از یک اکوسیستم طبیعی، پایگاههای اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی محسوب میشوند. این اکوسیستمها منبع مهمی برای تأمین پروتئین از طریق ماهیگیری بودهاند علاوه بر این علوفه و مرتع لازم برای دامهای محلی را فراهم میکردند و امکان کشاورزی حاشیهای با استفاده از رطوبت باقیمانده و بدون نیاز به حفر چاه را ممکن میساختند. صنایع دستی مانند نیبافی، حصیرسازی و سبدبافی از دیگر مشاغل مرتبط بوده است. نقش تالابها در تنظیم آب و هوای منطقهای و تعدیل دما نیز قابل توجه و در سالهای اخیر پتانسیل گردشگری این مناطق شامل پرندهنگری و ماهیگیری تفریحی نیز مطرح شده است.
غم تالاب و از دست رفتن چند 10 هزار شغل
وی تبعات مشخص خشک شدن تالابها را با اشاره به نمونههای هامون، تالاب شادگان و بختگان توضیح داد و گفت: در تالاب هامون، قبل از خشک شدن حدود 15 هزار شغل مستقیم در بخش ماهیگیری و 50 تا 60 هزار شغل غیرمستقیم وجود داشت که ترکیبی از خشکسالی و احداث سدهای افغانستان منجر به نابودی کامل آن شد. جایگزینهای شغلی عمدتاً کارگری فصلی، قاچاق سوخت و مهاجرت است. طوفانهای گرد و غبار بیش از 120 روز در سال، زندگی در این منطقه را بسیار دشوار کرده است.
وی ادامه داد: در تالاب شادگان و هورالعظیم، برداشت بیرویه آب برای کشت نیشکر منجر به خشک شدن و از بین رفتن مشاغل مرتبط با پرورش ماهی و میگو، کشت برنج حاشیهای و گاومیشداری شد. تالاب بختگان در استان فارس نیز بهطور کامل خشک شده و گرد و غبار آن تا شیراز گسترش یافته است. جایگزینهای شغلی عمدتاً مهاجرت و کار در بخش خدمات شه
ناتوانی مدلهای سنتی اقتصاد در محاسبه خدمات تالاب
وی در پاسخ به این پرسش که آیا سیاستگذاران ارزش اقتصادی تالابها را در محاسبات خود در نظر گرفتهاند؟ اظهار کرد: متأسفانه در سیاستگذاری کشور، ارزش اقتصادی خدمات اکوسیستمی تالابها بهطور سیستماتیک در محاسبات لحاظ نمیشود. مدلهای اقتصادی سنتی تنها تولیدات ملموس را محاسبه میکنند، درحالیکه خدمات اکوسیستمی نظیر تصفیه طبیعی آب، تنظیم اقلیم منطقهای و کنترل سیلاب در GDP منعکس نمیشوند.
دبیرکل فدراسیون آب صنعت آب افزود: هزینههای ناشی از گرد و غبار حاصل از خشکی تالابها شامل هزینههای سلامت، کاهش بهرهوری و آسیب به تجهیزات سالانه چندین میلیارد دلار تخمین زده میشود اما در تصمیمگیری درباره تخصیص آب در نظر گرفته نمیشوند. خدمات نادیده گرفته شده دیگر شامل تصفیه طبیعی آب، کنترل گرد و غبار، پتانسیل گردشگری و حفظ تنوع زیستی است.
وی به تاثیر احیای تالابها در عراق و افزایش چشمگیر جذب گردشگر اشاره کرد و با تاکید بر ظرفیت تالابهای ایران گفت: تالابهای عراق پس از احیای نسبی، سالانه حدود 500 هزار گردشگر جذب میکنند. آبزیپروری پایدار، احیای صنایع دستی با بازاریابی مناسب و ایجاد خدمات زیستمحیطی شامل نگهبانی، پایش و بازسازی نیز فرصتهای شغلی مناسبی هستند. اکوتوریسم شامل پرندهنگری، بومگردی و تورهای عکاسی طبیعت یکی از فرصتهای قابلاجرای کوتاهمدت است.
شریعت افزود: در ایران، تالاب انزلی با وجود مشکلات آلودگی همچنان پتانسیل گردشگری دارد، تالاب میانکاله پتانسیل بالایی برای اکوتوریسم دارد و در تالاب میقان اراک پروژههایی برای احیا در حال اجراست. فقدان سرمایهگذاری کافی، زیرساختهای گردشگری و مهمتر از همه نبود تالابهای زنده و سالم، مانع اصلی استفاده از این ظرفیتهاست.
تکرار الگوی اشتباه؛ نیمی از دشتهای کشور غیر قابل کشت میشود
دبیر کل فدراسیون آب صنعت آب درباره الگوی کشت فعلی در حوضههای آبریز تالابها نیز گفت: الگوی کشت فعلی در حوضههای آبریز تالابها بههیچوجه پایدار نیست. افت سفرههای آب زیرزمینی در برخی دشتها به میزان یک تا دو متر در سال، فرآیندی غیرقابل بازگشت است. مصرف آب در کشت محصولات پرآببر در مناطق نامناسب، تغییرات اقلیمی و بیتوجهی به تأمین حقآبه تالابها، مشکل را تشدید کرده است.
به گفته وی تخمینها نشان میدهد در صورت ادامه الگوی فعلی تا 20 سال آینده نیمی از دشتهای کشور غیرقابل کشت خواهند شد.
دبیر کل فدراسیون آب صنعت آب اضافه کرد: شکست برنامههای اصلاح الگوی کشت ریشه در عوامل متعددی دارد. بیاعتمادی عمیق کشاورزان به وعدههای دولتی ناشی از تجربیات ناموفق گذشته، تناقض در سیاستها مانند خرید تضمینی برنج درحالیکه دولت توصیه به عدم کشت آن میکند، مجانی بودن برق چاهها و ادامه یارانه کود برای محصولات پرآببر از مهمترین موانع است همچنین ضعف اجرایی وزارت جهاد کشاورزی، نفوذ سیاسی برخی زمینداران بزرگ و صنایع غذایی، فقدان بازار مشخص برای محصولات جایگزین و عدم هماهنگی بین دستگاههای مختلف نیز بر این مشکل افزوده است.
شریعت تاکید کرد: تجربه دریاچه ارومیه نشان میدهد که بدون اصلاح الگوی کشت، احیای پایدار میسر نیست. این دریاچه پس از تشکیل ستاد ویژه و اختصاص بودجه، تا حدودی احیا شد اما اصلاحات اساسی در الگوی کشت بسیار محدود بود و دریاچه عمدتاً از طریق تزریق مصنوعی آب نفس میکشید. اولین خشکسالی جدی وضعیت را به حالت بحرانی بازگرداند.
راهکارهایی برای تغییر الگوی کشت
وی درباره راهکارهای کاربردی برای تغییر الگوی کشت گفت: پرداخت مستقیم برای خدمات اکوسیستمی از مؤثرترین مکانیزمهاست که در آن کشاورزان متعهد میشوند درصدی از حقآبه خود را مصرف نکنند و در مقابل، دولت بهصورت مستقیم به آنها پرداخت میکند. این قراردادها باید بلندمدت و با تضمین بودجهای باشند و نیازمند سیستم نظارتی مبتنی بر سنجش از دور ماهوارهای هستند.
دبیر کل فدراسیون صمعت آب افزود: مکانیزم بانک آب که در آن کشاورزان حقآبه قانونی خود را به دولت یا صندوق تالاب میفروشند نیز برای تغییر الگوی کشت مؤثر است. حمایت جدی از محصولات کمآببر مانند زعفران، پسته، گیاهان دارویی و حبوبات از طریق خرید تضمینی با قیمت رقابتی، یارانه نهاده، بیمه محصول و دسترسی به بازارهای صادراتی ضروری است. ارائه تسهیلات ارزانقیمت برای نوسازی سیستمهای آبیاری، ایجاد مزارع نمایشی موفق و آموزش توسط کشاورزان موفق نیز میتواند اثربخش باشد.
به گفته شریعت اصلاح سیاستهای موجود شامل حذف تدریجی خرید تضمینی برنج در مناطق نامناسب، افزایش قیمت برق چاههای کشاورزی، قیمتگذاری واقعی آب و تمرکز یارانهها بر محصولات کمآببر ضروری است. ایجاد مشاغل جایگزین در زمینه گردشگری روستایی، صنایع دستی و خدمات زیستمحیطی نیز میتواند به کاهش وابستگی به کشاورزی سنتی کمک کند.
پیامدهای مهم خشک شدن تالابهای مرزی
وی در ادامه به پرسشی درباره پیامدهای خشک شدن تالابها در مناطق مرزی نیز اشاره کرد و گفت: در مناطق مرزی مانند سیستان، خشک شدن تالابها پیامدهای امنیتی جدی دارد که مهاجرت و افزایش قاچاق و تنش با کشورهای همسایه از جمله آن است. فقر شدید، افزایش آسیبهای اجتماعی و وقوع بیش از 120 روز طوفان گرد و غبار در سال منجر به افزایش بیماریهای تنفسی شده است.
شریعت افزود: در مناطق مرکزی مانند گاوخونی و بختگان، گرد و غبار تا شهرهای بزرگ گسترش یافته و بر صنعت گردشگری تأثیر منفی گذاشته است. هزینههای سلامت شهری افزایش یافته و کیفیت زندگی بهقدری کاهش یافته که منجر به مهاجرت نخبگان شده است. اعتراضات پراکنده، تضاد بین شهرنشینان و روستاییان و کاهش اعتماد عمومی از پیامدهای اجتماعی این وضعیت است.
اولین قدم ایجاد اعتماد شفافیت و انتشار دادههای واقعیست
دبیرکل فدراسیون آب صنعت آب روشهای بازگرداندن اعتماد و مشارکت مؤثر جوامع محلی در برنامه احیای تالابها را نیز برشمرد و گفت: بازگرداندن اعتماد جوامع محلی نیازمند شفافیت کامل در انتشار دادههای واقعی منابع آب، پخش عمومی جلسات تصمیمگیری و پاسخگویی به انتقادات است.
وی افزود: مشارکت باید واقعی باشد، به این معنا که شوراهای محلی قدرت رأیگیری داشته باشند، بخشی از بودجه را خود مردم تخصیص دهند و نه منصوب دولتی و نمایندگان توسط مردم انتخاب شوند. از سوی دیگر شروع با پروژههای کوچک اما قطعی و سریعالاجرا میتواند اعتماد اولیه را بازسازی کند و ارائه تضمینهای قانونی از طریق قراردادهای قابل اجرا، تأسیس صندوق ضمانت مستقل و بیمه اجرای تعهدات دولتی نیز ضروری است.
دبیرکل فدراسیون آب صنعت آب اضافه کرد: توزیع عادلانه منافع به گونهای که اولویت استخدام با جوانان محلی باشد، بازگشت مستقیم درآمد گردشگری به روستاها و در نظر گرفتن سهام تعاونیهای محلی در پروژهها نیز میتواند انگیزه مشارکت را افزایش دهد.
شریعت در پایان تاکید کرد: احترام به دانش بومی و ترکیب آن با علم مدرن، پیگیری مستمر، گزارشدهی منظم به مردم و اصلاح برنامهها بر اساس بازخورد نیز از الزامات موفقیت است.