شنبه 3 آذر 1403

هورالعظیم غمی به وسعت خوزستان

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
هورالعظیم غمی به وسعت خوزستان

یک فعال محیط زیست با انتقاد از مدیریت سازه ای آب طی 30 سال گذشته و انتقال آب از سرشاخه های کارون به دیگر نقاط کشور، وضعیت کنونی هورالعظیم را ناشی از توسعه غیربومی و سازه محور دانست.

یک فعال محیط زیست با انتقاد از مدیریت سازه ای آب طی 30 سال گذشته و انتقال آب از سرشاخه های کارون به دیگر نقاط کشور، وضعیت کنونی هورالعظیم را ناشی از توسعه غیربومی و سازه محور دانست.

گروه جامعه_ خبرگزاری مهر؛ فرزاد علیزاده فعال محیط زیست نوشت: توسعه پایدار در بخش مدیریت منابع آبی موضوعی است که از دیرباز مورد توجه ایرانیان بوده است. کاوش‌های انجام گرفته در شوش، کاشان، جیرفت و... گواهی می‌دهد که کشاورزی در این سرزمین قدمتی 10 هزارساله داشته است و سرزمین‌های غرب زاگرس مهمترین خاستگاه کشاورزی، مدیریت منابع آبی و تمدن اثرگذار در جهان بوده است.

ایرانی‌ها راهکارهای متنوعی را برای غلبه بر جغرافیای خشک سرزمین خود به کار می‌گرفتند. از سازه‌های آبی برای برداشت خردمندانه آب از رودها، ایجاد قنات‌ها که کیلومترها آب را بدون ذره‌ای هدر رفت به مقصد می‌رساندند تا جمع آوری آب باران و سدسازی همه گواهی بر این ادعا هستند. با این میزان از تجربه و دانش ایرانی‌ها متوجه شدند سدها باعث تخریب اکوسیستم در پایین دست و هدر رفت ذخیره‌ی آب از راه تبخیر می‌شوند و در نهایت رسوب ناشی از جریان آب، پس از چند سال سد را ناکارآمد می‌کند. به همین دلایل این شیوه را برای کنترل و ذخیره آب کنار گذاشتند. جالب است بدانید هنوز آثار به جا مانده از سدهای ایزدخواست، بند میزان و بند بهمن وجود دارد. اما چه شد که تمامی تجارب و دانش نیاکانمان را فراموش کردیم و کشورمان را به لبه‌ی پرتگاه نابودی منابع آبی رساندیم؟

تقلید از الگوی توسعه غیربومی و توسعه بر اساس مدل‌های غربی در بخش آب از دهه 30 شمسی در کشور ما آغاز شد و بکارگیری نسنجیده فن آوری و تکنولوژی نابخردانه تا به امروز ادامه دارد. بعد از انقلاب هم به غلط، سد سازی به عنوان تنها رویکرد تأمین آب کشور معرفی شد. بدون راستی آزمایی و ارزیابی، شمار سدها پیوسته افزایش یافت تا جایی که در سال 1389 تعداد 1265 سد (584 سد در دست بهره برداری -128 سد اجرایی و 553 سد در مرحله مطالعاتی) داشتیم. از این تعداد حدود 100 سد بر روی حوزه آبریز کارون تعریف و طراحی شده است. اکنون حدود 40 سد در مرحله‌ی احداث یا بهره برداری قرار گرفته است. یعنی در طول مسیر 950 کیلومتری کارون، هر 10 کیلومتر یک سد بر روی آن احداث کرده یا در حال ساخت آن هستیم!

علاوه بر احداث سد، باید انتقال آب از سرشاخه‌های کارون توسط تونل‌های کوهرنگ که یک میلیارد متر مکعب حق آبه جلگه خوزستان را صرف توسعه صنایع فولاد در کویر مرکزی ایران می‌کند را به این لیست اضافه کرد؛ به طوری که امروز تنها رود قابل کشتیرانی ایران، خشک و خاموش شد و ما تبدیل به تنها نسلی شدیم که کف کارون را مشاهده کردیم. 50 سد هم بر روی رودخانه کرخه تعریف شد که با احتساب طول 900 کیلومتری کرخه در هر 20 کیلومتر یک سد احداث می‌شود. تاکنون 14 سد به مرحله‌ی اجرا یا بهره برداری رسیده است.

تنها آبگیری سد کرخه به عنوان بزرگترین سد خاکی خاورمیانه موجب زیر آب رفتن 160 کیلومتر مربع از اراضی جنگلی و زمین‌های کشاورزی عشایر و بومیان منطقه شد تا بتواند 7 میلیارد و 300 میلیون متر مکعب آب را پشت دیواره خود ذخیره کند. و این ذخیره سازی نابخردانه موجب شد هور العظیم این تالاب زنده و زاینده جلگه پهناور خوزستان نابود شود.

هور العظیم در مرز میان ایران و عراق مشترک است و تقریبا دوسوم آن در کشور عراق است. ترکیه با ساخت سازه‌های آبی بر روی دجله و فرات دبی حق آبه بخش عراقی هور العظیم را به یک سوم کاهش داد. سوریه و عراق نیز با سدسازی و عدم مدیریت این منبع ارزشمند آبی در خشکسالی بخش‌های برون مرزی هور العظیم نقش مهمی ایفا کردند.

در بخش ایرانی هور، خشک کردن بخش‌های بزرگی از تالاب به بهانه برداشت و استخراج نفت یکی دیگر از دلایل عمده بروز این بحران محیط زیستی در خوزستان بوده است در حالی که می‌شد با صرف هزینه‌ای بیشتر برداشت از طریق سکوهای نفتی انجام شود. این خشک کردن به دلیل سیاست‌های غلط باعث شده است بسیاری از گونه‌های بی نظیر جانوری از جمله انواع ماهیان، لاک پشت فراتی، شنگ و گاومیش‌ها و پرندگان آبزی و کنار آب زی به دلیل بحران بی آبی و عدم اختصاص حق آبه هور العظیم با مرگ دست و پنجه نرم کنند. علاوه بر فاجعه محیط زیستی، ادامه این روند باعث بیکاری و مهاجرت ساکنان بومی منطقه که هور العظیم محل درآمد آنها از راه ماهیگیری، حصیربافی، دامداری سنتی و.... بود، شده است.

هنوز برای دوستداران محیط زیست جای شگفتی است که چرا هور العظیم تا سال 1389 هنوز به مناطق چهارگانه ارتقا نیافته بود و حتی هم اکنون نیز نامش در تالاب‌های ثبت شده در کنوانسیون بین المللی رامسر به چشم نمی‌خورد.

تمام این مصائب در حالی بر تن این اکوسیستم باارزش فرود آمده است که بر اساس کنوانسیون تنوع زیستی 2010 که در کشور ما به قانون تبدیل شده است سیاست گذاران ما موظف بودند تا سال 2020 آلودگی محیط زیستی کشاورزی ناپایدار، تخریب زیستگاه و... را تا حد امکان مرتفع و در موضوع عرصه‌های طبیعی 17 درصد در آب‌های داخلی و خشکی و نیز 10 درصد در مناطق ساحلی و دریا سطح مناطق تحت حفاظت خود را افزایش دهد. اما چیزی که شاهد آن هستیم صدور انواع مجوزهای برداشت‌های معدنی در مناطق چهارگانه و توسعه‌ی نا پایدار از منابع طبیعی کشور هستیم.

حال باید دید هور العظیم نیز از این بی تدبیری جان سالم بدر می‌برد یا آن‌هم در کنار دیگر دریاچه‌ها و تالاب‌های خشک شده و خاموش کشور قرار می‌گیرد. تالاب‌هایی که به گفته رئیس وقت سازمان محیط زیست بیش از 80 درصد آنها خشک شده است. شخصی که خود نیز ید طولائی در نابودی منابع آبی کشور با عدم به کارگیری کشاورزی پایدار در زمان تصدی بر این وزارت داشته است.

هرچند همین حالا هم دیر شده است اما تا زمانی که نگاه از بالا به پایین مهندسان مرکز نشین بدون در نظر گرفتن حقابه کشاورزان، باغداران و نیز حق مرتع عشایر و حق کاربری جوامع پیرامونی تالاب‌ها و دریاچه‌ها نادیده گرفته شود هر روز بیشتر و بیشتر در بحران بی آبی فرو خواهیم رفت.

امید که از ساخت و سازهای نسنجیده مغایر با اصول 44-48 و 50 قانون اساسی دور و به توسعه پایدار نزدیک شویم. باشد که این سرزمین کهن برای آیندگان نیز جای زندگی باشد