سه‌شنبه 14 مرداد 1404

واعظانِ بی‌حافظه؛ انگلستان با کدام سابقه نگران غنی‌سازی در ایران است؟

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
واعظانِ بی‌حافظه؛ انگلستان با کدام سابقه نگران غنی‌سازی در ایران است؟

34 سال از افشای نقش انگلستان در ارسال مواد شیمیایی به عراق می‌گذرد؛ کشوری که زمانی گاز خردل به صدام می‌داد، امروز نگران اورانیوم 60 درصدی ایران است.

- اخبار سیاسی -

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، 14 مرداد یادآور روزی است که پرده از یکی از تاریک‌ترین همکاری‌های نظامی قرن بیستم برداشته شد: در چنین روزی در سال 1370، روزنامه‌ی «ایندیپندنت» لندن فاش کرد که دولت بریتانیا، از طریق ده‌ها شرکت تحت مجوز رسمی، مواد اولیه تولید سلاح‌های شیمیایی را در اختیار رژیم بعث عراق قرار داده استسلاح‌هایی که بعدها جان هزاران غیرنظامی در ایران و عراق را گرفتند.

این در حالی است که امروز، همین انگلستان در جایگاه مدعی ایستاده و نسبت به برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران هشدار می‌دهد. کشوری که خود یکی از بزرگ‌ترین حامیان جنگ‌افزارهای کشتارجمعی بوده، چگونه اکنون به معلم اخلاق در عرصه بین‌الملل بدل شده است؟ آیا حافظه‌ی تاریخی ملت‌ها چنان کوتاه شده که این چرخِ تناقض از نو بچرخد؟

انگلستان یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های استعماری تاریخ بوده که از قرن 16 تا قرن 20 بخش‌های وسیعی از جهان را تحت سلطه خود داشت. در این دوره، بسیاری از کشورها و مردم، زیر فشار استثمار، سرکوب و خشونت این دستگاه سلطنتی قرار گرفته و کشته شدند.

هند بیش از دو قرن تحت استعمار انگلستان بود. میلیون‌ها نفر در قحطی‌های گسترده که ناشی از سیاست های اقتصادی انگلستان بود - به ویژه قحطی بنگال در سال 1943 که بین 2 تا 4 میلیون نفر تلفات داشت - جان باختند.

بخش بزرگی از آفریقای جنوبی را تحت سیطره خود در آورد و با ایجاد نظام آپارتاید (جداسازی نژادی)، حقوق اقلیت سیاه‌پوست را به شدت نقض کرد و در جنگ‌های بومی، مانند جنگ‌های بوئر، خشونت‌های گسترده ای را اعمال کرد.

سال 1895 کنیا را مستعمره خود کرد و در دهه 1950، قیام «مائو مائو» علیه استعمار را سرکوب وحشیانه‌ای کرد که هزاران کشته برجای گذاشت. بر ایرلند بیش از 700 سال تسلط داشت و باعث سرکوب ها و قحطی های بزرگی شد. (قحطی بزرگ ایرلند که بین سالهای 1845-49 رخ داد باعث مرگ حدود یک میلیون نفر شد و میلیون‌ها نفر را آواره کرد)

پس از جنگ جهانی اول بخش های بزرگی از خاورمیانه از جمله عراق، فلسطین، اردن و مصر را تحت کنترل در آورد و با قرارداد سایکس - پیکو، این کشورها را بدون در نظر گرفتن خواست مردم بومی تقسیم‌بندی کرد.

انگلیس نخستین اسباب تشکیل دولت جعلی اسرائیل را بنا نهاد و فلسطینیان را آواره کرد. در نیوزلند و استرالیا خشونت های بسیاری انجام داد و سیاست نابود سازی فرهنگی و بومی را در پیش گرفت و کودکان بومی را با خشونت به مدارس شبانه روزی منتقل کرد. انگلستان سالها در تجارت برده نقش اساسی داشت و در قرن 18میلادی، میلیون‌ها آفریقایی را به زور به قاره‌های دیگر منتقل کرد.

نقش انگلستان در تاریخ معاصر ایران هم نمونه مهمی از رفتار استعماری و مداخله‌جویانه در امور داخلی یک کشور است. این نقش از اوایل قرن بیستم و با کشف نفت در مسجد سلیمان در سال 1908 شروع شد و یک شرکت نفتی انگلیسی که به کنترل و استخراج نفت در مناطق عمده‌ای از جنوب ایران می پرداخت، عملاً بخش بزرگی از ثروت نفت ایران را در اختیار لندن می گذاشت.

انگلستان به حدی از نفت ایران سود می برد که پس از ملی شدن صنعت نفت از ایران به دادگاه لاهه شکایت کرد! و با همکاری سازمان های اطلاعاتی آمریکا زمینه ساز کودتای 28 مرداد و سقوط دولت مصدق شد.

سیاست‌های انگلستان در ایران به ویژه در دوران جنگ جهانی اول، نقش مهمی در وقوع قحطی بزرگ ایران در سال 1298 هجری داشته است. خرید گسترده غلات توسط ارتش انگلستان و اختلال در سیستم توزیع مواد غذایی و عدم توجه به نیازهای مردم ایران از عوامل وقوع این قحطی بود.

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، یکی از اصلی‌ترین تغییرات راهبردی در سیاست خارجی ایران، قطع نفوذ تاریخی انگلستان بود. سقوط رژیم پهلوی - که دهه‌ها متحد لندن و واشنگتن بود - به معنای پایان حضور مستقیم و نفوذ سنتی این کشور در ساختار سیاسی و امنیتی ایران بود.

جمهوری اسلامی برخلاف حکومت های پیشین، رویکردی ضداستعماری داشت، با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 1359 انگلستان یکی از کشورهایی بود که به صدام حسین در تأمین تسلیحات و مواد اولیه سلاح‌های شیمیایی کمک رساند.

حمایت تسلیحاتی و لجستیکی غرب، به‌ویژه از طرف آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلستان معادلات جنگ را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد اما آن‌چه نقش انگلیس را از سایر بازیگران متمایز می‌کرد، مشارکت مستقیم در تأمین موادی بود که در نهایت به تولید بمب‌های شیمیایی منجر شد؛ سلاح‌هایی که به‌طور گسترده در عملیات‌هایی چون حمله به سردشت و حلبچه استفاده شدند.

14 مرداد 1370 روزنامه «ایندیپندنت» چاپ لندن افشا کرد که انگلستان یکی از ارسال‌کنندگان اصلی مواد شیمیایی به رژیم بعث عراق بوده است؛ طبق افشای این روزنامه و اسناد وزارت تجارت بریتانیا، دست‌کم 12 شرکت بریتانیایی با مجوز دولت وقت، مواد اولیه‌ای مانند تیودای‌گلیکول (ماده‌ی اصلی گاز خردل)، فسفر پنتاکلراید، و دیمتیل‌متیل‌فسفونات را به عراق صادر کردند؛ موادی که در تولید گازهای مرگبار همچون تابون و سارین به‌کار می‌رفت.

این صادرات در شرایطی انجام شد که نهادهای بین‌المللی از کاربرد این مواد علیه غیرنظامیان ایرانی در شهرهایی چون سردشت، و همچنین علیه مردم عراق در حلبچه، آگاه بودند.

نقش انگلستان تنها به حوزه شیمیایی محدود نبود. اسناد کمیته سنای آمریکا در سال 1992 و گزارش‌های سازمان ملل نشان می‌دهد که شرکت‌های انگلیسی در تأمین تجهیزات زرهی، قطعات تانک‌های چفتن (Chieftain)، سیستم‌های ناوبری، قطعات توپخانه و حتی طراحی کارخانه‌های تولید سلاح شیمیایی در شهرهایی مانند سامرا مشارکت داشتند.

حال پس از گذشت بیش از سه دهه، وزیر خارجه‌ی بریتانیا «دیوید لمی» در اظهاراتی رسمی، ادعای ایران مبنی بر علمی‌بودن غنی‌سازی 60 درصدی اورانیوم را رد می‌کند و هشدار می‌دهد که این روند ممکن است به رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه منجر شود.

اما پرسش بنیادین اینجاست: کشوری با کارنامه‌ای مستند در تجهیز یکی از خشن‌ترین رژیم‌های قرن بیستم به ابزارهای مرگ، امروز چگونه در جایگاه مدعی صلح و ثبات منطقه‌ای می‌نشیند؟ آیا حافظه‌ی تاریخی ملت‌ها آن‌قدر کوتاه شده که این چرخه‌ی فراموشی بی‌پایان ادامه یابد؟

دیوید لمی وزیر خارجه انگلیس با فضاسازی دوباره علیه ایران مدعی شد که تهدید از جانب ایران واقعی است و افزود «سران این کشور (ایران) در گفت‌وگوهای زیادی که با آن‌ها داشته‌ام، نمی‌توانند برای من توضیح دهند که چرا به اورانیوم غنی‌شده 60% نیاز دارند». لمی در ادامه ادعاهایش، گفت که «ایرانی‌ها ادعا می‌کنند که برای استفاده دانشگاهی است، اما من قبول ندارم.»

اظهار نظر بریتانیا درباره برنامه هسته‌ای ایران، بدون اشاره به پیشینه‌ی تاریخی نقش این کشور در گسترش واقعی سلاح‌های کشتار جمعی در منطقه، نه‌تنها فاقد مشروعیت اخلاقی است، بلکه به‌وضوح نشان‌دهنده‌ی استمرار همان رویکرد آشناست: استاندارد دوگانه، فراموشی گزینشی، و روایت‌سازی هدفمند.

نکته‌ی قابل‌تأمل آنجاست که همین انگلستان، هم‌زمان، هیچ موضع صریحی در برابر زرادخانه‌های تسلیحاتی کشورهای هم‌پیمان خود در منطقه، یعنی اسرائیل، اتخاذ نمی‌کند، کشوری که بر خلاف ایران، حتی عضویت در معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) را نپذیرفته است.

واعظانِ بی‌حافظه؛ انگلستان با کدام سابقه نگران غنی‌سازی در ایران است؟ 2
واعظانِ بی‌حافظه؛ انگلستان با کدام سابقه نگران غنی‌سازی در ایران است؟ 3
واعظانِ بی‌حافظه؛ انگلستان با کدام سابقه نگران غنی‌سازی در ایران است؟ 4
واعظانِ بی‌حافظه؛ انگلستان با کدام سابقه نگران غنی‌سازی در ایران است؟ 5